مدرسه علمیه حضرت زهرا(س) دورود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

در انتظار خورشید ....

04 خرداد 1395 توسط لیریائی

 

شناخت وجود مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )

شناخت امام و رهبر از مهم ترین مسائل جامعه اسلامی به شمار می آید. شناخت امام، انسان را از گمراهی رهانیده و موجب نزدیکی به خدا و پیشرفت او به سوی کمال انسانی می شود. در هیچ عصر و زمانی، زمین از وجود حجت خدا، یعنی پیامبر یا امام خالی نخواهد ماند. با توجه به نقش امام در حفظ نظام و اجرای احکام الهی، شناخت خدای تعالی در پرتو شناخت امام امکان پذیر است. از این رو قبولی اعمال بندگان نیز در گرو محبت و علاقه به امام است. امام حسین علیه السلام می فرماید:«معرفت اهل هر زمان به امامشان است که اطاعت او را برایشان واجب می کند.» بنابراین دراین زمان که امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )، از دیده ها پنهان است، شناخت او و اطاعت از وی بر همگان واجب و لازم می باشد.
فلسفه وجود مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )

جامعه بشری اگر بخواهد با داشتن حقوق متقابل و همکاری های سالم و سازنده و نیز روابط متعادل و آسایش بخش زندگی کند و از نظم و امنیت و رفاه برخوردار باشد، افزون بر قانون جامع و برنامه های کافی، به مدیریت صالح وقاطع نیز نیازمند است که حافظ نظم و مجری عدالت و نگهبان مصالح و پاسدار حقوق عموم باشد. چنین نظامی که بتواند خواسته های مردم را تأمین کند، نظام الهی امامت است که قرآن کریم نیز به آن اشاره می کند. در چنین نظامی، همه بنده خدا هستند و باید تابع فرمان خدا باشند و از حکم او اطاعت کنند. در این نظام حکومت تکلیفی بزرگ است که هر کس به آن مکلف شد، باید به تکلیف شرعی خود عمل کند. در عصر کنونی، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )در پرده غیبت به سر می برد، ولی اطاعت او بر همگان واجب است و دیده نشدن امام، سببی برای نابودی این نظام نیست.
اثبات عقلی وجود مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )

نبوت و رسالت، به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ختم شد، ولی قرآنی که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد، برای همیشه برنامه تعلیم و تربیت انسان بوده و قوانین آن برای تضمین حقوق انسانی لازم است. قرآن کتابی است که به منظور خارج کردن تمام افراد بشر از ظلمات فکری، اخلاقی و عملی به این عالم نازل شده است. قرآن، به مفسر و مجری نیاز دارد و باید معلمی که به ژرفای قرآن آگاه بوده و از هر خطا و اشتباهی منزه و پاک باشد، به وسیله قرآن، انسان را از تمام ظلمات رهانیده و به سوی نور هدایت کند و این فرد، کسی جز امام معصوم علیه السلام نیست. اگر خداوند چنین فردی را برای جامعه بشری در نظر نگیرد، یا به این علت است که چنین فردی وجود ندارد یا به علت قدرت نداشتن یا حکمت نداشتن خداوند است و چون هر دو مورد باطل می باشد، وجود امام در جامعه اثبات می شود.
اثبات نقلی وجود مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )

حدیث شریف ثقلین که همه فرقه های اسلامی آن را قبول دارند، دلیل محکمی بر وجود امام است. بنابراین حدیث، باید همراه قرآن، فردی عالم به این کتاب شریف از اهل بیت علیهم السلام باشد و تمام امت اسلامی نیز مأمور هستند که از او و کتاب و سنت پیروی کنند. هر کس چنین شیوه ای را در پیش گیرد، هدایت شده و از اشتباه و قدم گذاشتن در راه خطا مصون می ماند. شیعیان دوازده امامی نیز با روایات فراوان و صحیحی که از سوی معصومان علیهم السلام رسیده است، به وجود چنین فردی اعتقاد کامل دارند. احادیث فراوانی که از پیامبر صلی الله علیه و آله در این زمینه وارد شده که ائمه بعد از خود را دوازده نفر معرفی کرده و تک تک آنان را نام برده، دلیل محکمی است بر وجود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) که اکنون در پرده غیبت به سر می برد، تا زمانی که به امر خدا ظاهر شود و عدالت را در سراسر جهان برقرار سازد.
تضعیف احادیث مهدویت

دست های خیانت تاکنون، بسیار به اسناد و مدارک اولیه امت اسلامی دستبرد زده اند و اسناد و مدارکی را جعل یا تحریف کرده اند. سیاست حذف و تحریف، تنها به آثار حقانیت امیرمؤمنان علیه السلام محدود نشده، بلکه آثاری که حقانیت فرزندان معصوم امام علی علیه السلام و از جمله پیشوای عدالت گستر جهان حضرت مهدی(عج) را نشان می داد نیز مورد دستبرد سیاست حذف و تحریف قرار گرفت. جاهلان حقیقت گریز، به اسناد ومنابع اولیه امت اسلامی دستبرد زدند تا آثار مهدویت را حذف یاتحریف کنند، ولی وجود آیاتی که به صراحت بر وجود و قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )دلالت دارند و روایات پی در پی که در کتاب های معتبر و مورد اعتماد اهل تسنن و شیعه موجود است، وجود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )و قیام آن حضرت و ریشه کن کردن ظلم و برقراری عدالت را ثابت می کند.
علت انکار منکران

یکی از علل مهم انکار منکران وجود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )، وجود مهدی نماهایی است که در گوشه و کنار ظاهر شده، علَم مهدویت را برافراشته، با توجه به شرایط زمانی و مکانی، گروهی را فریفته و خود را مهدی نامیده اند و با توجه به تأثیری که در مریدان خود داشته اند، به فساد پرداخته اند. تأثیر وجودی چنین افرادی، وارد شدن ضربه های هولناک و شکننده شکست و تفرقه در میان جامعه است. این تأثیرات سوء، باعث می شود تا منکران وجود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )، اصل قضیه را منکر شده و در کل مهدویت را عامل فساد و اختلاف به شمار آورند. بعضی از منکران، رفتار مهدی نماها را بررسی کرده، نقطه ضعف ها، فسادها، و فریبکاری های ایشان را به دست آورده اند و به این نتیجه رسیده اند که اگر مهدویت این است، ما با آن مخالفیم و آن را انکار می کنیم.
اصالت مهدویت، مسئله ای عقلی

عقیده به مهدویت و انتظار ظهور موعود آخرالزمان، عقیده به یک واقعیت و وعده حتمی و تخلف ناپذیر الهی است. عقیده به مهدویت را هیچ فرد عاقلی مردود نمی شمارد و در آن شک و تردید نمی کند؛ چنان که اخبار انبیا و ائمه علیهم السلام در مورد وجود ملائکه، عالم غیبت و بهشت و جهنم را هیچ فرد عاقلی رد نمی نماید. اصالت مهدویت و ظهور مصلح آخرالزمان، مسئله ای است که تمامی ملت ها و امت ها آن را پذیرفته اند. از سوی دیگر، مسئله ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) با توجه به آیات و روایات فراوان، مسئله ای است که حقیقت دارد، اما هنوز صورت واقعیت به خود نگرفته است که برای ما آشکار باشد و عقل آدمی مسئله ای که واقعیت داشته باشد، ولی هنوز صورت واقعی و آشکار به خود نگرفته، انکار نمی کند. بنابراین مهدویت، مسئله ای است که عقل آدمی فارغ از هر نوع دین و مذهبی آن را قبول می کند.
اصالت مهدویت، مسئله ای فطری

مهدویت، یعنی منتهی شدن جوامع جهان به سوی جامعه ای واحد و سعادت عمومی، امنیت و رفاه، تعاون و همکاری، همبستگی همگانی، حکومت حق و عدل جهانی، غلبه حق بر باطل و نجات مستضعفان و نابودی مستکبران. این برنامه و عاقبت مطلوب، با فطرت و خواسته وجدان هر انسانی هماهنگ است. پایان یافتن سلطه بشر بر بشر و برقرار شدن حکومت عدل و نظام الهی و لغو این تبعیضات و برداشتن این مرزها، همه مطلوب بشر است. از این رو اتفاق نظر همه ملت ها بر پایان یافتن جهان، با سعادت عمومی و آمدن روشنایی پس از تاریکی ها و شکست باطل، اصلی فطری است که با سنت جهان و حرکت عالم که بر حق استوار است، موافق است و این عدالت و ظهور روشنایی، در دولت بر حق حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )تحقق می یابد.
اصالت مهدویت از نظر بشارت پیامبران و ادیان آسمانی

تمامی ادیان آسمانی، عصر درخشان و سعادت عمومی، صلح جهانی و دوران پرخیر و برکتی را به پیروان خود نوید داده اند که در آن نگرانی ها، دلهره ها و هراس ها از بین می رود و به یمن ظهور شخصی بزرگ و مردی خدایی که خداوند متعال همواره او را تأیید کرده و کمک می کند، در سراسر زمین بانگ دلنواز توحید بلند می شود و روشنایی یکتاپرستی، تاریکی شرک را از بین می برد. آیات بسیاری در قرآن کریم، بشارت هایی که در کتاب هایی همچون تورات، انجیل، کتاب پاتیکل، کتاب شاگمونی و دیگر کتاب های ادیان مختلف آمده است، همه بر وجود چنین شخصی دلالت دارند. این بشارت ها، اصالت مهدویت را تأیید کرده و آن را اصلی عام و مورد قبول همه ملت ها، امت ها، پیامبران و ادیان معرفی می کند.
اصالت مهدویت از نظر مبتنی بودن آن بر توحید

هسته مرکزی تمامی مسائل اعتقادی و تربیتی و برنامه های سیاسی و نظامی، ایمان به یکتایی و یگانگی خداوند متعال است. دعوت همه انبیای الهی، برای تحقق یافتن حکومت «اللّه » در زمین و نابودی حکومت های دیگر است؛ زیرا نظام های غیر الهی تحت هر رژیم که باشد، غیر شرعی است و اطاعت از آن واجب نیست. هر حکومتی که به غیر اذن خدا و خارج از محدوده حکومت الهی باشد، حکومت جاهلیت است و اصالت ندارد. نشناختن امام و نظامی که باید از آن پیروی کرد، نشناختن حکومت خدا و قبول نظام های دیگران است. از این رو اگر انسان امام زمان خود را نشناسد و بمیرد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. نظام امامت، نظام توحید و ولایت خدا و خلافت از طرف خداست و اطاعت از آن، اطاعت از خداست.
کفر منکر مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )

مسئله ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )، مورد قبول همه مسلمانان است و احادیث بسیاری درباره آن وارد شده است. در این احادیث این مسئله، با ایمان به راستگویی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و قبول نبوت آن حضرت صلی الله علیه و آله و صحیح بودن آنچه از ایشان در این زمینه آمده و جزو اخبار غیبی است که شک و تردید در آنها راه ندارد، ارتباط داشته و این دو از یکدیگر جدا نیستند. روایت هایی که عالمان اهل سنت در مورد منکر وجود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )و کفر او بیان کرده اند، همه از قول پیامبر صلی الله علیه و آله است که شیعه نیز آنها را در کتاب های مورد اعتماد خود بیان کرده است. متواتر بودن این احادیث، بیان شدن آنها در همه قرن ها از سوی حدیث شناسان بزرگ و نامی و صحیح بودن سند این احادیث، جایی برای انکار آنها باقی نگذاشته است. از این رو بزرگان اهل تسنن، با توجه به این شرایط و حدیث های فراوان در مورد منکر مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )، حکم به مجازات چنین فردی داده اند.
الهام گیری از باور داشت مهدویت

عقیده به ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) عقیده ای است که امید می آفریند و نشاط و تلاش ایجاد می کند و ناامیدی و کسالت را از بین می برد. دین اسلام هنوز به کمال اهداف خود نرسیده و آینده از آن اسلام است و ناگزیر روزی فرا می رسد که اسلام بر سراسر جهان حاکم می شود و همه ستمگری ها و حق کشی ها را از بین می برد. بشر سرگردان امروز، هرگز گمشده خود را در نظام های شرقی و غربی نیافته و نخواهد یافت. اعتقاد به مهدویت، درک ما را به کرامت انسان بیدار می کند و این باور که زمین، نه از آن ستمکاران، بلکه از آن خداست را تقویت می کند و دوستی حقیقت و عدالت و نیکوکاری را در دل ها جای می دهد و موجب تهذیب اخلاقی و ورع و پارسایی و بیداری ضمیر انسان ها می باشد.

منبع:.hawzah.net

 نظر دهید »

یا فارس الحجاز

02 خرداد 1395 توسط لیریائی


شعری که آیت الله بهجت در اواخر عمرشان زمزمه می‌کردند…

با کدام آبــرو روز شمـارش باشیم

عصرها منتظر صبح ظهورش باشیم

کاروان سحـرش مال هـمـه، جـا دارد

تا که جا هست ،چرا گرد و غبارش باشیم

سالها منتظر سیصد و اندی مرد است

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

بارها کار دل ما به دستش افــتـاد

یادمان رفت که ما در پی کارش باشیم

گـیـرم امـروز بـه ما اذن ملاقاتی داد

مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم

ما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمش

حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟!!!!

اگـر آمـد خـبـر رفـتـن مـا را بـبـریـد

به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم

(علی اکبر لطیفیان)

 نظر دهید »

شب قدر هفته

01 خرداد 1395 توسط لیریائی


” شب قدر هفته “
در کلام یکی از شاگردان آیت الله پهلوانی :
بعضی فکر می کنند که بهترین آرزوها ، دیدن امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است ، رفیق امیر المومنین شدن است ، به یقین رسیدن است ؛ برادرم رسیدن به تمام این حاجات در شب جمعه محقق می شود.
ما در سال پنجاه و دو شب جمعه داریم ؛ روایت دارد که هر کس در شب جمعه سوره اسراء را بخواند ، نمی میرد تا امام زمان خود را زیارت کند . هر کس در شب جمعه سوره ی واقعه را بخواند ، خداوند او را از یاران حضرت امیر علیه السلام قرار می دهد و محبت اش در دل خلق می افتد. هر کس در شب جمعه سوره ی ص را بخواند ، اهل یقین می شود و مرگ اش به شهادت ختم می شود. آری شب جمعه ، شب قدر هفته است و تمام این شب جمعه ها مقدمه ای است برای شب قدر اصلی ؛ با این حساب ، در شب قدر چه اتفاقی می افتد ؟! در جواب این سوال استاد ما آیت الله پهلوانی میفرمودند : در شب قدر به انسان لقاء الله می دهند

 نظر دهید »

مناجات با امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف)

30 اردیبهشت 1395 توسط لیریائی


حالم بد است نبض مرا یک نگاه کن / آه ای طبیب حال مرا رو به راه کن

دستی بکش بر این سر شوریده لااقل / لطفی به شرم روی غلام سیاه کن

ما را قسم به زلف رهایت رها مکن/ ما را به زیر سایه خود در پناه کن

فکری به حال ما نکنی خوار می شویم / فکری به حال قافله ای بی پناه کن

یک عده صحبت از غم اغیار می کنند / کاری برای زمزمه های تباه کن

ما هرچه می کشیم ز اغیار می کشیم / بیگانه را به مکر خودت سدّ راه کن

قومی به رغم تو ره بیراهه می روند / گمراه را به بارقه ای مرد راه کن

دلها به دست تو بخدا نرم می شود / بی درد را تو جلوه ای از سوز و آه کن

دنیای بی وفا همه ارزانی حریف / ما را رحین منّت یک صبحگاه کن

روزی برادران رسول خدا شویم / روز دگر چه؟ امّت خود را نگاه کن

یوسف به چاه مانده گذشت از برادران / رحمی به حال قاطبه ی رو سیاه کن

یا راحم الغریب قسم بر ولایتت / رحمی بر امیر غریب سپاه کن

وقتی که می روی سوی شش گوشه حسین(ع) / پایین پا به ما نظر از قتلگاه کن


نديدم شهـے در دلارايـے تو
بـہ قربانِ اخلاقِ مولايـے تو

تو خورشيدے و ذرّه پرورترينـے
فداے سجاياے زهرايـے تو

ندارے بـہ کويت زِ من بـے نواتر
نديدم کريمـے به طاهايـے تو

ندارے گدايـے بـہ رسوايـے من
نديدم نگارے بـہ زيبايـے تو

ندارے مريضـے بـہ بدحالـے من
نديدم دمـے چون مسيحايـے تو

ندارے غلامـے بـہ تنهايـے من
نديدم غريبـے بـہ تنهايـے تو

ندارے اسيرے بـہ شيدايـے من
نديدم کسـے را بـہ آقايـے تو

اميدِ غريبانِ تنها کجايـے؟
چراغِ سرِ قبرِ زهرا کجايـے؟

تجلّـےِ طـہ ، گلِ اشکـِ مولا
دل آشفتـہ ے داغِ آن کوچـہے غم
گرفتارِ گودالِ خونين
دل افگارِ غم هاے زينب
سيـہ پوشِ قاسم
عزادارِ اکبـر گلِ باغِ ليلا
پريشانِ دستِ علم گيرِ سقّا
نفس هاے سجّـاد
نواهاے باقـر
دعاهاے صـادق
کسِ بـے کسـے هاے شبهاے کاظم
تمنّـاے هـادے
عزيزِ دلِ عسکــرے
پس نگارا بفرما کجايـے؟
کجــايـے؟ کجـــــــايـے؟

دلم جز هوايت هوايـے ندارد
لبم غيرِ نامت نوايـے ندارد

وضو و اذن و نماز و قنوتم
بدونِ ولايت بهايـے ندارد

دلـے کـہ نشد خانـہے ياسِ نرگس
خراب است و ويران صفايـے ندارد

بيا تا جوانـم بده رخ نشانم
کـہ اين زندگانـے وفايـے ندارد

کـہ اين زندگانـے وفايـے ندارد


لیلة القدر است ای دیده ببار … اشک بر جرم وگناه بیشمار

لیله قدر و شب عید دل است … فیض حق بر بندگانش کامل است

لیله قـدر و خـدای مهربان … بگذرد از اشتباه بندگان

لیله قدر و شب ذکر و دعـاست .. .وقت رفتن تا نجف ، تا کربلاست

در سحرگاهش خدا را بنگرید … یوسـف آل عبا را بنگرید

دل به هم داده به هم مونس شوید … تـا فدای زاده نرجـس شوید

تا بیاید انتظار مـا به سر … قدر بشناسید این وقت سحر

وه چه خوش گفته رسول کردگار … افضل الاعمال باشد انتظار

انتظاری که نبی فرموده چیست؟ … منتظر در مَنظر آن یار کیست؟

منتَظِر باید به راه منتَظَر … بگذرد از هستی و از جان و سر

گر بـیاید آن امام با وفـا … در میان جمع ما پرسد ز ما

کو نشان شیعگی شهرتان؟ … تا نمایم من دعایی بهرتان

خویش را در مهلکه انداختید … چون امام خویش را نشناختید

گوییا درس جدیدی خوانده اید … غافل از رسم شهیدان مانده اید

زود آدمهای دنیایی شدید … با گناه خود پذیرایی شدید

رفت از یاد شما آن روزها … گریه ها و ناله ها و سوزها

دوری از راه سعادت می کنید … غفلت از شوق شهادت می کنید

یک نفر بی جرم و بی تقصیر نیست … این کدورتها که بی تاثیر نیست …

منبع :sahebzaman.org

 

 

 

 

 نظر دهید »

حس خدا به بندگان گنهکار....

30 اردیبهشت 1395 توسط لیریائی

مهربانی و دلسوزی او چنان است که حتی راضی نمی‌شود، بنده گنه کار و خطاکار نیز آبرویش ریخته شود و نزد فرشتگان بی‌آبرو شود. او خود در حدیثی قدسی می‌فرماید: اگر کسانی که از من روی برمی‌گردانند، بدانند چقدر به آنها علاقه دارم، هر آینه از شوق جان می‌سپردند. این حدیث به خوبی نشان می‌دهد که خدا چقدر نسبت به بندگان گناهکار خود رئوف است و چقدر به آنها علاقه دارد.

با این توضیح معلوم است که خدا حساب شخصی را که اغفال شده و درگیر احساسات شده، یا در اثر تربیت نادرست یا محیط اجتماعی فاسد، به راه نادرست کشیده شده، از سایر افراد جدا می‌کند. با آنها به گونه‌ای دیگر برخورد می‌کند. پس ما نباید بیش از حد معمول نگران باشیم.

البته خدا خود، حجت را بر افراد تمام می‌کند و حتی نسبت به جوانهایی که در ظاهر می بینیم اغفال شده‌اند، با وسیله‌های مختلف آگاهی بخشی می‌کند. خود او فرموده:«إن علینا للهدی». هدایت انسانها بر عهده ما و وظیفه ماست. این انسان است که با اختیار خود گاه به راست می‌آید؛ و گاه عصیان می‌کند و گمراه می‌شود.

به هر حال عذابهای افراد، نسبت به آگاهی است که آنها از نادرستی کارشان داشته‌اند و نسبت به شرایطی است که در آن به سر می‌برده‌اند و فشارهایی است که بر روی آنها بوده است.

بنابراین جای هیچ نگرانی نیست که خدا جای حق نشسته است و خود فرموده: «لا یظْلَمُونَ نَقیراً» در قیامت حتی به اندازه ذره‌ای در حق کسی ظلم نمی‌شود.( نساء، آیه 124)

برای اینکه چنین افرادی از رحمت خدا مأیوس نشوند کافی است نگاهی اجمالی به آیات قرآن بیاندازند، تا متوجه شوند چقدر تأکید شده که خداوند بخشنده و غفور است. در قرآن بیش از صدبار دو صفت غفور و رحیم در کنار هم ذکر شده‌اند. همین ها برای امیدواری بدترین گناهکاران روی زمین کافی است. لطفا به داستان زیر و چند آیه از قرآن که در ادامه می‌آوریم توجه فرمایید:

- جابر بن عبدالله انصاری نقل می‌کند: زنى نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: یا رسول اللَّه زنى که فرزند خود را کشته، آیا فرصت توبه دارد؟ پیامبر فرمود: قسم به خداوندى که جان محمد به دست اوست، اگر او هفتاد پیغمبر را کشته باشد؛ بعد از آن، توبه کند و پشیمان شود و خدا بداند که دیگر آن گناه را انجام نمی‌دهد، خدا حتما توبه او را قبول می‌کند و از او در می‌گذرد. به درستى که درِ توبه به اندازه فاصله میان مشرق و مغرب باز است و یقینا توبه کننده از گناه، مانند کسی است که هیچ گناهی مرتکب نشده است.» (مستدرک‏الوسائل ج 12 ص 131 باب 87)
شیطان اینگونه القا می‌کند که احساس کنیم رابطه‌مان با خدا تیره شده و او نیز از ما خسته. اما تا به حال درمحبت یک مادر به فرزند دقت نموده اید؟ مادری که آغوش پر مهرش همیشه بروی فرزند گشوده است و از هیچ کمکی نسبت به او دریغ ندارد

- سوره نساء آیه 116: « إِنَّ اللَّهَ لا یغْفِرُ أَنْ یشْرَکَ بِهِ وَ یغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یشاءُ وَ مَنْ یشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً » ترجمه: خداوند، شرک به او را نمى‏آمرزد (ولى) کمتر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مى‏آمرزد. و هر کس براى خدا همتایى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است.

- سوره زمر، آیه 53: «قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»

ترجمه: بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

اینها تنها قطره‌ای از دریای بیکران رحمت خداست و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

البته شیطان، هنرمند توانایی است. گاهی آنقدر خوب سفسطه می‌بافد و جای فلسفه به ما قالب می‌کند که خیال می‌کنیم بزرگترین فیلسوف عالم است. گاهی آنقدر عاطفی و دلسوز نشان میدهد که گویا تجلی قلب خدا در زمین است. آنقدر ماهرانه همدلی و همدردی می‌کند که انگار بهترین روان شناس دنیاست. آنقدر عارفانه برخورد می‌کند که گاه او را فرشته یا پیامبری می‌بینیم که ما را به سوی خدا می برد. همه اینها برای این است که نقابهای او، خیلی شبیه اصل هستند. تمام تلاش خود را می‌کند که در قدمهای اول، رفتار فرد را به حساب خود واریز کند و سلطه بر ذهن و فکر را هدف اصلی خود قرار می‌دهد.

شیطان روش های فراوانی برای نیل به این مقصود دارد. گاهی اشتباهی که انجام داده‌ایم را مکرر به یاد ما می‌آورد تا آیینه دق‌مان شود، گاهی خطای کوچکی را آنقدر بزرگ می‌کند که حتی فکر می‌کنیم از هیچ راهی نمیتوان این بی‌آبرویی در درگاه خدا شست! خوب ما آدمها هم که یک عاشقی دیرینه از روز الست با خدا داریم، وقتی این اتفاقات برایمان می‌افتد احساس می‌کنیم خلاف وعده‌ای که به خدا دادیم عمل کرده‌ایم (ألم أعهد ألیکم یا بنی آدم ألّا تعبدوا الشیطان و أن أعبدونی؟) از خودمان بدمان می‌آید.
توبه

شیطان اینگونه القا می‌کند که احساس کنیم رابطه‌مان با خدا تیره شده و او نیز از ما خسته. اما تا به حال در محبت یک مادر به فرزند دقت نموده اید؟ مادری که آغوش پر مهرش همیشه به روی فرزند گشوده است و از هیچ کمکی نسبت به او دریغ ندارد.

ما آدما هر کاری دوست داریم می‌کنیم، با اینکه غرق این نعمت بی نهایتم. اما او بی خیال اینهمه خاکی رفتن های ما، منتظر می ماند. غروب عمر که می رسد، می‌بیند ما هنوز برنگشته ایم. دل مهربانش می‌گیرد. چند قطره باران از چشمهای رحمتش می بارد. آرام زمزمه می کند: صبح شد، ظهر شد، غروب شد… نیامدی.

-آیا می توان لحظه‌ای از این وجود سراسر محبت، ناامید شد؟ آیا می‌توان دوری از او را تحمل کرد؟ آیا هیچ بنده‌ای برای او غریبه خواهد شد؟ آیا …؟ مراقب باشید شیطان با این توجیهات، از حلقه دوستان خدا بیرونتان نکند.

- حساسیت و دل نگرانی در مورد اعمالی که قبلا داشته ایم ، بشارت دهنده وجود روح تقوا و خداترسی است. این گونه نگرانی ها و اندوه ها نسبت به خطاها و سستی ها به ویژه در یک جوان بیانگر لطف خداوند و عنایت او است و حسرت بر اعمال بد و نادرست گذشته و اندوهگین بودن به خاطر آن، امری مطلوب و پسندیده است، ولی به شرط آن که از حد و اندازه معمول تجاوز نکند و به صورت احساس افراطی گناه که مانع شیطانی بر سر راه تکامل انسان است، در نیاید.

هدف از ندامت و پشیمانی از برنامه ها و کارهای گذشته و غصه دار بودن این است که چنین اشتباهی در آینده تکرار نگردد و خطاها و کاستی های گذشته را با عزم و اراده ای مستحکم در آینده جبران نماییم و با عبرت آموزی از گذشته و دستیابی به عوامل خطاهای گذشته، راه آینده را با استواری و صلابت بپیماییم و به سعادت حقیقی در دنیا و آخرت نائل گردیم. ولی اگر غصه و تأسف و اندوه برگذشته، افق آینده را در نظر ما تیره و تار سازد و پای رفتن و حرکت ما را سست نماید این دور شدن از هدف و تسلیم دام شیطان شدن و از چاله به چاه افتادن است. خداوندی که خالق و آفریننده ما است و از ضعف و ناتوانی و جهالت ما از همان ابتدای آفرینش و قبل از آن آگاه بوده و می دانسته ما انسان های خدا باور و معتقد به او دچار لغزش و خطا می شویم و گاه گاهی در دام خدعه و فریب شیطان می افتیم،و لذا بابی به نام توبه رافرا روی ما گشوده است و ما را دعوت نموده که بعد از لغزش و افتادن با توبه و پشیمانی و عذرخواهی بلند شویم و قد راست نماییم و عجز و نیاز را به پیشگاه او ببریم و رشته اتصال بین خود و خدا را که با گناه و خطا پاره کرده ا یم دوباره گره بزنیم و با آب اشک و توبه، چهره خویش را از گناهان بزداییم و او وعده پذیرش توبه و آمرزش داده است.
زنى نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: یا رسول اللَّه زنى که فرزند خود را کشته، آیا فرصت توبه دارد؟ پیامبر فرمود: قسم به خداوندى که جان محمد به دست اوست، اگر او هفتاد پیغمبر را کشته باشد؛ بعد از آن، توبه کند و پشیمان شود و خدا بداند که دیگر آن گناه را انجام نمی‌دهد، خدا حتما توبه او را قبول می‌کند و از او در می‌گذرد. به درستى که درِ توبه به اندازه فاصله میان مشرق و مغرب باز است و یقینا توبه کننده از گناه، مانند کسی است که هیچ گناهی مرتکب نشده است

حال اگر انسانی دچار خطا و گناه گردید و متوجه خطای خود شد و پشیمان و نادم گردید و عذر تقصیر به پیشگاه با عظمت خداوند آورد، ولی به آمرزش و لطف حق اعتمادی نداشت و تصورش این بود که مورد مغفرت و رحمت حق قرار نگرفته، معلوم است که وعده های الهی را باور نکرده و خداوند را به غفور بودن و رحمان و رحیم بودن نشناخته و یا گناه خود را که با همه بزرگی محدود است بزرگتر از صفات رحمت و مغفرت الهی که بی حد و بی کرانه است می بیند.

- آیا شما تصور می کنید همه بندگان خوب و لایق خداوند که به مقام قرب او رسیده اند و سر بر آستانه با عظمت او ساییده اند همگی از ابتدای عمر، پاک و بی خطا و بی جرم بوده اند؟ خیر، این ویژگی تنها مخصوص بندگان معصوم خداوند یعنی انبیا و اولیا(علیهم السلام) است و دیگران کم و بیش از خطا و اشتباه در برهه ای از دوران عمر خویش و به ویژه دوران نوجوانی و جوانی که دوران اوج غریزه و غلبه سستی قدرت و نیرو در انسان است، دچار خطا و اشتباه و گناه بوده اند.

این در گه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آی

در مورد توبه باز هم میگوئیم، که خداوند متعال توبه را قبول می کند و شما هم وقتی گناهی را ترک می کنید و پشیمان هستید خداوند متعال توبه شما را قبول کرده و شما را دوست می دارد. إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابینَ (البقرة : 222 )
توبه

انسان گنه کار وقتی به گذشته خود نگاه می کند می بیند خراب کرده است، وقتی آینده خود را می نگرد می بیند شعله های غضب الهی صورت او را می سوزاند و اما وقتی به خداوند متعال نگاه می کند می بیند خدا دست دوستی به سوی او دراز کرده است، منتظر بنده ایستاده، آماده است تا او را ببخشد، نه فقط بخشنده است و از گناه او می گذرد بلکه مهربان هم هست یعنی بعد از بخشش بنده را تحویل هم می گیرد. انصاف نیست، ناامیدی از این وجود سراسر لطف و مهربانی.

- اما این که خدا بنده هایش را دوست دارد؛ چون خالقشان است، بندگان خدا جلوات ذات او هستند:

در خصوص محبت خدا به مخلوقاتش گفته می شود که این محبت نشأت گرفته از محبت خداوند به ذات خودش است زیرا خداوند خلائق را خلق کرد تا شناخته شود و چون ذات اقدسش محبوب اصلی خودش است و ذاتا خودش را دوست دارد و همین محبت است که محبت اصلی است لذا تمام آثار خودش را دوست دارد.

- جلوه های محبت حضرت حق به بندگان

1) بنده نوازی خدا: در ارشاد القلوب است که خداوند به موسی(علیه السلام) می فرماید: «بنده من به حقی که تو بر گردن من داری من تو را دوست می دارم پس به حقی که من بر تو دارم تو نیز مرا دوست بدار. خداوند به بنده هایش ابراز محبت می کند . این حدیث برای اهلش بسیار عظیم است. »

مرحوم دولابی می فرماید: خدا بی نیاز مطلق است،او باید ناز کند و ما باید نیاز نشان بدهیم، او باید ناز کند و ما باید نازش را بخریم اما خدا برعکس عمل می کند، ما ناز می کنیم و خدا ناز ما را می خرد، ما نیازمند نوازشیم، خدا نوازش می کند. از این حدیث بوی نوازش می آید.

2) حدیث قدسی: در حدیث قدسی دیگری آمده است که خداوند می فرماید: اگر بنده هایی که به من پشت می کنند بدانند که چقدر به آنان اشتیاق دارم از شوق خواهند مرد.

3) حتی فرعون: فرعون لحظات آخر هر چقدر به موسی استغاثه کرد موسی جواب نداد. خداوند به موسی فرمود :

موسی تو به فرعون جواب ندادی چون او را خلق نکردی اگر او به من استغاثه می کرد دستش را می گرفتم و به فریادش می رسیدم.
اگر انسانی دچار خطا و گناه گردید و متوجه خطای خود شد و پشیمان و نادم گردید و عذر تقصیر به پیشگاه با عظمت خداوند آورد، ولی به آمرزش و لطف حق اعتمادی نداشت و تصورش این بود که مورد مغفرت و رحمت حق قرار نگرفته، معلوم است که وعده های الهی را باور نکرده و خداوند را به غفور بودن و رحمان و رحیم بودن نشناخته و یا گناه خود را که با همه بزرگی محدود است بزرگتر از صفات رحمت و مغفرت الهی که بی حد و بی کرانه است می بیند

4) شدت محبت خدا به مخلوقاتش: یک نفر به محضر پیامبر اکرم رسید. بقچه ایی همراهش بود آن را باز کرد. دیدند یک پرنده و چند جوجه داخل آن است. گفت یا رسول الله، من از راه دور به دیدن شما آمدم. در بیابان به یک بوته رسیدم. دیدم کنارآن چند جوجه است. آنها را گرفتم و داخل بقچه کردم. روی سرم گذاشتم تا برای شما هدیه بیاورم. دیدم هر جا می روم، مادرشان به دنبال من می آید. نمی تواند از جوجه هایش دل بکند. بقچه را پهن کردم تا بیاید این جوجه ها را ببرد یا اینکه خودش را هم بگیرم. وقتی بقچه را بازکردم دیدم مادر جوجه ها به میان آنها آمد. شخص گفت: یا رسول الله مادر این جوجه ها با اینکه می دانست اسیر می شود، آمد نشست و فرار نکرد من هم او را گرفتم وخدمت شما آوردم. پیغمبر اکرم از این صحنه خیلی منقلب شد و فرمودند: این پرنده چقدر جوجه هایش را دوست دارد! حضرت فرمودند: مهر و محبت خداوند متعال به بندگان و مخلوقاتش هزار مرتبه از این پرنده به جوجه هایش بیشتر است.

این محبتی که در عالم هست تنزلی از محبت عالم والاست لکل حق حقیقه هر حقی دراین عالم حقیقتی در عالم بالا دارد. محبت بقدری مهم است که فرمودند: اگر بین مأمومین و امام جماعت محبت نباشد نمازشان از سقف بالاتر نمی رود .

- چطور می توان محبوبیت بیشتری نزد خدا پیدا کرد؟

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: بگو اگر خدا را دوست دارید از من اطاعت کنید تا خدا شما را دوست بدارد. عرض شد که علت خلق مخلوقات پیدایش انسان عارف است و براساس این آیه همانطور که حضرت استاد جوادی آملی فرمودند: وظیفه ی انسان کامل ترسیم هندسه ی محبت است.

مرحوم دولابی می فرمود: در باب محبت ، زبان هم تأثیر دارد. به خودت تلقین کن که خدا من را دوست دارد. و قرص و محکم و استوار بگو. اگر دوست نداشت خلق نمی کرد و به خودت تلقین کن آن وقت می بینی در به روی تو باز می شود .

اکنون جای این سؤال است که آیا خداوندی که بنده هایش را دوست دارد؛ آیا همه کارهایشان را هم، دوست داشته باشد؟ خوب و بد؟! یعنی فرقی بین کار خوب و بد نیست؟! پس باید چه کرد؟ مسلم است که برای دستیابی به رحمت و مغفرت الهی باید زمینه جلب رحمت را ایجاد کرد و آن از طریق توبه و بازگشت از کارهای ناشایست است. توجه داشته باشید که تنها گناهی که گناهی بزرگتر از آن نیست و هرگز بخشوده نخواهد شد و مرتکب آن در اتش دوزخ گرفتار خواهد شد ناامیدی از رحمت و بخشایش پروردگار مهربان است.

منبع:.tebyan.net

 نظر دهید »

جواب به یک شبهه

29 اردیبهشت 1395 توسط لیریائی

چرا حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) به حکم آل داوود حکم می کند ؟
حكم كردن به حكم آل داود:

أ - مهدي الشيعة الرافضة سيحكم بشريعة داود وآل داود و بتوراة موسى :

روى بخاري الرافضة الكليني في كتاب الحجة من الأصول في الكافي - الجزء الأول ص 397|398 - ما يلي :

1- علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن منصور عن فضل الأعور عن أبي عبيد الحذَاء قال : كنا زمان جعفر عليه السلام حين قبض نتردد كالغنم لا راعي لها، فلقينا سالم بن أبي حفصة فقال لي : يا أبا عبيدة من إمامك ؟ فقلت : أئمتي آل محمد، فقال : هلكت وأهلكت أما سمعتُ أنا وأنت أبا جعفر عليه السلام يقول : من مات وليس له إمام مات ميتة جاهلية ؟ فقلت : بلى لعمري ، ولقد كان قبل ذلك بثلاث أو نحوها لدخلت على أبي عبد الله عليه السَلام فرزق اللهُ المعرفة ، فقلت لأبي عبد الله عليه السَلام : إن سالما قال لي كذا وكذا، قال : يا أيا عبيدة إنَه لا يموت هنا ميت حتى يخلف من بعده من يعمل بمثل عمله ويسير بسيرته ويدعو إلى ما دعا إليه ، يا أبا عبيدة إنَه لم يمنع ما أعطي داود أن أعطي سليمان . ثم قال يا أبا عبيدة إذا قام قائم آل محمد عليه السلام حكم بحكم داود وسليمان ولا يُسأل بيننة.

2- محمَد ين يحي عن أحمد بن محمَد عن محمد بن سنان عن أبان قال : سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول : « لا تذهب الدنيا حتى يخرج رجل مني يحكم بحكومة آل داود ولا يُسأل بيّنة ، يعطي كل نفس حقها » .

3 - محمد عن أحمد بن محمد عن ابن محبوب عن هشام بن سالم عن عمَار الساباطي قال : قلت لأبي عبد الله عليه السَلام : بما تحكمون إذا حكمتم قال : بحكم الله وحكم داود ، فإذا ورد علينا الشَيء الذي ليس عندنا تلقَانا به روح القُدُس .

4 - محمد بن أحمد عن محمد بن خـالد عن النَضر بن سويد عن يحي الحلبي عن عمران بن أعين عن جعيد الهمداني عن عليَ بن الحـسين عليه السَلام قال: سألته بأي حكم تحكمون ؟ قال << بحكم آل داود، فإن أعيانا شيء تلقاا به روح القُدُس .

5 - اًحمد بن مهران رحمه الله عن محمَد بن علىَ عن ابن محبوب عن هشام ين سالم عن عمَار السَاباطي قال قلت لأبي عبد الله عليه السلام : ما منزلة الأئمَة ؟ قال كمنزلة ذي القرنين وكمنزلة يوشع وكمنزلة آصف صاحب سليمان. قلت : فبما تحكمون ؟ قال : بحكم الله وآل داود وحكم محمَد صلى الله عليه وسلم ولتلقَانا به روح القُدُس.

الأصول في الكافي للكليني الجزء الأول ص397-398.

…

3- أنه يحكم بحكم آل داود عليه السلام

…

1- يحكم بشريعة آل داود ، وبقرآن جديد ليس هو الذي بين أيدينا ، ولو سأل سائل فأين شريعة آل داود لوجد الإجابة ولا شك أنه التلمود ، ولذلك يبايع الناس على كتاب جديد ففي كتاب الغيبة للنعماني عن أبي جعفر أنه قال :

« فوالله لكأني أنظر إليه بين الركن والمقام يبايع الناس بأمر جديد شديد ، وكتاب جديد ، وسلطان جديد من السماء .»

الغيبة للنعماني ص107.
پاسخ:

در مورد روايت اول ، بايد ترجمه قسمت آخر آن ( يعني همان قسمت سوال برانگيز که مي گويد مهدي به حکم داود و سليمان حکم مي کند ) مشخص شود :

اي ابا عبيده وقتي که قائم ما قيام کند به همان حکم داود و سليمان حکم مي کند و ( براي حکم کردن ) از شاهد سوال نمي پرسد.
مقصود از حکم داوود و سليمان چيست؟

آيا مقصود جاري کردن احکامي است که بزرگان يهود براي خود وضع کرده بودند ؟ يا مقصود همان طريقه عدالتي است که داوود و سليمان به امر خدا آن را اجرا مي کردند ؟
مقصود از حکم داوود و سليمان قضاوت کردن از روي الهام وفهم الهي است :

اين روايات در مورد طريقه حکم کردن است : زيرا طبق آيات قرآن داوود و آل وي در هنگام حکم کردن از طريق الهام الهي حق را شناخته و به آن حکم مي کردند . به خلاف حکم کردن عادي ؛ زيرا در اين طريق حکم کردن ممکن است دو شاهد به دروغ شهادت دهند و قاضي را گمراه کنند .

وقوله وفصل الخطاب اختلف أهل التأويل في معنى ذلك فقال بعضهم عني به أنه علم القضاء والفهم به

ذكر من قال ذلك حدثني محمد بن سعد قال ثني أبي قال ثني عمي قال ثني أبي عن أبيه عن بن عباس وآتيناه الحكمة وفصل الخطاب قال أعطي الفهم

حدثنا أبو كريب قال ثنا بن إدريس عن ليث عن مجاهد وفصل الخطاب قال إصابة القضاء وفهمه

حدثنا محمد بن الحسين قال ثنا أحمد بن المفضل قال ثنا أسباط عن السدي في قوله وفصل الخطاب قال علم القضاء

حدثني يونس قال أخبرنا بن وهب قال قال بن زيد في قوله وآتيناه الحكمة وفصل الخطاب قال الخصومات التي يخاصم الناس إليه فصل ذلك الخطاب الكلام الفهم وإصابة القضاء والبينات

تفسير الطبري ج23/ص139

و کلام خداوند فصل الخطاب اهل تاويل در مورد آن اختلاف کرده اند . پس عده اي آن را به معني علم قضاء و فهم آن دانسته اند .

کسانيکه اين نظر را دارند :

… فصل خطاب يعني به هدف زدن در قضاوت و فهميدن آن

… فصل خطاب علم قضاوت است .

… فهم و به هدف زدن در قضاء و شهود است .

همين مطلب در تفاسير بسياري از جمله در الدر المنثور ج7/ص154 و تفسير أبي السعود ج7/ص220 و… در ذيل آيه 20 سوره صاد آمده است .

که لازمه به هدف زدن در قضاوت اين است که شخص بتواند بينه و شاهد و مدرک ِ صحيح را از غلط تشخيص دهد . واين همان طريقه قضاوت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است .
روايتي از رسول خدا در مورد قضاوت از روي فهم الهي والهام و وحي :

در همين زمينه اهل تسنن در صحيح مسلم از رسول خدا روايت جالبي دارند :

فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم إني لم أومر أن أنقب عن قلوب الناس ولا أشق بطونهم قال ثم نظر إليه وهو مقف فقال إنه يخرج من ضئضئ هذا قوم يتلون كتاب الله رطبا لا يجاوز حناجرهم يمرقون من الدين كما يمرق السهم من الرمية قال أظنه قال لئن أدركتهم لأقتلنهم قتل ثمود

صحيح مسلم ج2/ص742 کتاب الزکاة باب ذکر الخوارج وصفاتهم چاپ دار احياء التراث العربي بيروت

رسول خدا فرمودند : من مامور نيستم که راه به قلب هاي مردمان باز کنم ( از قلب هاي ايشان خبر دهم) و نه اينکه دل هاي ايشان را باز گردانم . سپس به او نگاه کرده و گفتند از قبيله اين شخص افرادي بيرون مي آيند که قرآن را ( با نوايي ) تازه مي خوانند اما از گلوهاي ايشان بيرون بيشتر پيش نمي رود ( به قلب ايشان نمي رسد ) از دين خارج مي شوند همانطور که تير از کمان بيرون مي رود .

گفت : گمان مي برم که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند اگر ( زمان ) ايشان را درک کنم مانند کشتن قوم ثمود ايشان را مي کشتم .

نووي مهمترين شارح صحيح مسلم در شرح اين روايت مي گويد :

قوله صلى الله عليه وسلم انى لم أومر أن أنقب عن قلوب الناس ولا أشق بطونهم معناه أنى امرت بالحكم بالظاهر والله يتولى السرائر

شرح النووي على صحيح مسلم ج7/ص163 چاپ دار احياء التراث العربي بيروت

کلام رسول خدا که فرمودند من مامور نيستم که راه به قلبهاي مردم باز کنم و نه اينکه دلهاي ايشان را باز گردانم معنايش اين است که من مامور شده ام که به ظاهر حکم کنم ( حتي اگر واقع را بدانم لازم نيست که به آن حکم کنم) و خداوند خود در امر درون را به عهده مي گيرد .

کلام رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم واضح است که ايشان مامور نبوده اند که در بر خورد با مردم ( که يکي از مصاديق آن قضاوت است ) به واقع عمل نمايند و اين منافات ندارد با اينکه بتوانند به اختيار خودشان و با اذن الهي به واقع عمل کنند ؛ همانطور که سليمان و داود عليهما السلام چنين مي کرده اند . و در مورد قضاوت هاي امير مومنان علي عليه السلام هم مواردي از اين قبيل ذکر شده است .
آيا قضاوت داوود وسليمان ( پيامبران الهي ) را مي توان با قضاوت دجال ( کافر ) يکي دانست؟

جالب توجه در بعضي از اين روايات اين است که در آنها گفته شده است به حکم خداوند و حکم آل داوود . و اين اشاره به يکي بودن اين دو دارد . و همانطور که از روايت صحيح مسلم به دست آمد حکم خداوند ، همان حکم به واقع است :

«والله يتولي السرائر»

و اين عبارت به خوبي مقصود را واضح مي نمايد .

اما اينکه ايشان ادعا دارند که اين شخصي که به حکم خداوند و ال داوود حکم مي کند دجال است !!!! اين را ايشان بايد اثبات بنمايند با اينکه در کتب اهل سنت آمده است که دجال اصلا خداوند را قبول ندارد و خود را خدا مي داند . اينکه اين دجال چگونه به حکم خداوند و انبيا حکم مي کند جاي تعجب است . نيز اتهام دجالي و دروغي بودن احکام آل داوود نيز از جساراتي است که اين مولف به خود اجازه آن را داده است که قطعا بايد از آن توبه کند .
مقصود از کتاب جديدي که مهدي مي آورد چيست؟

اما آنچه که در آخرين روايت ذکر شده است کتاب جديد مقصود قرآن جديدي نيست ، بلکه همان قرآني است که توسط امير مومنان نوشته شده است - و در آن تمامي شان نزول ها ، تاويل ها و نسخ ها و… ذکر شده است و قرآن موجود در آن همين قرآن ، تنها قرار گيري آيات آن به ترتيب نزول است ؛ اما تفاسير آن غير اين تفاسير موجود در دست اهل سنت است – ؛ همان قرآني که علماي اهل سنت آرزوي ديدن آن را مي کردند :

وقال محمد بن سيرين لما توفي رسول الله صلى الله عليه وسلم أبطأ علي عن بيعة أبي بكر فلقيه أبو بكر فقال أكرهت إمارتي فقال لا ولكن آليت لا أرتدي بردائي إلا إلى الصلاة حتى أجمع القرآن فزعموا أنه كتبه على تنزيله فقال محمد لو أصبت ذلك الكتاب كان فيه العلم

ابن سيرين گفته است که وقتي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از دنيا رفت علي در بيعت ابو بکر تاخير کرد ، پس ابو بکر گفت : آيا از خلافت من ناراضي هستي؟ گفت: نه ولي من قسم خورده بودم که عبا به دوش نگيرم مگر براي نماز تا اينکه همه قرآن را جمع کنم ؛ پس چنين گمان کرده اند که وي اين کتاب را بر طبق نزول آيات جمع کرده است .

ابن سيرين گفت : اگر به اين کتاب دست مي يافتم ، ( تمام) علم در آن بود.

تاريخ الإسلام ج3 ص637

همين مطلب در کتب ذيل نيز آمده است :

تاريخ الخلفاء ذهبي ج1 ص185 و الصواعق المحرقة ج2 ص375

پس مقصود اين است که مهدي طبق معاني حقيقي قرآن عمل مي کند که براي بيشتر مردم ناشناخته است . و اين با آنچه ادعا کرده بودند که مهدي شيعه قرآن جديدي (تلمود) مي آورد منافات دارد .

منبع :.shobhe1.blogfa.com

 نظر دهید »

تاکید مراجع عظام تقلید بر احیای شب نیمه شعبان

29 اردیبهشت 1395 توسط لیریائی

شب نیمه شعبان، یادآور تولّد اولین و آخرین امید پیامبران و فرشتادگان الهی و منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و دارای فضلیتی بس عظیم است و در روایات معصومین(علیهم السلام) بر احیای آن تاکید شده تا آن جا که نبی مکرم اسلام(ص) در فضیلت این شب نورانی فرموده است “مَنْ أَحْیَا لَیْلَهَ النِّصْفِ‏ مِنْ شَعْبَانَ‏ لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ/ هرکس شب نیمه شعبان را به شب زنده داری سپری کند، در روزی که دلها مرده است، دل او زنده است(ثواب الاعمال: ص۷۷)".

امیرالمومنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) نیز در روایتی از پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله وسلم )در رابطه با فضیلت احیای شب نیمه شعبان نقل کرده است که “عن رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:‏ إِذَا کَانَ لَیْلَهُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ‏ فَقُومُوا لَیْلَهَا وَ صُومُوا نَهَارَهَا فَإِنَّ اللَّهَ …یَقُولُ أَ لَا مُسْتَغْفِرٍ فَاغْفِرْ لَهُ أَ لَا مسترزق فأرزقه حَتَّى یَطْلُعَ الْفَجْر/ شب نیمه شعبان را احیاء بدارید و روز نیمه شعبان روزه بگیرید که خداوند در این شبانه روز می فرماید آیا توبه کننده ای هست تا توبه او را بپذیرم آیا فردی طلب روزی دارد تا او را بی نیازکنم (اقبال الاعمال: ج۳ ص ۳۲۳)".

بزرگان دین و علما به عنوان وارثان و ادامه دهندگان رسالت انبیاء الهی و مروجان حقیقی آموزه های غنی اهل بیت(علیهم السلام)) نیز علاوه بر آن که خود اهتمام ویژه ای به احیای شب نیمه شعبان داشته و دارند، عموم مومنین و منتظران و عاشقان امام عصر حضرت بقیه الله الاعظم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را به احیای این شب عزیز و دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دعوت کرده اند.

اینک در آستانه فرا رسیدن ۱۵ شعبان المعظم، توصیه ها و پیام های مراجع عظام تقلید، علما و بزرگان حوزه به عاشقان و دلدادگان حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پاسداشت ایام ولادت موفور السرور منتهی الامال جمیع اولیاء و آخرین نجات دهنده بشریت و زنده نگاه داشتن فرهنگ احیای شب نیمه شعبان، تقدیم منتظران امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)می شود.

آیت الله العظمی صافی گلپایگانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

منتظران حضرت بقیه الله العظم ارواح العالمین له الفداء در شب مبارک نیمه شعبان با جشن و چراغانی و تشکیل مجالس سخنرانی، مدح و منقبت آن امام عزیز را برای خود افتخار بزرگی دانسته و در احیای این شب بسیار با عظمت که در سحر آن، وجود مقدس دوازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت، دنیا را با ولادت خود مزین و منور نمودند، کوشا بوده و برای تعجیل ظهور موفور السرور آن حضرت دعا می کنند که فرج مبارک ایشان، فرج همه شیعیان و مظلومان عالم است.

آیت الله العظمی وحید خراسانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا را شکر کنید بر این نعمت عظمی و موهبت کبری که در زمان غیبت آن حضرت از قائلین به امامت او و از منتظرین ظهور او هستید که سید الساجدین و زین العابدین علیه السلام به ابی خالد کابلی فرمود : یا ابا خالد! اهل زمانِ غیبت او که قائلند به امامت او و منتظر ظهور اویند، افضل اهل هر زمانی هستند ، چون خدا به آنها عقل و فهم و معرفتی داده که غیبت نزد آنها بمنزله ی مشاهده است ، و آنها را در آن زمان به منزله ی کسی

قرار داده که با شمشیر بین دو دست رسول خدا- صلی الله علیه وآله وسلم – جهاد کنند ، و آنها هستند که به حق مخلص اند، و به صدق شیعه ی ما هستند، و در سرّ و علن داعیان به دین خدایند.

رسول خدا( صلی الله علیه و آله وسلم )به نقل جابر بن عبدالله انصاری در وصف آنان فرموده که آنها را خدا در کتاب خود وصف نموده: الذین یؤمنون بالغیب، و فرموده: أولئک حزب الله ألا إن حزب الله هم المفلحون.

اکنون که شما موفق به درک شب نیمه شعبان شدید که سحرگاه آن، شمشیر قدرت خداوند متعال و نور علم و حکمت او متولد می شود و وجودش تفسیر “وتمت کلمه ربک صدقا وعدلا” است و ولادتش مصداق “وقل جاء الحق وزهق الباطل ” است.

در ساعت ۱۱ شب همگی دست به دعا بردارید و از خدا بخواهید که ظهور موعود جمیع انبیاء را که المنتهی إلیه مواریث الأنبیاء ولدیه موجود آثار الأصفیاء است، میسر کند ، و قلب خاتم انبیاء را به ظهور او مسرور کند ، که امام هشتم علیه السلام دعایش این است : اللهم وسُرّ نبیَّک محمدا صلی الله علیه و آله برؤیته. إلهی عظم البلاء وبرح الخفاء وانکشف الغطاء وانقطع الرجاء وضاقت الأرض ومنعت السماء وأنت المستعان وإلیک المشتکی.

در خاتمه اگر می خواهید با او باشید که با آن حضرت بودن منتهی الامال جمیع اولیاء خدا است ، هر روز آنچه میسر است برای آن حضرت قرآن بخوانید ، و آنهایی که نمی توانند، سوره ی قل هو الله احد را در هر حال بخوانند ، و جمع بین این دو، نور علی نور است ، و به مقتضای روایت معتبره هر کس که این کارش باشد، با اوست و با او بودن، با خدا و جمیع انبیاء و اوصیاء بودن است. اگر کسی هر روز عزیزترین گوهر که کلام خداست، به آن حضرت هدیه کند، هر جمعه که صحیفه ی اعمال به نظر آن حضرت می رسد، کرم او که مظهر جود خداست، با او چه می کند؟!

اللهم بحق فاطمه وأبیها وبعلها وبنیها لا تفرق بیننا وبینه أبدا

آیت الله العظمی سبحانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

ولادت با سعادت دوازدهمین اختر آسمان ولایت بر همگان مبارک باد.

مهدی موعود هدیه الهی برای همه جهانیان است که با ظهور خود عدل و داد را در جامعه گسترش داده و به ظلم و ستم خاتمه خواهد داد. مهدی موعود عطیه الهی است که در کتابهای آسمانی درباره آن گزارش شده است. ظهور چنین امامی در شرایط مناسب مورد اتفاق کلیه مذاهب آسمانی است و هم اکنون در زبور داود می خوانیم:«زمین از آن صالحان است» ما ولادت چنین امام دادگری را که سریر عدالت در انتظار اوست به کلیه شیعیان جهان بلکه تمام افرادی که در انتظار چنین روزی هستند تبریک می گوییم.

حضرت آیت الله علوی گرگانی:

بسمه تعالی

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم ) :«من احیا لیلۀ العید و لیلۀ النصف من شعبان لم یمت قلبه یوم تموت القلوب» انسانهایی که قدر زمان و فرصت های زندگی را میدانند هیچگاه فرصتی را به واسطه کاهلی و یا بی توجهی از دست نمی دهند و برای کسب خیرات و معنویت دراین شبها تلاش می کنند. شبهای خاصی همانند نیمه شعبان اوج پر کشیدن در فضای نیایش و مناجات با معبود است و زمینه ای برای احیای دل می باشد.

شب نیمه شعبان بالاترین شب بعد از لیلۀ القدر می باشد چنانچه امام باقر علیه السلام به آن تصریح کردند و فرمودند:«آن شب افضل شب ها است بعد از لیلۀ القدر و در آن شب خداوند عطا می فرماید به بندگان، فضل خود را و می آمرزد ایشان را به من و کرم خویش، پس سعی و کوشش کنید در تقرب جستن به سوی خدای تعالی در آن شب. پس به درستی که آن شبی است که خدا قسم یاد فرموده به ذات مقدس خود که سائلی را از درگاه خود دست خالی برنگرداند، مادامی که سوال نکند معصیت را و آن شب آن شبی است که قرارداده حق تعالی آن را از برای ما به مقابل آن که قرارداده شب قدر را برای پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم )پس کوشش کنید در دعا و ثنا بر خدای تعالی».

شکی نیست که آمادگی برای ورود به ماه خدا یعنی ماه رمضان باید از ماه رجب و شعبان و مخصوصا شب نیمه شعبان کسب شود و لذا احیای این شب سیره و رویه علمای بزرگ و راغبین الی الله بوده است. اینجانب توصیه می کنم قدر این شب و شبهایی همانند آن را دانسته و آن را با غفلت سپری نکنید و مهم ترین دعا و حاجت شما فرج واقعی شیعیان مظلوم جهان با فرج صاحب ما امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد. در این شبها با دلی پاک و نیتی صادق از خداوند معرفت و ولایت بالا را طلب کنید تا در دنیا و آخرت سعادتمند باشید.

حضرت آیت الله سید محمد شاهرودی:

بسم الله الرحمن الرحیم

ونریدأن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمۀ و نجعلهم الوارثین

نیمه شعبان، مناسبت ولادت حضرت بقیۀ الله الاعظم ارواحنا فداه، از جمله شعائری است که اختصاص به شیعه اثناعشریه دارد و احیاء این مناسبت شریفه جزو آداب خواص می باشد. اهتمام به تعظیم و تکریم این روز مبارک بنابر ادله و احادیث مورد تأیید و تأکید ائمه اطهار علیهم السلام قرار گرفته است، بی شک تجمع مؤمنین و ابتهال و دعا به درگاه حضرت باری تعالی و توسل به روات نورانی ائمه اطهار علیهم السلام در جهت تعجیل در ظهور فرج آن حضرت موجبات استجابت ادعیه مؤمنان و تقریب در ظهور می گردد. اللهم اکشف هذه الغمۀ عن هذبه الأمۀ

حضرت آیت الله سید عباس مدرسی:

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف حاضر و ناظر در همه جاست

عن الحجۀ صاحب الزمان علیه السلام فانا یحیط علمنا بانبائکم و لایعزب عنا من اخبارکم (بحار الانوار ج53 ص175)

(همانا ما به اخبار و احوال شما علم و آگاهی داریم و هیچ خبری از ما پوشیده نمی ماند)

و اگر امر چنین باشد و از طرف خداوند مانند خداوند بحالات ما بندگان مطلع می باشند با چه روئی خود را از منتظران ظهورش(ع) می-شماریم هر کس از حال خود بهتر می داند از جهت اعمال و افعالمان که بهترین آنها نماز است در حال نماز توجهمان بکارمان، بزن و بچه مان و العیاذ بالله بکلاه بردارمان به اقساط بانک مان و به دهها مشکلات است.

از دروغ ابا نداریم و از غیبت بی پروا نیستیم، همیشه به فکر دنیا هستیم و آخرت را فراموش نمودیم. حب الدنیا و ریاست و پست و مقام ما را کور و کر کرده است خدا کند چنین نباشد وامیدوارم که خداوند ما را در شب نیمه شعبان مورد لطف خود و پیامبران علیهم السلام که نازل می شوند در آن شب و حضرات معصومین علیهم السلام مخصوصاً امام حسین علیه السلام قراردهد که معرفتمان را بامام عجل الله فرجه الشریف بیشتر فرماید و به ظهور مبارکش تعجیل نماید و در شب جمعه پانزدهم شعبان سنه 255 قمری ولادت با سعادت حضرت صاحب الزمان عج می باشد و اخبار به ولادتش متواتر است. حدود 37 حدیث روایت است(بحار ج51ص2تا28)

آیت الله سید محسن خرازی:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

شب نیمه شعبان شب احیاء و دعا و نماز است و آثار و برکات آن فراگیر و عمومیت دارد. امامان معصوم علیهم السلام به احیای آن می پرداختند و دیگران را به احیای آن به عبادت و دعا و نماز توصیه می کردند. از امام باقر علیه السلام نقل شده شب نیمه شعبان را خداوند برای ما اهل بیت قرار داده به جای شب قدر که برای پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم )قرار داده است. خوشا به حال آنان که ازاین فیض بزرگ استفاده می کنند و قرب به خدا را در این شب عزیز بر همه چیز ترجیح می دهند. پیامبر عزیز اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم )فرمودند “هرکس شب نیمه شعبان را به شب زنده داری سپری کند دل او در روزی که دلها می میرد، نمی میرد". خدایا دلهای ما را به نور تقرب به خودت منور گردان و ضعف های ما را به فضل و رحمتت جبران بفرما.

آیت الله عباس محفوظی:

بسمه تعالی

شب پانزدهم شعبان احتمال شب قدر می رود، پاسداشت این شب فضیلت بسیار دارد.

آیت الله محمد علی اسماعیل پور(قمشه ای):

بسم الله الرحمن الرحیم

«یا ایها المزمل قم الیل الا قلیلاً»

با سلام به محضر حضرت امام مهدی، صاحب الزمان(علیه السلام و عجل الله تعالی له الفرج) و با سلام به شما شب زنده داران و احیاگران سنت والای«احیاء» شب نیمه شعبان.

و بعد، این حقیر به عرض می رساند: اولاً: کسیانی¬که چه به طور جمعی و چه به طور فردی موفق به احیای این شب می شوند باید شکر اینکه خداوند متعال موانع را برطرف کرده و سلامتی و امنیت را که از نعمتهای بسیار بزرگ است، به آنها عنایت فرموده و آنان را بر سر سفره معنویت راه داده، به جا آورند.

و ثانیاً: بدانند که ذکر خداوند عزوجل به هر نحو که باشد، غذای روح است ودر عالم دیگر نیز وسیله پرواز و اوج گرفتن است. و «یا الله» و «سبحان الله» و مانند آن خوراک ملائکۀ الله است و رکوع و سجود نیز از این قبیل است.

و ثالثاً: توجه داشته باشند که به قدر امکان در همه عمر و در هر جا که باشند از احیای شب محروم نشوند که این چیزی است که خداوند متعال در قرآن مجید به پیغمبر عظیم الشأن حضرت محمدا(صلی الله علیه و آله وسلم )مر کرده که بیشتر شب را در حال قیام باشد و قرآن بخواند. این «نشو و نمای» شب، راه بسیار محکمی است برای طالبان کمال و عروج به مقامات عالیه انسانی:« ان ناشئۀ اللیل هی أشد وطئاً و أقوم قیلا» به خصوص برای کسانی همچون طلاب و روحانیون که می¬خواهند در آینده پیشوای دینی مردم در همه امور یا برخی از آنها باشند.

این برای آن است که بتوانند با نجات خود، دیگران را نیز از مهالک و مکائد شیطان نجات دهند:«إنا سنلقی علیک قولاً ثقیلاً» اگر پایه گذاری این معنا با تهذیب نفس و توجهات الهی در شب همراه نباشد و اگر انسان در لغزش¬گاه¬ها به دنبال اصلاح امر نفس خود و تحصیل صفای فهم نباشد، در ورطه هالکت می افتد و از جمله کسانی خواهد شد که گمان می کنند کارشان خوب است ولی جزو گمراهان هستند:«الذین ضل سعیهم فی الحیاۀ الدنیا و هم یحسبون أنهم یحسنون صنعاً» خداوند ما و شما را ازاین مصیبت بزرگ حفظ کند.

و رابعاً: در این زمان که دشمنان دین به هر وسیله ای تمسک می کنند تا جمع کثیری از مردم، بخصوص پسران و دختران را نسبت به واجبات دینی و محرمات آن بی اعتنا کنند و خون آمران به معروف و ناهیان از منکر را بدون هیچ جرم و گناهی می ریزند، باید توجه داشت که تنها انجام مستحبات مؤکده راه نجات نیست بلکه باید این مجالس مقدس زمنیه ساز عزم و ارائه برای ترک محرمات و انجام واجبات باشد و دعا و ذکر وشب زنده داری تنها یک بعد قضیه است. باید خداوند متعال را همیشه و در هر مکان از مسجد گرفته تا خانه و بازار و اداره و محکمه قضات حاضر و ناظر براعمال خود بدانند و آگاه باشند که ترک واجبات و انجام محرمات سبب هلاک روح است و به جا آوردن مستحبات سبب علو درجات روحی.

آیت الله حسینی بوشهری:

بسم الله الرحمن الرحیم

شب نیمه شعبان، شب انس با پروردگار و آمرزش گناهان نیمه شعبان به برکت میلاد مبارک و خجسته حضرت بقیۀ الله الاعظم امام عصر عجل الله تعالی فرجه، فرصت معنوی مناسب و بسیار ارزشمندی برای راز و نیاز با خالق هستی و تقرب جستن به معبود و کسب برکات الهی است. شب نیمه شعبان از نظر اهمیت و فضیلت هم ردیف وهمپای شب های قدر قرار دارد و ازاین موقعیت می توان چون شب های قدر، برای کسب خیرات و برکات معنوی تلاش کرد و به فیض رسید.

شب نیمه شعبان، شبی است که تمام درهای آسمان به سوی بندگان خدا باز می شود. شب نیمه شعبان، شب دعا، احیا، عبادت، مناجات و تقرب به ساحت لایزال الهی و شب انس با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. باید تلاش کنیم جشن های نیمه شعبان آمیخته با فضایی شود که در روایات آمده است و آن سوق دادن بویژه نسل جوان به استفاده از بعد معنوی و عبادی این شب است. شب نیمه شعبان، شب توبه و انابه است نباید جشن های نیمه شعبان آلوده به اعمال غیراسلامی شود. باید فضای جامعه را به سمتی گرایش دهیم که مردم بدانند شب نیمه شعبان علاوه بر این که شب شادی است، شب عبادت، مناجات و توبه هم هست وشبی است که خداوند قسم یاد کرده کسی با دست خالی از درب خانه اش باز نگردد.

آیت الله محسن اراکی:

بسم الله الرحمن الرحیم

فرشتگان حامل عرش و پیرامونیان عرش در اندیشه ما خاکیان خاک تبارند و برای دل به خدا سپردگان و مؤمنان این عرصه خاکی، دمادم دعا می کنند و از خدای رحیم حکیم برای آنان طلب مغفرت می کنند.

اکنون که در ماه شعبان که ماه توبه و بازگشت به سوی خداست، هستیم و به ویژه در شب نیمه آن که همدوش لیلۀ القدر است، قرار داریم، بهترین فرصت است تا خود را شایسته دعای ملکوتیان کنیم، و طلب مغفرت و بخشش آنان را از خدا شامل خویشتن سازیم و در پیشگاهش این دعای سید الساجدین علیه السلام، را زمزمه کنیم: «وَ هذا مَقامُ مَنِ‏اسْتَحْیا‏ لِنَفْسِهِ مِنْکَ، وَ سَخِطَ عَلَیْها وَ رَضِىَ عَنْکَ، فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خاشِعَهٍ، وَ رَقَبَهٍ خاضِعَهٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطایا، واقِفاً بَیْنَ الرَّغْبَهِ اِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ» «وَ اَنْتَ اَوْلى‏ مَنْ رَجاهُ، وَاَحَقُّ مَنْ‏خَشِیَهُ وَاتَّقاهُ. فَاَعْطِنى یارَبِّ مارَجَوْتُ،وَامِنّى ما حَذِرْتُ، وَعُدْ عَلَىَّ بِعآئِدَهِ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ اَکْرَمُ الْمَسْئُولین» و سرانجام با این مقطع از مناجات شعبانیه خود را با اولیای خدا به ویژه حضرت ولی عصر(ارواحنا فداه) همنوا کنیم: «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ» و صل اللهم علی محمد و آله الطاهرین

آیت الله فاضل لنکرانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ الْمُوَلَّى لِأَمْرِهِ وَ الْمُؤْتَمَنَ عَلَى سِرِّه‏

سلام خدا و ملائکه الهی بر آخرین ذخیره آسمانی در روی زمین، سلام بر حضرت حجت، صاحب العصر و الزمان که خدای متعال همه امتها را به او و ظهور او نوید داد. موجودی که با ظهورش اسلام به صورت کامل بر همه جهانیان عرضه خواهد شد و عقول بشری با سرعت در آن زمان راه علم و تکامل را طی خواهند نمود.

نیمه شعبان که روز ولادت موفور السرور خاتم اوصیاء است، از ایام الله است. شب نیمه شعبان نیز از لیالی بسیار مهم است که بر حسب روایات، بعد از شب قدر شبی به اهمیت آن نمی‌رسد. شبی است که خداوند فضل خویش را بر بندگان سرازیر می‌سازد، شبی که بهترین وقت برای تقرّب به خدا است،

شبی است که خداوند به وجود خود سوگند یاد نموده که درخواست هر درخواست کننده‌ای را اجابت نماید، شبی است که رزق و روزی در آن تقسیم و آجال در آن تعیین می‌گردد. إحیاء این شب از مستحبات بسیار مؤکّد است. در خطابی جبرئیل امین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم )عرض نمود: «یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَحْیَاهَا بِتَکْبِیرٍ وَ تَهْلِیلٍ وَ تَسْبِیحٍ وَ دُعَاءٍ وَ صَلَاهٍ وَ قِرَاءَهٍ وَ تَطَوُّعٍ وَ اسْتِغْفَارٍ کَانَتِ الْجَنَّهُ لَهُ مَنْزِلًا وَ مَقِیلًا وَ غَفَرَ اللهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر»؛ کسانی که مشغول به تکبیر و تسبیح و دعاء و استغفار باشند بهشت جایگاه و منزل آنان است.

مردم متدین و سالکان کوی حق و پویندگان مسیر تعالی و سعادت، از احیاء این شب غافل نباشند. با احیاء این شب مقدمات ظهور هر چه بیشتر فراهم و اسباب آن آماده‌تر می‌گردد. از مسئولین ستاد إحیاء شب نیمه شعبان که چندین سال در قم مقدسه و برخی از بلاد به این امر اشتغال دارند و فرهنگ احیاء شب نیمه شعبان را زنده می‌‌دارند و ترویج می‌دهند تشکر می‌کنم. مسلّما ترویج این سنّت مهم، تأثیر فراوانی در ارتقاء دینی مردم عزیز و انقلابی خواهد داشت. إن شاء الله.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 نظر دهید »

فضایل حضرت علی اکبر (علیه السلام )

28 اردیبهشت 1395 توسط لیریائی

شمایل حضرت علی اکبر(علیه السلام):

ایشان چهره ای نورانی وپیشانی پهن داشتند که موهای ایشان ازروی نرمه ای گوش بیشترنبوده این خصوصیات ظاهری ایشان است که خصوصیات ظاهری برای ما نسبت به خصوصیات اخلاقی ازدرجه اهمیت کمتری برخورداراست

فضایل حضرت علی اکبر(علیه السلام):

نمود حضرت علی اکبر(علیه السلام)وحضرت اباالفضل(علیه السلام) درصحنه ی کربلاست مورخین نقل کرده اندزمانی که لشکرعمر سعد چهره ی بابرکت حضرت رادیدندگفتند(فتبارک الله احسن الخالقین) این قدر حضرت علی اکبرشبیه پیامبر(ص)بودندکه لشکرعمرسعدگمان کردند پیامبر(ص)است که حضرت علی اکبر(علیه السلام)فرمود:اناعلی بن الحسین بن علی(علیه السلام)وبعدبحث ولایت وتوحید راعنوان کردوفضایل امام حسین(علیه السلام)راتوصیف فرمود فضایل حضرت علی اکبر(علیه السلام)به قدری بودکه درزیارت عاشورابه ایشان سلام داده شده السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین لفظ علی بن الحسین اشاره به وجود بابرکت حضرت علی اکبر(علیه السلام)دارد و قبرحضرت نیز پایین قبرامام حسین(علیه السلام)است. برای روشن فضایل حضرت به معرفی جعفرکذاب می پردازیم جعفرکذاب فرزند امام هادی(علیه السلام) بود که به دروغ ادعای نبوت کردوخودرابه جای امام زمان(عج)معرفی کردپس می رساندکه درست است که پدرجعفر معصوم بودامام جعفر کذاب شدوادعای امامت کردپس اگربگوییم فضایل حضرت علی اکبر(علیه السلام)فقط به خاطراین بوده که فرزندامام حسین(علیه السلام)بوده درست نیست لذاحضرت علی اکبر(علیه السلام)خودشان خودسازی داشته اندوشرایط مساعدبوده ولقمه حلال خورده اند ولی مهم اختیار انسان است حضرت به اختیارخود اینگونه شده بودند وبه همین دلیل امام حسین در وصف ایشان فرمودند:

« اللهم اشهدعلی هولاءالقوم فقدبرزعلیهم غلام اشبه الناس خلقاوخلقاومنطقابرسولک » خدایا شاهد باش بر این قوم به سوی آنها آشکار می شود پسری که شبیه ترین فرد از نظر ظاهر واخلاق وگفتار به پیامبر(ص) است.

درنظربگیریم که خلقت پیامبرهیچ نقصی نداشته وحضرت علی اکبر((علیه السلام))شبیه ترین فردبه پیامبر(ص)بوده پیغمبری که قرآن درمورداخلاق ایشان فرموده:

انک لعلی خلق عظیم حضرت علی اکبر(علیه السلام) ازنظراخلاق هم شبیه ترین فردبه پیامبر(ص)بوده است ازنظرمنطق هم شبیه ترین فردبه پیامبر(ص) بوده گفتارپیامبربه فرموده ی قرآن ازروی هوای نفس نبوده امام حسین دروصف علی اکبرفرمود:علی اکبرشبیه ترین فرد از نظر گفتار به پیامبراست یعنی ماینطق علی الهوی (بدون هوای نفس)است ودرادامه فرمود:وکنااذاشفقناالی بنیک نظرناالی وجهه خدا این پسررابا این ویژگی به میدان می فرستم هرگاه دلمان برای پیامبرتنگ می شدبه جمال اونگاه می کردیم.

علی رغم اینکه برامام حسین(علیه السلام)بسیار سخت گذشت امام حتی یک کلمه نمی گوید که عدم رضایت بر خداوند را برساند طبق آیه قرآن معصوم هم احساس دارد چرا که می فرماید:

انابشر مثلکم یوحی الی پیامبرفرمودمن هم بشری مثل شما هستم پس امام حسین(علیه السلام)نیز احساس داردولی چون می داند رضای خدادراین بوده ناراضی نیست.

حضرت علی اکبر(علیه السلام)اولین شهید بنی هاشم درصحنه ی کربلا بود. حضرت علی اکبر(علیه السلام)چنان مقام ویژه ای نزد امام حسین (علیه السلام)داشت که هیچ گاه نفرین نکرده بودبعدازشهادت حضرت علی اکبر(علیه السلام)برلشکریان یزید نفرین کرد وفرمود:

قطع الله رحمک ونفرین کرد که خداعمرسعدرامقطوع النسل کند که مقطوع النسل هم شد از حضرت علی اکبر(علیه السلام)الگو بگیریم جوان باید گفتار و رفتار و اخلاقی شبیه حضرت علی اکبر(علیه السلام)داشته باشدحضرت علی اکبر(علیه السلام)ازنظرشجاعت بی نظیربودوشهادت راسعادت می دانست و از مرگ هراسی نداشت و امام حسین(ع)فرمود:لااری الموت الا سعاده والحیاه مع الظالمین الابرما(من مرگ راجزسعادت نمی بینم وحیاه باظالمین راجزذلت نمی بینم )

روزی معاویه درجمعی نشسته بودو پرسیدچه کسی به خلافت برازنده تراست گفتند معاویه بن ابوسفیان معاویه گفت:ای دغل بازان چاپلوس خودتان می دانید که دروغ می گویید بما اولی الناس بهذا الامر علی بن الحسین بن علی جده رسول الله (شایسته ترین فردبرای خلافت علی بن الحسین بن علی (علی اکبر)که جد اورسول الله است می باشد)در ادامه سخنش معاویه گفت:

و فیه شجاعه بنی هاشم و سخاه بنی امیه و… ثقیف (شجاعت بنی هاشم و سخاوت بنی امیه و خوش رویی قبیله ثقیف را دارد).

در وصف فضایل حضرت علی اکبر(علیه السلام)همین بس که دشمنان مدحش کردند چه رسد به دوستان.
على بن الحسين (على اكبر)

كنيه اش ابوالحسن ، مادرش ليلى دختر ابى مرة بن مسعود ثقفى ، و مادر ليلى ميمونه دختر ابوسفيان بود، و مادر ميمونه دختر ابى العاص بن اميه بوده است . على اكبر نخستين كسى بود كه از بنى هاشم در معركه كربلا به شهادت رسيد.
محمد بن محمد بن سليمان به سندش از مغيره براى من حديث كرد كه روزى معاويه به اطرافيان خود گفت : چه كسى در اين زمان سزاوارتر به خلافت است ؟ گفتند، تو معاويه گفت : نه سزاوارترين مردم به خلافت على بن الحسين است كه جدش رسول خدا صلى الله عليه و آله است و در او گرد آمده شجاعت بنى هاشم ، سخاوت بنى اميه ، زيبائى قبيله ثقيف .

يحيى بن حسن علوى و ديگر از طالبين گفته اند: آن على بن الحسين كه در كربلا كشته شد مادرش كنيزى بود. ام ولد و آنكه مادرش ليلى بود فرزند ديگر حضرت بود و او جد يحيى بن الحسن و ساير كسانى است كه نسبشان به حسين بن على عليه السلام مى رسد.
در مدح على بن الحسين اشعار زير را گفته اند:

لم تر عين نظرت مثله

من محتف يمشى و من ناعل

يغلى بنى ء اللحم حتى اذا

انضج لم يغل على الاكل

كان اذا شبت له ناره

يوقدها بالشرف القابل

كميما يراها بائس مرمل

او فرد حى ليس بالاهل

اعنى ابن ليلى ذا السدى و الندى

اعنى ابن بنت احسب الفاضل

لا يوثر الدنيا على دينه

و لا يبيع الحق بالباطل

1. هيچ ديده اى مانند او را در ميان پابرهنگان و كسانى كه كفش به پا دارند نديده اند.
2. گوشت نيم پخته را قبل از حضور ميهمان نيك مى پزد تا پخته گردد و براى خوردن گران و گلوگير نباشد و نيز در حضور ميهمان نجوشد تا وى به انتظار بنشيند.
3. هر گاه براى راهنمايى گذر كنندگان آتشى برافرزود در مرتفعترين نقاط يا آشكارا مى افروزد و روشن مى كند ( عرب را رسم بود كه در بيابان در اطراف خيمه خويش ‍ براى راهنمايى مهمانان آتشى بر مى افروختند و مهمانان را از دور راهنمايى مى شدند.)
4. تا هر مستمند بينوايى و يا در از عشيره و درمانده اى آن را ببيند ( و خود را بدو برساند و در سايه كرم و خانه جودش ‍ به آسايش زندگى كند).
5. مقصود من از همه اينها فرزند ليلى آن صاحب جود و كرم است ، يعنى فرزند زنى پاك نهاد و گرانمايه و كه حسب او برترين حسب هاست .
6. آن كس كه دنيا را بر دين خويش مقدم ندارد و حق را به باطل نفروشد.

 

 1 نظر

حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) در نگاه آیت الله حسن زاده آملی(حفظه الله تعالی)

28 اردیبهشت 1395 توسط لیریائی

 

آیت الله حسن زاده آملی می نویسد: امام زمان در عصر محمدی، انسان کاملی است که جز در نبوت تشریعی و دیگر مناصب مستأثره ختمی، حائز میراث خاتم به نحو اتمّ است و مشتمل بر علوم، و احوال و مقامات او به طور اکمل است و با بدن عنصری در عالم طبیعی و سلسله زمان موجود است؛ چنان که لقب شریف صاحب الزمان بدان مشعر است؛ هر چند احکام نفس کلیّه الهیه وی بر احکام بدن طبیعی او، قاهر و نشئت عنصری او مقهور روح مجرد کلی اوست و از وی به قائم و حجة الله و خلیفة الله و قطب عالم امکان و واسطه فیض و به عناوین بسیار دیگر نیز تعبیر می شود».[2]

وی عقیده دارد: انسان کامل که تجلی آن امام معصوم است، تبلوری از اسم اعظم الهی است.[3] از دیدگاه ایشان بقای تمام عالم، به بقای انسان کامل است؛ چون انسان کَوْن جامع و مظهر اسم جامع است و تمام اسما در ید قدرت اوست. صورت جامعه انسانی و غایت غایت های تمام موجوداتی که امکان وجود دارند، اوست. بنابراین دوام مبادی غایات، دلیل استمرار بقای علت غائیّه است. پس به بقای فرد کامل انسان، بقای تمام عالم خواهد بود.[4] مقام قطب همان رتبه امامت و مقام خلافت است که تعدد و انقسام به ظاهر و باطن در آن راه ندارد. امام در هر عصر بیش از یک شخص ممکن نیست و آن خلیفة الله و قطب زمان است و کلمه خلیفه به لفظ واحد در کریمه (إِنّی جاعِلٌ فِی اْلأَرْضِ خَلیفَةً ) اشاره به وجوب وحدت خلیفه در هر عصر است. شقوق اعلم و اعقل و مانند آن و نیز تقسیم نمودن خلافت به ظاهر و باطن، حق سکوتی است که اوهام موهون را بدین قسمت اقناع و ارضا می نماید.[5]

«حجت خدا» خواه ظاهر باشد و خواه غایب، شاهد است؛ شاهد قائمی که هیچ گاه قعود ندارد. بدان که فایده وجود امام، منحصر به جواب دادن سؤال های مردم نیست، بلکه موجودات و حتی کمالات موجود به وجود آنها وابسته اند و در حال غیبت افاضه و استفاضه او استمرار دارد، همچون خورشیدی که از پس ابر ها، نور، گرما و حرارت خود را به موجودات می رساند:

آن شاخ گل ار چه هست پنهان ز چمن

از فیض وجود اوست عالم گلشن

خورشید اگر چه هست در ابر نهان

از نور وی است باز عالم روشن

به علاوه، باید دید آیا خلیفة الله غایب است یا ما حاضر نمی باشیم و در حجابیم و اسم خود را بر سر آن شاهد هر جایی می گذاریم:

یارب به که بتِْوان گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی

ما را که برهان های یقینی عقلی و نقلی به تواتر از بیت وحی داریم، نیاز به تمسّک های اقناعی (قانع کننده) نمی باشد، مگر اینکه برای انس مردم با این وضع گوییم: لاک پشت از دور توجه به تخم خود می کند و آن را برای وجود لاک پشتی مستعد می گرداند. آیا نفس کلی قدسی خلیفة الله و ولیّ الله و حجة الله به خلق در حال غیبت، از توجه نفس لاک پشت به وی کمتر است؟![6]
شواهدی بر امکان دوام بدن عنصری

وقتی روح انسان بر اثر ارتقا و اشتداد وجود نوری از سنخ ملکوت و عالم قدرت و سطوت می گردد، هر گاه طبیعتش را مسخّر خود کند و بر آن غالب آید، احکام عقل های قدسی و اوصاف عرشی بر وی ظاهر می گردند؛ تا به حدّی که بدنش متخلّق به وجود های مجرّد و نوری می گردد. نتیجه بی دغدغه ای که از این تحقیق حاصل است، امکان دوام چنین انسانی که کامل حقیقی برزخ بین وجوب و امکان می باشد، در نشئت عنصری است.

کیمیاگر به دانش و فن خود نقره را زرّ خالص می گرداند و در نتیجه این عنصر پایدارتر می شود. اگر انسان کامل با دانش کیمیا گونه خود، بدن عنصری خویش را قرن ها پایدار بدارد، چه منعی متصور است؟ آن حضرت در صغر سن همچون یحیی از حکمت برخوردار شد و در طفولیت، امامِ انام گردید و به سان حضرت عیسی بن مریم در وقت صباوت به مقام ارجمندی رسید. شگفت از اشخاصی است که خضر و الیاس از انبیا، و شیطان و دجال از اعدا را در قید حیات می دانند، ولی وجود ذی وجود حضرت صاحب الزمان را منکرند؛ حال آنکه آن حضرت از انبیای سلف، افضل بوده و اوست ولد صاحب نبوت مطلقه و ولایت کلیّه.

شگفت تر آنکه برخی از اهل تصوف که خود را اهل معنا و معرفت می پندارند، بر این تصور قائل اند که در هندوستان برهمنان و جوکیان، مرتاضان و ریاضت کشانی هستند که به سبب حبس نفس و کم غذا خوردن سالیان متمادی عمر می کنند، با این وجود منکر حضرت حجت اند![7]

کیمیا، فلز را از جنسی به جنس دیگر تبدیل می کند و به آن عمر درازتر می بخشد، اما مومیا، حبوبات و غلات و اجساد مرده را از فساد حفظ می نماید. در حفاری هایی که از مصر باستان به عمل آمده، در مقبره فرعون مصر گندم هایی در سنبل از اهرام مصر به دست آوردند و در شک بودند که آیا قوه نمو در آنان باقی است یا نه. آنها را برای امتحان کاشتند، مشاهده کردند سبز و بارور گردیده است. این نکته را در بقای وجود شریف حضرت مهدی منتظر (روحی له الفداء) اعمال کن، با اینکه هنوز به اندازه آن دانه گندم از عمر شریفش سپری نشده، و اصولاً این دو موضوع قابل مقایسه نمی باشند و برای اُنس اذهان با این امر شگفت، ناگزیر باید به چنین مثال هایی روی آورد و ورای چنین تمثیلاتی که به مواردی اشاره شد، ما در این باره برهان های عقلی و شواهد نقلی متعددی داریم.[8]

ولیّ خدا به خوبی قادر است از اکسیر التفات خویش بدن خود را هم رنگ روح گرداند و باقی و دائم سازد و این موضوع، امر بعیدی نخواهد بود. آنان که منکر وجود آن حضرت اند و لفظ مهدی و صاحب الزمان را توجیه و تأویل می کنند، از کوردلی ایشان است، والاّ به اندک شعوری چه جای انکار است. )وَ اللّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیم(.[9]

قرآن کریم درباره یونس پیامبر(ع) فرمود: )فَلَوْلا أَنّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحینَ لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ(. پس اگر حجت الهی را در ظهر ارض عمری دراز باشد، چه جای استبعاد است. لذا آیه مذکور در امتداد غیبت امام زمان حجة بن الحسن العسکری(ع)، تمام و کمال است.[10]

هر کسی از کودکی معلوم است در آینده چه کاره می باشد و سرنوشت او در اطوار حالاتش بیانگر احوال عین ثابت و احکام سرّ القدر اوست. به هنگام تولد حضرت موسی(ع)، ظالمان خون ها ریختند. پس این طفل در آتیه مرد نبرد، قیام و جهاد است. ظالمان از تولدش در هراس بودند، در نتیجه این کودک برای قسط و عدل تلاش می کند و درباره حضرت مهدی(عج) نیز روایت آمده است که شباهتی به حضرت موسی(ع) دارد، چنان که در زمان ولادتش همین تفحّص که درباره آن پیامبر به وجود آمد، درباره ایشان صورت گرفت.[11]
حقایقی مستند

علامه حسن زاده آملی در جای دیگر می نویسد:

اگر کسی در خصوص شخص حضرت مهدی موعود محمد بن حسن عسکری(ع) و جزئیات حالات و امامت و غیبت و علائم ظهور او، اندک تتبّعی در جوامع روایی فریقین و کتب سیره و تاریخ بنماید، به حقیقت بر وی مسلم خواهد شد که ایمان به مهدی موعود و ایقان به غیبت و ظهور آن حضرت، از ابتدای ظهور اسلام در اذهان مسلمانان مطرح بوده است.[12]

ایشان در جای دیگر خاطرنشان می کند:

هیچ کتابی را در اثبات حجت قائم بهتر از قرآن نیافتم. خود قرآن، تبیان است که هیچ گاه زمین خالی از حجت با بدن عنصری نیست.[13]

در بقای دنیا به وجود انسان کامل که :«لولا الحجة لساخت الارض بأهلها» در فصّ یونسی فصوص الحکم و شرح قیصری بر آن، بیانی شریف دارند. آنها تأکید می نمایند: وجود آن انسان کامل به عنایت الهی در جمیع حالات و مکان ها حراست و حفاظت می گردد و او هم به عون حق تعالی، زمین و اهلش را از تخریب و فنا مصون می سازد.[14]

در فتوحات مکیّه طبع بولاق در چهار مجلد و نیز طبع مصر در هشت مجلد و همچنین چاپ بیروت تحریفاتی صورت گرفته است و چند سطر از عبارات شیخ محی الدین ابن عربی را که «امام قائم» را تا پدرانش نام برده است، برداشته اند؛ اما وقتی عبدالوهاب شعرانی «متوفای 973 هجری» درجلد دوم کتاب یواقیت و جواهر (ص145) طبع دوم جامع ازهر مصر، سنه 1307هجری همان عبارت شیخ اکبر را که اخیراً حذف نموده اند، روایت و نقل کرده است، این عبارت در باب 376 فتوحات آمده که خلاصه اش چنین است:

حضرت مهدی قیام نمی کند، مگر اینکه دنیا را ستم و تباهی فراگرفته باشد و البته او جهان را مشحون از قسط و عدل می سازد و اگر یک روز از دنیا باقی مانده باشد، آن روز چنان طولانی می گردد که آن جانشین راستین پیامبر و از عترت آن حضرت، فرزند فاطمه که هم نام حضرت محمد است و به آن خاتم رسولان شباهت دارد، قیام می کند و مسلمانان بین رکن و مقام با او بیعت می کنند.

شیخ در چند جای فتوحات تصریح کرده است: به حضرت امام قائم شرفیاب گردیده است. به علاوه، رساله شقّ الجیب را فقط در بود آن جناب و غیبتش نوشته است.[15]

ابوالفضایل علامه شیخ بهایی در خاتمه حدیث سی و ششم کتاب اربعین قسمتی از کلام ابن عربی را از باب 366 کتاب فتوحات مکیّه که درباره بقیة الله قائم آل محمد مهدی موعود است، نقل کرده است.[16]
اثری مفید و ارزشمند

علامه حسن زاده آملی علاوه بر اینکه خوانندگان را به جوامع روایی شیعه چون: کافی کلینی، غیبت نعمانی، دلائل الامامه طبری، کمال الدین صدوق و جلد سیزدهم بحارالانوار ارجاع می دهد، به منابعی دیگر اشاره می کند؛ از جمله کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان» از تألیفات شیخ حافظ ابوعبدالله محمد بن یوسف شافعی (م658ق.) که در 25 باب و با تأکید بر روایات اهل سنت تدوین گردیده است.

به نوشته استاد حسن زاده، مؤلف بیانی عالمانه، شیوه ای ادیبانه و قلمی استوار دارد. شخصی به نام فضلعلی فرزند عبدالکریم، از فضلای شهر عالم پرور تبریز صاحب کتاب حدائق العارفین، بر این اثر حواشی جالبی نگاشته و در تصحیح آن کوشیده است. کتاب البیان با وجود کم حجمی، حاوی مطالبی سودمند است و هر کدام از ابوابش اهمیتی به سزا دارند، اما باب های دوم، هفتم، نهم، سیزدهم، بیست و چهارم و پنجم، را شأنی دیگر و درخور دقت بیشتر و تأمل افزون تر است.

علامه حسن زاده این طور استنباط کرده است که: گر چه مؤلّف به شافعی مشهور است، اما به شرف شیعه امامیه شدن، تشرّف یافته است و حقیقت امر هم این است که هر مسلم باانصافِ اهل رشد و خرد، اگر بدون هیچ گونه تعصّب در جوامع روایی، تفاسیر و تاریخ اسلامی فحص و بحث کند، اسلام عزیز را همان طریقه اقوم «امامیه» می یابد و نه غیر آن. مؤلف در آغاز کتاب اشاره ای به بصیرت و هدایت خود دارد و می افزاید: «به قصد ثواب در موقف حساب و نایل گردیدن به شفاعت حضرت رسول اکرم(ع) و آل او در یوم مآب، این کتاب را در بیست و پنج باب تالیف کردم و آن را از طرق شیعه عاری نمودم تا حجّت تمام شود».

شیوه شایسته مؤلف، این است که هر حدیث را با سند روایی خاص خود که از مشایخ روایت کرده، نقل می کند. پس از نقل حدیث، جای آن را در دیگر مآخذ روایی نام می برد، وجوه اعتبار آن را از حیث صحت و حسن، استفاضه و تواتر یادآور می شود و برخی کتاب هایی را که در باب «صاحب الامر» تدوین گردیده است، معرفی می کند.

اولین حدیثی که در کتاب با اسناد و ذکر مآخذ آن از رسول اکرم(ع) روایت کرده است، علاوه بر اینکه سند زنده ای بر ارشاد و هدایت او به سوی تشیع است، حجتی بالغ است و در حکم طلیعه ای نورانی برای دیگر مباحث کتاب به شمار می رود. در فرازی از این حدیث، صاحب کتاب البیان یادآور می شود: حضرت پیامبر اکرم(ع) خطاب به حضرت فاطمه زهرا(س) می فرماید: «ای فاطمه! از خاندان ما شخصی به نام مهدی امت قیام می کند، در هنگامی که فتنه ها آشکار گردیده، صغیر و کبیر به یکدیگر رحم نمی کنند، و قلوب مردم در غفلت و ضلالت است، به برکت وجودش دین احیا و عدالت بر جهان حاکم می گردد؛ چنان که قبل از آن آغشته به ستم و تباهی بوده است».

کتاب دیگر در این باره «مناقب المهدی» تألیف حافظ ابونعیم اصفهانی، صاحب کتاب معروف حلیة الاولیاء است که احادیث مربوط به امام زمان(ع) را با ذکر سندهای گوناگون به شیوه ای جالب آورده است.[17]
شرف زمین و آسمان

حکیم عارف حسن زاده آملی در جایی گفته است: روایاتی از رسول خدا(ع) با سندهای بسیار و طرق متعدد از هر دو فرقه (شیعه و سنی) بسیار وارد شده که مهدی (عج) از فرزندان آن حضرت و همنام اوست و فرمانروایی اش از مشرق تا مغرب خواهد بود و خداوند توسط او زمین را از قسط و عدالت برخوردار می سازد. آن گاه با استناد به منابع روایی معتبر یادآور می شود:

دوازدهمین امام، موسوم است به نام رسول خدا و مکنّاست به کنیه آن حضرت ، رزق و روزی جهانیان به یُمن وجود اوست و بقای دنیا به برکت بقای او، خاتم اوصیا و شرف زمین و آسمان است و او بقیة الله است در ارضش و منتقم از اعدایش، او حجت آل محمد، صاحب زمان و خلیفه رحمان، مولایمان و اماممان و فرزند امام حسن عسکری است که خدای فرجش را نزدیک گرداند.

سنّش در هنگام شهادت پدر بزرگوارش پنج سال بود، لیکن خداوند در این سنّ اندک او را حکمت و فصل الخطاب عنایت فرمود و آن حضرت را آیت عالمین قرار داد. به او حکمت ارزانی داشت؛ چنان که با یحیی در کودکی چنین کرد. او را در طفولیت امام قرار داد؛ همچنان که عیسی را در گهواره به پیامبری رسانید. او از پلیدی و ناپاکی منزه است و از عصیان و نافرمانی به دور، و سیره اش سیره پدرانش می باشد و خارق عادات.

قبل از تولدش از غیبت و دولتش خبر داده بودند و او صاحب شمشیر و از ائمه هدی و قائم بحق، منتظر دولت ایمان است و کسی است که خداوند به وسیله او زمین را از قسط پر نماید؛ چنان چه قبل از آن جور و جفا زمین را پر کرده است.[18]

اگر چه حضرت بقیة الله قائم آل محمد (ارواحنا فداه) حائز درجه نبوت نیست، ولکن واجد اسمای کمالیه آن کلمات کامله الهی می باشد:

حُسن یوسف، دم عیسی، ید بیضا داری

آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری

از امام به حق ناطق، کشاف حقایق، جعفر الصّادق(ع) منقول است که چون حضرت قائم ظاهر شود، پشت بر دیوار خانه کعبه نهد و سیصد و سیزده مرد بر او جمع گردند و اوّل کلامی که به آن ناطق گردد، این آیه خواهد بود: )بَقِیّتُ اللّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (.[19]

اگر کسی در خصوص شخص حضرت مهدی(عج) در جوامع روایی تتبعی نماید، مشاهده می کند که روایات صادر از پیامبر و اوصیای احد عشر، بلکه توقیعات و وقایع زمان غیبت صغرا و اخبار به امور غیبی و کرامات خود آن بزرگوار، به حدی است که اگر از روی انصاف در آنها تدبّر کند و غرض ورزی و لجاجت در کار نباشد، جز اعتراف به امامت و غیبت ذی وجود آن جناب چاره ای ندارد؛ هر چند که از اقامه دلیل عقلی بر لزوم وجود حجت واسطه بین مفیض و مستفیض علی الدوام عاجز باشد. این اخبار وحی آثار همه بطون و اسرار آیات قرآنی اند که از زبان قرآن های ناطق صادر شده اند.[20]

علامه آملی در نامه ای به آشنایی نوشته است:

این خوشه چین از خرمن ولایت اهل بیت عصمت و طهارت، نه اینکه به تقلید آبا و تقلید و پیروی از ابنای عصر و متابعت اهل بلد و طایفه و قبیله و یا به گفته زید و عمرو به مذهب اثنی عشری است، بلکه از نور علم و درایت و برهان و معرفت چون آفتاب زلال درخشان در نصف النهار در هوای صحو برایش مبرهن و روشن است که دین حق و صدق همین است و بس، و به علم الیقین بلکه به عین الیقین یافته است که «صراط مستقیم» که شب و روز از خداوند تبارک و تعالی طلب می کنیم، جز این نیست.[21]

و در نامه ای دیگر متذکر می گردد:

برادرم! بنگر و عبرت بگیر، دست توسّل به دامن خاتم اوصیا و اولیا، امام زمان مهدی موعود حجة بن الحسن العسکری(ع) دراز کن که گردنه های سهمگین و هولناک در پیش داری و آن بزرگوار امیرکاروان است.[22]


………………………………………………………………………………………………


1.نصرالله مردانی.

2 . انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، علامه حسن حسن زاده آملی، ص69.

3 . همان، ص 135 136.

4 . همان، ص 151 152.

5 . همان، ص148 149.

6 . همان، ص159.

7 . ر.ک: یازده رساله فارسی، علامه حسن زاده آملی، رساله نهج الولایة.

8 . هزار و یک نکته، علامه حسن زاده املی، ص139.

9 . همان، ص124.

10 . همان، نکته236، ص141.

11 . مُمِدُّ الحکم در شرح فصوص الحکم، علامه حسن زاده آملی، ص536.

12 . هزار و یک نکته، نکته 720، ص582.

13 . همان، نکته261، ص150 151.

14 . همان، نکته 882، ص725.

15 . شرح فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة، ص102 103.

16 . هزار و یک نکته، نکته 631، ص387.

17 . ر.ک: یازده رساله فارسی، علامه حسن زاده آملی، رساله نهج الولایه و نیز کتاب امامت به قلم ایشان، بخش آخر.

18 . امامت، علامه حسن زاده آملی، ص 237 238.

19 . یازده رساله فارسی، رساله انّه الحق، ص 245.

20 . یازده رساله فارسی، رساله نهج الولایه، ص163.

21 . نامه ها برنامه ها، علامه حسن زاده آملی، ص183.

22 . همان، ص30.

 

منبع :.hawzah.net

 نظر دهید »

مهدویت در قرآن

27 اردیبهشت 1395 توسط لیریائی

 

آیا مهدویت در قرآن کریم مطرح شده است؟

1- قرآن، منبع اصلی همه معارف وقوانین اسلامی است ودر حقیقت،به منزله قانون اساسی همه قوانین اسلامی است. همان گونه که در قانون اساسی هرکشور ، اصول واهداف ومسۆولیت های ارگان ها ونهادها به صورت کلّی وبدون شرح وتوضیح کامل ثبت شده وشرح وتبیین آن به عهده قانون های عادی است، درقرآن نیزبرخی ازمعارف اسلامی به صورت کلّی ومجمل بیان شده وتقسیر وتوضیح آن برعهده پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نهاده شده است . در مورد مهدویت نیز چنین است.

ریشه اصلی این تفکّر، قرآن است که درچند آیه، نابودی ستم راپیش بینی کرده و پیروزی پارسایان، صالحان ومستضعفان رانوید داده وفرجام کار را از آن پرهیزکاران دانسته و بشارت داده که در پایان جهان، نیکوکاران حاکم خواهند شد. در تفسیر این آیات، روایات فراوانی از پیامبر وائمّه-علیهم السلام– نقل شده است که بنا بر آنها ،حکومت امام مهدی (علیه السلام) درآخرالزمان همان حکومت مستضعفان وصالحان است که درقرآن، بشارت به آن داده شده است.

خداوند درسیصد وشصت وپنج آیه که در هشتاد سوره آمده است، به صورت کلّی درباره مهدویت سخن گفته است . بیش از پانصد روایت از پیامبر وائمه-علیهم السلام – در تفسیر این آیات (نگارنده تمام این روایات رادر«معجم احادیث الامام المهدی »، ج 5 باهمکاری گروهی ازنویسندگان گردآورده است.) نقل شده است. از باب نمونه، به چند آیه وروایت بسنده می کنیم:

الف)« وَنُرِیدُأَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةَ وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثِینَ»؛ مامی خواهیم برمستضعفان زمین منت نهیم وآنان راپیشوایان ووارثان روی زمین قرار دهیم. (سوره قصص ، آیه 5)
یونس بن عبدالرحمن از امام کاظم (علیه السلام) پرسید: آیا شما همان قائم به حق هستید؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمودند:«آری ، من قائم به حق هستم، اما آن قائم به حقی که زمین را از دشمنان خداپاک می کند و آن را پر از عدل و داد می کند، پس از آنکه پر از ظلم و جور شده است، او پنجمین فرزند از اولاد من است که غیبتش طولانی خواهد شد»

سلمان فارسی رحمه الله گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «خداوند هیچ پیامبر ورسولی رانفرستاد، مگر آنکه برای اودوازده نقیب قرار داد. پس نام یازده امام راشمرد وفرمود: سپس فرزندش ، محمد بن الحسن المهدی _عجل الله فرجه الشریف – است که به امر پروردگار قیام می کند». (دلائل الامامه، ص 237)

ب)« وَلَقَدکَتَبنافِی الزَّبورِ مِن بَعدِالذِّکرِأَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادَی الصّالحونَ»؛ درزبور بعد از ذکر(تورات) نوشتیم : بندگان شایسته ام وارث حکومت زمین خواهند شد.

درتفسیر این آیه ، محمّد بن عبدالله بن حسن از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمود: «مراد از آیه ، قائم آل محمّد (علیه السلام) ویارانش می باشند». (معجم الإمام المهدی علیه السلام ، ج 5 ، ص 262)

ج) أمَّن یُجیبُ المُضطر اذا دعاه ویکشف السوء ویجعلکم خلفاءالارض» (سوره نمل، آیه 62) و یاکسی که دعای مضطرّوگرفتار رااجابت می کند هنگامی که اورامی خواند ، وبلاوسختی رابرطرف می سازد وشماراخلفای زمین قرارمی دهد… .

امام باقر (علیه السلام) درتفسیر این آیه ، ضمن حدیث مفصّلی، سخنرانی امام عصر-ارواحناله الفداء- رادرموقع ظهوردرمکّه بیان می فرماید: «اوّلین کسی که با او بیعت می کند، جبرئیل است و سپس بیش ازسیصد نفر با او بیعت خواهند نمود». (تفسیر عیّاشی ، ج 2 ، ص 56)

2- این پرسش اختصاص به مهدویت ندارد بلکه درباره خصوصیات و جزئیات بیشتر احکام اسلامی همانند نماز ،روزه و زکات نیزمطرح است،چون درهیچ جای قرآن از شماره رکعات نمازهای پنج گانه یا شرایط وجوب زکات، سخن به میان نیامده است.

قائم آل محمد کیست؟

یونس بن عبدالرحمن از امام کاظم (علیه السلام) پرسید: آیا شما همان قائم به حق هستید؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: «آری، من قائم به حق هستم، اما آن قائم به حقی که زمین را از دشمنان خداپاک می کند و آن را پر از عدل و داد می کند، پس از آنکه پر از ظلم و جور شده است، او پنجمین فرزند از اولاد من است که غیبتش طولانی خواهد شد».(1)

عبدالعظیم حسنی به امام جواد (علیه السلام) گفت : من امیدوارم که تو همان قائم از اهل بیت باشی که زمین را پر از عدل و داد می کند، همان گونه که پر از جور و ستم شده است . آن حضرت در پاسخ او فرمود:«ای ابوالقاسم !هریک ازما قائم به امرخدا و هدایت کننده به سوی دین می باشد، اما آن قائمی که خداوند به وسیله او زمین را از اهل کفر پاک می گرداند، همان است که ولادتش برمردم مخفی شده است و از نظرها غایب خواهد شد».(2)

باعنایت به اینکه تمام معصومین علیهم السلام دارای این صفت هستند، اما این لقب مخصوص امام زمان (علیه السلام) است و تقریباً درتمام احادیثی که نام ایشان رامی برند، این لقب درباره وجود مقدّس امام زمان (علیه السلام) به کار رفته است . درشرح این لقب سخنانی گفته شده است که به جهت اختصار،به چندسخن بسنده می کنیم :
کربلا کا واقعہ

1- قیام و حمایت از دین

امام حسین (علیه السلام) فرمود: « مرد عربی پس از مسلمان شدن ، از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید آیاپس از تو پیامبر هست؟ حضرت صلی الله علیه وآله فرمود: نه ، من خاتم پیامبران هستم، امابدان که پس ازمن امامانی از نسل من خواهند بود که قائم به قسط می باشند و تعدادشان همان تعداد نقبای بنی اسرائیل می باشد. اولین نفر آنها علی بن ابی طالب است که امام و خلیفه پس از من و نُه نفر از صلب این است – و در همان حال دست به سینه ام گذارد- و قائم، نُهمین فرد از آنهاست که در آخرالزمان ، برای دین قیام می کند، همان گونه که من در نخستین روز برای دین چنین کردم…»(3)

2- قیام به وسیله شمشیر

علقمه بن محمّد حضرمی می گوید : از امام صادق (علیه السلام) خواستم نام امامان را به من بگوید. آن حضرت فرمود: از گذشتگان ، علی بن ابی طالب ، امام حسن، امام حسین، علی بن الحسین، محمّدبن علی ، سپس خودم.

عرض کردم: یابن رسول الله ! پس ازتو کیست؟ فرمود:من به فرزندم ، موسی وصیت کردم که او پس از من است.

عرض کردم :و پس از موسی چه کسی خواهد بود؟

فرمود: فرزند او علی است که رضا لقب گرفته است و پس ازاو فرزندش محمّد و پس از محمّد، فرزندش علی و پس از علی ، فرزندش حسن و فرزندحسن ، مهدی – صلوات الله علیهم اجمعین- .

سپس افزود: پدرم ازپدرش ، ازجدّ خود، ازعلی (علیه السلام) ،از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده است که: «قائم ما هرگاه خروج کند، سیصد و سیزده نفر به عدد رزمندگان جنگ بدر ،گرد او جمع می شوند».

پس زمانی که ظهور او فرا می رسد،شمشیری در غلاف بوده و در مقابلش قرار دارد، فریاد بر می آورد:«قم یا ولی الله فاقتل أعداءالله ؛(4) برخیزای ولی خداودشمنان خدا را به قتل برسان!».

3- قیام پس از بردن نام او

صقربن ابی دلف می گوید : ازابوجعفر،امام جواد (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «امام پس ازمن ، فرزندم علی است ، امر او امرمن ، گفتار او گفتار من و طاعت او طاعت من است .
خداوند درسیصد وشصت وپنج آیه که در هشتاد سوره آمده است ، به صورت کلّی درباره مهدویت سخن گفته است . بیش از پانصد روایت از پیامبر وائمه-علیهم السلام – در تفسیر این آیات (نگارنده تمام این روایات رادر«معجم احادیث الامام المهدی »، ج 5 باهمکاری گروهی ازنویسندگان گردآورده است.) نقل شده است

امام پس ازاو،فرزندش حسن است،امراوامر پدرش ،گفتاراوگفتارپدرش وطاعت او، طاعت پدرش می باشد».

سپس سکوت کرد. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! چه کسی پس ازحسن ، امام خواهد بود؟ امام جواد (علیه السلام) به شدت گریست، سپس فرمود: «پس ازحسن،فرزند او قائم به حق ،امام منتظر است».

عرض کردم: یابن رسول الله! چرابه وی قائم گفته می شود؟فرمود: «چون قیام می کند، پس از آنکه نام وی مرده باشد و بیشترین معتقدان به امامتش مرتد شده باشند».(5)

ابوحمزه ثمالی می گوید: به ابو جعفر محمّد بن علی، باقر (علیه السلام) گفتم : ای فرزند رسول خدا!مگر همه شماقائم به حق نیستید؟ فرمود: چرا.

گفتم: پس چرا حضرت مهدی (علیه السلام) قائم نامیده شده است؟ آن حضرت درپاسخ فرمود:« هنگامی که جدّم حسین (علیه السلام) به شهادت رسید ،فرشتگان دردرگاه خداوند به گریه وضجّه وناله افتادند وگفتند: خدایا! تودرباره کسی که برگزیده وفرزندبرگزیده ات رابه قتل رسانده است ،سکوت می کنی ؟ ندارسید: ای فرشتگانم ! آرام باشید!قسم به عزّت وجلالم ! ازآنهاانتقام خواهم گرفت؛ اگرچه مدّتی ازاین جرم وجنایت گذشته باشد. سپس حجاب هارانسبت به فرزندان امام حسین (علیه السلام) ازبرابرشان کنارزده فرشتگان بادیدن امامان از نسل امام حسین (علیه السلام) بسیارشاد و خرسند گشتند و در میان آنها یک نفر ایستاده در حال نماز بود. ندارسید من به وسیله این قائم از آنها انتقام می گیرم».(6)

در روایات دیگر به تعبیرات دیگری برخورد می کنیم که تقریباً شبیه به یکدیگر می باشند، مثل قائم بأمرالله ،(7) قائم به قسط (8) ، قائم به حق .(9)

پی نوشت ها:

1.کفایه الاثر ،ص 276

2.همان ،ص 278.

3.کفایه الاثر ،ص 338،334،173.

4.کفایه الاثر،ص 263.

5.همان ،ص 279.

6.علل الشرائع ، ص 160؛ ومعجم احادیث الامام المهدی،ص 310.

7.معجم احادیث الامام المهدی،ج5،ص222.

8.کفایه الاثر،ص 76.

9.همان ،ص145.

منبع:.tebyan.net

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 38
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آمار

  • امروز: 12
  • دیروز: 33
  • 7 روز قبل: 150
  • 1 ماه قبل: 1879
  • کل بازدیدها: 65157

خبرنامه

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید

کاربران آنلاین

  • أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
  • زفاک
  • Mim.Es

موضوعات

  • همه
  • در ساحل نجات
  • اخبار
  • شرح حال علما
  • لطائف و ظرائف
  • شهدا افلاکیان خاکی
  • هر روز یک حدیث
  • شعر
  • دانستنی ها
  • اهل بیت (علیه السلام )
  • نکات تربیتی ناب
  • تاریخی
  • خانواده در اسلام
  • محرم
  • داستانک
  • مهدویت
  • در محضر علما
  • سر بند عشق
  • مطالبات رهبری
  • تذکره الاولیاء
  • مناجات نامه
  • روانشناسی
  • رمضان
  • حجاب و عفاف
  • فضای مجازی
  • انقلاب
  • ادعیه و زیارات
  • تفسیر یک آیه از قرآن
  • حدیث سلسله الذهب
  • در محضر قرآن
  • غدیر خم
  • طب سنتی
  • اربعین
  • اخلاق
  • شهید
  • تصاویر
  • رجب
  • انقلاب
  • انقلاب
  • وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس