یا فارس الحجاز
02 خرداد 1395 توسط لیریائی
شعری که آیت الله بهجت در اواخر عمرشان زمزمه میکردند…
با کدام آبــرو روز شمـارش باشیم
عصرها منتظر صبح ظهورش باشیم
کاروان سحـرش مال هـمـه، جـا دارد
تا که جا هست ،چرا گرد و غبارش باشیم
سالها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
بارها کار دل ما به دستش افــتـاد
یادمان رفت که ما در پی کارش باشیم
گـیـرم امـروز بـه ما اذن ملاقاتی داد
مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم
ما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟!!!!
اگـر آمـد خـبـر رفـتـن مـا را بـبـریـد
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
(علی اکبر لطیفیان)