مدرسه علمیه حضرت زهرا(س) دورود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تخریب قبور مطهر ائمه بقیع (علیهم السلام )

23 تیر 1395 توسط لیریائی

 هشتم شوال سالروز تخریب قبور مطهر  ائمه بقیع (علیهم السلام ) ، مهم‌ترين قبرستان اسلام ،به دست وهابيون خبیث را محضر امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف ) و مسلمانان و شیعیان جهان تسلیت عرض می نماییم .

 

سينه ها سرشار از اندوه و رنج و ابتلاست
بازهم ايام ،ايام غم و درد و بلاست
صحبت از بشكستنِ حرمت ز آل فاطمه است
سالروز گريه بر مظلومی آل عباست
مانده چون ويرانه اي ، صحن و شبستان بقيع
با وجوديكه همه ذرّاتِ خاكش كيمياست
خاكي و خاكستري امّا به سرخي مي زند
روبروي گنبد خضراء رنگِ كربلاست
در دل خاك بقيع گلهاي پرپر رنگ رنگ
رنگ سبزِ غربتش امّا شبيه مجتباست
كامها تشنه، جگر ها پاره پاره ،ای دریغ
سينه ها سوراخ از درد و غم خير النساست
آخر اينجا مادري هم قبرِ مخفي ساخته
مادري پهلو شكسته، چهره نيلي، قرنهاست
آسمان افتاده اينجا بر سر خاك بقيع
عرش هم سر در گريبان امامان هداست
گرچه دينِ ما از اين ويرانه ها آباد شد
قصة هتكِ حَرَمها گوئيا پُر ماجراست
شأنِ بيتُ الله را هم ، بر نمي تابد يهود
زينبيّه جاي خود ، قبر رقيه در جفاست
آري اي عباس جان ، هيئت سپاهِ زينب است
غم مخور ، شيعه مهيّاي هزاران نينواست
شيعيان!دستي سلاح و دست ديگر بر دعا
دست بايد داد با آنكه به اين غم آشناست
عترت و قرآن و دين ، سر در گريبانِ هَمَند
سيزده سجّاده ،آمين گويِ يك ،دستِ دعاست
گاه گريانِ مدينه ،گاه گريانِ بقيع
گاه داغ كربلا دارد ، غمش صبح و مساست
روزيِ سرتاسر عالم به يمن يك امام
ليك خود آوارة شهر و ديار و كوچه هاست
عالم اسلام ،در درياي غمها غوطه ور
شيعه نالان از همه غمهای آل مصطفاست
نالة يا منتقم وقتِ سحر آید بگوش
با قسم بر عمّة ،سادات دل حاجت رواست

شاعر : محمود ژولیده

 نظر دهید »

استفتائات و دیدگاه‎های مراجع تقلید درباره‎ی حجاب و لباس

19 تیر 1395 توسط لیریائی

امام خمینی (ره):
آنها که زن‌ها را می‌خواهند ملعبه‌ی مردان و ملعبه‌ی جوانان فاسد قرار بدهند، جنایتکارند. زنها نباید گول بخورند. زن گمان نکند این مقام زن است که بزک کرده بیرون برود، با سر باز و لخت؛ این مقام زن نیست، زن باید شجاع باشد، زن آدم‌ساز است، زن مربی انسان است.[2]
حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی:
«حجاب بانوان در اسلام یکی از اموری است که از وقتی استعمارگران، چشم طمع به کشورهای اسلامی و غصب معادن و منابع طبیعی آنها دوختند، مورد حمله‌ی آنها قرار گرفت؛ زیرا چادر و حجاب زنان مسلمان را یکی از عوامل بزرگ برای بقاء استقلال شخصیت اسلامی کل جامعه‌ی مسلمانان و حفظ هویت اسلامی آن دیدند و آن را مانع سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود شناختند.[3]
حضرت آیت الله خامنه‎ ای:
آیا جنایتی از این بزرگ‌تر نسبت به زن هست که زن را با آرایش، مد و جلوه‌گری زیورآلات سرگرم کنند و از او به عنوان یک ابزار و وسیله استفاده کنند؟ امروز سر و سینه را از زیورآلات پر کردن و آرایش و مد و لباس را بت قرار دادن، برای زن انقلابی مسلمان ننگ است، چادر بهترین نوع حجاب و نشانه‌ی ملی ماست.
آیا حجاب از ضروریات دین است؟ حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی می‌کنند چیست؟
حضرت آیت الله خامنه‌ای:
اصل حجاب ضروری دین محسوب است، ولی بعضی فروع آن ممکن است ضروری نباشد و بی‌اعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت و گناه است.
حضرت آیت الله تبریزی:
اصل حجاب برای زنان از ضروریات دین است و حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی نمایند، حکم بی‌اعتنایی به سایر تکالیف دینی است.
حضرت آیت الله صافی:
اصل وجوب حجاب فی الجمله از ضروریات اسلام است و منکر آن مرتد است، ولی بی‎اعتنایی به آن با عدم انکار وجوب آن باعث فسق است.
حضرت آیت‌الله سیستانی:
اصل حجاب از مسلمات شریعت است و در قرآن آمده است، ولی کسانی که توجّه به وضوح آن ندارند، انکار آنها مستلزم انکار نبوت نیست و بی‌اعتنایی عملی گناه است.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
آری حجاب از ضروریات دین است، ولی انکار آن برای کسانی که از ضروری بودن آن آگاهی ندارند، موجب ارتداد نمی‌شود.
حضرت آیت‌الله بهجت:
بی‌اعتنایی به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است.
پوشیدن جوراب نازک و بدن‌نما برای خانم‌ها در بیرون از منزل و انظار نامحرمان چه صورت دارد؟ و بیرون گذاشتن موهای سر از چادر و مقنعه توسط خانم‌ها در دید نامحرمان چگونه است؟
حضرت آیت الله خامنه‌ای:
پوشانیدن بدن از نامحرمان بر زن واجب است و چنین جوراب‌هایی برای حجاب شرعی واجب کفایت نمی‌کند و پوشیدن تمام موی سر در برابر نامحرمان واجب است.
آرایش زنان در خیابان‌ها و بیرون گذاشتن مقداری از موها و پوشیدن جوراب بدن‌نما و لباس‌های محرک چه صورت دارد؟
حضرت آیت‌الله خامنه‎ ای:
بر زن واجب است تمام بدن و موی و زینت خود را از نامحرم بپوشاند.
حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
حرام است.
حضرت آیت‌الله بهجت:
حرام است.
حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
حرام است.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
بدون شک جایز نیست.
حضرت آیت‌الله تبریزی:
جایز نیست.
حضرت آیت‌الله سیستانی:
جایز نیست.
عدّه‌ای همراه با تبلیغات فرهنگی دشمن، در روزنامه‌ها و سخنرانی‌هایشان می‌گویند: چادر مشکی برای بانوان مکروه است و باید پوشش جدید، مانند مانتو و کت و دامن با رنگ‌های متنوع، جای‌گزین چادر مشکی شود. آیا چنین حرف و اقدامی صحیح است یا نه؟ خواهشمند است نظر شریفتان را مرقوم فرمایید.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
این صحبت صحیح نیست، و بهترین حجاب، پوششِ چادر است، و چادر سیاه هم بی‌اشکال است و کراهت ندارد.
حضرت آیت‌الله تبریزی:
زن باید بدن خود را در غیر وجه و کفین، از نامحرم بپوشاند و نیز باید زینت خود را بپوشاند و لباسی که زینت حساب می‌شود باید آن را هم بپوشاند، و با چادر بهتر می‌تواند بدن و زینت را بپوشاند و چادر سیاه، مثل عبای سیاه کراهت ندارد.
حضرت آیت‌الله بهجت:
این اقدام باطل است.
حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
نظریه‎ی مذکور صحیح نیست و مفاسد بسیار دارد. متأسفانه در این زمان عدّه‌ای اصرار بر آشکار شدن مفاتن زن و خروج او از ستر و عفاف، که حافظ شخصیت و ارزش و متانت اوست دارند و مع‌الاسف می‌خواهند این امر را اسلامی جلوه دهند؛ در حالی که برخلاف اسلام است.
حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
چادر مشکی بهترین نوع حجاب است و پوشیدن لباس‌هایی که جلب توجه کند حرام است.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
با توجه به این‌که در حال حاضر رنگ مشکی برای حفظ پوشش زنان بهتر است، کراهت آن ثابت نیست.
امروز یک حرکت خزنده‌ای علیه چادر، که یک حجاب ملّی و سنّتی است آغاز گردیده است، خواهشمندیم نظر مبارک را در این مورد مرقوم فرمایید.
حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
سزاوار است خانم‌ها از چادر استفاده کنند؛ چون چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعایر اسلام می‌باشد و با حفظ این شعار سعی کنند بانوان محترم، حرکت مورد سؤال را خنثی کنند.
حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
چادر بهترین پوشش برای خانم‌هاست، چون تمامی مفاتن بدن را می‌پوشاند. خانم‌های مسلمان باید آداب و سنن اسلامی را در لباس پوشیدن مراعات کنند و از تجدّدگرایی مضرّ پرهیز کنند.
حضرت آیت‌الله بهجت:
چادر حجاب پسندیده است.
حضرت آیت‌الله سیستانی:
چادر حجاب بهتر است و سزاوار نیست زن‌های مؤمن بدون چادر خارج شوند.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
حجاب یکی از قوانین مسلّم اسلام است و اساس آن پوشاندن بدن و موها غیر از صورت و دست‌ها تا مچ است؛ ولی بی‌شک چادر حجاب برتر است.
حضرت آیت‌الله تبریزی:
پوشیدن بدن بر زن واجب، و بهترین نوع پوشش واجب، همان چادر مشکی است که زن‌های مؤمنه خود را با آن می‌پوشانند.
نظر جنابعالی در مورد پوشیدن لباس‌هایی که عکس یا علامت مربوط به کشورهای غربی روی آن نقش بسته است چیست؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
استفاده از این‌گونه لباس‌ها که ترویج فرهنگ غیر مسلمین مهاجم بر مسلمین است، اشکال دارد. [4]
حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
بهتر است از این نوع لباس‌ها استفاده نکنند.
حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
مسلمین از این‌گونه لباس‌ها استفاده نکنند.
حضرت آیت‌الله تبریزی:
برای مؤمن سزاوار نیست لباسی بپوشد که او را از زیّ مؤمنین خارج کند.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
هرگاه سبب ترویج فرهنگ بیگانگان گردد اشکال دارد.
بعضاً مشاهده می‌شود که بعضی از افراد در مجالس عقد و عروسی و عدّه‌ای در انظار عمومی، اقدام به نصب کراوات و پاپیون بر روی پیراهن خود می‌نمایند، حکم شرعی استفاده از لوازم مذکور چیست؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
بستن کراوات و پاپیون چون تقلید و ترویج از فرهنگ مهاجم غیر مسلمین است جایز نیست.[5]
حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
کراوات و پاپیون شعار کفار است و مسلمین نباید از آنها استفاده کنند.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
با توجه به این‌که کراوات و پاپیون در محیط ما ترویج فرهنگ بیگانه محسوب می‌شود، استفاده از آن اشکال دارد.
حضرت آیت‌الله تبریزی:
برای مؤمن سزاوار نیست لباسی بپوشد که او را از زیّ مؤمنین خارج کند.
حضرت آیت‌الله بهجت:
خلاف احتیاط است.
1) برخورد زن همراه با چهره‌ی خندان و متبسّم با مردان نامحرم هنگام خرید از مغازه‌ها و سایر برخوردها چه صورت دارد؟
2) خندیدن زنان و دختران با صدای بلند در خیابان و یا انجام برخی حرکات دیگر که موجب جلب توجّه نامحرمان می‌شود چگونه است؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
1) صحبت کردن و خندیدن با نامحرم اگر موجب مفسده باشد جایز نیست.
2) از هر کاری که موجب جلب توجّه نامحرم می‌شود باید پرهیز نمود.
حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
1 و 2) به طور کلی دختران و زنان باید در مقابل مردان نامحرم به نحوی لباس بپوشند و راه بروند و صحبت کنند که موجب توجّه و نگاه سوء و تهییج مردان نشوند و اگر کردند گناه بزرگ است.
حضرت آیت‌الله بهجت:
1) هر کاری که معرضیت ریبه و یا فتنه در آن است جایز نیست.
2) جایز نیست.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
1) اشکال دارد و هنگام ضرورت نباید از مکالمات عادی تجاوز کنند.
2) بهتر است زنان و دختران مسلمان از این‌گونه کارها بپرهیزند و اگر منشأ فسادی شود جایز نیست.
حضرت آیت‌الله تبریزی:
1) اگر از روی التفات کاری را که موجب جلب نظر اجانب شود انجام دهند اشکال دارد.
2) زن عفیف این کار را نمی‌کند، بلکه اگر معرض تهییج شهوت برای یکی از طرفین باشد حرام است.
حضرت آیت الله لطف الله صافی:
1) مخالف نص قرآن است ولایخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض.
2) جایز نیست.
برخی در مورد مسائل زنان اظهار نظرهای نامناسبی را ابراز می‌کنند، مانند بحث دوچرخه‌سواری یا ورزش بانوان، یا در مورد حجاب اظهار می‌دارند که به نظر ما کُت و دامن جهت حجاب کفایت می‌کند. نظر حضرتعالی در این زمینه‌ها چیست؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
اظهارنظر در مسائل دینی و احکام شرعی بر کسانی که صاحب نظر نیستند جایز نیست؛ و بر مؤمنین واجب است در تمام احکام دینی به مراجع بزرگوار تقلید و اسلام‌شناسان مورد وثوق و اعتماد مراجعه نمایند.
حضرت آیت‌الله تبریزی:
ترویج اموری که مبدأ نشر فساد در جامعه یا بی‌عفّتی زنان و دختران شود جایز نیست؛ و پوشیدن لباسی که تمام حجم بدن آنان را نشان دهد که لباس زینت حساب بشود، کفایت نمی‌کند.
حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
امور مذکوره معرضیّت برای مفسده دارد. بانوان باید جدّاً از آن بپرهیزند.
حضرت آیت‌الله بهجت:
هر چه باعث فتنه و فساد باشد اشکال دارد.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
هر چه موجب اشاعه‎ی مفاسد اخلاقی گردد حرام است.
حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
امور مذکوره معرضیّت برای مفسده دارد. بانوان باید جدّاً از آن بپرهیزند.
برخی از مادران، فرزندان دختر خود را که به بلوغ شرعی نرسیده‌اند با سر و پای برهنه درخیابان‌ها و مجالس در حضور نامحرمان می‌آورند، مستدعی‌ است وظیفه‌ی والدین را در قبال فرزندان خود بیان بفرمایید و این بی‌اعتنایی چه صورت دارد؟
حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
بر پدر و مادر است که فرزندان خود را با آداب و رسوم اسلامی و وظایف شرعی آشنا کنند و چنانچه موارد مذکور موجب تهییج و مفسده شود، اگر چه بچه ممیز نباشد، باید آنان را بپوشانند و حفظ کنند تا جامعه آلوده و بی‌بندوبار نشود.
حضرت آیت‌الله سیستانی:
بر غیر بالغ، پوشیدن واجب نیست؛ ولی پدر و مادر لازم است که فرزند خود را به رعایت آداب و شئون اسلامی وادار نمایند و در تربیت صحیح شرعی آنان بکوشند.
حضرت آیت‌الله بهجت:
تمرین اطفال بر وظایف شرعیه به عهده‌ی والدین است.
حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
کار صحیحی نیست و والدین موظف‌اند دختر را از کودکی به رعایت حجاب و گریز از نامحرم عادت دهند و اگر در این امر مسامحه کنند و دختر را نسبت به نامحرم بی‌تفاوت نمایند، شریک در معاصی دختر هستند. در حدیث وارد شده است که در مجلسی که حضرت رضا(ع) تشریف داشتند و عدّه‌ای نیز حضور داشتند، دختر بچه‌ای وارد شد؛ حضار در مجلس یکی یکی دختر را مورد نوازش قرار دادند، تا رسید به حضرت رضا(ع) آن حضرت از سن دختر سؤال کردند؛ گفته شد پنج سال دارد؛ حضرت دختر را از خود دور کرد و رفتاری که دیگران کرده بودند ننمودند؛ و اعمال آن بزرگوار باید برای زن مسلمان سرمشق باشد.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
بر پدر و مادر لازم است فرزندان خود را به مسائل اسلامی از زمان طفولیت آشنا کنند.
حضرت آیت‌الله تبریزی:
پوشش بر دختران نابالغ واجب نیست؛ لکن وظیفه‌ی والدین است که دخترانشان را به پوشش اسلامی عادت دهند و فرزندانشان را با احکام اسلامی تربیت نمایند.
در صورتی که زن می‎داند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت و دست‎های معمولی زینت نشده‎ی او نگاه می‎کند، در این فرض پوشاندن صورت و دست‎ها لازم است یا نه؟
حضرت آیت الله خامنه‎ ای:
در فرض مذکور باید حتی وجه و کفین خود را هم بپوشاند.
حضرت آیت الله تبریزی:
بلی در این صورت بنابر احتیاط پوشاندن لازم است.
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی:
دست و صورت بنابر احتیاط واجب باید پوشیده شود. (جامع‎الاحکام 2/165).
حضرت آیت الله فاضل لنکرانی:
بلی پوشاندن آن لازم است
حضرت آیت الله بهجت:
پوشاندن دست و صورت مطلقا بنابر احتیاط لازم است.
—————————————————————–

[1] . به نقل از «مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید» ج 1و2؛ تهیه و تنظیم، سیدمحسن محمودی.
[2]. صحیفه‌ی نور، ج 11، ص 254.
[3]. حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی (ره)،‌ پیام به کنگره سراسری حجاب.
[4]. مجله‎ ی نصیحت، شماره‎ی 149.
[5]. مجله‌ی نصیحت، شماره‌ی 1154.

منبع:.aviny.com

 1 نظر

تفاوت حجاب و عفاف

15 تیر 1395 توسط لیریائی

ما پیوسته درباره حجاب، مطالب مختلفى شنیده‏ایم ولى مسأله اصلى و بنیادین، عفت است؛ عفت فراتر از حجاب است.

حجاب، همان پوشش ویژه و عفت، یک خصلت، بینش و منش است.

حجاب پوشش بیرونى است، ولى عفت هم پوشش بیرونى و هم پوشش درونى است.

حجاب مى‏ تواند ریایى، تحمیلى، ظاهرى یا غیر اختیارى باشد؛ ولى عفت، یک خصلت و ارزش اختیارى است. عفت نمودهاى گوناگونى دارد؛ از جمله: عفت در نگاه، عفت در سخن، عفت در شهوت و… ممکن است کسى حجاب مناسب داشته باشد ولى عفت در نگاه، سخن گفتن و یا امور جنسى نداشته باشد که این خود نمونه حجاب بدون عفت است، بنابراین براى سالم سازى جامعه باید به دنبال عفت عمومى باشیم تا حجاب آگاهانه گسترش یابد.

1- حجاب و عفاف هر دو به معنی مانع و بازدارنده هستند ، اما حجاب مانع و بازدارنده ظاهری است ولی عفاف مانع و بازدارنده باطن است.

2- بین حجاب و عفاف تاثیر متقابل وجود دارد ، به این ترتیب که هرچه عفاف درونی و باطنی انسان بیشتر باشد باعث رعایت حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می شود و در مقابل نیز هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد موجب تقویت و افزایش و دستیابی انسان به مراتب بالاتر عفاف میگردد .

3- همانطور که برخورداری از حجاب و پوشش ظاهری به معنای برخورداری از همه مراتب عفاف نیست ، عفاف بدون حجاب و پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست . لذا نمیتوان خانم یا آقایی که عریان و یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود را عفیف دانست.

4- رعایت حجاب و پوشش ظاهری بر اساس ویژگی تاثیر ظاهر انسان در باطن او ، حد اقل یکی از علامت ها و نشانه های عفاف است.

5- ممکن است برخی افراد حجاب و پوشش ظاهری داشته باشند ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش به طور کامل ایجاد نکرده باشند . از سوی دیگر ممکن است افرادی بدون رعایت حجاب ظاهری ادعای عفیف بودن نمایند و بگویند ” آدم باید قلبش پاک باشد ” ولی باید بدانند که قلب و درون پاک ، ظاهر پاک را میپروراند . و هرگز قلب پاک میوه تلخ و ناپاک بدحجابی و یا بی حجابی نمی رویاند.

6- بنا بر این میتوان گفت رابطه بین حجاب و عفاف مانند رابطه ریشه و میوه است . یعنی :

عفاف ریشه حجاب و حجاب میوه عفاف است.

دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‎اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است.

بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‎گردد.

عفاف از منظر امام خمینی (ره)

امام خمینی(ره) طی سفارش های متعدد درباره عفاف، زنان جامعه اسلامی را به تبعیت از حضرت زهرا علیهاالسلام فراخوانده، می فرمایند: »بانوان محترم ایران ثابت کردند که در دژ محکم عفت و عصمت هستند و جوانان صحیح و نیرومند و دختران عفیف و متعهد، به کشور تسلیم خواهند کرد و هیچ گاه در آن راه هایی که قدرت های بزرگ برای تباه کردن کشور، پیش پای آنها گذاشته بودند، نخواهند رفت».«زن ها باید در میدان زهد و تقوا و عفاف و تحصیل و مجاهده و دفاع از اسلام، از حضرت زهرا علیهاالسلام تبعیت کنند. «

تاثیر متقابل حجاب و عفاف

حجاب و عفاف، به صورت متقابل و دو سویه بر یکدیگر اثر گذار و از همدیگر اثر پذیرند؛ از یک سوی، عفاف و تسلط برخود غریزی، آثاری دارد که متناسب با عفت در هر ساحت و عرصه ای، در رفتار ،گفتار و تعامل اجتماعی فرد عفیف پدیدار می گردد.

قرآن کریم آنجا كه مؤمنان را به حجاب رفتاری(= غض بصر) فرا می خواند و هم آنجا که دستور می دهد
تا از پشت پرده، با همسران پیامبر(ص) سخن بگویند، آثار خلقی و نفسانی چنان رفتاری را در هر دو مورد باز می گوید.

در مورد نخست «تزکیه» را کارکرد و اثر فروبستن چشم و برآیند حجاب رفتاری می داند:

«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ» (نور/30)

در مورد دوم، قلمروی بیشتری برای عفاف یاد می کند و حفظ حجاب در هنگام معاشرت مردان و زنان نامحرم را مایه پیدایش و یا افزایش طهارت و پاکی قلب برای هر دو سوی تعامل و معاشرت، ارزیابی می کند:
«وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ» (احزاب/53)

بدین سان حجاب و عفاف هریک بر پیدایی و تداوم دیگری، اثرگذارند.

منبع:tebyan.net

 نظر دهید »

فلسفه ی عید فطر از نظر امام رضا علیه السلام

15 تیر 1395 توسط لیریائی

نماز عید فطر،با معنویت خاصی که دارد،دلها را متوجه خدامی کند،حالت توبه و استغفار در دلها ایجاد می سازد و مستحب است که انسان،پیش از نماز عید،غسل کند،دعاهای خاصی را بخواند،و درفضای باز و در زیر آسمان به نماز بایستد .

امام رضا(ع)می فرماید :

« انما جعل یوم الفطر العید،لیکون للمسلمین مجتمعایجتمعون فیه و یبرزون لله عز و جل فیمجدونه علی ما من علیهم، فیکون یوم عید و یوم اجتماع و یوم زکوة و یوم رغبة و یوم تضرع » [1] خداوند،روز فطر را بدین سبب «عید»قرار داد، تامسلمانان،مجمعی داشته باشند که در آنروز،جمع شوند و دربرابر خداوند،بخاطر منت ها و نعمت هایش،به تمجیدو تعظیم بپردازند،پس آنروز،روز عید و تجمع و زکات ورغبت و نیایش است .

در این حدیث شریف،فلسفه این نماز و عید را در محورهای زیر،بیان کرده است :

1- اجتماع و گردهمایی

2- زکات و رسیدگی به فقرا

3- رغبت و گرایش به خدا

4- تضرع و نالیدن به درگاه پروردگار

و اینها،هم ناظر به بعد معنوی و عرفانی این نماز و مراسم عبادی است،هم توجه به آثار اجتماعی و فوائدی دارد که به مردم می رسد و مردم با پرداخت «زکات فطره »،بینوایان مستمند را به نوایی می رسانند و به یک لحاظ،از نظر تامین معاش محرومان،عید فطر،:«عید فقرا»محسوب می شود [2] .

[1] وسائل،ج 5 ص 141،من لا یحضر،ج 1 ص 522 .

[2] پرتوی از اسرار نماز ، قرائتی، محسن.

منبع:http://www.hawzah.net

 نظر دهید »

حجاب از جنس محبت آفریده شد .

14 تیر 1395 توسط لیریائی

آنچه که از موهبت حیا و عفت و حجب در کاسه‌ی دل زن ریخته شد بیش از مرد بود. به درون رگ مرد نیز رشک و تعصب و غیرت تزریق شد. محبت، عشق، دلدادگی، وفاداری، زیبادوستی و پاکدامنی نیز بین هر دو نیمه وجود بشر به یکسان تقسیم شد…

داستان خلقت: “و خداوند انسان را نیمی از جنس مرد و نیمی از جنس زن آفرید و فرمود: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ …”

آن هنگام که حضرت حق، روح اشرف مخلوقات را در کالبد این آفریده‌ی شگرف می‌دمید، به هر نیم موهبتهایی بخشید و هر کدام را نسبت به دیگری نیازمند نمود. فرشتگان درگاه الهی مأمور شدند به این‌که خاک خلقت زن را بیشتر غربال کنند تا نرمی وجود او بیشتر شود. اما برای مرد اینچنین نبود، چون مرد باید با زبری روزگار روبرو می‌شد و اندکی ضمختی در وجودش لازم بود.

باری تعالی زن را ریحانه خلق کرد و مرد را عماد. زن را گلی برای مرد و مرد را ساقه‌ای برای زن آفرید. زن به مرد جلال و شکوه بخشید و مرد به زن راست‌قامتی و ایستادگی؛ و هر دو مایه‌ی آرامش هم شدند. زن رنگ شد و عطر شد تا مرد خواستنی و دیدنی شود و مرد خار شد و ریشه شد تا زن از گزند باد و بید در امان باشد. زن جلوه‌ی احساس شد و مرد نماد اقتدار.

آنچه که از موهبت حیا و عفت و حجب در کاسه‌ی دل زن ریخته شد بیش از مرد بود. به درون رگ مرد نیز رشک و تعصب و غیرت تزریق شد. محبت، عشق، دلدادگی، وفاداری، زیبادوستی و پاکدامنی نیز بین هر دو نیمه وجود بشر به یکسان تقسیم شد.

زن در کلاس صبر و ناز و انتظار شاگرد اول شد و مرد در کلاس تمنّا و نیاز و تلاش برای وصال. زن آموخت که چگونه دل برباید و مرد آموخت که چگونه دل به دست آرد. بشر موجود شریفی بود. رشد و تربیت این شرافت به زن سپرده شد و صیانت و حمایت از آن به مرد. انسان معصوم بود. عصمت در درون زن رشد یافت و مرد نگهبان خدا برای حفظ این معصومیت گماشته شد.

پس از خلق بشر، هر آنچه که رحمان آفرید از جنس محبت بود. از جنس عشق، از جنس زیبایی. آدمی آموخت که نیم خود را با این محبت و مهر می‌تواند به نیم دیگر پیوند زند. بشر فهمید که کمال از جنس مهربانی است و کامل بودن جز با عشق حاصل نمی‌شود.
اما مرد عصیانگر بود و سرکش. نگاه به هر سو داشت و میل به کشف و ادارک. پس حجاب چشم بر او واجب شد تا نگاهش فقط به سوی محبوب خود باشد. زن نیز چون لطیف بود و زیبا، میل به خودآرایی و نمایانگری داشت. پس حجاب تن بر او واجب شد تا گرفتار تبرج نشود. این شد که خداوند اول بار حجاب چشم را به سوی مرد نازل کرد و سپس حجاب تن را برای زن آفرید.

حجاب نیز آفرینشی از جنس محبت بود، چون با حجاب تمنای مرد از زن بیش از پیش شد. مرد خواهان آن چیزی بود که سهل‌الوصول نباشد و پوشیدگی زن را دوست می‌داشت. برای مرد آن چیزی ارزشمند بود که با تلاش و کوشش به دست آید.

با حجاب، متانت زن نیز بیش از پیش شد. چون زن خواهان خواهش مرد بود و حجاب باعث می‌شد که زن خواستگار پیدا کند و خواستنی شود. زن دانست که رمز برتری جسم ظریف او بر درشتی هیبت مرد، نگاه متین است و اخم ابرو و کلام با صلابت. مرد نیز پی برد که راه ورود به قلب صاحب این متانت و سرسنگینی و صلابت، کرنش است و محبت و خواهش.

زن آموخت که باید به راحتی دست‌یافتنی نباشد، همچون مروارید درون صدف؛ و مرد فهمید که برای وصال به گوهر وجود محبوب، دست‌درازی بی‌فایده است و اجازه و مراعات و طلب لازم است. زن فهمید که سر سرکش مرد را با حجب می‌توان به سوی خود گرداند و مرد فهمید که حجاب نشانه علقه و مهر و وفای زن به اوست. حجاب اینگونه رمز شکل‌گیری محبت بین زن و مرد شد.

با حجاب، زن فهمید که جایگاه او در نظام هستی، مطلوب و محبوب و معشوق است و مرد فهمید که آفرینش برای او حکم طالب و مایل و عاشق رقم زده است. اینگونه بود که در جنت‌المأوی زن ارزشمند شد و مرد قدردان. اینگونه بود که در بهشت عدن، زن لایق مادر شدن گشت و ام‌البشر نام‌گرفت و مرد سعادت حامی‌بودن، پشتوانه بودن و تکیه‌گاه بودن پیدا کرد تا از مادرانگی‌های زن مراقبت نماید.
حجاب بود که مرد را از تعهد زن به زندگی آگاه نمود، زن را از وفاداری مرد به عهد خود مطمئن ساخت و پیوند زن و مرد را محکم کرد.

منبع:.aviny.com

 نظر دهید »

خطیب توانمند باید چگونه باشد ؟

13 تیر 1395 توسط لیریائی

يك سخنران، خطيب، منبري براي اينكه بتواند در تبليغش موفق باشد ابتدا از قرآن بگويم كه سخنش چه ويژگي بايد داشته باشد:

۱. سخن، آگاهانه باشد

قرآن مي‌فرمايد: «لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»[۲] چيزي كه علم، دانايي و آگاهي نداري از آن پيروي نكن چه برسد كه مردم را بخواهي به پيروي دعوت كني و بخواهي براي مردم بيان كني حديث هم داريم «لَا تَقُلْ‏ مَا لَا تَعْلَمُ‏»[۳] چيزي را كه نمي‌داني براي خودت حل نشده است دَرَش ورود پيدا نكن. چرا؟ «فَتُتَّهَمَ فِي إِخْبَارِكَ بِمَا تَعْلَمُ»[۴] آنها را هم كه بلدي زير سؤال مي‌رود متهم مي‌شوي.

من مشهد مقدس بودم پاي سخنراني يكي از عزيزان بودم آدم مشهوري است و جمعيت ميليوني هم بودند ايشان روضه‌اي را خواندند از زنان كه آمدند بدن امام رضا را به خاك سپردند و بعد هم الآن هم رسم است اين زنان مي‌آيند گل بر دست مي‌گيردند روز شهادت امام رضا( آمدند پايين. گفتم: حاج آقا سند اين كجا است من در هيچ كتابي اين را پيدا نكردم تا حالا هم نخواندم كه زنان نوقان گفتند كه مَهرمان را مي‌بخشيم و مي‌آييم، حالا اگر دوستان جايي ديده‌اند بفرمايند. (من روي صغراي مسئله كاري ندارم بحثم روي كبراي مسئله است) ايشان گفت ما يك رفيقي داشتيم ۴۰ سال بود منبر مي‌رفت. بارها و بارها اين را خوانده بود من از ايشان شنيده‌ام. اين نمي‌شود سند و مدرك. همين بزرگوار در يك روز ديگري كه يك جمعيت بسيار زيادي در مشهد بود به نظرم روز شهادت امام رضا(ع) بود و تمام صحن‌ها پُر بود. فرمودند: يك ميليون پانصد هزار نفر در تشيع جنازه موسي بن جعفر (ع) شركت كردند. وقتي آمدند من خدمتشان عرض كردم يك ميليون پانصد هزار نفر، خيلي آدم است. بغداد اينقدر جمعيت نداشته، شهر تازه تأسيس است اين شهر را منصور داونيقي ساخته يك ميليون پانصد هزار نفر، آخر در تشيع جنازه امام راحل ما از همه جا آمده بودند خود تهران يكي دو ميليون جمعيت مي‌شده يعني جمعيت كل قم. گفت من ديدم در يك جايي هزاران نفر اصلاً هزاران نفر، دهها هزار نفر حتي صدها هزار نفر آخر يك چيزي!!! همان وقت قصه‌اي هم گفتم كه ايشان ناراحت هم شد گفتم عبيدالله بن زبير خطيب بود در بصره، امام جمعه و فرماندار بود يك روز داشت داستان حضرت صالح پيغمبر را مي‌گفت. گفت: بلي. مردم از حضرت صالح خواستند شتري از كوه بيرون بياورد ايشان هم اجابت كرد و به اذن خداوند شتر از كوه بيرون آمد. هر چه هم سفارش كرد كارش نداشته باشيد معجزه و ناقة‌الله است خيلي هم قشنگ مي‌گفت داستان را. مردم، عوام توجه نكردند و ريختند اين شتر ۵۰۰ درهمي را كشتند بعد عذاب آمد و همه را عذاب گرفت «فعقروها فدم دم عليهم» آمد پايين گفتند چه كسي گفته اين شتر ۵۰۰ درهم بوده چه كسي؟ اصلاً آن زمان قيمت گذاشت همين يك كلمه از دهنش در رفت (۵۰۰ درهم) يكي از همان پايين منبرش داد زد (مُقَوَّمٌ ناقه؛ شتر قيمت گذار) آمد برود خانه يكي از پشت سرش گفت مقوم ناقه رفت به محل كارش ديد يك كاغذ روي ميزش گذاشته‌اند و نوشته‌اند مقوم ناقه توي شهر پيچيد بطوري كه بهش مي‌گفتند مقوم ناقه به پدرش نامه نوشت من را از اينجا بردار من ديگر نمي‌توانم اينجا خطبه جمعه بخوانم همة‌شهر من را مسخره مي‌كنند مي‌گويند مقوم ناقه يعني يك كلمه باعث شد از يك شهر خوب شما همين الآن بعضي از دوستان ما به خاطر يك بلوتوث محروم شده‌اند از سخنرانيشان در سيما، صدا، در همة جا چرا هواست را جمع نمي كني چرا انسان دقت نكند وقتي آدم يك چيزي را نمي‌داند مخصوصاً اين مهم است بعضي از عزيزان مي‌شناسم خود من گاهي وقت‌ها جايي كه مي‌خواهم بروم صحبت بكنم به آن مسئول مربوطه مثلاً خانة جوان يا يك وقتي با آقاي ناظمي اردكاني رئيس ثبت احوال گفتم آمار طلاق چقدر است به من بگوييد در قم، در تهران، آمار اهل سنت، شيعه، زاد و ولد، انسان هوايي يك چيزي را بپراند.

لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ببينيد آقايان عزيز سروران معزم منبر عرصة علم و آگاهي و آگاهي دادن است عرصة اقرار به جهل نيست عرصة اين نيست كه افراد اصلاً گاهي مقايسه مي‌كنند مي‌گويند آقا مدرس و منبري است مي‌خواهند تحقيق بكنند مي‌گويند حرف منبري است اين نيست منبر؛ مرحوم فلسفي منبر مي‌رفتند آيت‌الله العظمي وحيد منبر مي‌رفتند بزرگان ما لذا يك منبري بايد آگاهي كامل داشته باشد اگر واقعاً قضا و قدر براي خودتان حل نشده واردش نشويد اگر كنه بحث علم امام را نمي‌دانيد وارد نشويد.

اگر مي‌توانيداثبات بكند شبهه‌اي را كه در توسل است وارد نشويد رو به منابر اخلاقي بياوريد چرا كه منابر اخلاقي بارش كمتر است. منابر كلامي و اعتقادي سخت‌تر است.

خدا رحمت كند آيت الله فاضل را به من مي‌گفت آقاي رفيعي براي منبر مطالعه نكن همة‌جوانب را مطالعه بكن، نگو، من مي‌خواهم براي ۵۰ نفر حرف بزنم يك آيه كافي است همة تفسيرها را ولو ۲۰ درصدش را براي مردم بگويي ببين اين آگاهانه سخن گفتن خيلي مهم است.

۲. مستدل سخن بگوييد

قرآن مي‌فرمايد مستدل سخن بگوييد « قولاً سديداً » سديد از سد مي‌آيد. علامه طباطبايي نوشته قول سديد قولي است كه پشتوانه دارد و محكم است. آنهم نه پشتوانه ضعيف و دم دستي يك آقاي بزرگواري كه مقتل نوشته و بنده برايش خيلي ارادت دارم به خودشان هم عرض كردم مؤمن، متدين، خوش قلم، دهها جلد كتاب دارند يك وقت در حرم شاه عبدالعظيم حسني ديدم اظهار محبت كردم گفتم اين مقتلي كه شما داده‌ايد بيرون خوب شذوذاتي تو اين داريد مثلاً نوشته‌ايد سر علي‌اصغر(ع) را از بدن جدا كردند بالاي نيزه كردند خوب مردم گريه مي‌كنند ولي بيني و بين الله اين را كجا نوشته از كجا در مي‌آوري شما نوشته‌ايد وقتي به مداح مي‌گويم چرا مي‌خواني مي‌گويد كتاب فلان آيت الله فلان نوشته گفتند آخر اينها خيلي خبيث هستند از اين غلط‌ها مي‌كنند. آخه اين كه نشد سند.

مداح محترم روضه خواند متأسفانه پخش هم مي‌شد و جمعيت زيادي هم بود من اين روضه را خودم پيش مقام معظم رهبري خوانده‌ام منتها من اين طور نخواندم گفت كه در مجلس ابن زياد، رباب بلند شد سر علي اصغر(ع) را به سينه چسبانيد گريه كرد اشك ريخت من بعدش به مداح زنگ زدم گفتم قربان جدت اين روضه را خوشبختانه بعد از من هم خواندي ۲ شب قبل من در بيت رهبري خوانده بودم خوارزمي نقل كرده منابع معتبر ديگر نوشته‌اند دانشنامه امام حسين(ع) آمده كه رباب در مجلس ابن زياد بلند شد سر ابي عبدالله(ع) را برداشت به سينه چسبانيد «يا قُرَّةُ عَيْنِي‏ وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي‏» بعد هم رو كرد گفت نزن من نبودم ولي شنيده‌ام پيامبر اين لبها را مي‌بوسيده اين را پيش آقا خوانديم كتابها هم نوشته كجا نوشته سر علي اصغر(ع) تو از چي دو تا دروغ درست كردي اول بايد سر جدا شده باشد و بعد… اينها كه مي‌شود خوب بالاخره مردم هم امروز متوجه هستند مستدل به معناي مراجعه به منابع كهن و قابل اعتماد من امروز خدمت آقاي ري شهري عرض كردم گفتم مجموعه شما خيلي زحمت كشيده مرتب دارند حديثها را درست مي‌كند و چاپ مي‌كنند ولي يك كار را درش كوتاهي كرديم و شما هم بايد درش كوتاهي كرديم و شما هم بايد درش سرمايه‌گذاري بكنيد ايشان گفت كي جرأت مي‌كند اين كار را بكند گفتم يكي بايد اين جرأت را بكند بالاخره بدون ترديد منابع روايي ما مشتمل بر بعضي اخبار فاقد اعتبار است.

حالا در كافي تعدادش خيلي كم اما در منابع تفسيري مطالبي است منابع تاريخي خوب كسي بايد جرأت كند حداقل براي جمع‌هاي خصوصي به ايشان عرض كردم نمي‌گويم الموضوعات[۵] بنويسيم مثل ابن جوزي، سلسلة احاديث ضعيفه[۶] ۲۰ جلد مثل الباني كه مال اهل سنت است.

ولي بالأخره مجلسي جرأت كرده در مرآت العقول[۷]، كافي را آنجايي كه لازم بوده نظراتش را گفته.

چرا ما اجازه مي‌دهيم هر كسي حديث را بخواند هر كسي آيه را بگويد هر كس بدون اطلاع از مباني كار بدون اطلاع از پيشينه‌هاي كار. شوخي نيست منبر.

شما وقتي مي‌آييد روي منبر يك آيه‌اي را تأويلش را مي‌گوييد بدون اينكه با تفسيرش آشنا باشيد بدون اينكه مقدمات علم رجال، درايه، فقه الحديث ـ چرا در حوزه‌هاي ما فقه الحديث كار نمي‌شود ـ معلوم است ادبياتش را هم كه درست بخواني كه گاهي بعضي غلط مي‌خوانند تبيين حديث تبيين نادرست مي‌شود. نمي‌شود به هر كتاب تاريخي اعتماد كرد.

كتاب تاريخي سلمان رشدي قصه‌اش را از كجا درآورد از تاريخ طبري درآورد سلمان رشدي مگر غير از قصة غرانيق يا قرانيق[۸] طبري اين قصه را ساخت.

۳ـ عادلانه سخن بگوييد

قرآن كريم مي‌فرمايد: « وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا؛[۹] سخن عادلانه باشد.

جبهه‌گيري دَرَش نباشد اگر توي عرصة سياسي وارد مي‌شود توي عرصة مذهبي وارد مي‌شوي قرآن كريم راجب اهل كتاب آنجاهايي كه لازم است تأييد مي ‌كند « قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ؛[۱۰] يك جاهايي مي‌گويد اين كار درست است، اين كار مثلاً فرض بفرماييد نقد مي‌كند. نمي‌شود علي الاطلاق نقد بكنيم، كار وهابيت را، كار مذاهب ديگر و جناح‌هاي مخالفمان را اين ضرورت دارد كه سخت عادلانه باشد.

۴ـ نيكو سخن بگوييد.

قرآن كريم مي‌فرمايد: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً؛[۱۱] نيكو سخن بگوييد. بار ادبي قرآن را ببينيد چه قدر از الفاظ زيبا و از كلمات حساب شده استفاده مي‌كند براي تبيين مطالب همين تعبير در قرآن آمده « وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى‏ صِراطِ الْحَميد؛[۱۲] پاكيزه. سخنان پاكيزه استفاده يشود.

………………………………………………………….

[۱] . توبة: آيه ۱۱۹.

[۲] . اسراء، آيه ۳۶.

[۳] . عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص ۵۳۰.

[۴] . همان.

[۵] . لكتاب: الموضوعات المؤلف: جمال الدين عبد الرحمن بن علي بن محمد الجوزي المتوفى: ۵۹۷هـ.

[۶] . عنوان الكتاب: سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة المؤلف: محمد ناصر الدين الألباني حالة الفهرسة: غير مفهرس الناشر: مكتب المعارف عدد المجلدات: ۱۴.

[۷] . عنوان : مرآت العقول = شرح کافی مولف : علامه مجلسی ، ملامحمدباقربن محمدتقی موضوع : اخبار زبان : عربی.

[۸] . افسانه غرانیق:

[۹] . انعام، آيه ۱۵۲.

[۱۰] . آل عمران، آيه ۶۴.

[۱۱] .بقره، آيه ۸۳.

[۱۲] . حج، آيه ۲۴.

برگرفته ازبیانات حجت الاسلام والمسلمین رفیعی

منبع:.balagh.ir


 نظر دهید »

تنها خدا را خواستن...

12 تیر 1395 توسط لیریائی

مؤمن جزایی جز قرب خدا قبول نمی کند. او همه ی زمین و آسمان و بهشت را گردش می کند ولی فقط طالب قرب است.

 

«غَضُّوا أَبْصارَهُمْ‏ عَمّا حَرَّمَ‏ اللهُ‏ عَلَيْهِمْ‏»[1] دیدگانشان را از آنچه خداوند حرام نموده است فرو پوشیدند؛ که از صفات متّقین است، مرحله ی اوّل آن، نگاه نکردن به نامحرم است، مرحله ی دوم به این معناست که اگر با مال حرام یا شبهه ناک برخورد کنند از آن غصّ بصر کرده و صرف نظر می کنند. امّا از این دو بالاتر این است که اصلاً به ماسوی الله نگاه نمی کنند که این مال خصّیصین است.

 

از دنیا نگو، از خلق نگو، از خودت هم نگو، از خدا بگو. چند وقت که تنها از خدا بگویی اگر غیر از او چیزی هم وجود داشته باشد از یادت می رود و غیر او را فراموش می کنی.

 

«ما فَقَدَ مَن وَجَدَکَ وَ مَا الَّذِی وَجَدَ مَن فَقَدَکَ» آن کس که تو را یافت دیگر چه چیزی را فاقد است و کسی که تو را فاقد شد دیگر چه چیزی دارد؟

 

مبادا گُل، شما را از گُلکار غافل کند.

 

طلبه، یعنی کسی که مؤدّبانه طالب خداست.

 

در مسیر کمال باید طالب بود ولی با ادب، نه با زور.

 

دو جور طلب داریم، یکی به ضرر آدمی است یکی به نفع اوست. طلبی که با صدق و ادب باشد به نفع عبد است و او با آن مثل سلمان طلبه ی فقه آل محمّد صلّ الله علیه و آله و سلّم می شود. اگر طلب توإم با ادب نباشد و شلوغ کند مثل دومی می شود که طلبکار بود و در را سوزاند و شکست. هرچه ادب و صفای عبد بهتر، ریزش رحمت از جانب خدا بیشتر.

 

چند وقت است که خداوند این معنا را مرحمت کرده است که آیاتی که خدا می گوید «يُضِلُّ‏ مَنْ‏ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»[2] «يَرْزُقُ‏ مَنْ‏ يَشاءُ»[3] یعنی اینکه اگر شما بخواهید این کارها را می کند. خداوند هدایت می کند کسی را که خودش بخواهد هدایت شود. (ضمیر مستتر در «یَشاءُ» به «مَن» راجع است و فاعل «یَهدِی» و «یَرزُقُ» خداوند است.) چون او که همه ی درها را باز کرده است و سعادت و هدایت و رزق رساندن به عباد را می خواهد، عمده این است که شما بخواهید.


اینکه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «یا لَیتَ لَم یُخلَق مُحَمَّدٌ» ای کاش محمّد آفریده نمی شد، شاید به این جهت بوده است که حضرت عطری از خود استشمام کرده و نمی خواستند که در کنار جمال و حسن خدای تعالی جمال دیگری باشد. می فرموده است: حیف است که در کنار حسن و نور خودت، کس دیگری را آفریده باشی.

………………………………

[1]. سیّدرضی، نهج ­البلاغة، خطبه ی 193، ص 303 و مجلسی، بحارالانوار، ج 64، ص 315 و طبرسی، مکارم ­الاخلاق، ص 476.

[2]. سوره ­ی فاطر، آیه ­ی 8.

[3]. سوره­ ی بقره، آیه ی 212.

منبع:مهدی طیّب، مصباح الهدی، سخنان مرحوم حاج اسماعیل دولابی رضوان الله تعالی علیه،
مبحث تنها خدا را خواستن، ص 207.

 

 نظر دهید »

اخلاص حاج ملاهادی سبزواری

10 تیر 1395 توسط لیریائی

نقل شده است که روزی ناصرالدین شاه به دیدن حاج ملا هادی سبزواری، صاحب منظومه، آمد و مدت زیادی نزد ایشان نشست. ظهر شد. وی گفت می‌خواهم ناهار را خدمت شما بمانم. سفره‌ای انداختند و غذای ساده‌ای در آن گذاشتند. ناصرالدین‌ شاه منتظر بود که غذای اصلی را بیاورند، اما چیزی نیامد. حاج ملا هادی خودش شروع به خوردن کرد و گفت: «غذای ما همین است. نان حلالی سر سفره ما هست. معلوم نیست بعداً همین گیرت بیاید یا نه. ناصرالدین شاه گفت: «از من چیزی بخواه؛ مقام، پول و …». ملا هادی به وی گفت: «من از تو چیزی نمی‌خواهم. تو نمی‌توانی کاری برای من بکنی». حتی معروف است که ناصرالدین شاه خیلی اصرار کرده بود و ملا هادی گفت اگر می‌خواهی کاری کنی از گناهان من بگذر. ناصرالدین شاه گفت: من نمی‌توانم از گناهان تو بگذرم. ملا هادی گفت: پس بهشت را نصیبم کن. گفت نمی‌توانم. ملا هادی گفت: پس تو که نمی‌توانی چرا می‌گویی؟ کاری دست تو نیست؛ و حکم من و تو دست فرد دیگری است. آن که آنجا نشسته کارها را انجام می‌دهد. در کارها و اعمالت او را در نظر داشته باش. هم من و هم تو محکوم حکم او هستیم.

وقتی حاج ملا هادی به کرمان آمد، ناشناس وارد شد و چیزی از ملابودن خود نگفت و توقع نداشت کسی به دیدنش بیاید و از او تجلیل کند. به مدرسه‌ای رفت. به او گفتند تو که هستی. گفت من بنده خدایی هستم. گفتند، ما در این مدرسه جا نداریم و فقط خادم می‌خواهیم. اگر بخواهی به عنوان خادم تو را می‌پذیریم.‌ وی قبول کرد و خادم مدرسه علمیه کرمان شد. طلبه‌ها در آنجا درس می‌خواندند و امام جمعه هم در آنجا درس می‌داد. ملا هادی هم به درس امام جمعه می‌رفت و می‌نشست و در حال خودش بود و به طلبه‌ها هم خدمت می‌کرد و کارهایی همچون نظافت و … بر دوشش بود. چهار سال در این حال در کرمان ماند. بعد از کرمان به سبزوار آمد. چون شهر خودش بود همه او را می‌شناختند. وی در آنجا شهرت یافت و درس و بحثش را شروع کرد. از شهرهای مختلف و گوشه و کنار در درس وی شرکت می‌کردند. امام جمعه کرمان که حاج ملا هادی در مدرسه‌اش خادم بود، پسری داشت. او را برای درس‌خواندن به سبزوار فرستاد و گفت پیش حاج ملا هادی سبزواری برو. آنها نمی‌دانستند که حاج ملا هادی، همان خادم مدرسه علمیه کرمان بوده است. یکی از خدمه‌ای که در کرمان پیش امام جمعه بود با پسر امام جمعه به سبزوار رفت. وقتی این خادم، ملا هادی را دید گفت: این همان خادم مدرسه کرمان است که در بالا نشسته و آدم معروفی است. سپس خطاب به پسر امام جمعه گفت: «سعی کن درس بخوانی و ملا شوی. ببین این خادم مدرسه با چند صباح درس‌خواندن پیش پدر تو به چه مقامی رسیده است!».

این حکایت بسیار آموزنده است. عالمی همچون ملاهادی سبزواری، بعد از چندین سال کار علمی، به جای آنکه بگوید من فلانی هستم تا اوج بگیرد، می‌گوید من بنده خدا هستم و حتی آن‌قدر خضوع دارد که خودش را جزء طلبه‌ها به حساب نمی‌آورد و می‌پذیرد که خادم مدرسه باشد و چهار سال اظهار نمی‌کند که من که هستم. این عبودیت است؛ و مسئله بسیار مهمی است. یعنی من باید خودم را در مقابل خدا هیچ بدانم. اگر به آن مرحله رسیدیم آن‌وقت اوج می‌گیریم:

افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

منبع:.shia-news.com

 نظر دهید »

در شب قدر از خدا چه بخواهیم؟

08 تیر 1395 توسط لیریائی

به ضیافت خدا دعوت شده اید؛ وقتی شما به ضیافتی دعوت می شوید خود را برای حضور در آنجا مهیا می کنید. برای حضور در ضیافت خدا، اول باید خود را پاکیزه کنیم. سپس باید بار خود را سبک کنیم تا برای مهمانی خدا آماده شویم. پاکیزگی با گناه نکردن حاصل می شود و سبک‏باری با توبه.

شب‌های قدر فرصتی است برای بازگشتن به سوی حضرت حق و توبه کردن از گناهان و پیمودن راه درست. شب قدر، فرصتی است برای پاک کردن ظاهر و باطن از هر آلودگی. شب قدر شب زاری و سبک شدن روح از بار گناهان و رهایی از دوزخ است، فرصتی دوباره برای اظهار شرمساری و پشیمانی از گذشته‌ها است. مبادا این فرصت را از دست دهیم و در این شب روحانی، از امور معنوی غافل شویم. مبادا شب قدر بگذرد و ما همچنان غرق در ناپاکی‌ها باقی بمانیم و خود را از عمق منجلاب به معراج پاکی و وارستگی نرسانیم. مبادا شبِ نماز و تلاوت بگذرد و ما از برکات این لحظه‌های شکوهمند و شیرین بی بهره بمانیم.

اهمیت احیاء در شب قدر
یکی از موضوعاتی که در ارتباط با شب قدر در احادیث اهل بیت(علیه السلام) مطرح شده است شب زنده‌داری است چیزی که از روایات بدست می‌آید خود احیاء و شب زنده‌داری موضوعیت دارد.

احیاء عذاب را برمی‌دارد
مرحوم کلینی در کافی و صدوق در من لایحضره الفقیه از رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) نقل کرده‌اند که فرمود: هرکس شب قدر را زنده بدارد تا سال آینده عذاب از او برگردانده می‌شود.

خواب در شب احیاء نهی شده است
مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار از امام باقر(علیه السلام) و او از پدرانش نقل کرده‌اند که: پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) نهی کرده که از شب 21 و 23 غفلت شود و نهی کرده که کسی در آن شب بخوابد.

احیاء موجب آمرزش گناهان می‌شود
مرحوم صدوق از امام کاظم (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: هرکس در شب قدر غسل کند و آن شب را تا سپیده دم زنده بدارد از گناهانش بیرون می‌آید.

توجه توجه:
به بیداری چشم قناعت نکنیم؛ زیرا آنچه مهم است بیداری دل و آگاهی و بصیرتی است که انسان را در محضر فرشتگان آسمانی، سزاوار فیض و رحمت می‌کند و پاداش نیک الهی را به همراه دارد.

در شب قدر از خدا چه بخواهیم؟
پیامبر اکرم(صلی الله و علیه و آله) در شب اول ماه رمضان خطبه ای خواندند و مردم را به کارهایی ارشاد کردند و فرمودند: «شما به ضیافت خدا دعوت شده اید».

وقتی شما به ضیافتی دعوت می شوید خود را برای حضور در آنجا مهیا می کنید و آمادگی برای رسیدن به آنجایی که دعوت شده اید را کسب می کنید. مثلاً خود را تمیز می کنید و لباس های مطلوب می‏پوشید. این آداب، هم برای جسم است و هم برای روح.

پس برای حضور در ضیافت خدا، اول باید خود را پاکیزه و آماده حضور در مهمانسرای خداوند کنیم. سپس باید بار خود را سبک کنیم تا برای مهمانی خدا آماده شویم. پاکیزگی با گناه نکردن حاصل می شود و سبک‏باری با توبه. لذا می‏بینیم بیشترین سفارشی که برای ماه مبارک رمضان آمده “گناه نکردن"‌ است. اگر در غیر ماه رمضان کسی گناه نکند ثوابی برای او نمی نویسند؛ ولی در ماه رمضان گناه نکردن ثواب دارد. می فرماید که نفس کشیدن و خوابیدن شما ثواب تسبیح دارد. بنابراین بهترین توصیه به همه کسانی که می‏خواهند توشه مناسبی از این ایام بردارند این است که گناه نکنند.

درجه ی رضایت خدا
خداوند متعال در سوره قدر می‏فرماید: «لَیلَةُ الْقَدر خَیرٌ مِن أَلْفِ شَهر * تَنَزَّلُ الْمَلائکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بإذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ أَمر». انسان باید به همین “کل امر"‌ برسد. کل امر یعنی همه چیز؛ یعنی حد اعلا. ما در هر چیزی که مربوط به ما می شود باید «حد اعلا»ی آن را کسب کنیم؛ مانند حد اعلای معرفت به خدا. در این صورت است که خداوند از ما راضی می شود.

حد اعلایی که در شب قدر می‏توانیم از خدا بخواهیم چیست؟
حد اعلایی که باید بخواهیم “خیر دنیا و آخرت"‌ است. قدر یعنی اندازه گیری. اندازه گیری ها که صورت می گیرد، قضا به حکم می شود. برای همین می گویند “قضا و قدر"‌. پس در شب قدر برنامه ریزی می شود و خداوند حکم می کند که این کار بشود یا نشود. من در شب قدر بالاترین چیزی را که باید بخواهم این است که “کل خیر دنیا و آخرت"‌ را بخواهم.

خیر دنیا و آخرت در نگاه ما یا خدا ؟!
شاید خیر دنیا و آخرت چیزی باشد که از نظر ما خیر نباشد؛ همانطور که خداوند می فرماید: «عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَهُوَ خَیرٌ لَکُم». گاهی هم انسان فکر می کند که چیزی خیر است ولی شر در آن است «عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ»؛ مثل کسی که بیماری قند دارد اما از خوردن غذاهای شیرین لذت می برد و گمان می کند خوب و خیر است ولی در واقع برای او ضرر دارد و شر است.

بسیاری اوقات من از یک مسأله و حادثه ای اکراه دارم ولی وقتی برای من خیر است باید خود را به آن راضی کنم. پس بهتر است که انسان در تقدیرات الهی همیشه تسلیم باشد. بنابراین خیر دنیا و آخرت آن خیری است که خداوند برای دنیا و آخرت ما مقدر می‏سازد.

چه کنیم تا به مقدرات الهی راضی باشیم؟
این بیشتر به علم آدمی بستگی دارد. انسان باید بفهمد و باور کند. این فهمیدن و باور کردن را “یقین"‌ می‏نامند. افرادی را در نظر بگیرید که ساعت ها کلاس می‏روند و درس می‏خوانند و بالاخره صبح زودی از خواب بیدار می شوند و به امتحان کنکور می روند تا به دانشگاه برسند. با اینکه کار سختی است پس چرا آن را انجام می دهند؟ برای اینکه مطلوب ذهنی آنها رسیدن به درجات بالای علمی است و باور دارند که رسیدن به این درجات، با این دشواری ها حاصل می شود. ما باید باور کنیم که بعد از مرگمان غیر از این دنیا، زندگی بهتری از آنچه که اکنون فکر می کنیم وجود دارد. اگر این باور وجود داشت، تلاش می‏کنیم که هرچه در این زندگی هست را عوض کنیم و خودمان را بهتر از آنچه هستیم قرار دهیم.

آنچه برای رضایتمندی انسان مهم است اول “معرفت"‌ است. معرفت، شناخت خدا و شناخت زندگی است.

دوم اینکه روش های خدا برای سعادتمندی را به راحتی بپذیرد. باید باور کنیم آنچه او برای ما تقدیر کرده خیر و صلاح و درست است و به همان خودمان را راضی کنیم. البته همانطور که گفتید رسیدن به این مرحله چندان راحت نیست.

پیامبر اکرم(صلی الله و علیه و آله) در بخش دیگری از همان خطبه می فرماید: « إنّ أنفسکم مرهونةٌ بأعمالکم فَفُکُّوها باستغفارکم». یعنی جان شما در رهن اعمال و کارهای شماست. پس این اعمال ماست که ما را به آمادگی برای رسیدن به این مرحله می‏رساند.

منبع:.beytoote.com

 نظر دهید »

پای درس رهبرمعظم( حفظه الله تعالی)

08 تیر 1395 توسط لیریائی

بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمد لله رب العالمين. و الصّلاة و السّلام على سيدنا محمّد و آله الطاهرين. و لعنة الله على اعدائهم اجمعين.

قال الله الحكيم: «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن، هدى للنّاس و بيّنات من الهدى و الفرقان»[1]

ماه رمضان فرصت خوبى براى خودسازى است. ما همان ماده خام هستيم كه اگر روى خودمان كار كرديم و توانستيم اين ماده خام را به شكلهاى برتر تبديل كنيم، آن كار لازم در زندگى را انجام داده ايم. هدف حيات همين است. واى به حال كسانى كه روى خودشان از لحاظ علم و عمل كارى نكنند و همان طور كه وارد دنيا شدند، به اضافه پوسيدگى ها و ضايعات و خرابيها و فسادها كه در طول زندگى براى انسان پيش مى آيد، از اين دنيا بروند. مؤمن بايد به طور دائم روى خودش كار كند؛ به طور دائم. نه اينكه خيال كنيد «به طور دائم» زيادى است يا نمى شود؛ نه. هم مى شود، هم زيادى نيست. اگر كسى مراقب خود باشد؛ مواظب باشد كارهاى ممنوع و كارهايى را كه خلاف است انجام ندهد و راه خدا را با جديت بپيمايد، موفق مى شود. اين، همان خودسازى دائمى است و برنامه اسلام، متناسب با همين خودسازى به طور دائم است. اين نماز پنج گانه پنج وقت نماز خواندن ذكر گفتن؛ «اياك نعبد و اياك نستعين»[2] را تكرار كردن؛ ركوع كردن؛ به خاك افتادن و خداى متعال را تسبيح و تحميد و تهليل كردن براى چيست؟ براى اين است كه انسان به طور دائم مشغول خودسازى باشد. منتها گرفتاريها زياد است و همه گرفتاريم. گرفتارى زندگى؛ گرفتارى معاش؛ گرفتارى امور شخصى؛ گرفتارى اهل و اولاد، و انواع گرفتاريها مانع مى شود كه ما به خودمان، آن چنان كه شايسته است، برسيم. لذا يك ماه رمضان را كه خداى متعال قرار داده است، فرصت مغتنمى است. اين ماه را از دست ندهيد. مقصودم اين است كه اگر نمى توانيم به طور دائم در حال مراقبت و ساخت وساز خودمان باشيم، اقلَّا ماه رمضان را مغتنم بشماريم. شرايط هم در ماه رمضان آماده است. يكى از بزرگترين شرايط، همين روزه اى است كه شما مى گيريد. اين، يكى از بزرگترين توفيقات الهى است. توفيق يعنى چه؟ توفيق يعنى اينكه خداى متعال چيزى را براى انسان، مناسب بياورد. با واجب كردن روزه، خداى متعال زمينه مناسبى را براى من و شما به وجود آورده است كه قدرى در اين ماه به خودمان برسيم. روزه، نعمت بزرگى است. شكم خالى است و مبارزه با نفس، تا حدودى در اثناى روز، از جهات مختلف وجود دارد: هرچه را دوست داريد، نمى خوريد و نمى آشاميد و بسيارى از مشتهيات نفسانى را براى خودتان به مدت چند ساعت ممنوع مى كنيد. اين، يك مبارزه با نفس است؛ مبارزه با هواست، و مبارزه با هوا، در رأس تمام كارهاى نيك و خودسازى ها قرار دارد.

ماه رمضان زمينه بسيار خوبى است و خداى متعال اين فرصت را به من و شما داده كه در اين ماه، چنين امكانى را براى خودسازى پيدا كنيم. علاوه بر اينكه ساعات اين ماه بسيار بابركت است و خداى متعال، از لحاظ طبيعى اين لحظات و ساعات را اين گونه قرار داده است، ساعات بسيار مغتنمى هم هست. يك ركعت نماز شما؛ يك كلمه ذكر «سبحان الله» شما؛ مختصر صدقه دادن شما، و يك صله رحم كوچكى كه در اين ماه بكنيد، مزيتى چند برابر بيشتر از همين امور، وقتى در غير ماه رمضان انجام مى شود، دارد. اين، فرصت بسيار خوبى است. زمينه خوبى است كه انسان در اين ماه به خودش برسد. مثل طبيبى كه با فردى بيمار مواجه است و آن بيمار به امراض متعددى مبتلاست مرض قند دارد، فشار خون دارد، چربى خون دارد، استخوان درد دارد، رماتيسم دارد، زخم معده دارد و خلاصه انواع و اقسام مرض در او هست طبيب حاذق كه امراض او را مى شناسد و راه علاجش را بلد است، با اين بيمار چه كار مى كند؟ اول سعى مى كند بيماريهاى او را روى كاغذ بياورد و ببيند به چه امراضى مبتلاست. اگر طبيب، بعضى از بيماريهاى او را نشناسد و براى علاج بيمارى دوايى بدهد كه با بيمارى ديگر ناسازگار باشد، ممكن است به جاى اينكه او را علاج كند، بيچاره را به بيماريهاى ديگرى هم مبتلا سازد! مثلًا نداند كه بيمار زخم معده دارد؛ بعد براى علاج رماتيسم او آسپرين بدهد! خوب، آسپرين علاج رماتيسم است؛ اما براى زخم معده بسيار مضر است. اگر طبيب، اين مرض را نشناسد و نداند كه بيمار اين مرض را هم دارد، ممكن است به جاى اينكه او را علاج كند، بيچاره را به خونريزى معده هم مبتلا سازد. پس اول بايد با دقت نگاه كند؛ دلسوزانه بيماريها را پيدا كند و آن ها را بنويسد؛ بعد ببيند كدام مهم تر است، كدام فوتى تر است و كدام اصولى تر است. فرض بفرماييد اگر كسى معده ناراحتى دارد، هر دوايى به او بدهند نمى تواند به خوبى آن را جذب كند. يا اگر روده خرابى دارد، هر غذاى مقوّى اى بدهند و از آن بهره ببرد، نمى تواند استفاده كند. راهش اين است اول آن مرضى را كه از بقيه بيماريها تأثير منفى اش بيشتر است و اگر خوب بشود تأثير مثبت شفايش بيشتر است، پيدا كنند.

شما طبيب خودتان بشويد، برادر عزيز! هيچ كس مثل خود انسان نمى تواند بيماريهاى خودش را بشناسد. برخى بيماريها در انسان هست كه اگر مثلًا شما به من بگوييد «تو دچار اين بيمارى هستى»، عصبانى مى شوم و بدم مى آيد. بگويند: «آقا، شما مرد حسودى هستيد.» مگر كسى تحمل مى كند كه به او بگويند «حسود»؟ مى گويد: «حسود خودت هستى! چرا اهانت مى كنى؟ چرا بى خود مى گويى؟» از ديگرى حاضر نيستيم قبول كنيم. اما به خودمان كه مراجعه مى كنيم، مى بينيم بله؛ ما متأسفانه از اين بيماريها داريم. سر هركس را انسان كلاه بگذارد؛ از هركس كه پنهان كند، با خودش كه ديگر نمى تواند! پس بهترين كسى كه مى تواند بيمارى ما را تشخيص دهد، خودمان هستيم. بياوريد روى كاغذ! بنويسيد: «حسد» بنويسيد: «بخل» بنويسيد: «بدخواهى براى ديگران. وقتى كسى به خيرى مى رسد، ما ناراحت مى شويم!» بنويسيد: «تنبلى در كار» بنويسيد: «روح بدبينى به نيكان و صالحان» بنويسيد: «بى اعتنايى به وظايف» بنويسيد: «علاقه به خود. شديداً به خودمان علاقه داريم.»

اگر بيماريهاى ما اين هاست، اين ها را روى كاغذ بياوريم. ماه رمضان فرصتى است كه يكى يكى اين بيماريها را، تا آنجايى كه بشود، برطرف كنيم. اگر برطرف نكنيم، اين بيماريها مهلك خواهد شد؛ هلاك معنوى و واقعى. هلاك جسمى كه چيزى نيست! اگر بيمارى مهلكى در ما باشد يا احتمالش را بدهند، چقدر دستپاچه مى شويم؟ شب خوابمان نمى برد. بهترين دكترها را پيدا مى كنيم، مى گوييم: «نكند اين غده اى كه در بدن من است، در دست من است، زير پوست من است، سرطان باشد!» از تصورش كلى وحشت مى كنيم. آخرش چه؟ آخرش مردن است. حالا نشد، يك سال ديگر است، دو سال ديگر است، ده سال ديگر است. به قول نظامى گنجوى: «اگر صد سال مانى ور يكى روز/ ببايد رفت از اين كاخ دل افروز» ماندنى كه نيستيم. چند صباحى، كمى اين ور، كمى آن ور، تمام خواهد شد. هلاكت جسمانى اين است و اين قدر از آن مى ترسيم. هلاكت معنوى، يعنى براى ابد دچار خذلان و عذاب الهى شدن. يعنى در زندگى جاودان ابدى، از همه نعمتها و لذتها و چشم روشنى هايى كه خداوند براى من و شما معين و مقرر كرده محروم ماندن. انسان به قيامت نگاه كند و ببيند خداى متعال به بعضى از بندگانش همين افرادى كه با آن ها معاشريم و آن ها را در كوچه و محله مى بينيم؛ به همكار ادارى، به دوست دوران تحصيل، يا به يك رفيق بگو بشنو براى برخى كارها و مجاهداتى كه در اين دنيا داشته اند، مقامات عالى مى دهد؛ آن ها را به بهشت مى برد؛ از عذاب دورشان مى دارد و از عقبات قيامت، نجاتشان مى دهد، و ما به خاطر تنبلى؛ به خاطر نرسيدن به خود و به خاطر يك لحظه غفلت، از همه آن ها محروم مانده ايم! آن وقت است كه حسرت گريبان انسان را مى گيرد: «و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضي الأمر»[3] كار هم ديگر از كار گذشته است و حسرت هم فايده اى ندارد. اين، هلاكت معنوى است.

برادران و خواهران! اگر به خودمان نرسيم، بدبختى است؛ روسياهى است؛ محروميت است؛ از چشم خدا افتادن است؛ از مقامات معنوى دور ماندن و از نعيم ابدى الهى، تهى دست ماندن است. پس بايد به خودمان برسيم. ماه رمضان فرصت خوبى است. كتابهاى اخلاق هم خوشبختانه در اختيار هست. لكن آن چيزى كه آدم از مجموع مى فهمد و آنچه مهم است، اين است كه انسان بتواند هوى و هوس خود را كنترل و مهار كند. اين، اساس قضيه است.

يكى از ويژگيها كه بسيار مهم است تا براى خودسازى به آن توجه كنيم و شايد جنبه تقدمى هم داشته باشد، «اخلاص» است. اخلاص عبارت است از كار را خالص انجام دادن و اينكه كارى را مغشوش انجام ندهيم. گاهى هست كه كسى عبادت نمى كند و گاهى عبادت كند؛ اما مغشوش و ناخالص. اين هم مثل آن است. خالص بودن عبادت و خالص بودن عمل، اين است كه براى خدا باشد.

… مبادا انسان به خاطر اينكه ديگران ببينند، كارى را انجام دهد! كارى كه انسان به خاطر توجه ديگران به خودش انجام دهد، از نكردن آن كار بدتر است؛ زيرا نكردن كار، يعنى انسان كارى را انجام نمى دهد. كارى كه انسان براى جلب توجه ديگران نسبت به خودش انجام داده، كأنه انجام نداده است. البته بدتر بودنش هم از اين جهت است كه عمل شرك آلودى انجام داده و اين عمل شرك آلود، فعل حرام است و دوركننده است. بنابراين همه مان در هرجا و در هر موقعيتى كه هستيم، بايد خيلى تلاش كنيم كه كار را خالص انجام دهيم. اگر كار براى خدا انجام گيرد و نيت براى خدا خالص باشد، اشكالاتى كه معمولًا در كارها مشاهده مى شود، پيش نخواهد آمد. ما وقتى مصالح واقعى را فداى حرف اين و آن مى كنيم كه بخواهيم كار را براى اين و آن انجام دهيم. انسان وقتى كار را براى خدا مى خواهد انجام دهد، فقط نگاه مى كند ببيند تكليفش چيست؟ نگاه نمى كند كه يكى خوشش مى آيد، يكى بدش مى آيد؛ پيش چه كسى آبرو پيدا مى كند و پيش ديگرى از آبرو مى افتد. امروز در جمهورى اسلامى، در همه شئون، كار براى خدا سارى و جارى است. هركس در اين كشور و اين نظام، هر كارى كه انجام مى دهد، مى تواند آن را براى خدا انجام دهد و از آن اجر و ثواب و بهره معنوى را ببرد و پيش خدا خودش را روسفيد كند.

… انسان اگر خود را به دعاهايى كه از ائمه عليهم السّلام، مأثور است، انس بدهد و مرتبط كند، اميد اين هست كه توانسته باشد با خداى متعال، درست مناجات كند و چنان كه شايسته الهى است، با او حرف بزند. ضمناً ماه رمضان ماه دعاست. دعاها را فراموش نكنيد. دعاهاى وارد شده در ماه رمضان، يكى از آن نعم و فرصتهايى است كه بايد مغتنم بشمريد. اين دعاى ابى حمزه، اين دعاى افتتاح، اين دعاى جوشن و بقيه ادعيه اى كه در روزها و شبها و سحرها و بقيه ساعات و اوقات مخصوص در ماه رمضان وارد شده است، واقعاً از نعمتهاى بزرگ الهى است. فرصت را مغتنم بشماريد.

من به ذهنم رسيد كه اين توصيه را هم عرض كنم كه اين نوافل سى و چهار ركعتى كه براى نمازهاى روز و شب وارد شده است، بسيار باارزش است. ماه رمضان فرصت خوبى است. ما غالباً اهل نوافل نيستيم. ولى ماه رمضان كه مى شود، چه مانعى دارد؟ كدام كار با دهان روزه، بهتر از نماز خواندن؟ چهار ركعت نماز ظهر است، قبل از اين چهار ركعت، هشت ركعت نافله دارد؛ چهار دو ركعتى. چهار ركعت نماز عصر است و قبل از اين چهار ركعت، هشت ركعت نافله نماز عصر است. اين نوافل را بخوانيد. همچنين نوافل مغرب را كه از اين ها مهم تر است؛ و نيز نوافل شب كه يازده ركعت است. همچنين نافله صبح كه دو ركعت است. كسانى هستند كه در ايام معمولى سال، برايشان مشكل است پيش از اذان صبح براى نماز شب بيدار شوند. ولى در اين شبها، به طور قهرى و طبيعى بيدار مى شوند. اين يك توفيق الهى است. چرا از اين توفيق استفاده نكنيم؟ إن شاء اللّه فرصتهاى ماه رمضان را مغتنم بشماريد.

من چند دعا هم بكنم، آمين بگوييد:

نسألك اللهم و ندعوك، باسمك العظيم الاعظم. الاعز الاجل الاكرم يا الله!

پروردگارا! به محمد و آل محمد، ما را قدردان اين ماه قرار بده.

پروردگارا! به محمد و آل محمد، ما را به اعمالى كه در اين ماه براى مؤمنين قرار داده اى، موفق بگردان.

پروردگارا! به محمد و آل محمد تو را سوگند مى دهيم، رضاى خودت را شامل حال ما در اين ماه بگردان. مغفرت و عفو خودت را شامل حال ما بگردان.

پروردگارا! ما را با اعمالمان به وليت امام زمان أرواحنا فداه، در اين ماه نزديك بگردان. قلب مقدس آن بزرگوار را از ما راضى كن. ما را به اعمال خير كه اين ماه فرصت خوبى براى اين اعمال است موفق بگردان.

پروردگارا! اسلام و مسلمين را سربلند كن. همه امور مسلمانان را اصلاح بفرما. شرّ دشمنان و كفار را از سرِ بلاد و ملتهاى اسلامى، مخصوصاً در اين مناطقى كه زياد ظلم و جور مى كنند، كوتاه بگردان.

پروردگارا! مشكلات را به سود مسلمين خاتمه ببخش. جمهورى اسلامى را تا ظهور ولىّ عصر أرواحنا فداه، پايدار و مبارك بگردان. بركات خودت را بر مردم ما نازل كن.

و السّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته

منبع:http://porseman.org


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 38
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آمار

  • امروز: 7
  • دیروز: 33
  • 7 روز قبل: 150
  • 1 ماه قبل: 1879
  • کل بازدیدها: 65157

خبرنامه

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید

کاربران آنلاین

موضوعات

  • همه
  • در ساحل نجات
  • اخبار
  • شرح حال علما
  • لطائف و ظرائف
  • شهدا افلاکیان خاکی
  • هر روز یک حدیث
  • شعر
  • دانستنی ها
  • اهل بیت (علیه السلام )
  • نکات تربیتی ناب
  • تاریخی
  • خانواده در اسلام
  • محرم
  • داستانک
  • مهدویت
  • در محضر علما
  • سر بند عشق
  • مطالبات رهبری
  • تذکره الاولیاء
  • مناجات نامه
  • روانشناسی
  • رمضان
  • حجاب و عفاف
  • فضای مجازی
  • انقلاب
  • ادعیه و زیارات
  • تفسیر یک آیه از قرآن
  • حدیث سلسله الذهب
  • در محضر قرآن
  • غدیر خم
  • طب سنتی
  • اربعین
  • اخلاق
  • شهید
  • تصاویر
  • رجب
  • انقلاب
  • انقلاب
  • وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس