مدرسه علمیه حضرت زهرا(س) دورود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آسیب شناسی عاشورا

07 آبان 1396 توسط لیریائی

بخشی از سخنرانی مکتوب حجت الاسلام رفیعی در خصوص عاشورا

 

در قصه ی عاشورا چهار آسیب اساسی وارد شده است:

 ۱- آسیب محتوایی: که خطرناک ترین نوع آسیب است. آسیب محتوایی یعنی بنده که الان یک سخنرانی کردم امشب اینجا، یک کسی بیاید برود بیرون یک دستی در آن ببرد و حرف های بنده را یک طور دیگری نقل کند، دروغ قاطی آن کند، از خودش یک چیزهایی بنویسد. چند سال قبل یک خانمی به من زنگ زد عذر خواهی کند که من توبه کردم و … گفتم خانم حالا چه ربطی به من دارد؟ توبه بین شما و خدا است، گفت نه یک حق الناسی است که شما باید بگذری، گفتم من گذشتم، اگر غیبتی بوده و…، گفت نه مهم تر از این حرف ها است، گفتم خب بفرمایید چه است، گفت ما یک گروهی هستیم ک هم نیکی از آن ها بودم(پنج شش نفر بودیم)، ما را مامور کرده بودند سخنرانی های افراد را گوش دهیم ببینیم چطور می توانیم از ابتدا، وسط، انتهایش یک چیزی بیرون بیاوریم سر هم کنیم و یک کلیپی از آن درست کنیم که لطمه ای به آن آقا بزنیم، مثلا شما یک جای دیگری گفتید نمی شود، یک جایی گفتید می شوید، ما آن می شود را برداریم نمی شود خود شما را بگذاریم کنار آن، شما این کار را در پنج سخنرانی در ده سخنرانی ببینیم می توانیم ضد نظامی، ضد ولایت فقیهی، ضد دینی، در بحث های مختلفی، حرف هم از خودمان اضافه نمی کردیم، فقط گزینش می کردیم، چینش می کردیم؛ ایشان گفت من بعدا پشیمان شدم و…؛ البته من از ایشان خواستم که آن گروه را معرفی کند و به بعضی از عزیزان هم عرض کردم و این ها را معرفی کردم. ببینید این می شود تحریف و آسیب محتوایی؛ یعنی شما بیایید یک چیزی را از خودت مکتوب؛ حالا کربلا که سخنرانی های امام حسین (علیه السلام) و حرف های اباعبدالله فیلم و عکس و تصویر ندارد نوشته است، این نوشته هایی که تا امروز دست ما آمده است، اگر افرادی با قرض با مرض از روی جهل، چیزهایی کم و زیاد کنند، این بزرگترین گناه است.
ما در قرآن چند وَیل داریم، وَیل یعنی وای، یعنی عذاب، بعضی روایات دارد که وَیل چاهی است در جهنم که هفتاد سال مسیرش است، کنایه از اینکه یکی از اقسام عذاب الهی وَیل است،   «فَوَیلٌ لِّلمُصَلِّین» «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» وای بر کم فروش، وای بر نماز گذار با ریا، وای بر تکذیب کننده، در قرآن چند وَیل داریم، اما تنها آیه ای که سه وَیل پشت سر هم در آن است سوره ی بقره آیه ۷۹ است؛ چه است که خدا فرموده وای وای وای، یک وقت می آیی بیرون می بینی دمپایی است را بردند می گویی وای، یک وقت می بینی موتورت را بردند می گویی وای وای، یک وقت می بینی ماشینت را بردند، بچه ات را دزدیدند، اگر بچه ات را بردند دیگر باید بگویی وای وای وای، خدا بعضی جاها یک وای گفته است «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» وای بر کم فروش؛ اما در این آیه می گوید سه بار “وَیل”، خب این راجع به چه است؟ می گوید وای وای وای بر آن هایی که از خودشان دروغ درست می کنند بعد به خدا نسبت می دهند، و این قصه در کربلا خیلی حساس است، مقام معظم رهبری فرمود مستند نقل کنید، معتبر نقل کنید، نکند به قیمت گریاندن مردم دروغ به کربلا نسبت بدهیم، آیه را بخوانم «فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِم» وای بر آن هایی که با دست خودشان یک چیزی می نویسند «ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِنْدِ ٱللَّه» می گویند خدا این حرف ها را زده است، «لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ» دوباره وَیل.
آقایان عزیز، برادران عزیز، ذاکران عزیز که الحمدالله مداح ها و مداحی ها هم زیاد شده است، مجالس زیاد شده است، هیات ها زیاد شده است، خیلی خوب است، هر چه این ها رشد کند خوب است، اما دروغ در کار نباشد، چیزی که نیست نباشد، از خودمان چیزی را درست نکنیم. متاسفانه من پارسال همین شب دوازدهم خدمت مقام معظم رهبری (حفظه الله) منبر داشتیم، بعد از منبر که خدمت ایشان رفتیم برای شام، من به ایشان عرض کردم که حضرت آقا چیزهایی را ما امسال شنیدیم و بعضی هایش را هم از صدا و سیما شنیدیم که دروغ محض است، بابا این اگر ماه رمضان باشد روزه باطل است، اگر امام حسین جلوی شما را بگیرد بگوید این حرف کجای تاریخ بود! ایشان فرمودند من هم قبول دارم، بگویید، بعد من به ایشان عرض کردم که آقا صدا و سیما باید بگوید، ایشان فرمودند صدا و سیما هم دست خود شماها است، خب راست می گویند، خب ما در برنامه های مختلف می رویم سخنرانی می کنیم، فرمودند خود شماها بگویید، وظیفه شما است.

ما حق نداریم با مطالب نادرست نهضت عاشورا را، با مطالب غیر مستند نهضت عاشورا را بیان کنیم، آنقدر الحمدالله مطالب خوب داریم، این مقتل جامع که چاپ شده است، بسیار کتاب خوبی است، چند نفر از محققین روی آن کار کردند، این در اختیار دوستان باشد، آن هایی که می خواهند مطالعه کنند رو به منابع ضعیف نیاوریم.

۲- آسیب رَوشی: برای عزاداری اباعبدالله ضجه، فریاد، گریه، سینه، به خود زدن، اشک، زبان حال، هیچ مانعی ندارد. امل حالا ما می توانیم این جلسه را با موسیقی بچرخانیم! الان بعضی از عزاداری ها (در کشور خیلی کم است ولی کم آن هم زیاد است) با آلات موسیقی اداره می شود، این خوب نیست. می توانیم یک سبکی را پیاده کنیم که این سبک برای آن طرف آب است، برای یک فرد مبتذلی است، نه، من خودم خدمت مقام معظم رهبری(حفظه الله) امسال بودم، یک آقایی آمد خدمت ایشان از این شاعران معروف، متدین، جوان، که خیلی هم آقا ایشان را دوست داشتند و آمدند جلو و ایشان را در آغوش گرفتند و بوسیدند، ایشان فرمودند حضرت آقا نظر شما راجع به سبک های موسیقی چیست؟ ایشان فرمود لازم است، سبک موسیقی غیر از خود موسیقی است، بالاخره  شعری که آدم می خواند در یکی از سبک ها قرار می گیرد، سبک های مختلفی، چطور نثر سبک دارد، منبر سبک دارد، شعر هم سبک دارد، به آن سبک می گویند سبک موسیقی، یک هنر هم است، اما این غیر از این است که وسایل موسیقی آن هم سبک های ابتذالی بیاید در کار.
بحث روشی در الفاظ هم است، شعرهای سخیف، شعرهای ناپسند. یک وقتی مقام معظم رهبری فرمود، فرمود ابروی اباالفضل و چشم اباالفضل و این ها که موجب کمال حضرت ابالفضل نشد. چه ابرویی، چه قدی، چه چشمی!! اولا که چشم و ابروی حضرت اباالفضل را شما در کجا دیدید؟! تاریخ نقل کرده است؟! عیبی ندارد اما این ها فضیلت برای اباالفضل العباس نیست، خیلی چشم و ابرو قشنگ ما در این عالم داریم، فضیلت عباس در شجاعتش است، در صلابتش است، در مبارزه اش است، در امام شناسی است، پای ولیّ زمان خودش ایستادن است، در ایثارش است.
باز من این را از ایشان شنیدم که فرمودند حتی مثلا می خواهید بگویید زینب(سلام الله علیها) آمد بگوید داداشم، نه، بگویید برادرم؛ داداش را ماها می گوییم بین خودمان! یعنی الفاظی که به کار برده می شود، الفاظی که سخیف باشد، العیاض بالله بیچاره بود و چنین بود، نه، زینب(سلام الله علیها) چاره ساز همه ی عالم است، کربلا چاره ساز بود، مجلس یزید چاره ساز بود، شب عاشورا اینگونه، عصر عاشورا اینگونه.

۳- آسیب های اجتماعی: عزاداری لازم است، مجلس لازم است، باید این مجالس روز به روز با شکوه تر بشود، اما می شود مثلا با مال قصبی باشد؟! نه، عزاداری اباعبدالله را ما یک جایی انجام دهیم که صاحبش راضی نیست! از یک برقی استفاده کنیم که برق دولتی است، دولت راضی نیست بیت المال است. یا ساعتی از شب را بیاییم برنامه بگذاریم، یک نیمه شب، دو نیمه شب، بلندگو های بلند که بیمار، مریض، سالم، بچه، کودک، دیگران! من یک وقتی سال گذشته مشهد منبر داشتم، یک هیاتی بود آن جایی که ما هتل داشتیم، ساعت دوازده و نیم شب شروع می کردند تا تقریبا ساعت دو، اصلا قرارشان این بود می گفتند دوازده و نیم تا دو! من به فرمانده نیروی انتظامی امسال گفتم، شما باید یک ملاکی، یک سبکی برای این داشته باشید! آخه دوازده و نیم شب زمان عزاداری نیست، لذا روی ساعاتش، روی زمینش. یا نه، طرف خمسش را نمی دهد، وجوهاتش را نمی دهد، این واجب است، عزاداری بر اباعبدالله فضیلت است ولی پرداخت خمس به گردنش است و واجب است. لذا این آسیب هم باید رویش دقت شود، خدایی ناکرده با آزار، اذیت، قصب! بله البته من بارها این را گفتم، مردم باید در این آیام آن هایی که در کوچه شان روضه است همکاری کنند، خانه شان را در اختیار قرار دهند، محله را در اختیار قرار دهند، همه باید همکاری کنند عزاداری شکل بگیرد. اما صاحبان برگزار کننده مجلس عزاداری هم از این آسیب پرهیز کنند.

۴- آسیب تحلیلی: خب حالا می خواهیم قیام عاشورا را تحلیل کنیم، به قول مرحوم استاد شهید مطهری (أعلى الله مقامه الشّریف) همه ی عاشورا را در یک کلمه تحلیل کنیم برای آمرزش گناهان ماست که ما خطا بکنیم اشک بریزیم و امام حسین(علیه السلام)، با اشک بر اباعبدالله بخشیده شویم؛ بر منکرش لعنت که زیارت اباعبدالله، اشک بر اباعبدالله گناهان بزرگ را می بخشد. اما آیا واقعا این تحلیل است! همه ی تحلیل عاشورا را انسان بیارد در این قصه؟! و لذا عده ای تحلیل غلط! چطور الان این حادثه ی منا که پیش آمد که خدا لعنت کند مسببین آن را، شاهد ذلتشان باشیم کسانی که این بی دقتی را کردند. اول تحلیلی که کرد آن آقا، گفت قضا و قدر الهی است، وقتی این حرف را زد، من یاد حرف یزید افتادم، چون وقتی سر مقدس اباعبدالله را گذاشتند مقابل یزید گفت قضاء من الله، این قضای الهی بوده است، خدا خواسته است شما کشته شوید و ما هم حاکم باشیم. اتفاقا خود معاویه هم در خلافت یزید این حرف را زد، گفت «امر یزید قضاء من قضاءالله» خلافت یزید قضا و قدر الهی است. بله ما قضا و قدر را قبول داریم، ولی شما خودت را از پشت بام پرتاب کن پایین، قضا و قدر الهی است؟!!  کی خدا راضی به قتل مظلوم است؟! کی خدا راضی به شهادت اباعبدالله است؟!! خدا رحمت کند شیخ صدوق کتابی دارند «اعتقادات»، می گوید این حرف عوامانه است که کسی بیاید بگوید شهادت اباعبدالله به رضایت الهی است، خدا راضی به قتل ولیّ خودش است!

منبع: http://eheyat.com

 نظر دهید »

دانستنی هایی از ماه صفر

23 آبان 1394 توسط لیریائی


ماه صفر، دومین ماه سال قمرى است. تاریخ قمرى همانند سایر تاریخ ‌هاى رایج، از دوازده ماه تشکیل یافته و اسامى آن ها بدین ترتیب است: محرم، صفر، ربیع الاوّل، ربیع الثّانى، جمادى الاولى، جمادى الثّانیه، رجب، شعبان، رمضان، شوّال، ذوالقعده و ذوالحجّه.

این تاریخ، پیش از اسلام، در میان مردم جزیرة العرب رواج داشت و تاریخ رسمى آنان بود.

پس از ظهور دین مبین اسلام، تاریخ قمرى به عنوان یک تاریخ مذهبى و ملى، مورد پذیرش مسلمانان قرار گرفت.

در عصر خلافت عمر بن خطاب (دومین خلیفه مسلمانان) با پیشنهاد حضرت على علیه السّلام و تصویب خلیفه وقت، هجرت پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله از مکه معظمه به مدینه منوره، مبداء تاریخ قمرى اسلامى قرار گرفت. بدین جهت، این تاریخ را، تاریخ هجرى قمرى نامیده اند.

گفتنى است که تاریخ قمرى بر اساس گردش ماه (قمر) بر دور زمین محاسبه مى گردد. به این صورت که ماه، هنگامى گردش خود را از هلال آغاز مى کند تا به پایان رساند و به هلال بعدى وصل شود، یک ماه پدید مى آید و با دوازده بار تکرار این گردش، یک سال قمرى شکل مى گیرد.

هر ماه قمرى، مدتش 29 روز و 12 ساعت و 43 دقیقه است و تعداد روزهاى یک سال قمرى، 354 روز است.

اما تاریخ ‌هاى دیگر، مانند: هجرى شمسى، فرس قدیم، میلادى و غیره، بر اساس گردش زمین بر دور خورشید محاسبه مى گردد و تعداد روزهاى آن ها، 365 روز و 6 ساعت است. به همین جهت میان تاریخ قمرى و تاریخ شمسى، در حدود یازده روز در هر سال فاصله است.

علل نامگذارى ماه هاى قمرى

ابن عساکر در کتاب گرانسنگ «تاریخ دمشق» به نقل از ابوعمروبن علاء درباره علل نام گذارى ماه هاى قمرى گفته است: إنّما سُمّى المحرّم لا ن القتال حرم فیه، و صفر لا ن العرب کانت تنزل فیه بلادا یقال لها صفر، و شهرا ربیع کانوا یربعون فیها، و جمادیان کان یجمد فیها الماء، و رجب کانوا یرجبون فیه النّخل، و شعبان شعب فیه القبائل، و رمضان رمضت فیه الفصال من الحرّ، و شوّال شالت الا بل باءذنابها للضرب، و ذوالقعدة قعدوا فیه عن القتال، و ذوالحجّة کانوا یحجّون فیه، فامّا اوّل السّنة فالمحرّم.

یعنى: ماه محرم، بدین جهت نامیده شده است که جنگ و درگیرى در آن حرام شده است، و ماه صفر بدین لحاظ نامیده شده است که عرب ها در این ماه بر زمین هایى، منزل مى گزیدند که به آن ها صفر گفته مى شد، و دو ماه ربیع (اوّل و ثانى) بدین جهت نامیده شده اند که عرب ها در این دو ماه زندگى بهارى در پیش مى گرفتند، و دو ماه جمادى (اوّل و آخر) بدین جهت نامیده شده است که عرب ها در این ماه براى درختان خرما ستون هایى قرار مى دادند تا بر اثر زیادى محصول خرما، شاخه ها و درختان خرما نشکند، و شعبان از این جهت نامیده شده است که قبیله ها در آن از یکدیگر پراکنده و جدا مى شدند، و رمضان از این جهت نامیده شده است که در آن، فصل هاى سال به شدت گرما مى رسند، و شوال بدین جهت نامیده شده است که شتر، دم خود را براى زدن بالا مى برد (کنایه از آمادگى عرب ها براى ضربه زدن به یکدیگر)، و ذى قعده به این سبب نامیده شده است که مردم در این ماه به خاطر حرمت جنگ و خون ریزى، خانه نشین مى شوند، و ذى الحجّه بدین سبب نامیده شده است که عرب ها در این ماه، به حجّ خانه خدا مى پرداختند. و اما نخستین ماه سال، ماه محرم است.

صفر به معناى خالى نیز آمده است. ممکن است علت نامگذارى این ماه بدین جهت باشد که عرب ها پس از تحمل سه ماه حرام و خوددارى از قتل و غارت و خون ریزى، با آغاز ماه صفر به جنگ و غارتگرى مى پرداختند و روستانشینان و ساکنان کم جمعیت بادیه ها از ترس هجوم غارتگران و جنایتکاران، اسباب و اثاث خویش را جمع کرده و به جاهاى امن کوچ مى نمودند و روستاها و بادیه هاى خود را خالى مى کردند.

حرمت ماه صفر در نزد قریش

اهالى حجاز، به ویژه قبیله معروف «قریش» پیش از ظهور اسلام، نسبت به زیارت خانه خدا و حرام دانستن چهار ماه از ایّام سال قمرى که از سنت هاى بر جاى مانده از حضرت ابراهیم علیه السّلام و فرزندش اسماعیل علیه السّلام بود، مرتکب تحریف و تغییر در احکام الهى و عمل نمودن به هواهاى نفسانى خود مى شدند.

آنان چون مردمى جنگجوى، قبیله گرا و فاقد تشکیلات حکومتى و دولت بودند، در بیشتر سال به تاراج دارایى ها، جنگ و خون ریزى یکدیگر و سایر ساکنان شبه جزیره مى پرداختند و امنیت جامعه را به کلى از میان مى بردند.

از سوى دیگر ناچار بودند که به خاطر پاى بندى به سنّت آبا و اجدادى خویش، چهار ماه حرام را تحمل کنند و در این مدت از جنگ و خون ریزى و غارتگرى دست بردارند.

پس از مدتى، تحمل سه ماه حرام (یعنى: ذى قعده، ذى حجه و محرم) که پشت سر هم بودند، بر آنان دشوار آمد و در صدد تغییر آن برآمدند.

آنان تصمیم گرفتند که حرمت ماه ذى قعده و ذى حجه را نگه دارند و این دو ماه را جهت زیارت خانه خدا براى ساکنان شبه جزیره در امنیت نگه دارند، ولى بر خلاف سنت ابراهیمى، حرمت ماه محرم را شکسته و آن را براى خود مباح سازند و در این ماه، بسان ماه هاى دیگر سال به جنگ و غارتگرى بپردازند و به جاى آن، ماه صفر را حرام نمایند.

بدین جهت، مدتى ماه صفر در نزد آنان، از جمله ماه هاى حرام بوده است.

هم چنین آنان دست کارى دیگرى در ماه هاى حرام کرده بودند و آن عبارت بود از این که هر ماه حرام را دو سال حرام مى دانستند و ماه هاى دیگر را حلال مى شمردند. به عنوان مثال، دو سال پشت سر هم، ماه محرم را ماه حرام و ماه زیارت مى دانستند و ماه هاى دیگر را براى خویش مباح مى نمودند و سپس دو سال بعد، ماه صفر را ماه زیارت و ماه حرام مى دانستند و سایر ماه ها را حلال و مباح مى شمردند. تا این که حج آنان در حجة الوداع که آخرین سفر زیارتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به مکه معظمه بود،مصادف شد با ماه ذى الحجّه، و در این ماه مسلمانان حج واجب و زیارت خانه خدا را به جاى آوردند و به دستور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله این ماه براى همیشه ماه زیارتى خانه خدا و حج واجب تعیین گردید.

برخورد قرآن کریم با تحریف هاى مشرکان قریش

قرآن کریم که کامل ترین کتاب آسمانى است، تحریف هاى پدید آمده از سوى مشرکان قریش در تغییر و تبدیل ماه حرام و دست کارى در احکام الهى را به رسمیت نشناخت و آن را محکوم کرد.

در سوره مائده، خطاب به مؤ منان فرمود: یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنوُا لا تُحِلّوُا شَعائِرَ اللّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ…

اى کسانى که ایمان آورده اید، شعائر الهى و ماه حرام را بر خود حلال و مباح نسازید.

در سوره توبه، این موضوع را به صورتى روشن تر بیان کرد و کردار مشرکان و کافران را تقبیح نمود: إ نَّمَا النَّسیئىُ زِیادَةٌ فِى الْکُفرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذینَ کَفَروُا یُحِلُّونَهُ عاما وَ یُحَرِّمُونَهُ عاما لِیوُا طِئوُا عِدَّةَ ما حرَّمَ اللّهُ، فَیُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ اَعْمالِهِمْ.

همانا فراموشى (نسبت به ماه هاى حرام) در کفر (عصرجاهلیت) بسیار بود که به واسطه آن گمراه مى شدند آنانى که کفر را پیشه خود کرده بودند. به طورى که (آن ها را) در سالى حلال و در سال دیگر حرام مى شمردند تا پایمال کنند شمار آن چه (از ماه ها) را که خدا حرام کرده است. پس آنان، مباح مى کردند آن چه را که خدا حرام کرده بود. (بدین ترتیب) کردار زشتشان برآنان آراسته مى گردید.

قرآن کریم بسان سنّت ابراهیمى، تنها ماههاى ذى قعده، ذى حجّه، محرّم و رجب را حرام و ماه هاى زیارت دانسته است.

ماه صفر در نزد شیعیان

شیعیان إثنى عشرى و محبان اهل بیت علیهم السّلام، ماه صفر را از ایام سوگوارى سال مى دانند. زیرا در ابتداى این ماه خانواده امام حسین علیه السّلام و بازماندگان واقعه کربلا را به صورت اسیرى وارد شام نمودند و آنان را در فشار روحى و روانى و مورد تحقیر و توهین قرار دادند، به طورى که یکى از فرزندان خردسال امام حسین علیه السّلام، به نام رقیه (س)، بر اثر این سختى هاى طاقت فرسا، در دمشق به لقاءاللّه پیوست. هم چنین، بیستم این ماه، اربعین شهادت امام حسین علیه السّلام و یارانش در کربلا است.

بنا به روایت علماى شیعه و برخى از علماى اهل سنت، در 28 صفر، رحلت جانگداز رسول گرامى اسلام حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله و شهادت سبط پیامبر، حضرت امام حسن مجتبى علیه السّلام و در آخر این ماه، شهادت ثامن الحجج حضرت على بن موسى الرضا علیه السّلام واقع شده است. بدین جهت، شیعیان این ماه را همانند ماه محرم، به سوگوارى مى پردازند. در بسیارى از مراسم ها و محافل مذهبى، دو ماه محرم و صفر را پشت سر هم گرامى مى دارند و در آن ها به عزادارى مشغول مى باشند.

ولیکن، اکثر مورخان اهل سنت، رحلت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را در ماه ربیع الاول مى دانند. بدین جهت براى این ماه برنامه ویژه اى ندارند.

اعمال عبادى ماه صفر

هر یک از روزهاى سال، روز خداست و انسان مى تواند در آن روز براى موفقیت خویش، تلاش کند و براى نزدیکى به خداى سبحان و فراهم آورى خرسندى وى، عبادت کند، تصدّق نماید و خدمت به مردم کند.

ماه صفر نیز این چنین است. اگر انسان، طالب رضاى الهى باشد و در این راه بکوشد، به توفیقات الهى دست پیدا مى کند و درهاى رحمت، نعمت و سرافرازى را به روى خود مى گشاید. در مقابل، اگر از یاد خدا غافل بماند و در پى هوى و هوس هاى نفسانى باشد و از شیطان لعین پیروى کند، طبعا از توفیقات الهى دور مى گردد و درهاى نقمت، بدبختى و سیاه روزى را به روى خود مى گشاید و زمینه عذاب الهى در روز قیامت را براى خویش فراهم مى کند.

با این حال، در برخى از منابع آمده است که ماه صفر، معروف به نحوست است.

محدث جلیل القدر حضرت آیت الله شیخ عباس قمى (ره) هم در مفاتیح الجنان، در بخش اعمال ماه صفر، و هم در وقایع الایّام، به این موضوع اشاره کرده است.

در این جا، متن گفتار این محدث بزرگ را از وقایع الا یّام بیان مى کنیم:

بدان که این ماه (صفر) معروف به نحوست است و شاید سبب آن، واقع شدن وفات رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله است در آن، هم چنان که نحوست دوشنبه به این سبب است. و یا به جهت آن است که این ماه، بعد از سه ماه حرام (ذى قعده، ذى حجّه و محرم الحرام) واقع شده که در آن سه ماه، حرب و قتال نبوده و در این ماه، شروع به قتال مى نمودند و خانه و منازل از اهلش خالى مى شد. و این هم یک سبب است در وجه تسمیه آن، به صفر.

به هر حال، از براى رفع نحوست، هیچ چیز بهتر از تصدقات و ادعیه و استعاذات وارده نیست. و اگر کسى خواهد محفوظ بماند از بلاهاى نازله در این ماه، در هر روز ده مرتبه بخواند این دعایى را که «محدث فیض» روح الله روحه، در «خلاصة الاذکار» ذکر فرمود:

یا شدید القوى، و یا شدید المحال، یا عزیز، یا عزیز، ذلّت بعظمتک جمیع خلقک، فاکفنى شَرّ خلقک، یا محسن، یا مجمل، یا منعم، یا مفضل، یا لا اِله الّا اءنت، سبحانک إ نّى کنتُ مِن الظّالمین، فاستجبناله و نجّیناهُ

من الغمّ، و کذلک ننجىِ المؤ منین، و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّیبین الطّاهرین

 نظر دهید »

هیچ گاه.....

10 آبان 1394 توسط لیریائی

هیچ گاه به امید تغییر دادن کسی با او وارد زندگی مشترک نشو.

هیچ گاه فراموش نکن که شرایط تغییر می کند و زمان نقش حیاتی دارد و هرگز برای تازه شدن دیر نشده است .

هیچ گاه تنها نخواهی ماند ،اگر با خدا باشی جمعیتی از درون به تو پناه می آورند .

هیچگاه برای شروع دیر نیست.اگر با دیروزت خرسند نبودی، تلاش کن امروزی متفاوت خلق کنی.
یکجا نمان. بهتر از دیروزت باش!

هیچگاه گلی را پرپر نکن،دلی را نشکن ، خودخواه نباش وکودکی رارنجور نکن

 هیچ گاه شکوه ازتنهایی روزگار نکن.

هیچ گاه کسی را در زندگی ملامت نکن

هیچ گاه برای آرامش خودت ،آرامش کسی را برهم نزن .

و همیشه سه چیز را مد نظر داشته باش :خدا ،مرگ ، قیامت

 1 نظر

ادب حضرت ابو الفضل العباس (علیه السلام)در کودکی

30 مهر 1394 توسط لیریائی

یکی از فضايل والاى انسانى و اسلامى، رعايت ادب است. ادب در برابر بزرگان و مقدسات و در همه موارد زندگى، زينت اخلاق بوده و از عوامل و اركان مهم شخصيت معنوى انسان است. اميرمومنان على عليه‌السلام ضمن سفارش به فرزندش امام حسن عليه‌السلام در فراگيرى ادب ، فرمود:

يا بنى ! الادب لقاح العقل ، و ذكا القلب و عنوان الفضل

پسرم ادب ، مايه بارور شدن عقل و بيدارى قلب و سرلوحه فضل و بزرگوارى است. نيز فرمود: من اخر عدم ادبه ، لم يقدمه كثافه حسبه كسى كه بى ادبى ، او را عقب انداخت ، عظمت و كثرت فاميل، او را به جلو نخواهد انداخت(1) نيز فرمود: لا ميراث كالادب ، هيچ ارثى ارزشمندتر از ادب نيست(2) بر همين اساس حضرت على عليه‌السلام فرزندانش را بخوبى تربيت كرد، و آنها از باادبترين افراد جامعه خود بودند. حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام از همين مكتب درخشان، درس ادب آموخته بود، كه از ويژگي‌هاى زندگى سراسر درخشان وى ادب او در همه دوران‌هاى زندگيش از كودكى تا آخر عمر بود. در اين زمينه نظر شما را به چند نمونه زير جلب مى كنيم :

1. روايت شده: حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام بدون اجازه در كنار امام حسين عليه‌السلام نمى نشست، و اگر پس از اجازه مى نشست، مانند عبد خاضع دو زانو در برابر مولايش مى نشست.(3)

حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام گاهى در كنار پدر مشغول كشاورزى و باغدارى و نخلستان‌ها بود و زمانى احاديث و برنامه هاى اسلام را در مسجد به ديگران مى آموخت و به تهيدستان و بينوايان كمك مى كرد. او به برادران و خواهرانش احترام شايان مى نمود و دوش به دوش آنان در بالا بردن سطح فرهنگ مردم مى كوشيد و در يك كلام، بازوى پرتوان پدر و چشم نافذ اسلام و مطيع برادرانش امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بود

2. روايت شده: در طول 34 سال عمر حضرت ابوالفضل العباس ‍ عليه‌السلام آن بزرگوار هرگز به برادرش امام حسين عليه‌السلام برادر خطاب نكرد، بلكه با تعبيراتى مانند سيدى، مولاى، يابن رسول الله، آقاى من ، سرور من ، اى پسر رسول خدا، آن حضرت را صدا مى زد، جز در آخرين ساعت عمر، در آستانه شهادت ، كه صدا زد: (برادر، برادرت را درياب !)اين تعبير نيز يك نوع ادب بود، زيرا بيانگر آن بود كه برادرت رسم برادرى را با بهترين وجه ادا كرد، اكنون تو نيز اى برادر، با مهر برادرى به من بنگر! در كتاب مستطرف الاحاديث آمده است : روزى امام حسين عليه‌السلام در مسجد آب خواست. حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام كه در آن هنگام كودك بود، بى آنكه به كسى بگويد باشتاب از مسجد بيرون آمد. پس از چند لحظه ديدند، ظرفى را پر از آب كرده و با احترام خاصى ظرف آب را به برادرش امام حسين عليه‌السلام تقديم مى كند. روز ديگر، خوشه انگورى را به او دادند. او با اينكه كودك بود، با شتاب از خانه بيرون آمد، پرسيدند: كجا مى روى ؟ فرمود:(مى خواهم اين انگور را براى مولايم حسين عليه‌السلام ببرم )(4)
امام حسين (ع)

در همان خردسالى حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام حضرت امام على عليه‌السلام توجه خاصى به ادب وى داشت و او را به تلاش‌ها و كارهاى مهم و سخت مانند كشاورزى، تقويت روح و جسم، تيراندازى و شمشير زنى و ساير فضايل اخلاقى، تعليم و عادت داده بود. حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام گاهى در كنار پدر مشغول كشاورزى و باغدارى و نخلستان‌ها بود و زمانى احاديث و برنامه هاى اسلام را در مسجد به ديگران مى آموخت و به تهيدستان و بينوايان كمك مى كرد. او به برادران و خواهرانش احترام شايان مى نمود و دوش به دوش آنان در بالا بردن سطح فرهنگ مردم مى كوشيد و در يك كلام، بازوى پرتوان پدر و چشم نافذ اسلام و مطيع برادرانش امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بود. سخن حضرت على عليه‌السلام در زبان، سيماى حضرت امام حسن عليه‌السلام در چهره، و خون حضرت امام حسين عليه‌السلام را در رگ‌ها داشت .(5)

پي نوشت ها:

1.غرر الحكم : كلمه 513

2.نهج البلاغه : حكمت 51

3.معالى السبطين : ج 1، ص 443

4. شخصيت ابوالفضل العباس عليه السلام از: عطايى خراسانى ، ص 116 - 117

5.اقتباس از پرچمدار نينوا، تحليلى از زندگانى حضرت عباس عليه‌السلام ، اثر دانشمند محترم نويسنده درد آشنا و دلسوز، مروج مكتب قرآن و اهل بيت عليهم السلام آقاى حاج شيخ محمد محمدى اشتهاردى .

 نظر دهید »

فضایل حضرت علی اکبر (علیه السلام ):

29 مهر 1394 توسط لیریائی

فضایل حضرت علی اکبر(علیه السلام ):

مورخین نقل کرده اندزمانی که لشکرعمر سعد چهره ی بابرکت حضرت رادیدندگفتند(فتبارک الله احسن الخالقین) این قدر حضرت علی اکبر(علیه السلام )شبیه پیامبر(ص)بودندکه لشکرعمرسعدگمان کردند پیامبر(ص)است که حضرت علی اکبر(علیه السلام )فرمود:اناعلی بن الحسین بن علی(علیه السلام )وبعدبحث ولایت وتوحید راعنوان کردوفضایل امام حسین(علیه السلام )راتوصیف فرمود فضایل حضرت علی اکبر(علیه السلام )به قدری بودکه درزیارت عاشورابه ایشان سلام داده شده السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین لفظ علی بن الحسین اشاره به وجود بابرکت حضرت علی اکبر(علیه السلام )دارد و قبرحضرت نیز پایین قبرامام حسین(علیه السلام )است. برای روشن فضایل حضرت به معرفی جعفرکذاب می پردازیم جعفرکذاب فرزند امام هادی(علیه السلام )بود که به دروغ ادعای نبوت کردوخودرابه جای امام زمان(عج)معرفی کردپس می رساندکه درست است که پدرجعفر معصوم بودامام جعفر کذاب شدوادعای امامت کردپس اگربگوییم فضایل حضرت علی اکبر(علیه السلام )فقط به خاطراین بوده که فرزندامام حسین(علیه السلام )بوده درست نیست لذاحضرت علی اکبر(علیه السلام ) خودشان خودسازی داشته اندوشرایط مساعدبوده ولقمه حلال خورده اند ولی مهم اختیار انسان است حضرت به اختیارخود اینگونه شده بودند وبه همین دلیل امام حسین(علیه السلام ) در وصف ایشان فرمودند:

« اللهم اشهدعلی هولاءالقوم فقدبرزعلیهم غلام اشبه الناس خلقاوخلقاومنطقابرسولک » خدایا شاهد باش بر این قوم به سوی آنها آشکار می شود پسری که شبیه ترین فرد از نظر ظاهر واخلاق وگفتار به پیامبر(ص) است.

درنظربگیریم که خلقت پیامبرهیچ نقصی نداشته وحضرت علی اکبر(علیه السلام )شبیه ترین فردبه پیامبر(ص)بوده پیغمبری که قرآن درمورداخلاق ایشان فرموده:

انک لعلی خلق عظیم حضرت علی اکبر(علیه السلام )ازنظراخلاق هم شبیه ترین فردبه پیامبر(ص)بوده است ازنظرمنطق هم شبیه ترین فردبه پیامبر(ص) بوده گفتارپیامبربه فرموده ی قرآن ازروی هوای نفس نبوده امام حسین(علیه السلام ) دروصف علی اکبر(علیه السلام )فرمود:علی اکبر(علیه السلام )شبیه ترین فرد از نظر گفتار به پیامبراست یعنی ماینطق علی الهوی (بدون هوای نفس)است ودرادامه فرمود:وکنااذاشفقناالی بنیک نظرناالی وجهه خدا این پسررابا این ویژگی به میدان می فرستم هرگاه دلمان برای پیامبرتنگ می شدبه جمال اونگاه می کردیم.

علی رغم اینکه برامام حسین(علیه السلام )بسیار سخت گذشت امام حتی یک کلمه نمی گوید که عدم رضایت بر خداوند را برساند طبق آیه قرآن معصوم هم احساس دارد چرا که می فرماید:

انابشر مثلکم یوحی الی پیامبرفرمودمن هم بشری مثل شما هستم پس امام حسین(علیه السلام )نیز احساس داردولی چون می داند رضای خدادراین بوده ناراضی نیست.

حضرت علی اکبر(علیه السلام )اولین شهید بنی هاشم درصحنه ی کربلا بود. حضرت علی اکبر(علیه السلام )چنان مقام ویژه ای نزد امام حسین (علیه السلام )داشت که هیچ گاه نفرین نکرده بودبعدازشهادت حضرت علی اکبر(علیه السلام )برلشکریان یزید نفرین کرد وفرمود:

قطع الله رحمک ونفرین کرد که خداعمرسعدرامقطوع النسل کند که مقطوع النسل هم شد از حضرت علی اکبر(علیه السلام )الگو بگیریم جوان باید گفتار و رفتار و اخلاقی شبیه حضرت علی اکبر(علیه السلام )داشته باشدحضرت علی اکبر(علیه السلام )ازنظرشجاعت بی نظیربودوشهادت راسعادت می دانست و از مرگ هراسی نداشت و امام حسین(علیه السلام )فرمود:لااری الموت الا سعاده والحیاه مع الظالمین الابرما(من مرگ راجزسعادت نمی بینم وحیاه باظالمین راجزذلت نمی بینم )

روزی معاویه درجمعی نشسته بودو پرسیدچه کسی به خلافت برازنده تراست گفتند معاویه بن ابوسفیان معاویه گفت:ای دغل بازان چاپلوس خودتان می دانید که دروغ می گویید بما اولی الناس بهذا الامر علی بن الحسین بن علی جده رسول الله (شایسته ترین فردبرای خلافت علی بن الحسین بن علی (علی اکبر)که جد اورسول الله است می باشد)در ادامه سخنش معاویه گفت:

و فیه شجاعه بنی هاشم و سخاه بنی امیه و… ثقیف (شجاعت بنی هاشم و سخاوت بنی امیه و خوش رویی قبیله ثقیف را دارد).

در وصف فضایل حضرت علی اکبر(علیه السلام )همین بس که دشمنان مدحش کردند چه رسد به دوستان.

 نظر دهید »

ابر خونفشان کربلا اشک حضرت امیر(علیه السلام ) بود

27 مهر 1394 توسط لیریائی

از ورودی کربلا دل می گیرد
جایی قدم می گذاری
که روزی کاروان حسین(علیه السلام) قدم گذاشت

و نا خود آگاه یاد شهید آوینی می افتم:

و کربلا را مپندار که شهری ایست میان شهرها….

 1 نظر

ابتدای کربلا مدینه نبود غدیر بود ابر خونفشان کربلا اشک حضرت امیر(علی السلام ) بود

27 مهر 1394 توسط لیریائی

 

چه کوتاه است فاصله میان

بالا رفتن دست علی (علیه السلام ) و بالا رفتن سر حسین (علیه السلام ) ….

فاصله ای از ظهر غدیر تا ظهر عاشورا …یاحسین

 

 نظر دهید »

رزق ما روضه زهراست ..

21 مهر 1394 توسط لیریائی

 

دل ما غرق تمناست اباعبدالله(علیه السلام)

رزق ما روضه زهراست ابا عبدالله (علیه السلام)

از همه مردم دنیا به تو روی آوردیم

عشق ما زینب کبری است ابا عبدالله (علیه السلام)

چه خوش است از غم این غصه بمیریم همه

مسلم کوفه چه تنهاست ابا عبدالله (علیه السلام)

نیمه شب هق هق و لا لایی و آه

دختر آشفته ی باباست ابا عبدالله (علیه السلام)

عرش اعلی شده خون از دل بی تاب رباب

بی گمان محشر کبری ست ابا عبدالله (علیه السلام)

اربا اربا شده خورشید به خون غلتیده

یارب این اکبر لیلاست ابا عبدالله (علیه السلام)

حاجیان خسته و عطشان همه در کوی منا

عمق این فاجعه پیداست ابا عبدالله (علیه السلام)

جمله ذرات جهان با تب مولا گویند :

وه چه آقاست !چه آقاست !ابا عبدالله (علیه السلام)

 

شعر از خانم :زینب پوررحمتی

این غزل به به تضمین از شعر آقای قاسم نعمتی (چقدر نام تو زیباست ابا عبدالله ….)سروده شده است.

 نظر دهید »

انسان به امید زنده است

21 مهر 1394 توسط لیریائی

امام حسین علیه السلام :

مردى در برابر امیر المؤمنین علیه السلام برخاست و عرض کرد :

اى امیر مؤمنان ! خدا را به چه شناختى ؟

فرمود : به بر هم زدن تصمیم و در هم شکستن قصد

وقتى قصد کارى کردم، میان من و قصدم مانعى به وجود آمد

و آنگاه که تصمیمى گرفتم، قضاى الهى با تصمیم من ناسازگارى کرد

پس دانستم که تدبیر کننده اى جز من وجود دارد .

(میزان الحکمة - ج3)

از رحمت مایوس نمیشوند، مگر گمراهان

وَمَنْ یقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ

حجر/56.

 نظر دهید »

سند زیارت عاشورا

20 مهر 1394 توسط لیریائی

متنی که زیارت عاشورا در آن وارد شده، کتاب کامل الزیارات است. مؤلف کتاب متن زیارت را با پنج واسطه از حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرده و سپس صاحب کتاب مصباح المجتهد به نقل این زیارت مبادرت ورزیده است. روایت مذکور دارای صدر و ذیل است. صدر روایت بر اساس نقل کامل الزیارات، توسط دو نفر به نام های «علقمة بن محمد حضرمی» و «مالک بن اعین جهنی» به معصوم می رسد. در هر دو طریق، صالح بن عقبة از آنان نقل کرده؛ منتها در یکی همراه سیف بن عمیره است و در دیگری به تنهایی. ذیل روایت در کتاب های یاد شده مشترک است: «صالح بن عقبة و سیف بن عمیرة از علقمة بن حضرمی از امام باقر(علیه السلام).
راویان و سلسله سند زیارت عاشورا
اگر مبنای مرحوم ایت الله خوئی را در مقدمه کتاب پر ارج معجم رجال الحدیث بپذیریم، سند این روایت جز در یک مورد، هیچ اشکال فنی نخواهد داشت. بر این مبنا تمام رجال سند توثیق شده اند و فقط محمد بن موسی بن عیسی الهمدانی است که نجاشی، ابن الغضائری، صدوق و دیگران، او را تضعیف کرده اند؛ گر چه به تعبیر ایت الله خوئی توثیق ابن قولویه و قولش در رجال کامل الزیارات، معارض آن تضعیف است و این تعارض در تضعیف و توثیق، به تساقط هر دو می انجامد و در نتیجه، محمد بن موسی، از نظر رجالی مجهول الحال می شود؛ اما اگر کسی مبنای توثیق مرحوم ایت الله خوئی را بپذیرد، جای دقت و توجه بیشتر را در سلسله سند می طلبد که حتی المقدور بدان می پردازیم:
1. حکیم بن داود بن حکیم: او در کتب رجالی ظاهراً توثیقی ندارد. صاحب تهذیب از او نقل حدیث کرده و اظهار داشته که با توثیق و تضعیفی همراه نیست. محدث نوری از او به عنوان یکی از مشایخ ابن قولویه یاد کرده است. همین که توثیق عام او با تضعیفی معارض نیست، در اعتبار وی کافی است.
2. محمد بن موسی الهمدانی: به مجهول الحال بودن وی در بیان علامه خوئی اشاره شد.
3. محمد بن خالد الطیالسی: به رغم اینکه برخی رجالی ها، او را از مجاهیل شمرده اند، ولی علامه نوری در مستدرک پس از ذکر مقدماتی می نویسد:
«و یظهر من جمیع ذلک انه من اجلاء الرواة و الثقاة الاثبات؛ وی از راویان گران قدر و از موثقان و اهل دقت در ثبت و ضبط احادیث است».
سپس اظهار تعجب از کسانی می کند که وی را از مجاهیل شمرده اند.
4. محمد بن اسماعیل بن بزیع: شیخ طوسی او را توثیق بلیغ فرموده است. ابن قولویه در کامل الزیارت حداقل 55 حدیث از طریق او نقل کرده است. افزون بر این، در کتب اربعه و سایر کتاب ها، حدود 230 روایت از طریق او نقل شده. همچنین در رجال نجاشی بیاناتی از حضرت امام رضا(علیه السلام) در مدح و ستایش محمد بن بزیع نقل شده که بیانگر وثاقت و جایگاه والای او است.
5. عقبة بن قیس کوفی: او پدر صالح از اصحاب امام صادق(علیه السلام) است. ظاهراً توثیق و تضعیفی ندارد و از مجاهیل محسوب می شود. عقبه هم صدر روایت را از حضرت امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است.
در طریق دوم چنان که ذکر شد، نقل کننده از امام(علیه السلام)، مالک الجهنی است که مقصود همان مالک بن اعین الجهنی است. وی از اصحاب امام باقر(علیه السلام) و به تعبیر شیخ مفید ممدوح آن بزرگوار بوده است. در فراز اصلی روایت از اصل زیارت عاشورای معروف که ذیل روایت قبلی است، نام افراد زیر نیز آمده است:
6. صالح بن عقبة: در کامل الزیارت، واسطه 27 نقل حدیث است. علامه خوئی نیز در مورد او پس از ذکر مقدماتی نوشته: «… فالرجل من الثقات».
7. سیف بن عمیرة: علامه خوئی پس از مقدماتی، نقل شهید ثانی را در تضعیف او آورده و فرموده: «تضعیف ناموجهی است که منشأ آن، توهّم واقفی بودن سیف است و از نظر زمانی نمی تواند صحیح باشد. علاوه بر این، واقفی بودن وی، منافاتی با وثاقت ندارد.
8. علقمة بن محمد الحضرمی: وی از اصحاب حضرت امام باقر(علیه السلام) و ناقل متن اصلی زیارت عاشوراست. ظاهراً تنها روایت رسیده از او در کتب روایی ما، همین روایت زیارت عاشورا است و مدح و توثیق وی به ذکر و مدح برادرش در منابع روایی ما بر می گردد که اشاره است به برخورد علقمه و برادرش ابوبکر بن محمد الحضرمی از یک سو و جناب زید بن علی بن الحسین(علیه السلام) از سوی دیگر. همین برخورد را فی الجمله متضمن مدح او دانسته اند.
خلاصه، حاصل سخن این است که به فرض، مبنای مرحوم ایت الله خوئی و توثیقات عام ایشان را نپذیریم، روایتِ زیارت عاشورا ضعیف نیست و هیچ تضعیفی در هیچ کدام از رجال سند دیده نمی شود. گذشته از این، اقبال بزرگان و اولیای دین به این زیارت و تقید و التزام به خواندن آن و توصیه به مریدان و پیروان خود آشکارا جبران کننده تضعیف هاست. به عنوان نمونه، علامه طباطبائی، صاحب تفسیر المیزان، در تمام ماه محرم و صفر، به زیارت عاشورا و توسل به امام حسین(علیه السلام) مقید بود و از نسخه استاد خود، مرحوم ایت الله سید علی قاضی استفاده می کرده که کلمه «بک» در «اکرمنی بک» را حذف می کرده و به جای «امام هدی»، «امام مهدی» می فرموده است. مرحوم شهید قدوسی هم که ناقل این فراز است، خود به زیارت عاشورا مقید بوده.
امام خمینی، بنیان گذار نظام اسلامی ایران، در دهه اول محرم، هر روز زیارت عاشورای معروف را با صد مرتبه سلام و صد مرتبه لعن می خواندند.

اما در مورد لعن
لعن و نفرین به عنوان «برائت»، یکی از شروط «تقرّب» است؛ همان گونه که در زیارت امام حسین علیه‏السلام می‏گوییم:

«یا ابا عبداللّه! انّی اتقرّب الی اللّه و الی رسوله و الی امیرالمؤمنین و الی فاطمة و الی الحسن و الیک بموالاتک و بالبرائة ممّن قاتلک و نصب لک الحرب و بالبرائة ممّن اسّس اساس الظّلم …»[1]

ای حسین! من تقرّب می‏جویم به خدا و به رسول او و به امیرمؤمنان و به فاطمه زهرا و به حسن مجتبی و به تو، به وسیله موالات و دوستی تو و به وسیله برائت و بیزاری جستن از هرکس که با تو جنگید و جنگ را علیه تو برپا ساخت و به وسیله برائت جستن از هرکس که پایه ظلم و ستم را درباره شما نهاد….

برائت از امتیازهای مکتب اسلام است؛ زیرا تأکید بر مرز دوستی‏ها و دشمنی‏ها می‏شود تا پیروان این آیین با نمایان ساختن این مرزها، «حبّ» و «بغض» خود را آشکار سازند و هماره بین حقّ و باطل، خیر و شرّ، عدل و ظلم و حسین و یزید، یک طرف را برگزینند که:

«فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی…»[2]

هرکس به طاغوت کفر ورزید و به خداوند ایمان آورد، همانا به دستگیره مستحکم الهی، که هرگز گسسته نخواهد شد، چنگ زده است.

با این نگرش، به خوبی درمی‏یابیم که «ایمان به خداوند» و قرار گرفتن در صراط هدایت و رستگاری، با انجام مقدمه‏ای که «کفر به طاغوت و نفی طاغوتیان» است، صورت می‏پذیرد و هریک از خدا باوران باید در درون خود، «کفر نسبت به طاغوت» و «ایمان نسبت به اللّه» را داشته باشند؛ زیرا:

کفر و ایمان، قرین یکدگرند هر که را کفر نیست، ایمان نیست

این بینش ناب، تجلّی‏بخش حقیقتی است که در آن فرهنگ تولّی و تبرّی[3]، به معنی دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا، به عنوان «گرایش و گریز» در عرصه «اندیشه‏های آسمانی» و در شیوه‏های رفتاری فردی و اجتماعی نمود می‏یابد تا هریک از دین باوران متعهد، مرزهای دوستی و دشمنی را که باعث تقویت یا تضعیف آرمان‏های آسمانی می‏شود، حفظ نمایند و در نگاه دوستان و دشمنان، برجسته سازند؛ همان گونه که این شیوه را در پاسداری از اموال و دارایی خویش نسبت به دیده‏ها و دل‏های اطرافیان به کار می‏گیرند.

بی‏تردید این بینش و شیوه بر اساس فطرت و خرد است و خدا جویان را افرادی آرمان گرا، صاحب نظر و ارزشی تجلّی می‏دهد تا هرگز در سیاهی لشکر دشمن قرار نگیرند و زبونانه «تساهل و تسامح» و استراتژی «لبخند و صلح و سلام» را بهانه بی بهانگی خویش قرار ندهند.

شما نیز می توانید به لینک زیر که قبلا توسط این مرکز پاسخ داده شده مراجعه فرمایید؛
سند و متن زیارت عاشوراء

[1] زیارت عاشورا ،ر.ک: بحارالانوار، ج 98، ص 293.

[2] بقره/ 256.

[3] ر.ک: الکافی، ج 1، ص 185 و 210.

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آمار

  • امروز: 158
  • دیروز: 86
  • 7 روز قبل: 621
  • 1 ماه قبل: 1769
  • کل بازدیدها: 63682

خبرنامه

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زهره رضائي خندابي
  • زفاک
  • رهگذر

موضوعات

  • همه
  • در ساحل نجات
  • اخبار
  • شرح حال علما
  • لطائف و ظرائف
  • شهدا افلاکیان خاکی
  • هر روز یک حدیث
  • شعر
  • دانستنی ها
  • اهل بیت (علیه السلام )
  • نکات تربیتی ناب
  • تاریخی
  • خانواده در اسلام
  • محرم
  • داستانک
  • مهدویت
  • در محضر علما
  • سر بند عشق
  • مطالبات رهبری
  • تذکره الاولیاء
  • مناجات نامه
  • روانشناسی
  • رمضان
  • حجاب و عفاف
  • فضای مجازی
  • انقلاب
  • ادعیه و زیارات
  • تفسیر یک آیه از قرآن
  • حدیث سلسله الذهب
  • در محضر قرآن
  • غدیر خم
  • طب سنتی
  • اربعین
  • اخلاق
  • شهید
  • تصاویر
  • رجب
  • انقلاب
  • انقلاب
  • وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس