سند زیارت عاشورا
متنی که زیارت عاشورا در آن وارد شده، کتاب کامل الزیارات است. مؤلف کتاب متن زیارت را با پنج واسطه از حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرده و سپس صاحب کتاب مصباح المجتهد به نقل این زیارت مبادرت ورزیده است. روایت مذکور دارای صدر و ذیل است. صدر روایت بر اساس نقل کامل الزیارات، توسط دو نفر به نام های «علقمة بن محمد حضرمی» و «مالک بن اعین جهنی» به معصوم می رسد. در هر دو طریق، صالح بن عقبة از آنان نقل کرده؛ منتها در یکی همراه سیف بن عمیره است و در دیگری به تنهایی. ذیل روایت در کتاب های یاد شده مشترک است: «صالح بن عقبة و سیف بن عمیرة از علقمة بن حضرمی از امام باقر(علیه السلام).
راویان و سلسله سند زیارت عاشورا
اگر مبنای مرحوم ایت الله خوئی را در مقدمه کتاب پر ارج معجم رجال الحدیث بپذیریم، سند این روایت جز در یک مورد، هیچ اشکال فنی نخواهد داشت. بر این مبنا تمام رجال سند توثیق شده اند و فقط محمد بن موسی بن عیسی الهمدانی است که نجاشی، ابن الغضائری، صدوق و دیگران، او را تضعیف کرده اند؛ گر چه به تعبیر ایت الله خوئی توثیق ابن قولویه و قولش در رجال کامل الزیارات، معارض آن تضعیف است و این تعارض در تضعیف و توثیق، به تساقط هر دو می انجامد و در نتیجه، محمد بن موسی، از نظر رجالی مجهول الحال می شود؛ اما اگر کسی مبنای توثیق مرحوم ایت الله خوئی را بپذیرد، جای دقت و توجه بیشتر را در سلسله سند می طلبد که حتی المقدور بدان می پردازیم:
1. حکیم بن داود بن حکیم: او در کتب رجالی ظاهراً توثیقی ندارد. صاحب تهذیب از او نقل حدیث کرده و اظهار داشته که با توثیق و تضعیفی همراه نیست. محدث نوری از او به عنوان یکی از مشایخ ابن قولویه یاد کرده است. همین که توثیق عام او با تضعیفی معارض نیست، در اعتبار وی کافی است.
2. محمد بن موسی الهمدانی: به مجهول الحال بودن وی در بیان علامه خوئی اشاره شد.
3. محمد بن خالد الطیالسی: به رغم اینکه برخی رجالی ها، او را از مجاهیل شمرده اند، ولی علامه نوری در مستدرک پس از ذکر مقدماتی می نویسد:
«و یظهر من جمیع ذلک انه من اجلاء الرواة و الثقاة الاثبات؛ وی از راویان گران قدر و از موثقان و اهل دقت در ثبت و ضبط احادیث است».
سپس اظهار تعجب از کسانی می کند که وی را از مجاهیل شمرده اند.
4. محمد بن اسماعیل بن بزیع: شیخ طوسی او را توثیق بلیغ فرموده است. ابن قولویه در کامل الزیارت حداقل 55 حدیث از طریق او نقل کرده است. افزون بر این، در کتب اربعه و سایر کتاب ها، حدود 230 روایت از طریق او نقل شده. همچنین در رجال نجاشی بیاناتی از حضرت امام رضا(علیه السلام) در مدح و ستایش محمد بن بزیع نقل شده که بیانگر وثاقت و جایگاه والای او است.
5. عقبة بن قیس کوفی: او پدر صالح از اصحاب امام صادق(علیه السلام) است. ظاهراً توثیق و تضعیفی ندارد و از مجاهیل محسوب می شود. عقبه هم صدر روایت را از حضرت امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است.
در طریق دوم چنان که ذکر شد، نقل کننده از امام(علیه السلام)، مالک الجهنی است که مقصود همان مالک بن اعین الجهنی است. وی از اصحاب امام باقر(علیه السلام) و به تعبیر شیخ مفید ممدوح آن بزرگوار بوده است. در فراز اصلی روایت از اصل زیارت عاشورای معروف که ذیل روایت قبلی است، نام افراد زیر نیز آمده است:
6. صالح بن عقبة: در کامل الزیارت، واسطه 27 نقل حدیث است. علامه خوئی نیز در مورد او پس از ذکر مقدماتی نوشته: «… فالرجل من الثقات».
7. سیف بن عمیرة: علامه خوئی پس از مقدماتی، نقل شهید ثانی را در تضعیف او آورده و فرموده: «تضعیف ناموجهی است که منشأ آن، توهّم واقفی بودن سیف است و از نظر زمانی نمی تواند صحیح باشد. علاوه بر این، واقفی بودن وی، منافاتی با وثاقت ندارد.
8. علقمة بن محمد الحضرمی: وی از اصحاب حضرت امام باقر(علیه السلام) و ناقل متن اصلی زیارت عاشوراست. ظاهراً تنها روایت رسیده از او در کتب روایی ما، همین روایت زیارت عاشورا است و مدح و توثیق وی به ذکر و مدح برادرش در منابع روایی ما بر می گردد که اشاره است به برخورد علقمه و برادرش ابوبکر بن محمد الحضرمی از یک سو و جناب زید بن علی بن الحسین(علیه السلام) از سوی دیگر. همین برخورد را فی الجمله متضمن مدح او دانسته اند.
خلاصه، حاصل سخن این است که به فرض، مبنای مرحوم ایت الله خوئی و توثیقات عام ایشان را نپذیریم، روایتِ زیارت عاشورا ضعیف نیست و هیچ تضعیفی در هیچ کدام از رجال سند دیده نمی شود. گذشته از این، اقبال بزرگان و اولیای دین به این زیارت و تقید و التزام به خواندن آن و توصیه به مریدان و پیروان خود آشکارا جبران کننده تضعیف هاست. به عنوان نمونه، علامه طباطبائی، صاحب تفسیر المیزان، در تمام ماه محرم و صفر، به زیارت عاشورا و توسل به امام حسین(علیه السلام) مقید بود و از نسخه استاد خود، مرحوم ایت الله سید علی قاضی استفاده می کرده که کلمه «بک» در «اکرمنی بک» را حذف می کرده و به جای «امام هدی»، «امام مهدی» می فرموده است. مرحوم شهید قدوسی هم که ناقل این فراز است، خود به زیارت عاشورا مقید بوده.
امام خمینی، بنیان گذار نظام اسلامی ایران، در دهه اول محرم، هر روز زیارت عاشورای معروف را با صد مرتبه سلام و صد مرتبه لعن می خواندند.
اما در مورد لعن
لعن و نفرین به عنوان «برائت»، یکی از شروط «تقرّب» است؛ همان گونه که در زیارت امام حسین علیهالسلام میگوییم:
«یا ابا عبداللّه! انّی اتقرّب الی اللّه و الی رسوله و الی امیرالمؤمنین و الی فاطمة و الی الحسن و الیک بموالاتک و بالبرائة ممّن قاتلک و نصب لک الحرب و بالبرائة ممّن اسّس اساس الظّلم …»[1]
ای حسین! من تقرّب میجویم به خدا و به رسول او و به امیرمؤمنان و به فاطمه زهرا و به حسن مجتبی و به تو، به وسیله موالات و دوستی تو و به وسیله برائت و بیزاری جستن از هرکس که با تو جنگید و جنگ را علیه تو برپا ساخت و به وسیله برائت جستن از هرکس که پایه ظلم و ستم را درباره شما نهاد….
برائت از امتیازهای مکتب اسلام است؛ زیرا تأکید بر مرز دوستیها و دشمنیها میشود تا پیروان این آیین با نمایان ساختن این مرزها، «حبّ» و «بغض» خود را آشکار سازند و هماره بین حقّ و باطل، خیر و شرّ، عدل و ظلم و حسین و یزید، یک طرف را برگزینند که:
«فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی…»[2]
هرکس به طاغوت کفر ورزید و به خداوند ایمان آورد، همانا به دستگیره مستحکم الهی، که هرگز گسسته نخواهد شد، چنگ زده است.
با این نگرش، به خوبی درمییابیم که «ایمان به خداوند» و قرار گرفتن در صراط هدایت و رستگاری، با انجام مقدمهای که «کفر به طاغوت و نفی طاغوتیان» است، صورت میپذیرد و هریک از خدا باوران باید در درون خود، «کفر نسبت به طاغوت» و «ایمان نسبت به اللّه» را داشته باشند؛ زیرا:
کفر و ایمان، قرین یکدگرند هر که را کفر نیست، ایمان نیست
این بینش ناب، تجلّیبخش حقیقتی است که در آن فرهنگ تولّی و تبرّی[3]، به معنی دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا، به عنوان «گرایش و گریز» در عرصه «اندیشههای آسمانی» و در شیوههای رفتاری فردی و اجتماعی نمود مییابد تا هریک از دین باوران متعهد، مرزهای دوستی و دشمنی را که باعث تقویت یا تضعیف آرمانهای آسمانی میشود، حفظ نمایند و در نگاه دوستان و دشمنان، برجسته سازند؛ همان گونه که این شیوه را در پاسداری از اموال و دارایی خویش نسبت به دیدهها و دلهای اطرافیان به کار میگیرند.
بیتردید این بینش و شیوه بر اساس فطرت و خرد است و خدا جویان را افرادی آرمان گرا، صاحب نظر و ارزشی تجلّی میدهد تا هرگز در سیاهی لشکر دشمن قرار نگیرند و زبونانه «تساهل و تسامح» و استراتژی «لبخند و صلح و سلام» را بهانه بی بهانگی خویش قرار ندهند.
شما نیز می توانید به لینک زیر که قبلا توسط این مرکز پاسخ داده شده مراجعه فرمایید؛
سند و متن زیارت عاشوراء
[1] زیارت عاشورا ،ر.ک: بحارالانوار، ج 98، ص 293.
[2] بقره/ 256.
[3] ر.ک: الکافی، ج 1، ص 185 و 210.