مدرسه علمیه حضرت زهرا(س) دورود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فضیلت ماه مبارک رمضان

16 خرداد 1395 توسط لیریائی

 

«رمضان» در لغت از «رمضاء» به معنای شدت حرارت گرفته شده و به معنای سوزانیدن می باشد.(1) چون در این ماه گناهان انسان بخشیده می شود، به این ماه مبارک رمضان گفته اند.

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «انما سمی الرمضان لانه یرمض الذنوب؛(2) ماه رمضان به این نام خوانده شده است، زیرا گناهان را می سوزاند.»

رمضان نام یکی از ماه های قمری و تنها ماه قمری است که نامش در قرآن آمده است و یکی از چهار ماهی است که خداوند متعال جنگ را در آن حرام کرده است.(مگر جنبه دفاع داشته باشد.)

در این ماه کتاب های آسمانی قرآن کریم، انجیل، تورات، صحف و زبور نازل شده است.(3)

این ماه در روایات اسلامی ماه خدا و میهمانی امت پیامبر اکرم(ص) خوانده شده و خداوند متعال از بندگان خود در این ماه در نهایت کرامت و مهربانی پذیرایی می کند؛ پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «ماه رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است،(4) هر کس همه این ماه را روزه بگیرد بر خدا واجب است که همه گناهانش را ببخشد، بقیه عمرش را تضمین کند و او را از تشنگی و عطش دردناک روز قیامت امان دهد.»(5)

این ماه، در میان مسلمانان از احترام، اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار و ماه سلوک روحی آنان است و مؤمنان با مقدمه سازی و فراهم کردن زمینه های معنوی در ماه های رجب و شعبان هر سال خود را برای ورود به این ماه شریف و پربرکت آماده می کنند، و با حلول این ماه با شور و اشتیاق و دادن اطعام و افطاری به نیازمندان، شب زنده داری و عبادت، تلاوت قرآن، دعا، استغفار، دادن صدقه، روزه داری و… روح و جان خود را از سرچشمه فیض الهی سیراب می کنند.

فضائل ماه رمضان

گرچه ذکر تمام فضائل ماه مبارک رمضان از حوصله این مقال خارج است؛ ولی پرداختن و ذکر برخی از فضائل آن از نظر قرآن و روایات اسلامی خالی از لطف نیست.

1. برترین ماه سال

ماه مبارک رمضان به جهت نزول قرآن کریم در آن و ویژگی های منحصری که دارد در میان ماه های سال قمری برترین است؛ قرآن کریم می فرماید: «ماه رمضان ماهی است که قرآن برای هدایت انسان ها در آن نازل شده است.»(6)

پیامبر گرامی(ص) درباره ماه رمضان می فرماید: «ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی آورد، ماهی که نزد خدا از همه ماه ها برتر و روزهایش بر همه روزها و شب هایش بر همه شب ها و ساعاتش بر همه ساعات برتر است، ماهی است که شما در آن به میهمانی خدا دعوت شده و مورد لطف او قرار گرفته اید، نفس های شما در آن تسبیح و خوابتان در آن عبادت، عملتان در آن مقبول و دعایتان در آن مستجاب است…. بهترین ساعاتی است که خداوند به بندگانش نظر رحمت می کند… .»(7)
2. نزول کتب آسمانی در این ماه

تمام کتب بزرگ آسمانی مانند: قرآن کریم، تورات، انجیل، زبور، صحف در این ماه نازل شده است. حضرت امام صادق(ع) می فرماید: «کل قرآن کریم در ماه رمضان به بیت المعمور نازل شد، سپس در مدت بیست سال بر پیامبر اکرم(ص) و صحف ابراهیم در شب اول ماه رمضان و تورات در روز ششم ماه رمضان، انجیل در روز سیزدهم ماه رمضان و زبور در روز هیجدهم ماه رمضان نازل شد.»(8)

3. توفیق روزه

در ماه رمضان خداوند متعال توفیق روزه داری را به بندگانش داده است؛ «پس هر که ماه [رمضان] را درک کرد، باید روزه بگیرد.»(9)

انسان افزون بر جنبه مادی و جسمی، دارای بُعد معنوی و روحی هم هست و هر کدام در رسیدن به کمال مطلوب خود، برنامه های ویژه را نیاز دارند، یکی از برنامه ها برای تقویت و رشد بُعد معنوی، تقوا و پرهیزگاری است؛ یعنی اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوی رشد و پرورش دهد و به طهارت و کمال مطلوب برسد، باید هوای نفس خود را مهار کند و موانع رشد را یکی پس از دیگری بر دارد و خود را سرگرم لذت ها و شهوات جسمی نکند. یکی از اعمالی که در این راستا مؤثر و مفید است روزه داری است، قرآن کریم می فرماید: «… ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه که بر پیشینیان از شما نوشته شده، تا پرهیزگار شوید.»(10)

برخی از فواید و فضائل روزه:
الف. تقویت تقوا، پرهیزگاری و
اخلاص؛(11) امام صادق(ع) می فرماید: خداوند متعال فرموده: «روزه از من است و پاداش آن را من می دهم.»(12)

حضرت فاطمه(س) می فرماید: «خداوند روزه را برای استواری اخلاص، واجب فرمود.»(13)

ب. مانع عذاب های دنیوی و اخروی:

امام علی(ع) می فرماید: «روزه روده را باریک می کند گوشت را می ریزد و از گرمای سوزان دوزخ دور می گرداند.»(14)

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «روزه سپری در برابر آتش است.»(15)

ج. آرامش روان و جسم:

روزه داری روح و روان و قلب و دل و نیز جسم را آرامش داده و باعث سلامتی روح و تندرستی جسم می شود.

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «روزه بگیرید تا سالم بمانید.»

باز می فرماید: «معده خانه تمام دردها و امساک [روزه [بالاترین داروهاست.»(16)

حضرت امام باقر(ع) می فرماید: «روزه و حج آرام بخش دلهاست.»(17)

حضرت علی(ع) می فرماید: «خداوند بندگان مؤمن خود را به وسیله نمازها و زکات و حدیث در روزه داری روزه های واجب [رمضان[ برای آرام کردن اعضا و جوارح آنان، خشوع دیدگانش و فروتنی جان هایشان و خضوع دلهایشان حفظ می کنند.»(18)

امروزه در علم پزشکی و از نظر بهداشت و تندرستی نیز در جای خود ثابت شده که روزه داری تأثیرهای فراوانی بر آرامش روح و روان و سلامتی جسم و بدن دارد، دفع چربی های مزاحم، تنظیم فشار، قند خون، و… نمونه آن است.(19)

د. مانع نفوذ شیطان:

امام علی(ع) به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: یا رسول الله! چه چیزی شیطان را از ما دور می کند؟ پیامبرگرامی(ص) فرمود: روزه چهره او را سیاه می کند و صدقه پشت او را می شکند.»(20)

بنابراین، روزه مانع نفوذ شیطان های جنی و انسی شده و وسوسه های آنان را خنثی می کند.

ه . مساوات بین غنی و فقیر:

انسان روزه دار در هنگام گرسنگی و تشنگی، فقرا و بینوایان را یاد می کند و در نتیجه به کمک آن ها می شتابد. حضرت امام حسن عسگری(ع) درباره علت وجوب روزه می فرماید: «تا توانگر درد گرسنگی را بچشد و در نتیجه به نیازمند کمک کند.»(21)

و. احیاء فضائل اخلاقی

حضرت امام رضا(ع) درباره علت وجوب روزه می فرماید: «تا مردم رنج گرسنگی و تشنگی را بچشند و به نیازمندی خود در آخرت پی ببرند و روزه دار بر اثر گرسنگی و تشنگی خاشع، متواضع و فروتن، مأجور، طالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر باشد و بدین سبب مستحق ثواب شود،… روزه موجب خودداری از شهوات است، نیز تا روزه در دنیا نصیحت گر آنان باشد و ایشان را در راه انجام تکالیفشان رام و ورزیده کند و راهنمای آنان در رسیدن به اجر باشد و به اندازه سختی، تشنگی و گرسنگی که نیازمندان و مستمندان در دنیا می چشند پی ببرند و در نتیجه، حقوقی که خداوند در دارایی هایشان واجب فرموده است، به ایشان بپردازند… .»(22)

و… .

4. وجود شب قدر در این ماه

شب قدر از شب هایی که برتر از هزار ماه است و فرشتگان در این شب به اذن خدا فرود می آیند و جمیع مقدرات بندگان را در طول سال تعیین می کنند(23) و وجود این شب در این ماه مبارک نعمت و موهبتی الهی بر امت پیامبر گرامی اسلام(ص) است و مقدرات یک سال انسان ها (حیات، مرگ، رزق و…) براساس لیاقت ها و زمینه هایی که خود آنها به وجود آورده اند تعیین می شود و انسان در چنین شبی با تفکر و تدبر می تواند به خود آید و اعمال یک سال خود را ارزیابی کند و با فراهم آوردن زمینه مناسب بهترین سرنوشت را برای خود رقم زند.(24)

حضرت امام صادق(ع) می فرماید: «تقدیر مقدرات در شب نوزدهم و تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاء آن در شب بیست و سوم است.»(25)

5. بهار قرآن

نظر به این که قرآن کریم در ماه مبارک رمضان نازل شده و تلاوت آیات آن در این ماه فضیلت بسیاری دارد، در روایات اسلامی، از ماه رمضان به عنوان بهار قرآن یاد شده است؛ چنان که حضرت امام باقر(ع) می فرماید: «هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.»(26)

یک نکته!

بدیهی است فضائل و ثواب هایی که برای ماه مبارک رمضان و روزه داری ذکر شده و به برخی از آن ها اشاره شد، از آنِ کسانی است که حقیقت آن را درک کنند و به محتوای آن عمل و در گفتار و کردار به کار گیرند و به آن ها جامه عمل بپوشانند. چنان در روایات اسلامی برای روزه داری آدابی ذکر شده و کسانی که صرفاً تلاوت قرآن می کنند، ولی به آیات و احکام آن عمل نمی کنند و یا آن که از روزه داری تنها رنج گرسنگی و تشنگی را می کشند و بوسیله گناه، تأثیر روزه را از بین می برند و ماه مبارک رمضان و فضای معنوی آن تأثیری بر اشخاصی بر جای نمی گذارد، مورد نکوهش قرار گرفته اند.

چنان که پیامبر اکرم(ص) به زنی که با زبان روزه کنیز خود را دشنام می داد فرمود: چگونه روزه داری و حال آن که کنیزت را دشنام می دهی؟! روزه فقط خودداری از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه خداوند آن را علاوه بر این دو، مانع کارها و سخنان زشت که روزه را بی اثر می کنند قرار داده است، چه اندکند روزه داران و چه بسیارند کسانی که گرسنگی می کشند.»(27)

حضرت امام سجاد(ع) در دعای حلول ماه رمضان به درگاه خداوند عرض می کند: به وسیله روزه این ماه یاریمان ده تا اندام های خود را از معاصی تو نگه داریم و آن ها را به کارهایی گیریم که خشنودی تو را فراهم آورد، تا با گوش هایمان سخنان بیهوده نشنویم و با چشمانمان به لهو و لعب نشتابیم و تا دستمانمان را به سوی حرام نگشاییم و با پاهایمان به سوی آن چه منع شده ره نسپاریم و تا شکمهایمان جز آن چه را تو حلال کرده ای در خود جای ندهد و زبان هایمان جز به آن چه تو خبر داده ای و بیان فرموده ای گویا نشود… .»(28)

بنابراین، در ماه مبارک باید تمام اعضا و جوارح را از حرام دور نگه داشت و با اخلاص، توکل و توسل از اهل بیت(ع) و عمل به دستورها و احکام قرآن کریم و دوری از گناهان، انجام توبه نصوح و واقعی، عبادت، شب زنده داری، درک فضیلت شب قدر و… فضیلت ماه مبارک رمضان را درک کرد و از آن در راستای رسیدن به کمال حرکت کرد و باید در این ماه به گونه ای خودسازی کرد که با اتمام ماه مبارک تأثیر و فواید آن در روح و جان افراد باقی باشد و اثر آن تا ماه رمضان سال بعد ماندگار باشد.

ــــــــــــــــــــــ

1. مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 209، دارالکتاب العربی، بیروت.

2. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 55، ص 341، مؤسسه الوفاء، بیروت.

3. ر.ک: الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 2، ص 628، دارالکتب الاسلامیة، تهران.

4. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 2، ص 628، دارالکتب الاسلامیة، تهران.

5. …

6. سوره بقره، آیه 185.

7. ر.ک: وسائل الشیعه، همان، ج 10، ص 313.

8. ر.ک: الکافی، همان، ج 2 ،ص 628.

9. سوره بقره، آیه 185.

10. سوره بقره، آیه 183.

11. همان.

12. میزان الحکمة، محمد محمدی ری شهری، ترجمه: حمیدرضا شیخی، ج 7، ص 3207، مؤسسه دارالحدیث، قم.

13. همان، ص 3209.

14. همان.

15. همان.

16. همان.

17. همان.

18. همان.

19. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 1 ،ص 631، دارالکتب الاسلامیة، تهران.

20. مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج 7، ص 154، مؤسسه آل البیت، قم.

21. میزان الحکمة، همان.

22. همان، ص 3209.

23. سوره قدر، آیه 1 ـ 5.

24. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 18، ص 132؛ ج 19، ص 90، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم.

25. وسائل الشیعه، همان، ج 10، ص 354.

26. وسائل الشیعه، همان، ج 6، ص 203.

27. الکافی، همان، ج 4، ص 87.

28. الصحیفة السجادیة، امام سجاد(ع) ص 186، دفتر نشر الهادی، قم.

منبع:hawzah.net

 نظر دهید »

پرهیزگاری امام خمینی (ره)

13 خرداد 1395 توسط لیریائی

 


تمامی وجود امام خمینی (ره) با پارسایی در اخلاق، رفتار و اعمال آمیخته و در این زمینه گوی سبقت را از همگان خویش ربوده بود و در تمامی مراحل و ابعاد زندگی اجتماعی - سیاسی و خانوادگی، پرهیزگاری سرلوحه تصمیم گیری ها، برخوردها، موضع گیری ها، گفته ها و نوشته های ایشان بود. در حقیقت موفقیت های امام خمینی در صحنه های گوناگون، حاصل پرواپیشگی و تقوای اخلاقی و علمی آن روح قدسی بود.

او در سراسر عمر به عنوان انسانی خداجوی، نه تنها خود را به گناهان کوچک و بزرگ نیالود، بلکه از امور مکروه اجتناب کرد و کارهای مباح را به خدمت انگیزه های الهی و دینی گرفت و آن ها را نیز تبدیل به ثواب کرد. روان روشن و بصیرت باطنش و اعمال آگاهانه وی از تقوا سرچشمه می گرفت و در مبارزات طولانی برای محو باطل در عرصه سیاست و نیز نفی خودهای کاذب و اعراض از امور دنیوی هدایت الهی را به دنبال داشت.

امام از طریق تقوا نخست بر جان خویش امیر گردید و زمام امور نفس را عهده دار شد و پس از موفقیت در این میدان و غلبه بر هواها و امیال فناپذیر، رهبری امت را بر عهده گرفت و پیروزی وی در امور سیاسی - اجتماعی مرهون موفقیتش در صحنه جهاد اکبر بود.

او همه جا را محضر خدا می دانست و با ملاحظه جلال و عظمت خداوند قدرت روحی فوق العاده ای پیدا کرده، در حالی که با ناله های شبانه اش، از خوف خداوند بر خود می لرزید، با پیام و سخنان با صلابت خود جهان را به لرزه درآورد و قدرت های استکباری را به استیصال کشانید و ابرقدرت ها را در هاله ای از بهت و سرگردانی قرار داد و عوامل ستم را به خاک مذلت کشانید. امام مدام به خود می نگریست که مبادا لحظه ای از خدای خویش غافل گردد و مبادا رفت و آمدها، اجتماعات و شخصیت های ظاهری در این ارتباط ملکوتی اثری منفی بگذارد.

امام همان گونه که خود مرد میدان تقوا بود اجازه نمی داد اطرافیان و آشنایان ایشان از پارسایی فاصله بگیرند و مرتکب خطا و خلافی شوند که آلودگی معنوی به بار آورد. در مجلسی که آن بزرگوار حاضر بود کسی جرات غیبت کردن یا بر زبان راندن حرف ناصواب درباره کسی را نداشت، بارها ایشان می فرمود: راضی نیستم در بیرونی [محل اقامت من] کسی غیبت کند و با تمام توان از غیبت کردن افراد جلوگیری می کردند.

در یکی از روزها امام به مدرس خویش تشریف آورد، اما در آن وقت به حدی ناراحت بود که نفس ایشان به شماره افتاده بود. به جای تدریس شاگردان را موعظه نمود و آنان را به عواقب گناه و لغزش های نفسانی هشدار داد و به مدت سه روز متوالی درس خود را تعطیل کرد، زیرا به گوش وی رسیده بود که یکی از شاگردان، از مرجعی غیبت کرده بود.

یکی از مدرسان حوزه می گوید: بیش از دوازده سال در دروس خارج ایشان حضور داشتم، در این مدت یک عمل مکروه از امام ندیدم. اگر شبهه غیبت و دروغ پیش می آمد، به خوبی حالت نگرانی در سیمای ایشان هویدا می گردید.

از آثار تقوا در وجود امام خمینی، پایبندی ایشان به حقوق الهی و توجه به حق الناس است و هیچ عاملی و مانعی موجب نمی گردید که ایشان از مراعات این حقوق عدول کند. در ماجرای کودتای «نوژه » یکی از یاران امام با اصرار زیاد، خواستار لغو حکم اعدام یکی از عوامل این حرکت ضد انقلابی شد. آقا در جواب وی فرمود: با تمام ارادتی که به شما دارم، نمی توانم رضایت خلق را بر رضایت خالق مقدم دارم. باید حکم خداوند اجرا شود.

در مدرسه فیضیه، امام درس اخلاق تدریس می فرمود. در یکی از روزها زیلویی بر سر راهش اندوخته بودند، امام کفش های خود را از پای مبارک خویش بیرون آورد تا با کفش از روی آن عبور نکند. در این حال یکی از شاگردان با کفش از روی زیلو عبور کرد، امام فرمود: با کفش وارد نشوید، زیرا مخصوص نماز است.

امام حق الناس را حتی در مسائل عادی و امور جزیی رعایت می نمود و به خود اجازه نمی داد کوچک ترین حقی از مردم ضایع گردد. روزی در نجف خواستند برای اقامه نماز جماعت به اتاق بیرونی وارد شوند، وقتی به کفش کن رسیدند، توقف نمودند و از پا نهادن بر روی کفش مردم امتناع کردند و دستور دادند کفش ها را از سر راه مردم جمع کنند.

وی به دلیل رعایت مرزهای تقوا در استفاده از امکانات و مایحتاج خویش به شدت احتیاط می کردند; به عنوان مثال اگر آب لیمو می خواستند، دستور می دادند به اندازه یک لیوان بگیرند و هرچه خدمت کار اصرار می کرد یک شیشه بگیرم، می فرمودند: فعلا به اندازه ای بگیرید که لازم است و نه بیش تر.

یکی از فرزندان امام (بانو زهرا مصطفوی) نقل کرده است: در «نوفل لوشاتو» دو کیلو پرتقال خریدم، امام با دیدن آن ها پرسید: این همه پرتقال برای چیست؟ عرض کردم: به دلیل پایین بودن بهایش این قدر خریدم. فرمود: شما با این کارتان مرتکب دو گناه شدید: یکی، نیاز نداشتن به این همه پرتقال بود و دیگری، در این دهکده شاید کسانی اند که تا به حال به دلیل گران بودن پرتقال نتوانسته اند آن را تهیه کنند و احتمال داشت با پایین آمدن بهای آن قادر بودند آن را بخرند، باید ببرید و مقدار اضافی را پس بدهید. گفتم: امکان ندارد، فرمودند: آن ها را پوست بگیرید و به افرادی بدهید که تا حالا نخورده اند، شاید از این طریق خدا از گناه شما بگذرد.

مصطفی کفاش زاده می گوید: خودم دیدم، امام به فردی که به باغچه آب می داد، گفتند: چرا آب لوله کشی را به باغچه ها می دهید؟ آن فرد گفت: آب چشمه است. امام فرمودند: معلوم نیست که ما آب چشمه را هم بتوانیم مصرف کنیم، این مال همه است، بنابراین کم تر و در حد ضرورت استفاده کنید.

عاطفه اشراقی (نوه امام) می گوید: امام در تاریکی نماز می خواندند و اگر چراغ اضافی روشن بود، ناراحت می شدند.

حجة الاسلام والمسلمین قرهی گفته است: چون سر در حیاط منزل امام در نجف تاریک بود، لامپی در آن جا نصب کردیم، فرمودند: این کار را نکنید. ولی من مسامحه کردم، ایشان مرا خواستند و فرمودند: نمی خواهم روشن باشد

همو می افزاید: روزی خیاطی را با چند نمونه پارچه خدمت امام آوردیم تا یکی از آن ها را برای لباس انتخاب کند، ایشان نوع نامرغوب را انتخاب کرد. لباس امام همیشه تمیز و مرتب بود، اما از نظر جنس و کیفیت خیلی دقت می کردند که عالی و فاخر نباشد.

هم چنین وی نقل می کند: خدمت گزار منزل امام روزی رفت و مرغی تهیه کرد; هنگام بازگشت، آقا از او پرسید: چه خریده ای؟ گفت: مرغ. امام فرمود: برو پس بده.

همیشه مبالغ زیادی از وجوهات اسلامی در اختیار امام بود، اما ایشان در مصرف آن خیلی دقت می کردند. بارها حضرت امام به افراد دفتر به شدت گوشزد می کردند: راضی نیستم از تلفن های دفتر برای امور شخصی استفاده کنید.

همو می گوید: روزی برای مدت یک ساعت، ماشینی کرایه کردیم تا همراه امام به تشییع جنازه یکی از بزرگان برویم. کرایه آن یک دینار بود.

دو سه روز بعد حساب هزینه ها را به آقا تقدیم کردم. ایشان با تندی فرمود: چرا احتیاط نمی کنی؟ یک دینار برای کرایه ماشین پرداخته ای! عرض کردم: برای این که حضرت عالی معطل نشوید، چنین کردم. فرمود: نه، من هم مثل دیگران، چرا چنین کردی؟

hawzah.net

 نظر دهید »

حضرت امام خمینی (ره) و ارادت به اهل بیت(علیهم السلام)

12 خرداد 1395 توسط لیریائی

امام خمینی (ره) از دوران کودکی، دل به محبت خاندان عصمت سپرد; رفته رفته این عشق آتشین با معرفتی ژرف توام گشت و اطاعت از فرامین ائمه را - که در واقع اجرای دستورهای الهی بود - به همراه داشت. امام کوشید تا قسمتی از سیره اهل بیت (علیه السلام) را در زندگی خویش به نمایش بگذارد. هرچه امام خود را به حضرت حق و اولیایش نزدیک تر می دید، نسبت به بندگان خدا رافت افزون تری بروز می داد. وی به دلیل اشتیاق به خاندان عترت، در سنین جوانی در دفاع از حریم آن ستارگان درخشان و فروغ های فروزان کتاب کشف اسرار را نوشت و برای زیارت خانه خدا و کربلای امام حسین کتاب هایش را فروخت.

او تا صدای «یا حسین » بلند می شد، اشک می ریخت. با وجود آن که در برابر مصایب صابر بود.

وی وقتی فرزند بزرگش حاج سید مصطفی را از دست داد گریه نکرد، اما هنگامی که روضه خوانی می گفت: «السلام علیک یا اباعبدالله!» قطره های اشک از دیدگانش جاری می شد.

حضرت امام آن زمانی که در ایران بودند، سه روز فاطمیه (اول، دوم و سوم جمادی الثانی) را روضه داشتند، هنگام اقامت در نجف سه شب را نیز اضافه نمودند. وی گاهی در دسته های سینه زنی شرکت می کردند و یا آن که سوگواران حسینی خدمت ایشان می آمدند و امام به آنان لطف و محبت می کرد.

امام در پاریس (دهکده نوفل لوشاتو) به یکی از همراهانش چنین توصیه کرد: چون محرم فرا رسیده، باید روضه بخوانی. او هم چنین کرد. نقل نموده اند: ظهر روز تاسوعا آن فرد در حضور خبرنگاران خارجی و ایرانی شروع به ذکر مصیب کرد. امام بدون هیچ گونه واهمه ای به شدت گریست.

این کار برای اروپائیان شگفت انگیز بود که می دیدند قهرمان مبارزه با استبداد و استکبار می گرید، اما امام به این برداشت ها وقعی نمی نهاد و لازم می دید رسم های عزاداری برای اهل بیت احیا شود.

یک بار امام در جماران به جای آن که روی صندلی بنشیند، روی زمین نشسته بود. آن روز عاشورا و این کار برای حفظ حرمت عزاداری امام حسین (علیه السلام) بود.

جلوه دیگر علاقه برخاسته از معرفت عمیق امام به ساحت پاک اهل بیت (علیه السلام) صفای زیارت است. ایشان در مدت پانزده سالی که در عتبات عراق به سر می بردند، هر شب در ساعتی خاص به کنار مرقد حضرت علی (علیه السلام) می رفتند و زیارت «جامعه کبیره » را با معنویت خاصی می خواندند. در فصل زمستان و تابستان گرم و نیز اوقات بارانی نیز امام هر شب راس ساعت سه، بعد از نیمه شب در حرم مطهر حضرت علی (ع) حضور می یافتند. شبی در عراق کودتا شد و عبور و مرور را منع کردند; امام وقتی دید که نمی تواند این سنت را ادامه دهد، بر بالای پشت بام منزل رفت و رو به مرقد مولای متقیان مشغول زیارت گردید.

در حرم مطهر، با وجود آن که در میان انبوه جمعیت بدنشان فشرده می شد، به کسی اجازه نمی داد مردم را کنار زده و راه برای ایشان باز کنند. کیفیت زیارت امام که با دعاهای طولانی همراه بود، یک حالت از خود بی خود شدن و عمق اتصال روحی ایشان را با امامی که زیارت می کردند، نشان می داد.

امام زیارت عاشورا را در ماه محرم و اربعین امام حسین (علیه السلام) می خواندند. در اغلب ایام زیارتی در کنار مرقد امام حسین (علیه السلام) بودند. در دهه عاشورا، هر روز زیارت عاشورا را با صد مرتبه سلام و صد مرتبه لعن می خواندند. این برنامه در پاریس هم ادامه داشت.

امام در چند سالی که در نجف بودند، برای درک تمام زیارت های مخصوص امام حسین (علیه السلام) فاصله بین این شهر و کربلا را - که حدود هشتاد کیلومتر است - طی می نمودند و اهتمام داشتند در ایام عاشورا، اربعین، عرفه، نیمه شعبان و ماه رجب این مسیر را پشت سر بگذارند. هنگام زیارت پایین پا نمی رفتند، زیرا به روایتی در پایین مرقد امام حسین (علیه السلام) علی اکبر آرمیده است.

در نجف نیز، چون روایت شده که سر مقدس امام سوم بالای سر مطهر پدرش علی (علیه السلام) است، بالای سر نمی رفتند و دور می زدند.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 نظر دهید »

برای شاد بودن چه باید کرد ؟

11 خرداد 1395 توسط لیریائی

برای شاد بودن نباید منتظر باشیم تا یک علت بیرونی آن را در ما ایجاد کند و یا فردی از راه برسد و ما را بخنداند، شاد بودن و نشاط واقعی از درونِ ما بر می خیزد و این خودمان هستیم که باید با رفتارهایی چون گذشت و بخشش، مهربانی کردن، دوست داشتن، به خدا نزدیک شدن و … نشاط همیشگی و پایدار را در خود ایجاد کنیم.

 اگر بخواهیم یک انسان کامل را تعریف کنیم باید به ابعاد وجودی او به شکل مثبت و مناسب توجه کنیم، ابعادی که در این زمینه می تواند به شاکله یا شخصیت سالم انسان کمک کند بعد هیجانی ـ عاطفی یا سلامت روانشناختی است که در حقیقت شادی و نشاط یا خندیدن و شوخ طبعی از مولفه های آن هستند.

افراد دلشاد رفتارهای معنوی قوی تری دارند

شادی و نشاط می تواند در انجام وظایف و تکالیفی که بر عهده انسان است به وی کمک کند. حتی در موارد دینی هم شاهد هستیم افرادی که دلشاد تر و امیدوارتر هستند رفتارهای معنوی شان با خدا نیز قوی تر است و با خدا بهتر راز و نیاز می کنند، وفای به عهد دارند و دل گرم تر هستند.

 آنچه که ما باید بیشتر به دنبال آن باشیم نشاط درونی است، غالبا رفتارهای کوتاه مدتِ سرور را شادی می گویند که معمولا علت های بیرونی دارد، اما آنچه که بیشتر باید به آن توجه کرد نشاط است چون نشاط، یک رفتار پایه دار در درون افراد است و افراد باید بیشتر در درون خود به دنبال مولفه های درونی بگردند.

چگونه نشاط درونی را همواره همراه داشته باشیم؟

 امیدوار زندگی کردن، فعال بودن، هدف داشتن در زندگی، پر تلاش بودن و … نشاط های درونی ای هستند که همیشه با انسان همراه اند. رعایت مسایل دینی و اخلاقی به انسانها نشاط درونی می بخشد، فردی که وجدان بیداری دارد، دل کسی را نمی شکند، با اطرافیان خود مهربان است، تکالیف الهی، دینی و انسانی خود را انجام می دهد قطعا همیشه نشاط درونی را با خود همراه دارد و مسلما هر کس این دنیایش آباد باشد آن دنیایش هم آباد است.

 

شخصیت کودکانه داشته باشیم

حضرت عیسی (ع) می فرمایند « اگر می خواهید وارد سرزمین شادی شوید باید رفتار خود را مانند کودکان کنید». یعنی افراد باید ویژگی های شخصیتی کودکان را در خود تقویت کنند.

 در حال حاضر یکی از مشکلات جدی ما احساس تعلقاتمان است. متاسفانه ما امروزه به وسایل که در اطرافمان وجود دارد از جمله تلفن همراه، کامپیوتر، اینترنت، ماشین و … احساس تعلق داریم به طوری که اصلا اجازه نمی دهند اطرافمان را ببینیم.

 دنیای مجازی، اینترنت، کامپیوتر و … بسیاری از روابط عاطفی و مهمانی های ما را از ما گرفته است؛ بنابراین تعلق ایجاد کردن یکی از عواملی است که شادی و نشاط را از ما می گیرد. کودکان معمولا زیاد احساس تعلق ندارند، خیلی سخت گیر، اهل کینه، نفرت و خشم نیستند.

از تعلقات زندگی فاصله بگیریم

پیامبر اسلام (ص) فرمودند «از دنیای بچه ها چند چیز را دوست دارم، بچه ها تعلقشان به زندگی خیلی کم است، بچه ها بیشتر به زمان حال توجه می کنند، کینه ای نیستند، زود قهر می کنند و زود هم می بخشند» به همین دلیل است که می گویند وقتی کودکان با هم دعوا می کنند در دعوایشان وارد نشوید.

 امروز را ببینیم، به یکدیگر سخت نگیریم، رفتارهای انسانی نظیر مهربانی ، صمیمیت و .. را تقویت کنیم. متاسفانه کودکانمان نیز دارند مانند بزرگترها می شوند.

خندیدن حد و مرز ندارد اگر…

خندیدن اندازه ندارد، فقط باید یادمان باشد که به تمسخر، لودگی و انحرافات اخلاقی کشیده نشویم. اگر خندیدن و شاد بودن عملکرد و رفتارهای سالم ما را تضییع نکند هیچ حد و مرزی ندارد، منتهی شرط این است که مزاحم دیگران نشویم و رفتارهایمان به دیگران خطر وارد نکند.

 از آنجا که خندیدن بعد احساسی ما را قوی می کند از قدیم « خنده بر هر درد بی درمان دواست» ضرب المثل ما بوده است . یکی از اشکالات ما ضعیف بودن عواطف ماست که خندیدن می تواند بعد روانشناختی ما را تقویت کند.

در شادی و نشاط و خندیدن نیز تعادل باید برقرار باشد، اواخر سوره فرقان در حدود ده آیه ویژگی های افراد مومن را ذکر می کند که یکی از موارد آن متعادل بودن است.

منبع :.salamatnews.com

 نظر دهید »

غزلی بسیار زیبا از رهبر عزیز

10 خرداد 1395 توسط لیریائی


خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود
ز دام خال سیاهش کسی رها نشود

خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار
به نزد یار چو ما پست و بی بها نشود

جواب ناله ی ما را نمی دهد “دلبر”
خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده
خدا کند که به اخراج ما رضا نشود

مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست
خدا کند که مریضی من دوا نشود

ز روزگار غریبم گشته است معلوم
شفای ما به قیامت بجز رضا نشود…

 نظر دهید »

دین باوری و سلامت روان

09 خرداد 1395 توسط لیریائی

امروزه بیشتر متخصصان روانشناسی وعلوم تربیتی اعتقاد دارند که درمان ریشه ای بیشتر بیماریهای روحی از طریق مذهب و معنویت امکان پذیر است و افراد دارای اعتقادات مذهبی سلامت روان بیشتری دارند در این مطلب سعی داریم به ذکر شیوه های عملی تاثیر دین باوری ومعنویت بر سلامت روان فرد بپردازیم.

1.تقویت اعتقادات مذهبی و مدیریت زمان و پایبندی به وظایف

دین زندگی انسان را دارای معنا میکند و انسان را به معنویت و معنا نزدیک میکند.اولین قدم تاثیر دین

بر سلامت روانی برنامه ریزی امور اجتماعی بر اساس ارزشهای دینی و احساس مسئولیت برای انجام وظایف میباشد.

2.مذهب وپرورش حس محبت

تربیتی که با ایجاد احساس مطبوع و با استفاده از زمینه عاطفی باشد موثر خواهد بود.اولین قدم تربیت مذهبی در پرورش احساس محبت دعوت انسان به سوی خداوند بخشنده ی مهربان است.بخشندگی و مهربانی دو صفت مطبوع و دلپذیر است که پروردگار را محبوب کودکان و نوجوانان مینماید وعواطف و احساسات انها را از ابتدای کودکی برای دوست داشتن بر میانگیزد و حس زیبای محبت را برای فرد درونی میکند.همانطور که میدانیم محبت سلامت روانی فرد را افزایش میدهد و باعث حل و فصل مشکلات روحی در طی زندگی فرد میگردد.

3.مذهب و پایه گذاری استدلال عقلانی و منطقی در فرد

در اموزش مسایل مذهبی به کودکان بایستی هماهنگ نمودن اموزش ها با علم جدید و از بین بردن خرافات و اوهام مد نظر قرار گیرد .چرا که مذهبی که با عقل سازگار نباشد مخکوم به شکست است.در اموزه های دینی همواره به استدلال عقلانی و حاکمیت منطق تاکید شده است و با اموزش صحیح مسایل مذهبی به کودکان منطق و استدلال انان را تقویت میکنیم وحاکمیت منطق و عقلانیت در فرد منجر به افزایش سلامت روانی و جلوگیری از بروز مشکلات رفتاری و روحی میگردد.

4.باورهای دینی و تخلیه هیجانات

اموزش مسایل مذهبی و رشد دین باوری در کودکان مامنی را ایجاد میکند تا فرد در زمان سختی ها به نیروی ما ورایی تکیه کند و با خدای خود برای حل مشکلاتش لب به سخن بگشاید و به راحتی ان چه در دل دارد با خدا در میان بگذارد.بنابراین دین باوری بهترین وسیله عقده گشایی میباشد و این بر بهداشت روانی فرد تاثیر بسیار مثبتی به جا میگذارد و باعث تخلیه هیجانات منفی فرد میگردد.

5.مذهب و پرورش صداقت در رفتار

گرایش به دین و دین باوری باعث میشود که بین نیت درونی فرد با رفتار بیرونی اش هماهنگی بیشتری باشد و این هماهنگی بین درون و رفتار بیرونی فرد نکته ای مهم در بهداشت روان فرد میباشد.برای مثال فردی که دروغ میگوید بخش زیادی از انرزی روانی خود را صرف فاش نشدن دروغ خود مینماید.بنابراین پایبندی به اموزه های دینی منجر به ایجاد صداقت در شخصیت فرد میگردد و صداقت از ویزگیهای شخصیتی است که از بهداشت روان برخوردار است.

6.مذهب و داشتن هدف در زندگی

دین داری و مذهب فلسفه زندگی را معنادار میکند وزندگی را از حالت تهی بودن خارج می سازد .فرد دیندار برای زندگی خود ارزش قایل است و میداند این زندگی لهو و لعب نیست بنابراین هدف مشخصی در زندگی دارد و زمان خود را بیهوده صرف امور بی ارزش نمیکند.داشتن هدف در زندگی و اعتقاد به اینکه این دنیا پایان همه چیز نیست فرد را هدفمند میکند ومنجر به ارتقا سطح سلامت روانی فرد و جامعه میگردد.

8.مذهب و ایجاد حس امنیت و ارامش خاطر

دین باوری منجر به احساس امنیت روان میگردد زیرا فرد همواره مطمئن است که خدایی وجود دارد که هیچگاه وی را تنها نمیگذارد و تمام امور وپستی وبلندیهای زندگی در درگاه الهی حکمتی دارد .لذا فرد دیندار با احساس امنیت با وقایع زندگی روبرو میگردد و برای انها راه حل منطقی پیدا میکند و این مساله میزان سلامت روان وی را افزایش می دهد.

 نظر دهید »

راز های موفقیت در روابط زوجین

06 خرداد 1395 توسط لیریائی

پدیدار شدن مهر و محبت افزون‏تر، معلول یك سرى عوامل است كه بعضى از آنها در دست همسر و برخى در اختیار زوج است. آنچه كه در اختیار زن است، احترام و اهمیت دادن به شوهر، مهیا كردن محیط خانه براى او، همراهى با او در امور مختلف، پرهیز از بحث و مجادله‏ هاى بى‏نتیجه، توجه به خواسته‏ هاى جنسى شوهر و آماده ساختن خود براى او، صداقت و امانت و فداكارى و گذشت، از جمله امورى است كه مراعات آن از جانب زن، می‏تواند در جلب محبت شوهر مؤثر باشد. اسلام به منظور ایجاد علاقه و محبت بیشتر میان دو همسر، به همتایى و كفو بودن آنها سفارش كرده است. در واقع می‏توان گفت: مرد و زن اگر از نظر شرایط اعتقادى و اقتصادى، نزدیك به هم باشند و براساس صداقت و حسن اعتماد به همدیگر، زندگى خود را آغاز كنند و در طول زندگى روزمره به آن توجه كافى داشته باشند و آن را رعایت نمایند خداوند علاقه، محبت و الفت را بین این دو همسر قرار خواهد داد. پس از انعقاد پیمان ازدواج نیز براى استحكام خانواده و استمرار آن الفت و علاقه، باید هر یك از مرد و زن به روابط میان خود توجه كافى مبذول كنند.

راهكارهاى ایجاد محبت
1. با مطالعه كتاب‏هاى مربوط به انتخاب همسر، آیین همسردارى، چگونگى ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شركت در جلسه‏ هاى آموزش خانواده، دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.

2. هرگز همسرتان را با زن یا مرد دیگر مقایسه نكنید.

3. از رفتارهاى مطلوب همسرتان تشكر كرده، او را تشویق كنید و انگیزه تكرار آن رفتار را بیشتر سازید.

4. از تصمیم‏هاى نادرست و غیر منطقى و كلى‏گویى‏هاى منفى و شكل‏گیرى افكار منفى، درباره همسرتان شدیداً بپرهیزید.

5. بکوشید در سراسر زندگى به خصوص در روابط بین خود و همسرتان – به جاى هر گونه پیش‏داورى یا مشاهده اشکالات و ضعف‏ها، نقاط مثبت و قوت را ببینید. به عبارت دیگر، به جاى توجه به نیمه خالى لیوان، به نیمه پر آن توجه کنید.

6. متعادل کردن انتظارات-انتظارات نامعقول از طرف مقابل محبت میان افراد را کم خواهد کرد. از آن جا که هر انسان فوتها و ضعف های دارد باید تلاش شود بدیها نادیده گرفته شود و نقاط قوت مدنظر قرار گیرد. ماه اول زندگی مشترک را ماه عمل می خوانند. اما سۆال این جاست که چرا فقط ماه اول زندگی باید ماه عسل باشد؟ علت آن است که بعد از مدتی همسران متوجه می شوند که نمی توانند انتظارات یکدیگر را برآورده سازند. راه برطرف شدن این مشکل آن است که انتظارات پایین آورده شود.

7. در مواردى كه غمگینى و افسردگى و یا عصبانیت زن یا شوهر، شدت مى‏یابد و احتمال اختلال در كار سیستم عصبى یا غدد درون‏ریز- به ویژه غده تیروئید- وجود دارد، در نخستین فرصت به پزشك متخصص مراجعه كنید تا از عادى بودن ترشح غدد- از جمله غده تیروئید- مطمئن شوید.

8. براى داشتن یك زندگى با نشاط و موفق خوب بیندیشید، وقت بگذارید، احساس مسؤولیت كنید، موانع ارتباط سالم را از میان بردارید و به عوامل ایجاد كننده روابط سالم توجه كنید.

9. از هر چیزی می‌توان برای محبت استفاده کرد؛ از کلمات، کار، آشپزی، ظرف شستن، تلویزیون دیدن، بازی با بچه‌ها، حتی از خود اختلافات و اشتباهات. شما می‌خواهید این شبکه جعبه‌ی جادو را ببینید و همسرتان آن یکی. این یک اختلاف است، می‌توانید آن را تبدیل کنید به یک دعوا؛ کوچک یا بزرگش فرق نمی‌کند و می‌توانید- تبدیلش کنید به یک محبت. فقط باید اراده کنید و فکر کنید و انجام دهید. هیچ رازی هم در کار نیست. اگر نظر من را می‌خواهید اصلا تلویزیون نبینید.

محبت بین زن و شوهر, افزایش محبت بین زن و شوهر

10. با همدلى، هم‏فكرى، همكارى و مشورت با یكدیگر درباره مسائل مختلف، میان اعضاى خانواده روابط سالم پدید آورید.

11. هر یك از زوجین دیگرى را نزدیك‏ترین و محرم‏ترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامى و پشتیبان خود تلقى كند.

12. اوقات خوش خود را مدام در ذهن مرور کنید. با همسر خود به گونه ای رفتار کنید که در روزهای ابتدای آشنایی رفتار می کردید. لیستی از کارهای لذت بخش دو نفره اتان و آن چیزهایی که هر دو از آن لذت می برید تهیه کنید و هر وقت به مورد جدیدی رسیدید، آن را به لیست اضافه کنید. برای این اتفاقات برنامه ریزی کنید و سعی کنید موقعیت تکرار آنها را فراهم کنید.

13. اظهار محبت-باید محبت، این نعمت خدادادی، به زبان آورده شود. مرد باید محبت خود را به زبان بیاورد. اگر همسری از ناحیه شوهرش احساس کمبود محبت نماید برای محبت کردن به فرزندانش و حتی انجام امور منزل انگیزه ای نخواهد داشت. با سخنی محبت آمیز می توان کانون خانواده را گرم کرد.

14. در برنامه‏ ریزى براى فعالیت‏هاى اجتماعى، اوقات فراغت، دید و بازدیدهاى خانوادگى و نظایر آن، با یکدیگر مشورت کنید و از یک جانبه‏نگرى بپرهیزید.

15. در هر فرصت ممکن، با همسر و اعضاى خانواده ‏تان، ارتباط کلامى و عاطفى برقرار کنید. زنان از صحبت کردن با همسرشان بیشتر لذت مى‏برند؛ بنابراین مردان باید فعالانه به سخنان آنان گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند.

16. با یادگیرى مهارت‏هاى ارتباطى نظیر به حرف‏هاى یكدیگر گوش كردن، احترام به نظرها و عقاید یكدیگر و تشریك مساعى و مشورت كردن- روابط خود را بهبود بخشید.

17. بكوشید، باایجاد كانونى گرم و صمیمى، تمام اعضاى خانواده- به ویژه زن و شوهر- مسؤولیت رسیدن به تفاهم را پذیرا شوند.

18. به همسرتان کمک کنید تا هروز بیش از روز قبل عاشق باشد. به او کمک کنید عاشقانه فکر کند، عاشقانه زندگی کند و در عشق ورزیدن به شما احساس امنیت کند؛ به این ترتیب او با قلبی سرشار از عشق به سوی شما خواهد شتافت و بدون ترس و واهمه و بدون آنکه در مورد عکس العمل شما، قضاوت شما یا پس زده شدن از طرف شما نگران باشد، احساسات خود را به شما بازگو خواهد کرد. ستایش، تحسین، و در آغوش کیشدن همسر، نکاتی کوچک با تاثیراتی بسیار بزرگ هستند….امتحان کنید!

19. گاهى در فضایى محرمانه، محبت ‏آمیز و صمیمانه به ارزیابى رفتار و روابط یکدیگر بپردازید و از یکدیگر بپرسید، چه باید کرد تا روابط تان بهتر و با نشاطتر شود.

20. هدیه دادن-کارهایی که به نوعی بیان محبت به شمار می رود در تقویت محبت آثار بسیاری دارد. از جمله این کارها می توان به هدیه دادن اشاره کرد.
در دستورات اسلامی است که مرد به هنگام ورود به منزل و به ویژه در هنگام بازگشت از سفر هدیه ای به خانه ببرد و خانم هم در منزل خود را برای شوهرش آماده و حتی آرایش کند.

محبت بین زن و شوهر, افزایش محبت بین زن و شوهر

21. هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم، به جاى سرزنش كردن یكدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایى مسأله و یافتن راه حل آن بپردازید و در صورت لزوم كمك و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب كنید.

22. براى رسیدن به امنیت روانى وعاطفى در روابط زناشویى، داشتن صداقت، پذیرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهید.

23. همیشه، در رویارویى با مسائل و مشکلات خانوادگى، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسئولیت خود و شناخت انتظارات متقابل، به حل و فصل اختلافات روى آورید.

24. تنها تصمیم نگیرید. شما و همسرتان یک تیم هستید، بنابر این تا جایی که می توانید با هم و در کنار هم باشید. باید احساس کنید که با همسرتان کامل می شوید و دو بخش از وجود یک نفر هستید، پس وقتی نیمۀ دیگر وجودتان حضور ندارد، تصمیم گیری نکنید. شرایط را با هم بسنجید و با هم تصمیم گیری کنید ؛ در مورد همه چیز، خواه موارد کوچک و خواه بزرگ باشد. خود را مشتاق سازش و سازگاری نشان دهید.

25. درهر روز یا درهرهفته، زمان مشخصى را براى گفت و گو درباره مسائل و مشکلات و به اصطلاح درد دل کردن با همسرتان، اختصاص دهید.

26. هر دعوائی فقط دعواست و هر اختلافی فقط اختلاف و هر اشتباه فقط اشتباه. بحث سر شبکه تلویزیون، فقط سر شبکه تلویزیون است نه درباره نمک شام دیشب و رفتار خواهرزن یا خواهرشوهر. توی دعوا باید حد و مرز دعوا مشخص شود و نرود بالاتر از حد خودش. من گاهی که پسرم کار بدی می‌کند یا کار اشتباهی، و می‌خواهم دعوایش کنم قبل از این‌که دعوا کنم بهش می‌گویم من دوستت دارم و الان که دارم دعوا می‌کنم ربطی به دوست داشتن من ندارد، من به خاطر کار بدت دعوات می‌کنم. من دیده‌ام که هم دعواهایم مؤثر بوده و هم پسر من این دعوا را پذیرفته است.

27. در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممكن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندى مخرب و پیشرونده تبدیل نشود.

28. در کنار همسرتان حضور قلب داشته باشید. تمرین کنید ذهن خود را به زمان حال متمرکز کنید. وقتی در کنار همسرتان هستید، به کار، رنگ جدیدی که قرار است به آشپزخانه بزنید،و .. فکر نکنید.

29.حسن خلق-حسن خلق در خانواده باعث می شود که کانون خانواده گرمتر شود و به همین میزان سوء خلق باعث سردی کانون خانواده می گردد و افراد خانواده مجبور می گردند فرد بداخلاق را تحمل کنند و کانون خانواده بهترین مکان برای خوش رفتاری و بروز حسن خلق است وگرنه در خارج از منزل فرد به علت شۆون اجتماعی مجبور است رفتاری اخلاقی داشته باشد نکته مهم آن است که پایه گذاری حسن خلق در منزل باید از طرف پدر خانواده باشد؛ چرا که بار مسۆولیت در آغاز بر دوش اوست و سپس دیگران.

30. از داشتن نگرش‏هاى آرمان گرایانه و شاعرانه، انتظارات غیر واقع بینانه در ازدواج و روابط زناشویى اجتناب کنید.

منبع: beytoote.com

 نظر دهید »

ما گم شدگانیم

06 خرداد 1395 توسط لیریائی

 

مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی در بیانی، معنای غیبت حضرت ولی عصر(عج) را اینگونه تشریح می‌کنند:

سوال شد امام زمان (عج) غایب است یعنی چه؟ گفتم غایب؟ کدام غایب؟ بچه دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می گوید: پدرم گم شده است. ما مثل بچه‌ای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می‌کنند.

بچه جلب ویترین مغازه‌ها می‌شود و دست پدر را رها می‌کند و در بازار گم می‌شود و وقتی متوجه می‌شود که دیگر پدر را نمی‌بیند، گمان می‌کند پدرش گم شده است. در حالی که در واقع خودش گم شده است. انبیاء و اولیاء پدران خلق اند و دست خلائق را می‌گیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلائق جلب متاع‌های دنیا شده‌اند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شده‌اند. امام زمان (عج) گم و غایب نشده است ما گم شدیم و محجوب گشته‌ایم. امام غایب نیست، تو نمی بینی آقا را. او حاضر است. چشمت رو که اسیر دنیا شده اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می بیند. خلاصه نگو آقا غایب است. تو نمی بینی.

“برگرفته از کتاب « امام زمان (عج) در کلام اولیای ربانی/مهدی لک علی آبادی/ ص۳۰″

 نظر دهید »

چند حکایت شیرین ازبوستان سعدی

05 خرداد 1395 توسط لیریائی

 

آورده اند که:

روزی هارون الرشید به بهلول گفت:تو را امیر و حاکم بر سگ و خرس و خوک

نموده ام.بهلول جواب داد:

پس از این ساعت قدم از فرمان من منه که رعیت منی!!!

*****

آورده اند که:

بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می نمود.

شیادی چون شنیده بود بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت:

اگر این سکه را به من بدهی در عوض ده سکه را که به همین رنگ است به تو

می دهم!!

بهلول چون سکه های او را دید دانست که سکه های او از مس است

و ارزشی ندارد به آن مرد گفت به یک شرط قبول می نمایم!سپس گفت:

اگر سه مرتبه مانند الاغ عرعر کنی.شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود!

بهلول به او گفت:

تو با این خریت فهمیدی سکه ای که در دست من است از طلاست

چگونه من نفهمم که سکه های تو از مس است؟!!!

*****

آورده اند که:

مردی زشت و بد اخلاق از بهلول سئوال نمود:

که خیلی میل دارم شیطان را ببینم.بهلول گفت:

اگر آئینه در خانه نداری در آب زلال نگاه کن حتما شیطان را خواهی دید!!!

*****

آورده اند که:

شخصی از برای نماز وارد مسجد شد دزدی را بر گوشه ای از مسجد بدید

که انتظار می کشد تا او به نماز بایستد و کفشهایش را به سرقت ببرد

آن شخص نیز با کفش به نماز ایستاد!

پس از نماز دزد به وی گفت با کفش نماز نباشد!

اونیز در جواب دزد گفت:اگر نماز نباشد کفش باشد!!!

*****

آورده اند که:

«جوحی»در کودکی چند روز شاگرد خیاطی بود.روزی استادش کاسه عسل به

دکّان برد.خواست که به کاری رود.جوحی را گفت:«در این کاسه زهر است.زنهار

تا نخوری که هلاک شوی»!گفت:«مرا با آن چکار است؟»چون استاد برفت جوحی

وصله جامه ای به صراف داد و پاره ای نان فزونی بستد و با آن عسل تمام بخورد!

استاد باز آمد و وصله طلبید.جوحی گفت:«مرا مزن تا راست بگویم!حال آنکه من

غافل شدم دزد وصله را ربود!من ترسیدم که تو بیائی و مرا بزنی!گفتم:«زهر بخورم

تا تو باز آئی من مرده باشم!آن زهر که در کاسه بود تمام بخوردم ولی هنوز زنده ام

باقی تو دانی!!!»

*****

آورده اند که:

از بهر روز عید سلطان محمود خلعت هر کس تعیین می کرد.چون به تلخک رسید

فرمود که پالانی بیاورید و به او بدهید‌ چنان کردند.

چون مردم خلعت پوشیدند تلخک آن پالان را در دوش گرفت و به مجلس سلطان آمد

گفت:«ای بزرگان عنایت سلطان در حق بنده از اینجا معلوم کنید که شما را خلعت

ازخزانه فرمود و جامه خاص از تن در آورد و بر من پوشانید!!!»

*****

آورده اند که:

سلطان محمود را در حالت گرسنگی بادنجان بورانی آوردند.خوشش آمد!

گفت:«بادنجان طعامی است خوش»ندیمی در مدح بادنجان فصلی پرداخت.

چون سیر شد گفت:«بادنجان سخت مضر است!»

ندیم باز در مضرت بادنجان مبالغتی تمام کرد.

سلطان گفت:«ای مردک نه آن زمان که مدحش می گفتی نه حال که مضرتش باز

میگوئی؟!»

گفت:«من ندیم توام نه ندیم بادنجان! مرا چیزی باید گفت که تو را خوش آید نه بادنجان را !!!»

*****

آورده اند که:

روزی بهلول در حمام مشغول استحمام بود که ناگه هارون الرشید وجمعی از

یارانش وارد حمام شدند و چشم هارون الرشید به بهلول افتاد!

و از بهلول پرسید که اگر بخواهی من را بخری به چه قیمت می ارزم؟!!

بهلول گفت: پنجاه دینار!!!

هارون الرشید برآشفت وگفت:نادان پنجاه دینار که فقط لُنگ من می ارزد!!!

بهلول نیز در جوابش گفت: من هم فقط لُنگتان را قیمت کردم وگرنه خود

خلیفه که ارزشی ندارد!!!

*****

آورده اند که

فتحعلی شاه قاجار گه گاه شعر می سرود و روزی شاعر دربار را به داوری

گرفت. شاعر هم که شعر را نپسندیده بود بی پروا نظر خود را باز گفت.فتحعلی

شاه فرمان داد او را به طویله برند و در ردیف چهار پایان به آخور ببندند.

شاعر ساعتی چند آنجا بود تا آن که شاه دوباره او را خواست و از نو شعر را برایش

خواند سپس پرسید:«حالا چطور است؟».شاعر هم بی آنکه پاسخی بدهد

راه خروج پیش گرفت!. شاه پرسید:کجا می روی؟گفت: به طویله!!!

*****

حکايت

يکی از بزرگان گفت : پارسايی را چه گويی در حق فلان عابد که ديگران در حق وی بطعنه سخنها گفته اند ؟ گفت بر ظاهرش عيب نمی بينم و در باطنش غيب نمی دانم .

هر كه را، جامه پارسا بينى

پارسا دان و نيك مرد انگار

ور ندانى كه در نهانش چيست

محتسب را درون خانه چكار؟

* * * *

حکايت

درويشی را ديدم سر بر آستان کعبه همی ماليد و می گفت : يا غفور و يا رحيم - تو دانى كه از ظلوم و جهول چه آيد؟

عذر قصير خدمت آوردم

كه ندارم به طاعت استظهار

عاصيان از گناه توبه كنند

عرفان از عبادت استغفار

عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت . من بنده اميد آورده ام نه طاعت بدريوزه آمده ام نه بتجارت . اصنع بى ما انت اهله.

بر در كعبه سائلى ديدم

كه همى گفت و مى گرستى خوش

من نگويم كه طاعتم بپذير

قلم عفو بر گناهم كش

* * * *

حکايت

عبدالقادر گيلانى را رحمه الله عليه ، در حرم کعبه روی بر حصبا نهاده همی گفت :

خدايا! ببخشای ، وگر هر آينه مستوجب عقوبتم در روز قيامتم نابينا برانگيز تا در روی نيکان شرمسار نشوم .

روى بر خاك عجز مى گويم

هر سحرگه كه باد مى آيد

اى كه هرگز فراموشت نكنم

هيچت از بنده ياد مى آيد؟

* * * *

حکايت

دزدی به خانه ی پارسايی درآمد. چندان که جست چيزی نيافت . دلتنگ شد . پارسا خبر شد ، گليمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود.

شنيدم كه مردان راه خداى

دل دشمنان را نكردند تنگ

تو را كى ميسر شود اين مقام

كه با دوستانت خلافست و جنگ

مودت اهل صفا چه در روی و چه در قفا . نه چنان کز پست عيب گيرند و پيشت بيش ميرند.

هر كه عيب دگران پيش تو آورد و شمرد

بى گمان عيب تو پيش دگران خواهد بر

 

 نظر دهید »

روش نگارش تحقیق میدانی

04 خرداد 1395 توسط لیریائی

در این نوشته برآنیم تا یکی از روش های مهم در تحقیقات کیفی با نام مطالعۀ میدانی را توضیح دهیم. همانطور که می دانید تحقیقات به دو قسمت تقسم می شوند:
1 - تحقیقات کمی : از نظریه شروع به «فرضیات» رسیده و در ادامه به مفاهیم، و از مفاهیم به متغیرها و از آن به شاخص ها می رسیم.
2- تحقیقات کیفی: در این نوع تحقیقات مراحل فرق دارد : اول از «سوال» شروع و با استفاده از «مشاهدات» به «نتایجی» منتهی می شویم و از آن ها به فرضیات و از فرضیات به نظریه منتج می شویم.
انواع روش کیفی که به هفت بخش تقسیم می شود:
1.روش اسنادی.2. مطالعۀ موردی 3 .مطالعۀ میدانی 4 .مصاحبۀ عمیق 5.مصاحبۀ گروهی 6 .تحلیل گفتمان 7.تحلیل نشانه شناختی
تحقیق میدانی:
در ابتدا برای روشن شدن مطلب از مثالی ملموس استفاده می کنیم: برای کسب اطلاع از یک موضوع بهتر است به محل واقعه رفته و به تماشا مشغول شد. یا برای سر درآوردن از یک مسأله طبیعی است که لازم باشد از نزدیک کسب خبر کنیم. می شود به همین کسب خبر از محل وقوع حادثه تحقیق میدانی اطلاق کرد.همان طور که پیش تر در مورد تحقیقات کیفی اشاره شد: مشاهدۀ میدانی با دیگر روش های مشاهده از آن رو متفاوت است که تنها به جمع آوری داده ها منحصر نمی شود، بلکه در درون آن نظریه سازی نیز صورت می گیرد. (ارل ببی، 581)
مزیت های تحقیق میدانی:
1. رفتارها در موقعیت طبیعی مورد مطالعه قرار می گیرد.
2. باعث افزایش عمق شناخت پژوهش گر از پدیدۀ مورد مطالعه می شود.
3. امکان توجه به جنبه هایی از موضوع که قبل از شروع مطالعه، به آن توجه نشده است، پدید می آید.
نقطۀ قوت تحقیق میدانی، جامعیت چشم اندازی است که در اختیار محقق قرار می دهد. در این نوع تحقیق، محقق با رویارویی مستقیم با پدیدۀ اجتماعی مورد مطالعه و مشاهدۀ هر چه کاملتر آن، می تواند درک عمیق تر و کامل تری زا آن پدیده به دست آورد. (همان، 588)
تحقیق میدانی، اساساً برای مطالعۀ موضوع هایی مناسب است که نگرش ها و رفتارها از طریق آن به بهترین نحو در درون محیط های طبیعی آن ها شناخته می شوند.
سرانجام تحقیق میدانی، بخصوص برای مطالعۀ فرآیندهای اجتماعی که در طول زمان کامل می شوند، مناسب است. (همان، 588)
در همۀ این روابط و محیط ها، تحقیق میدانی می تواند نکاتی را آشکار کند که آشکار کردنشان از راه های دیگر ممکن نیست.
جان و لین لافلند محورهای مناسب برای تحقیق میدانی را این گونه تصویر می کنند
1. اعمال: (انواع رفتار)
2. وقایع: «رویدادها»: (طلاق،جنایات و بیماری)
3. برخوردها: (ملاقات و کنش متقابل چند نفر)
4. نقش ها «تحلیل سمت هایی که افراد دارند»: (مشاغل، نقش های خانوادگی)
5. ارتباط ها: «زندگی اجتماعی بر اساس نوع رفتار مناسب بین دو یا مجموعه ای از نقش هاست»: (رابطۀ پدر- فرزندی)
6. گروه ها: (فراتر از روابط به جرگه های دوستان،تیم های ورزشی)
7. سازمان ها: (علاوه بر گروه های کوچک، شرکت ها، مدارس)
8. سکونت گاه ها: «چون مطالعۀ جوامع وسیع سخت است جوامعی با مقیاس های کوچک تر را مورد مطالعه قرار می دهیم»: (روستاها، زاغه ها، ده ها)
9. دنیاهای اجتماعی
10. سبک های زندگی یا خرده فرهنگ ها:«توجه به چگونگی سازگاری شمار زیادی از مردم را با زندگی»: (طبقۀ حاکم،طبقۀ پایین شهری)(همان، 589)
روش پیمایشی اطلاعاتی به دست می دهد تا بتوان از طریق آن درصد بیکاران، میانگین درآمدها و مطالبی از این قبیل را محاسبه کرد. اما در تحقیق میدانی معمولاً اطلاعات به صورت کیفی به دست می آیند. و در حقیقت در روش کیفی به سادگی امکان تبدیل مشاهدات و داده ها به اعداد و ارقام وجود ندارد. (همان، 580
مثال:
چه کسی مسؤول سر و سامان دادن به اموری است که ما از آن ها بهره می بریم؟ مسؤول تمیز نگه داشتن فضاهای عمومی مثل پارک ها، بازارچه ها، تعمیر علائم اطلاعاتی و هشدار دهنده در خیابان ها و… کیست
با یک تأمل ساده و بدون تفکر به این نتیجه می رسیم که: در جامعه، بر اساس توافق های رسمی و غیر رسمی، برای این نوع فعالیت ها، مسؤولانی تعیین کرده ایم. پاسخ این است که:متصدیان دولتی و کارکنان شهرداری و …. مسؤولند؛ که اگر چنین اقداماتی صورت نگیرد به دنبال کسانی هستیم تا حوادث پیش آمده را متوجه آنان کنیم.
نکته مورد توجه: احاله مسؤولیت امور عامه به افراد خاص، بقیه را مبرا، بلکه دیگران را وامی دارد از دخالت پرهیز کنند. پس این مسأله به معنی محدود ساختن دخالت سایر افراد جامعه است.

حال، تصور کنید: اگر در بوستانی قدم بزنید و مشتی آشغال بریزید، افراد ناظر این عمل شما را ناپسند می شمارند و به نوعی در معرض مجازات های منفی قرار می گیرید.
اما در مقابل اگر آشغال روی زمین باشد و خم شوید و آن را از روی زمین بردارید، لابد جواب می دهید مردم از کار ما خشنود خواهند شد…
به دانشجویان توصیه کردم این گروه کارها را انجام دهند وبه دو سؤال پاسخ دهند:
1) وقتی سرگرم این امور بودید چه احساسی داشتید
2) واکنش اطرافیان در مورد کارهای شما چگونه بود؟ (همان، 591)
خب عده ای از دانشجویان به جمع آوری آشغال ها، صاف کردن علائم،تعمیر علائم،تعمیر وسائل بازی عمومی و …. پرداختند.
حال پاسخ های آنان را به پرسش های من ببینید
اکثر آنان در یادداشت ها نوشتند:
1) : هنگام انجام این کارها سخت معذب و ناراحت و احساس حماقت می کردیم و این تصور مردم که می پنداشتند ما با دست زدن به این اعمال قصد خود نمایی داریم، سخت آزارمان می داد. (این ها مسائلی است که ما را از دست زدن به این اعمال وا می دارد.)
2) همۀ افراد ناظر با واکنش های خود احساساتِ مای دانشجو را جریحه دار کرده بودند: «برخی پوزخند، بعضی اعتراض و حتی گاهی به مؤاخذه از طرف پلیس منجر شده بود.» (همان، 592)
به اذعان آنان، جمع آوری زباله های مکان های عمومی از سوی افراد غیر حرفه ای فقط سه دلیل می توانست داشته باشد:
1. بعد از ریختن آشغال کسی او را مجبور کرده آشغال ها را جمع کنند.
2. بعد از ریختن آشغال عذاب وجدان گرفته و در صدد جبران مافات برآمده اند.
3. درون آشغال ها دنبال خرت و پرت می گشته اند (آشغال دزدی)
(همان، 592)
بی گمان از هیچ راهی جز تحقیق میدانی، نمی توان به قدرت توافق های عمومی در بارۀ بر عهده گرفتن مسؤولیت شخصی برای امور عامه پی برد. البته اگر همین مسأله از مردم سؤال شود، شاید او را شهروند خوب بخوانند، اما در مقام عمل این گونه برخورد می کنند.
در صحنۀ واقعی زندگی هر گاه کسی همان گونه عمل کند که در شعارها آمده، آن چه رخ داده تصویری دقیق و واقعی به دست می دهد.
تحقیق میدانی زندگی اجتماعی را در زیست گاه طبیعی اش مورد کاوش قرار می دهد. (همان،593)
مشاهدات میدانی
ابعاد مشاهده میدانی:
1. مشارکت یا عدم مشارکت مشاهده گر در رفتار مورد مشاهده
2. آشکار و یا پنهان بودن مشاهده گر برای مشاهده شوندگان
و در نهایت این دو بعد تبدیل می شود به:
1. مشاهدۀ آشکار: در این موقعیت در هنگام تحقیق محقق شناخته شده و افراد مورد مطالعه هم می دانند که تحت مطالعه قرار دارند.
2. مشارکت آشکار: در این موقعیت، محقق شناخته شده و فراتر از موقعیت اول، در تحقیق مشارکت هم می کند. مثلاً مطالعۀ عملکرد فوتبالیست ها و بازی کردن خود محقق.
3. مشاهدۀ پنهان: در این موقعیت، نقش محقق،مشاهده گری است، اما افراد مورد مشاهده نمی دانند که تحت مطالعه قرار دارند. مثلاً زیر نظر گرفتن افرادی که از خط کشی عابر پیاده عبور نمی کنند.
4. مشارکت پنهان: در این موقعیت، محقق در فرآیند بررسی شرکت دارد، اما محقق شناخته نشده است. مثلاً مطالعۀ عملکرد والیبالیست ها و مشارکت محقق اما بدون معرفی خود. (بیابان گرد، صص 4-293)
مطرح شدن بحث اخلاق
سؤال اساسی ای که در این میان مطرح است، آنست که آیا اخلاقاً صحیح است که محقق با معرفی نکردن خود، اطمینان مردم راجلب کرده و برای کسب اطلاعات مورد نظر فریبشان دهد؟
و بالأخره مصلحت داشتن علم این گونه اعمال غیر اخلاقی را توجیه می کند؟
اگر افراد مورد تصمیم گیری و آزمون ندانند که محقق سرگرم اجرای طرحی تحقیقی است، طبیعی تر و ساده تر عمل می کنند و اگر بدانند یا موضع می گیرند یا طور دیگری وانمود می کنند.
ازآن طرف مشاهده گر اگر در تحقیق حضور داشته باشد در روند تحقیق تأثیر می گذارد. اگر در مورد تصمیم گیری یک گروه اظهار نظر کند، یک تأثیر می گذارد، اگر اظهار نظر نکند، یک تأثیر می گذارد، اگر پیشنهادش دنبال شود، یک نحو تأثیر می گذارد، اگر پی گیری نشود یک نوع تأثیر می گذارد. (ارل ببی، صص 6-595)
پس این نتیجه قابل توجه است که این امور، غیر قابل اجتناب است. به این دلیل محققان میدانی، غالباً نقشی متفاوت با شرکت کنندۀ کامل انتخاب می کنند.
نوع ارتباط
ارتباط به دو نوع اصلی تقسیم می شود:
1. پیوستن واقعی
2. وانمود کردن
مثلاً محقق برای بررسی یک فرقه ای مذهبی و نوپیدا اگر واقعاً به آن گروه، بپیوندد روند تحقیق یک طور است و اگر وانمود کند که پیوسته است روند تحقیق طور دیگری است. (همان، 598)
مراحل مشاهدۀ میدانی
1) انتخاب محل تحقیق
2) دستیابی و حضور در محل
3) نمونه گیری
4) جمع آوری داده ها
5) تجزیه و تحلیل داده ها
6) خارج شدن از تحقیق
1- انتخاب محل تحقیق
بعد از تعریف موضوع، محقق باید مکانی را انتخاب کند که رفتار یا پدیدۀ مورد مطالعه، با فراوانی کافی در آن جا بروز یا تجلی داشته باشد و بتوان مشاهدات ارزشمندی را به عمل آورد.
مکان می تواند با استفاده از
• تجربه های شخصی
• گفتگو
• مشورت با دیگر محققان
و بررسی معایب و محاسن انتخاب شود.
دو نکتۀ مهم: لازم است محققان، از این دو پرهیز کنند:
• مکان های شناخته شده
• اشخاصی که با آن ها مراوده دارد
زیرا در مورد
مکان: پیش پنداشته های او در روند تحقیق تأثیر می گذارد. و اشخاص: برای آن ها مشکل است که با او به عنوان دوست و همکارشان در نقش جدید وارد تعامل شوند. (بیابان گرد، صص 7-296)
2-دستیابی به محل
میزان مشکلات محقق جهت ورود به مکان مورد مطالعه به 2 عامل بستگی دارد:
. آن مکان تا چه حد عمومی باشد.
• آزمودنی هایی که از آن مکان انتخاب می شوند، تا جه حد مایل باشند که مورد مشاهده قرار گیرند.
هرچه مکان ها عمومی تر باشد (مثل فرودگاه ها،کافه ها) آسان تر می شود در آن حضور یافت و هر چه خصوصی تر باشد (مثلاً بررسی رفتار گروگان گیران در یک بانک) کار سخت تر است. (همان، 297)
در مورد آزمودنی ها
یک گروه ممکن است به گرمی از شما استقبال کنند چون معتقد اند: یک محقق آن قدر برایشان اهمیت قائل شده که در مورد آن ها تحقیق می کند.
و یا یک گروه اصلاً شما را راه ندهد، یا برخورد بدی بکند. این مسأله بستگی به رفتار محقق و نوع برخورد او نیز دارد.
اگر در مورد یک گروه سازمان یافتۀ غیر قانونی، تحقیق می کند، نباید صراحتاً بگوید دربارۀ فعالیت مجموعه های سازمان یافتۀ غیر قانونی تحقیق می کند. (ارل ببی، 603)
3-نمونه گیری:
الف) مصاحبۀ میدانی
ب ) ثبت مشاهدات
مسلم است که تحقیق میدانی مستلزم کاوش فعالانه تری است.
مشکلات نمونه گیری میدانی:
ü چه تعداد از افراد یا گروه ها مورد مشاهده قرار گیرند؟
ü چه رفتارهایی در نمونه مورد مطالعه قرار گیرد؟
پر واضح است که: راه های مشخصی برای پاسخ دهی به این سؤالات وجود ندارد. اما می شود تا حدودی به بعضی از فاکتورها اشاره کرد: مسألۀ مورد بررسی و اهداف مطالعه ،شاخص های تعیین کنندۀ اندازۀ نمونه مناسب هستند. مثلاً اگر قرار است نتایج حاصله، به جامعه تعمیم داده شود؛ یک آزمودنی یا یک گروه کافی نخواهد بود. (بیابان گرد، 297)
الف)مصاحبۀ میدانی
برای مصاحبۀ میدانی بهترین کار نمونه گیری است.
در پیمایش ها همواره پرسش نامه ساخته می شود. اما در تحقیق میدانی معمولاً مصاحبه مناسب تر است. (ارل ببی، 603)
لازم است بدانیم:( مصاحبۀ کیفی، کنش متقابلی بین مصاحبه گر و پاسخگو است.) فرق مصاحبۀ کیفی با بقیۀ مصاحبه ها این است که مصاحبه گر، اولاً باید تلاش کند به آزمودنی نزدیک شده و اعتماد او راجلب کند. و در طول مسیر تحقیق، سؤالی را مطرح و بقیۀ سؤالات را از جواب های آزمودنی انتخاب کند؛ زیرا پرسیدن سؤال های پیش ساختۀ صرف، در این تحقیق بی فایده است. که خوب است بدانید بعضی از دانشمندان مثل (هربرت و رین رولین) نام گفتگوی هدایت شده را بر این مصاحبه می نهند.
تقسم بندی فرآیند مصاحبه کامل:
کواله فرآیند مصاحبۀ کامل را به هفت مرحله تقسیم می کند:
1. موضوع بندی: (روشن کردن هدف مصاحبه)
2. طراحی: (طرح ریزی فرآیندی است که از طریق آن هدف خود را محقق می سازد.)
3. مصاحبه: (اجرای مصاحبه های واقعی)
4. نگارش: (تهیۀ یک متن مکتوب از مصاحبه ها)
5. تحلیل: (تعیین معنای مطالب گردآوری شده)
6. تأیید: (بررسی قابلیت اعتماد و اعتبار مطالب)
7. گزارش: (تدوین گزارش نهایی از مصاحبه)
( ارل ببی، صص 9-608)
ب) ثبت مشاهدات
در مشاهده مستقیم و مصاحبه، یادداشت برداری کامل و دقیق ازآن جه رخ می دهد، امری مهم و اساسی است.
یادداشت های میدانی بخش بنیادی هر مطالعۀ میدانی را تشکیل می دهد. (بیابان گرد، 298)
یادداشت ها باید شامل مشاهدات تجربی و تفسیرهایتان از آن مشاهدات باشد. مثلاً یادداشت بر می دارید که شخص x نزد شما با پیشنهاد یک گروه مخالفت کرده است «به نظر شما» این امر حاکی از آن است که شخص x می کوشد رهبری گروه را به دست گیرد و «به نظر شما» مضمون اظهار نظرهایی که از رهبر گروه شنیده اید پاسخی به آن فرد مخالف بوده است.
در پایان نکات مهمی را در مورد یادداشت برداری یاد آور می شوم:
بیش از حد ضرورت به حافظۀ خود اعتماد نکنید.
o مرحله به مرحله یادداشت بردارید:
الف)یادداشت های سردستی
ب ) یادداشت های مشروح تر
o بلافاصله بعد از جلسۀ مشاهده تمام جزئیات را بنویسید.
(ارل ببی، صص: 12-611)با تشکرسید روح الله دعائی
منابع و مآخذ:
ببی، ارل،ترجمۀ رضا فاضل، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی (جلد دوم )، تهران87، سازمان مطالعه و تدوین کتب کتب علوم انسانیث دانشگاه ها(سمت)

بیابان گرد، دکتر اسماعیل، روش های تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی (جلد اول )، تهران86، نشر دوران

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 38
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آمار

  • امروز: 20
  • دیروز: 33
  • 7 روز قبل: 150
  • 1 ماه قبل: 1879
  • کل بازدیدها: 65157

خبرنامه

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید

کاربران آنلاین

  • سید میرکمالی

موضوعات

  • همه
  • در ساحل نجات
  • اخبار
  • شرح حال علما
  • لطائف و ظرائف
  • شهدا افلاکیان خاکی
  • هر روز یک حدیث
  • شعر
  • دانستنی ها
  • اهل بیت (علیه السلام )
  • نکات تربیتی ناب
  • تاریخی
  • خانواده در اسلام
  • محرم
  • داستانک
  • مهدویت
  • در محضر علما
  • سر بند عشق
  • مطالبات رهبری
  • تذکره الاولیاء
  • مناجات نامه
  • روانشناسی
  • رمضان
  • حجاب و عفاف
  • فضای مجازی
  • انقلاب
  • ادعیه و زیارات
  • تفسیر یک آیه از قرآن
  • حدیث سلسله الذهب
  • در محضر قرآن
  • غدیر خم
  • طب سنتی
  • اربعین
  • اخلاق
  • شهید
  • تصاویر
  • رجب
  • انقلاب
  • انقلاب
  • وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس