ادب حضرت ابو الفضل العباس (علیه السلام)در کودکی
یکی از فضايل والاى انسانى و اسلامى، رعايت ادب است. ادب در برابر بزرگان و مقدسات و در همه موارد زندگى، زينت اخلاق بوده و از عوامل و اركان مهم شخصيت معنوى انسان است. اميرمومنان على عليهالسلام ضمن سفارش به فرزندش امام حسن عليهالسلام در فراگيرى ادب ، فرمود:
يا بنى ! الادب لقاح العقل ، و ذكا القلب و عنوان الفضل
پسرم ادب ، مايه بارور شدن عقل و بيدارى قلب و سرلوحه فضل و بزرگوارى است. نيز فرمود: من اخر عدم ادبه ، لم يقدمه كثافه حسبه كسى كه بى ادبى ، او را عقب انداخت ، عظمت و كثرت فاميل، او را به جلو نخواهد انداخت(1) نيز فرمود: لا ميراث كالادب ، هيچ ارثى ارزشمندتر از ادب نيست(2) بر همين اساس حضرت على عليهالسلام فرزندانش را بخوبى تربيت كرد، و آنها از باادبترين افراد جامعه خود بودند. حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام از همين مكتب درخشان، درس ادب آموخته بود، كه از ويژگيهاى زندگى سراسر درخشان وى ادب او در همه دورانهاى زندگيش از كودكى تا آخر عمر بود. در اين زمينه نظر شما را به چند نمونه زير جلب مى كنيم :
1. روايت شده: حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام بدون اجازه در كنار امام حسين عليهالسلام نمى نشست، و اگر پس از اجازه مى نشست، مانند عبد خاضع دو زانو در برابر مولايش مى نشست.(3)
حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام گاهى در كنار پدر مشغول كشاورزى و باغدارى و نخلستانها بود و زمانى احاديث و برنامه هاى اسلام را در مسجد به ديگران مى آموخت و به تهيدستان و بينوايان كمك مى كرد. او به برادران و خواهرانش احترام شايان مى نمود و دوش به دوش آنان در بالا بردن سطح فرهنگ مردم مى كوشيد و در يك كلام، بازوى پرتوان پدر و چشم نافذ اسلام و مطيع برادرانش امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بود
2. روايت شده: در طول 34 سال عمر حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام آن بزرگوار هرگز به برادرش امام حسين عليهالسلام برادر خطاب نكرد، بلكه با تعبيراتى مانند سيدى، مولاى، يابن رسول الله، آقاى من ، سرور من ، اى پسر رسول خدا، آن حضرت را صدا مى زد، جز در آخرين ساعت عمر، در آستانه شهادت ، كه صدا زد: (برادر، برادرت را درياب !)اين تعبير نيز يك نوع ادب بود، زيرا بيانگر آن بود كه برادرت رسم برادرى را با بهترين وجه ادا كرد، اكنون تو نيز اى برادر، با مهر برادرى به من بنگر! در كتاب مستطرف الاحاديث آمده است : روزى امام حسين عليهالسلام در مسجد آب خواست. حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام كه در آن هنگام كودك بود، بى آنكه به كسى بگويد باشتاب از مسجد بيرون آمد. پس از چند لحظه ديدند، ظرفى را پر از آب كرده و با احترام خاصى ظرف آب را به برادرش امام حسين عليهالسلام تقديم مى كند. روز ديگر، خوشه انگورى را به او دادند. او با اينكه كودك بود، با شتاب از خانه بيرون آمد، پرسيدند: كجا مى روى ؟ فرمود:(مى خواهم اين انگور را براى مولايم حسين عليهالسلام ببرم )(4)
امام حسين (ع)
در همان خردسالى حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام حضرت امام على عليهالسلام توجه خاصى به ادب وى داشت و او را به تلاشها و كارهاى مهم و سخت مانند كشاورزى، تقويت روح و جسم، تيراندازى و شمشير زنى و ساير فضايل اخلاقى، تعليم و عادت داده بود. حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام گاهى در كنار پدر مشغول كشاورزى و باغدارى و نخلستانها بود و زمانى احاديث و برنامه هاى اسلام را در مسجد به ديگران مى آموخت و به تهيدستان و بينوايان كمك مى كرد. او به برادران و خواهرانش احترام شايان مى نمود و دوش به دوش آنان در بالا بردن سطح فرهنگ مردم مى كوشيد و در يك كلام، بازوى پرتوان پدر و چشم نافذ اسلام و مطيع برادرانش امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بود. سخن حضرت على عليهالسلام در زبان، سيماى حضرت امام حسن عليهالسلام در چهره، و خون حضرت امام حسين عليهالسلام را در رگها داشت .(5)
پي نوشت ها:
1.غرر الحكم : كلمه 513
2.نهج البلاغه : حكمت 51
3.معالى السبطين : ج 1، ص 443
4. شخصيت ابوالفضل العباس عليه السلام از: عطايى خراسانى ، ص 116 - 117
5.اقتباس از پرچمدار نينوا، تحليلى از زندگانى حضرت عباس عليهالسلام ، اثر دانشمند محترم نويسنده درد آشنا و دلسوز، مروج مكتب قرآن و اهل بيت عليهم السلام آقاى حاج شيخ محمد محمدى اشتهاردى .