نمی از فضایل امیر المومنین (علیه السلام)
یا علی ذاتت ثبوت قل هو الله احد
نام تو نقش نگین امر الله الصمد
لم یلد از مادر گیتی و لم یولد چو تو
لم یکن بعد از نبی مثلت له کفوا احد
در نجف اشرف طلبه ای در حوزه مشغول تحصیل بود که بسیار فقیر بود وبه فکر افتاد که برای زیارت مشرف شد درجلوی ضریح به حضرت عرض حال کرد.
همان شب حضرت را در خواب دید که به او فرمود برو به پاکستان به نزد فلان راجه (یکی از بزرگان و فرمانروایان در پاکستان که در آن زمان به صورت اینکه هر شهری فرمانروایی داشت اداره می شد) وقتی بیش او رفتی به او بگو تو یک مصراع در فضیلت حضرت علی بن ابیطالب شعر گفتی ولی در مصراع دومش مانده ای ومن مصراع دومش را برای تو از خود حضرت آورده ام؛ بله این طلبه با زحمت زیاد از نجف به پاکستان رفت وبه نزد راجه رسید وگفت تو درباره حضرت علی علیه السلام یک بیت شعر گفتی که در مصراع دومش مانده ای ومن مصراع دوم را از خود حضرت آورده ام…
راجه گفت مصراع من چیست طلبه گفت حضرت فرمود تو گفته ای
به ذره اگر نظر لطف بو تراب کند
ولی درمصراع بعدی ماندی
حضرت علی بن ابیطالب مصراع دوم را کامل کردند وفرمودند
به آسمان رود وکار آفتاب کند
پس راجه بسیار منقلب شد وب سیار شکر خداوند کرد و به طلبه گفت من نصف اموال و ثروتم را به تو میدهم وطلبه از فقر نجات یافت.