...
رحمی کن و پا روی پر دل نگذار!
تنها نشود همسفر دل ،نگذار!
استاد چقدر محض آبادی گفت :
ای طالب دل !سر به سر دل نگذار !
شعر از خانم زینب پوررحمتی
رحمی کن و پا روی پر دل نگذار!
تنها نشود همسفر دل ،نگذار!
استاد چقدر محض آبادی گفت :
ای طالب دل !سر به سر دل نگذار !
شعر از خانم زینب پوررحمتی
ازدست رفتن قدرت حافظه که مرحلهای طبیعی از پروسه بالا رفتن سن است، نباید با بیماری آلزایمر اشتباه گرفته شود و در مردان به خصوص بعد از سن 40 سالگی سریعتر از زنان اتفاق میافتد.
پزشکان در این مطالعه به بررسی ساختار مغز و فعالیت آن در 1246 فرد 30 تا 95 سال با عملکرد شناختی طبیعی پرداختند. طبق مطالعه انجام شده قدرت حافظه به طور کلی برای مردان این میزان افت با سرعت و شدت بیشتری اتفاق میافتد و علت این پدیده به طور دقیق مشخص نیست.
دکتر «کلیفورد آر جک جی آر» از مایو کلینیک گفت: کاهش قدرت حافظه، وضعیتی است که برای تمامی افراد اتفاق میافتد. همچنین از آنجایی که این افت و روند رو به افول در قسمتهای دیگر بدن هم اتفاق میافتد و نمیتوان مغز را از این قاعده مستثنی کرد.
علاوه بر این همانطور که در مطالعات پیشین هم مشخص شده بود مردان نسبت به زنان در تستهای ذهنی کلامی عملکرد ضعیفتری دارند. همچنین انباشت آمیلوئید در مغز که فاکتور اصلی در بیماری آلزایمر به حساب میآید به طور نسبی در افرادی که کمتر از 70 سال سن عمر دارند، پایینتر است اما پس از این سن احتمال بروز این حالت در مغز بیشتر میشود.
برخی نوشیدنیها باعث تقویت مغز شده، این نوشیدنیها تولید خاص یک شرکت ویژه نیست، بلکه نوشیدنیهای طبیعی است که مصرف آن برای سالم نگه داشتن مغز توصیه میشود. نوشیدنیهای شیرین برای قلب مضر است و به مرور زمان مشکلات عصبی ایجاد میکند که روی حافظه و تمرکز تأثیر میگذارد. نوشیدنیهای حاوی مواد شیرینکننده و رنگ مصنوعی برای مغز سمی است و در نهایت روی قدرت شناخت افراد تأثیر منفی میگذارد و از طرفی این مواد سرطانزا و جهشزاست.
برای تقویت حافظه انجام بازیهای فکری و مصرف این نوشیدنی ها توصیه میشود:
آب انار
این میوه سرشار از آنتی اکسیدانهای منحصر به فرد است که علاوهبر بهبود حافظه، قدرت شناختی فرد را نیز افزایش میدهد. نوشیدن روزی یک لیوان آب انار مفید است.
چای
چای سیاه یا سبز، در تقویت عملکرد مغز موثر بوده و علاوهبر تقویت حافظه باعث افزایش روند تولید سلولهای مغز نیز میشود. چای سرشار از آنتیاکسیدان است.
چای دارچین و زردچوبه
دارچین حاوی دو نوع ترکیب پروآنتوسیانین و سینامالدئید است که میزان پروتئینهای T در مغز را کاهش میدهد. پروتئینهای T رسوب مغزی ایجاد میکند که در بیماری اختلال حافظه نقش دارد.
زردچوبه بهعلت داشتن ماده فعال به نام کورکومین مانع از پیشرفت این اختلال میشود. برای کسب نتیجه مطلوب مقدار کمی روغن زیتون نیز به این نوشیدنی اضافه کنید. روغن زیتون حاوی ترکیبی است که از ابتلا به آلزایمر پیشگیری میکند.
آب معمولی
علاوهبر این که ۷۰درصد بدن انسان را آب تشکیل میدهد، برای دفع سموم و حفظ شادابی پوست، بدن نیاز به آب دارد. از همینرو زمانی که بدنتان دچار کمبود آب میشود، نمیتوانید درست فکر کنید و دچار سردرد میشوید.
آب سیب، هویج و چغندر قرمز
نوشیدنی مخلوط این سه ماده، سرشار از آنتیاکسیدان، ویتامینها و موادمعدنی است. چغندر، میزان تولید اکسیدنیتریک را در مغز افزایش میدهد و گردش خون را بهبود میبخشد. هویج حاوی بتاکاروتن است که نه فقط برای چشم مفید است، بلکه از استحاله مغز نیز جلوگیری میکند. سیب از بروز بیماری استحاله عصب از جمله آلزایمر پیشگیری میکند.
شیر نارگیل
همهی مواد موجود در نارگیل برای بدن بهویژه مغز مفید است. اختلال حافظه را میتوان با مصرف این نوشیدنی به تأخیر انداخت. این نوشیدنی علاوه بر ایجاد تعادل الکترولیتها، ویتامینها و موادمعدنی، روند خونرسانی به مغز را بهبود میدهد.
از مهمترين روش هاي انتقال اطلاعات، تدوين و انتشار مقاله علمي است، مقاله به منزله يك سند علمي و ملاك ارزيابي توان علمي نويسنده است.
مراحل پژوهش:
1-مسأله يابي و طرح تحقيق
2-اجراي تحقيق: گردآوري اطلاعات، ارزيابي، داوري و نتيجه گيري
3-تدوين گزارش در قالب¬هاي كتاب، پايان¬نامه يا مقاله علمي
طرح پژوهش:به نقشه كار پژوهشگر براي حل مسأله پژوهش گفته مي¬شود.
1. صفحه عنوان شامل:آرم الله ، مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران، موضوع مقاله ، نام هسته پژوهشی- نام استاد راهنما، نام مدیر هسته، نام پژوهشگران از اعضای هسته پژوهشی ، فصل و سال تدوین ذکر شود.
2.چكيده
3.كليد واژه
4.فهرست مطالب
5. مقدمه
6. بدنه و متن اصلی
7.نتيجه
8 .استنادات (منابع و مأخذ)
توضيح تفصيلي اين اجزا به شرح ذيل است:
1.عنوان:
پختگي عنوان، حاكي از توان علمي نويسنده و عنوان نامناسب ارزش مقاله را كم مي¬كند. اين عنوان ناظر به مسأله تحقيق و پرسش اصلي است. همچنين پوشش دهنده¬ي واژگان كليدي است. پس بايد گويا و رسا باشد، در عين حال اختصار عنوان،يك امتياز است و كلمات بايد بين سه تا هشت كلمه باشد. عنوان نبايد اعم يا اخص از محتواي مقاله يا از روي تعصب باشد. زمان انتخاب عنوان مي¬تواند در ابتدا و يا تكميل يا در حین کار یا پس از تکمیل و در انتها باشد و تا آخرین مراحل امکان تعویض داشته باشد. از عناوين كليشه¬اي بايد پرهيز شود و در مقالات علمي،عنوان باید علمي و به دور از صنايع ادبي و ابهام آميز باشد.
2.چكيده مقاله:
در چكيده بايد با استفاده از كلمات متن، عصاره مقاله را در 150 تا 200 كلمه آورده شود. آن خلاصه جامعي از محتواي يك گزارش پژوهشي است كه هدف¬ها، پرسش¬ها، روش¬ها و يافته¬هاي پژوهش را به اختصار دارد و اين آيينه پژوهش است و مخاطب را تحريص و تشويق به خواندن مي¬كند. اجزاي چكيده شامل دلايل نگارش و بيان مسئله و مشكلي است كه در مقاله مورد توجه قرار گرفته و نظرهاي مختلف پيرامون آن بررسي شده و ادله¬ها و شواهد كافي در همان راستا بررسي و نتايج علمي بدست آمده را باز مي¬نمايد و بايد از زبان خود پژوهشگر (نه نقل قول) به صورت فعل ماضي آورده شود. در چكيده بهتر است كلمات كليدي هم بيايد. چكيده غير از فهرست يا مقدمه است و جزئي از محتواي مقاله و اجمالي از مطالب تفصيلي آن است و از طريق مطالعة فهرست مطالب، مقدمه و نتايج نوشته مي¬شود. در چكيده لازم نيست به منابع و مآخذ، ارجاعي انجام شود و از بيان خطابي، مثال و توضيح مفاهيم پرهيز مي¬شود. براي مهارت افزايي در اين رابطه، بهتر است چكيده مقالات علمی مطالعه و مرور شود تا الگويي فرا راه محققان باشد. چكيده در حقيقت بخش کامل، جامع و مستقل از اصل گزارش است پس نبايد پيش از گزارش پژوهش تهيه شود.
آسيب ¬هاي چكيده نويسي:
1.تبديل چكيده به فهرست: چكيده هرگز مروري بر مباحث اثر تحقيقي و رساله نيست، بنابراين نبايد آن را با گزارش فهرست اثر اشتباه گرفت.
2.تبديل چكيده به طرح مسئله: برخي از افراد، در چكيده به شرح و تفصيل موضوع پايان نامه، مسائل آن و ضرورت بحث از مسئله مي¬پردازند كه نادرست است. البته بيان اجمالي مسئله نيز از مباحث چكيده است، اما سهم آن متناسب با سهم حجم چكيده است، نه اينكه اهم مطالب چكيده بر محور بيان مسئله بنا شده باشد.
3.ارجاع به مآخذ: پرداختن به معرفي منابع و مآخذ در چكيده نيز، نادرست است.
4.بيان خطابي: ادبيات چكيده بايد همانند ادبيات رساله يا مقاله باشد. در واقع، استفاده از بيان شعارگونه، عبارت¬پردازي خطابه در شأن رساله و مقاله علمي نيست.
3.كليد واژه:
كلماتي است برآمده از متن مرتبط با موضوع اصلي مقاله كه خواننده با مطالعه آنها، به محتواي اصلي پژوهش پي مي¬برد. در حقيقت، كليد واژه¬ها، در حكم موضوعات جزئي مقاله اند كه پس از چكيده مي¬آيند. واژگان كليدي به خواننده كمك مي¬كند تا پس از خواندن چكيده و آشنايي اجمالي با روند تحقيق، بفهمد چه مفاهيم و موضوعاتي در اين مقاله مورد توجه قرار گرفته است.
كليد واژه در مقاله، نقش «نمايه» و در كتاب¬ها و پايان نامه¬ها، نقش فهرست را دارند. اين واژگان، نماي كلي مقاله را در ذهن تداعي مي¬كنند. ميانگين واژه ¬هاي كليدي يك مقاله، پنج تا هفت، كلمه است (سرمد، 1379، ص 321). انتخاب درست كليد واژه¬ها به نمايه سازي استاندارد مقاله در پايگاههاي الكترونيكي علمي – پژوهشي كمك مي¬كند و دسترسي مخاطبان را به مقاله تسهيل مي¬نمايد. كليد واژه¬هاي اصلي باید با عنوان و مسأله تحقيق و در حد امكان با سرفصل¬ها تناسب داشته باشد.
4. مقدمه
يكي از بخش¬هاي مهم مقاله علمي و روزني براي ورود خواننده به دنياي درون مقاله و در حكم نقشه راه است. وظايف اصلي مقدمه، روشن ساختن موضوع، مشخص نمودن هدف و به¬دست دادن طرح و نقشه ارايه مطالب است.در مقدمة مقاله، مسئله تحقيق و ضرورت انجام آن و اهداف آن از نظر بنيادي و كاربردي به صورت مختصر بيان مي¬شود و از ذكر جزئيات پرهيز مي¬شود.
معمولاً داوران و ارزيابان براي شناخت قوت علمي مقاله، تنها به مقدمه و نتيجة آن نظر مي¬كنند، بنابراين بايد آن را دقيق و مناسب متن مقاله بنويسيم. هدف اصلي يك مقدمه حرفه¬اي، پاسخ به پرسش¬هايي چون: اين تحقيق چه اهميتي دارد؟ چه كساني از آن بهره¬مند مي¬شوند؟ چه نيازي به حل اين مسأله داريم؟ و چه انگيزه¬اي باعث شد تا اين مقاله نوشته شود؟
در واقع يك مقدمه خوب شامل توضيح درباره پيشينه تحقيق، ضروت¬ها، روش، ساختار، مباحث و منطق حاكم بر فصول است و اينكه چرا اين تحقيق ادامه منطقي گزارش¬هاي پيشين است. مقدمه نبايد مفصل و طولاني باشد بهتر است حداكثر دو صفحه يا يك ششم كل مقاله باشد.
سير نگارش مقدمه هم از مطالب عام به خاص است. از جنبه¬هاي كلي شروع مي¬شود و رفته رفته به بخش¬هاي تخصصي¬تر مي¬پردازد.
محقق بايد پرسش¬هاي پژوهش خود را به صورت استفهامي بيان كرده و به تعريف متغيرهاي تحقيق به صورت عملياتي بپردازد (هومن، 1378، ص 87).
5.متن اصلی و بدنه مقاله
قسمت اصلي مقاله است كه در آن به سئوالات تحقيق به طور تفصيلي پاسخ مي¬دهد. پس تا زماني كه محقق مسأله خود را حل نكرده و يا به آن نزديك نشده، نبايد اقدام به نگارش كند. عبارات بدنه بايد مستند به منابع معتبر و مستدل به برهان باشد و از آوردن عباراتي كه در درستي آنها شك دارد، پرهيز نمايد.
تعيين محورهاي داخلي در بدنه مقاله، ارتباط و انسجام منطقي در بين قسمت¬هاي مختلف را تقويت مي¬نمايد. در تعيين عناوين داخلي مقاله مي¬توان از سئوالات فرعي كمك گرفت و هر كدام از عناوین داخلي مي¬توانند پاسخ به يك سئوال فرعي باشند. در صورت نياز مي¬توان عنوان¬هاي داخلي را به موضوعات عناوين جزئي¬تر تبديل كرد و به سئوالات ريزتر و ساده¬تر كه پاسخ آنها، تنها به چند پاراگراف نياز دارد، رسيد. حجم مقاله نيز به نوع مجله و سفارش دهندة آن بستگي دارد؛ امّا بهترين مقاله، نوشتاري است كه با كمترين كلمات، بيشترين محتواي علمي را توليد و به حل مسأله¬اي بي¬انجامد. جمله¬هاي ساده، گويا و صحيح از ضروريات يك متن علمي است. اگر جملاتي از متن مقاله به لحاظ دستوري يا علمي استوار نباشد تأثير ناخوشايندي به مخاطب و اعتماد او گذارده و كل مقاله را زير سوال مي¬برد. پس تنها مهارت در جمله سازي و عبارت پردازي براي توليد يك مقاله علمي كافي نيست بلكه بايد چينش صحيح جملات و تركيب درست آنها را آموخت و گام نخست در اين ميسر، نگارش پاراگرف¬هاي استاندارد است. پاراگراف، بخش كوتاهي از يك متن است كه درباره يك موضوع جزئي سخن مي¬گويد هر پاراگراف با يك جمله اصلي شروع مي¬شود و همان جمله بايد حاوي ايده¬ي اصلي پاراگراف باشد. در ادامه جملات توضيحي خواهند آمد كه هر كدام ادامه منطقي جمله قبل است. همچنين هر پاراگراف بايد از استقلال نسبی برخوردار و مانند يك يادداشت كوچك باشد. شمار كلمات هر پاراگراف، زير 150 كلمه است. هر بند (پاراگراف) نبايد طولاني باشد و به مطلبي مهم بيفزايد. در ابتداي هر بند از حروف «واو« يا «كه» كه حروف ربطند و نشان مي¬دهد، بند مستقلي نيست استفاده نمي¬شود.
افزون بر استدلال و تأملات محقق، لازم است هر مقاله¬اي با مجموعه¬اي از آثار مرتبط با موضوع خود، در ارتباط باشد از اين رو سعي مي¬شود با نقل و قول مستقيم يا غير مستقيم (بازنويسي، تلخيص) اين ترابط علمي برقرار شده و از منابع معتبر دست اول استفاده شود. البته ارجاعات محقق نبايد به قدري زیاد باشد كه تحليل نگارنده را كم رنگ نمايد. ناگفته نماند كه اشاره به نظريات رقيب در حل مسأله، نقد مستند و مستدل آنها با بيان نظريه برگزيده و دفاع از آن، عمده¬ترين مباحث بدنه يك مقاله است. بنابراين بايد از هرگونه بحث مفصل در تحليل پيش¬فرض¬ها، مباني و مباحث مقدماتي پرهيز شود و در صورت نياز به يك مطلب فرعي، آن را در پاورقي ذكر كرد. توجه داشته باشيم كه در ارزيابي مقالات، معمولاً به اعتبار علمي منابع و كفايت ادله و صحت نتايج آن معطوف مي¬شوند.
6. نتيجه
در اين قسمت توصيف كلامي مختصر و مفيدي از آنچه به¬دست آمده، ارايه مي¬شود. در حقيقت بايد مشخص شود كه مقاله به روشن شدن مسئله چه كمكي كرده است. بنابراين دستاوردها و حاصل پژوهش، بدون بيان ادله و شواهد در بخش پاياني بيان مي¬شود. نتيجه برخلاف چكيده متضمن تعريف و بيان مسأله، ضرورت تحقيق، ذكر ادله و ديدگاه¬هاي رقيب نيست. نتيجه نشان مي¬دهد كه مقاله حاضر چه نوآوريهايي داشته و چه مشكلي را حل نموده است. بر حسب اهميت آنها، روش متداول بيان نتايج، آن است كه ابتدا مهم¬ترين و سپس يافته¬هاي كم اهميت ¬تر ارائه مي¬شود (هومن: 1378، ص 90).
توجه داشته باشيم كه مقاله:گزارش مستند و مستدل از تحقيق است اما نتيجه مقاله، گزارش نتايج تحقيق بدون ذكر استدلال، استناد و ارجاع است. نتيجه مقاله در حقيقت، پاسخ به سئوالاتي است كه از ابتدا طرح شده و اين نتايج، يافته¬هاي مستدل و مستند و در متن مقاله است بنابراين از هرگونه عبارت پردازي و ادعاي به اثبات نرسيده، بايد شديداً خودداري نمود. نتايج معمولاً مبتني بر ترتيب منطقي پرسش¬ها يا فرضيه¬ها و نيز وابسته به تأييد يا تأييد نشدن فرضيه¬هاست و ترتيب بيان نتايج نيز بر حسب ترتيب تنظيم سوال¬ها و فرضيه¬هاي آنها است. (سيف، 1375، ص 30).
تبصر: چنانچه مقاله پیوست یا ضمایمی داشته باشد، قبل از استنادات قرار می¬¬گیرد.
7. پیشنهادات
محقق درپایان تحقیق می تواند پیشنهادات جدیدی را به سایر پژوهشگران درخصوص زوایای ناکاویده موضوع ارائه نماید و با تعیین زوایای مختلف مواردی را که خود به تحقیق نشسته یادآور شود و زوایای باقی مانده را به درستی تبیین واز دیگران بخواهد که پاسخ گوی این نیازها باشند و اظهار امیدواری کند که این معضلات در پرتو اهتمام آنان به انجام برسد.
8. استنادات
اعتبار علمي مقاله به مستند و مستدل بودن آن است. ارائه فهرست كاملي از مراجع مقاله با رعايت اصل امانت-داري و اخلاق پژوهشي مورد انتظار است. البته سبك¬هاي استنادات در كتاب¬ها و مقالات متنوع است. معمولاٌ در راهنماي نويسندگان مجله يا جشنواره علمي در چگونگي ارجاعات پيروي مي¬شود. اما ارجاع در پايان مقاله، ارجاع در پاورقي و ارجاع در متن، سه شيوه¬ي عمده استناد است كه شيوه اخير به علت سهولت، سرعت، ايجاد تمركز ذهني براي خواننده و رواج جهاني آن، بر دو شيوه قبلي برتري دارد و آن ارجاع درون متني است كه نام صاحب اثر،تاريخ انتشار و شماره جلد و صفحه را مي¬آورند. مانند: (مطهري، 1382، ج 3، ص 150) امّا نام اثر نمي¬آيد. درباره مشخصات كتاب شناختي منابع تحقيق (كتاب نامه) كه در پايان مقاله مي¬آيد، هماهنگ¬ترين روش، همسويي با روش ارجاع نويسي در بدنه¬ي اصلي مقاله است كه در پي مي¬آيد.
البته نبايد در ارجاعات و نقل قول¬ها افراط كرد در آن صورت مقاله به مجموعه يادداشت¬ها و تحليل¬هاي ديگران تبديل شده و از ارزش علمي آن كاسته مي¬شود. ارجاعات در دو بخش پاورقی و منابع به شکل زیر صورت می¬گیرد:
الف) زيرنويس (پاورقي) توصيفي
توضيحات اضافي يا اصطلاحي كه نمي¬توان براي حفظ انسجام متن، آن را درون متن آورد، مي¬توان زير صفحه با مشخص كردن شماره بيايد. توضيحات بايد حتي الامكان خلاصه باشد. ترجمه آيات و روايات در متن فارسي بيايد و در صورت نياز مي¬توان متن عربي را در پاورقي آورد. كلمه¬هاي بيگانه در داخل متن حتماً بايد به فارسي نوشته شود و صورت خارجي آنها در پاورقي بيايد اينها در مورد اصطلاحات تخصصي يا نام اشخاص است در موارد ضروري كه بايد نام خارجي در متن بيايد بايد در كنار صورت فارسي داخل پرانتز نوشته شود (غلامحسين زاده، 1372، ص 17) توجه كنيم درهر متن يكبار معادل انگليسي آوردن آن واژه كفايت مي¬كند.
ب) ارجاع در منابع
محقق بايد در پايان مقاله، فهرستي از منابع و مآخذي كه در متن به آنها استناد كرده است را به ترتيب حروف الفباي نام خانوادگي بياورد. تنها منابعي مي¬آيد كه در متن از آنها استفاده شده است. در ذكر منبع حداقل پنج دسته اطلاعات، ضروري به نظر مي¬رسد: 1- نام خانوادگي و نام مؤلف يا مؤلفان 2- تاريخ انتشار اثر 3- عنوان اثر 4- نام شهر 5- نام ناشر. (البته اگر كتاب تجديد چاپ شده باشد، شماره چاپ آن هم مي¬آيد) جداسازي اين اطلاعات با نقطه و جداسازي اجزاي مختلف هر يك با ويرگول (،) است مانند:
در تك مؤلف:
جوادي، آملي،عبدالله (1372). هدايت در قرآن (چاپ سوم). تهران: مركز نشر فرهنگي رجاء.
در ارجاع منابع از دو مؤلف يا بيشتر به شكل زير مي¬آيد:
سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس؛ حجازي، زهره (1379). روشهاي تحقيق در علوم رفتاري (چاپ سوم). تهران:نشر آگاه.
-آثار داراي مترجم به شكل زير مي¬آيد:
صدر الدين شيرازي، محمد (1375). شواهد الربوبيه(چاپ دوم). ترجمه جواد مصلح.تهران:انتشارات سروش.
-آثار با عنوان سازمان¬ها و نهادها:
مركز اسناد و مدارك علمي، وزارت آموزش و پرورش (1362)، واژه¬نامه فارسي – انگليسي. تهران: نشر مؤلف
-آثار به جاي مؤلف ويراستاريا چند نفر گردآورنده يا مجموعه مقالات به شكل زير:
شفيع آبادي، عبدالله (گردآورنده)، (1374). مجموعه مقالات جنگ رواني. تهران:انتشارات سمت.
توضیحات بیشتر دربارة شيوه ارجاع منابع
در جهت امانت¬داري انديشه¬هاي ديگران و براي اطلاع رساني بيشتر خواننده براي مراجعه به متون منابع اصلي، بايد ارجاعات آورده شود. بنابراين هرگاه در متن مقاله، مطلبي از يك كتاب، مجله يا… به صورت مستقيم يا غير مستقيم نقل شود بايد پس از بيان مطلب آن را مستند ساخت. اين مستندسازي شيوه¬هاي مختلفی دارد.
شيوه¬ ارجاع در متن
در استناد نام مؤلف و صاحب اثر بدون القاب: آقا، خانم، استاد، دكتر، پروفسور، حجت الاسلام، آيت الله و امثال آن آورده مي¬شود مگر در جايي كه لقب جزو نام مشخص شده باشد مانند خواجه نصير الدين طوسي، آخوند خراساني، امام خميني، علامه طباطبايي (دهنوي، 1377، ص 27).
اثر با يك مؤلف: پس از آوردن متن، داخل پرانتز: نام خانوادگي،تاريخ انتشار، شماره صفحه به ترتيب مي-آيد و پس از آن نقطه مي¬گذاريم مانند (ابطحي، 1382، ص 27).
اثر با بيش از يك مؤلف باشد، نام خانوادگي آنان به ترتيب به همراه سال انتشار و شماره صفحه مي¬آيد مانند (سرمد، بازرگان، حجازي، 1379، ص 50) و اگر بيش از سه مؤلف بود: نام خانوادگي اولين مؤلف و به دنبال آن عبارت «و همكاران» یا «دیگران» و سپس سال انتشار و شماره صفحه مي¬آيد مانند (نوربخش و ديگران، 1366، ص 75).
اثر با نام سازمان¬ها و نهادها:
به جاي نام مؤلف، نام سازمان مي¬آيد مانند (فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي، 1382، ص 34).
دو يا چند اثر يك مؤلف:
همه آنها داخل پرانتز به ترتيب تاريخ نشر مي¬آيد مانند (والاس، 1980، ص 15؛ 1988، ص 27؛ 1990، ص 5). و اگر چند اثر يك مؤلف در يك سال منتشر شده باشد آثار مختلف او با حروف الفبا از هم متمايز مي¬¬گردند مانند (احمدي، 1365 الف، ص 22؛ 1365 ب، ص 16).
استناد آيات و روايات:
ابتدا نام سوره و سپس شماره آيه ذكر مي¬شود، مانند: (بقره، 39). در خصوص نهج البلاغه نام كتاب و شماره خطبه يا نامه (نهج البلاغه، خطبه 33) و روايات غير نهج البلاغه، نام گردآورنده روايات، تاريخ نشر، شماره جلد و صفحه مانند (مجلسي، 1403، ج 56، ص 198).
ارجاع دهي مقالات:
ابتدا نام مؤلف يا مؤلفان، سپس تاريخ انتشار، بعد عنوان مقاله، به دنبال آن نام مجله و شماره آن ذكر مي¬شود آنگاه شماره صفحات آن مقاله در آن مجله با حروف مخفف صص در فارسي و PP در انگليسي، مانند حداد عادل، غلامعلي (1375)، انسان عيني، فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش 9، صص 41-35.
ارجاع پايان نامه و رساله
پس از ذكر عنوان بايد ذكر شود كه آن منبع پايان نامه كارشناسي ارشد يا رساله دكتر و به صورت چاپ نشده است، سپس نام دانشگاه به شكل زير:
ايزدپناه، عباس (1371). مباني معرفتي مشاء و اهل عرفان. پايان نامه كارشناسي ارشد. چاپ نشده. دانشگاه قم.
ارجاع از يك روزنامه
همانند ارجاع مقاله در مجله است مانند:
محمودي، اكبر (1375، 21 مهر). موانع توسعه در ايران. روزنامه كيهان. ص 6.
ارجاع فرهنگ نامه و دائرة المعارف
در ارجاع نام سرپرست و بقيه موارد مثل كتاب عمل مي¬شود، مانند:
بجنوردي، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائرة المعارف بزرگ اسلامي (چاپ دوم). تهران. مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامي.
ارجاع كنفرانس¬ها، سمينارها و گزارش
•مطلبي از دايرة المعارف در شبكه وب
Seven years war.Pritannicaonline.vers ,802.Apr.1998.
Encyclopaedia Britannica. 02 nov 2030http://www.eb.om;180/.
ارائه گزارش از همايش و سمينارها بايد به شكل زير باشد (سلطاني، 1363، ص 19).
همايش بين المللي نقش دين در بهداشت و روان (1380). چكيده مقالات اولين همايش بين المللي نقش دين در بهداشت روان. تهران: دانشگاه علوم پزشكي ايران.
نقل از منابع الكترونيكي (اينترنت)
امروز نقل از منابع اينترنتي يكي از منابع ارجاعي است كه در ذكر آن اطلاعات ضروري به ترتيب زير بيان مي¬شود.
بارلو،جان پي (1996). درخت يوشع مي¬لرزد. در مجله CORE (روي خط اينترنت). ج 8، ش 1، ( نقل شده تاريخ 25 مارس 1996، قابل دسترسي در:
•ارجاع يك مقاله در مجله الكترونيكي
Miles, Adrian. Singin in the Rain: Ahypertextual Reading. “Postmodern Culture 8.2(1998).02 nov 2000.
http://muse.jhu.edu/jourals/pme/voo8/8.2 miles.html
:Pub/Zines/c.Re-Zine file:ptp.e text.org pirectorg .g. 8corel.
•در ارجاع يك كتاب الكترونيكي در شبكه وب
Austen, Jane. Pride and prejudice.ED.henrychurchyrd.
Nov 2000.http://www.pemberley.com/jahein;o/pridprej.html.
نكاتي درباره تايپ مقاله:
امروزه تقريباً اكثر مجلات علمي، مقالات خود را به صورت تايپ شده مي¬پذيرند. از اين رو بيان برخي از اصول تايپ مفيد فايده است:
الف) عنوان مقاله در وسط سطر و با فاصله چهارسانتي¬متر از بالا با قلم يا فونت شماره 16 تايپ مي¬شود.
ب) نام مؤلف در زير عنوان و در وسط سطر و با فاصله 5/1 سانتي¬متر با قلم ترافيك شماره ده تايپ مي-شود.
ج) رتبه علمي و محل خدمت مؤلف يا مؤلفان با علامت ستاره يا شماره در پاورقي همان صفحه با قلم لوتوس نازك شماره دوازده كه متناسب با قلم پاورقي است، تايپ مي¬گردد.
د) عناوين فرعي مقاله با شماره¬هاي تفكيك كننده مانند 01، 02، 03، با قلم لوتوس سياه شماره 14 تايپ مي¬شود.
هـ) عناوين فرعي با شماره¬هاي تفكيكي 101، 201 و … با قلم لوتوس سياه شماره سيزده تايپ مي¬شود.
و) متن مقاله با قلم لوتوس نازك، شماره چهارده تايپ شده و ابتداي هر پاراگراف يا بند با كمي تورفتگي (اشپون) با فاصله 5/0 سانتي¬متر آغاز مي¬گردد.
ز) فاصله بين سطرهاي متن 5/1 سانتي¬متر و فاصله آنها از عنوان¬هاي فرعي دو سانتي¬متر است
ح) فاصله حاشيه صفحه¬ها از هر طرف دو سانتي¬متر و از بالا و پايين نيز دو سانتي¬متر و فاصله آخرين سطر با پاورقي يك سانتي¬متر است.
ط) نقل قول مستقيم در داخل گيومه با قلم لوتوس نازك شماره دوازده تايپ مي¬گردد.
س) شماره صفحات در گوشه سمت چپ و بالاي صفحه تايپ مي¬گردد.
ك) مقاله فقط بايد بر يك روي صفحه تايپ شود
ل) در تايپ مقاله بايد از بكار بردن قلم¬هاي متنوع و متفاوت پرهيز كرد.
م) قلم انگليسي لازم براي تايپ پاورقي Times medium با شماره هشت است و همين قلم براي انگليسي در متن ومنابع با شماره ده استفاده مي¬شود. و من الله التوفیق
به مناسبت ایام شهادت صدیقه طاهره حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) مراسم عزاداری به مدت ده روز از تاریخ 14/11/94 تا 23/11/94در مدرسه علمیه حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) برگزار گردید که در این ایام اساتید مختلف به ایراد سخنرانی و ذکر فضایل و مصائب آن حضرت پرداختند .
روز شهادت حضرت زهرا ( سلام الله علیها )) مسئول محترم مدرسه حاج آقا الهی نژاد ضمن تسلیت به مناسبت شهادت حضرت زهرا( سلام الله علیها ) در اهمیت تهذیب نفس به بیان عارف بزرگوار مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی اشاره کرد و گفت : اگر انسانی که در بیابان گم شده فقط بگوید پناه می برم به قلعه محکم ولی حرکتی جهت نجات خود نکند از شر گرگ در امان نخواهد ماند ! استعاذه به تنهایی برای نجات بشر از شر مکاید شیطان کافی نیست بلکه حرکت در مسیر الهی بسیار حائز اهمیت است ، پناه گرفتن در سایه نبوت ، امامت ، محبت و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) به اطاعت از فرامین الهی است و در این خصوص امام باقر (علیه السلام ) فرمود : “من کان لله مطیعا فهو لنا ولی و من کان لله عاصیا فهو لنا عدو” هر کس مطیع خداست دوست ماست .و هرکس عصیان خدا کند دشمن ماست . ایشان راه سعادت و نجات از شر شیطان را تمسک به خاندان عصمت و طهارت دانست و گفت: تنها راه نجات ، توسل به اهل بیت(علیهم السلام) است ، اگر شفاعت اهل بیت را می خواهیم باید هم رنگ آنان شویم آنان را الگو قرار داده و در مسیر آنان حرکت کنیم.
ایشان در ادامه توجه و اهتمام بیشتر به امر نماز وصدقه و حیا را گوشزد کرد و گفت : برای رسیدن به قلعه محکم الهی باید مواظب بود که مبادا نماز وصدقاتمان با ریا و سهل انگاری ضایع شوند .و در خصوص مسئله حیا گفت : انسان مومن با حیا است ، و حیا برای همه خوب است و برای زنان نیکوتر است .چرا که شنیدن و دانستن وفهمیدن مطالب کافی نیست بلکه عمل کردن به دستورات الهی معنا و مفهوم ایمان است .
شایان ذکر است که هر روز مراسم با قرائت زیارت نامه حضرت فاطمه( سلام الله علیها ) و عزاداری و ذکر مصیبت خاندان اهل بیت (علیهم السلام) خاتمه یافت .
آیتالله ضیاءالدین نجفی می گوید:علامه طباطبایی به معنویات، زیارت عاشورا و مداومت بر گفتن اذکار، توجه بسیاری داشت و میفرمود: استاد ما آیتالله قاضی فرمودهاند: ذکری را که به شما یاد دادهام، تعداد خاصی باید گفته شود تا خاصیت ویژهاش برای شما آشکار شود لذا در وسط اذکار سعی کنید آنقدر توجه داشته باشید که چیزی شما را به خود، مشغول نکند والا آن ذکر اثر خود را از دست خواهد داد!
علامه طباطبایی در این باره به داستان ذکر گفتن خود اشاره کرد و گفت: روزی مشغول گفتن ذکری بودم که باید چند هزار مرتبه گفته میشد و از این رو، چند ساعت وقت لازم داشتم. اتاق را خلوت کرده و شرایط را طوری فراهم کردم تا کسی به آنجا نیاید و من بتوانم آن ذکر را به تعداد مشخصی بگویم. مشغول گفتن ذکر بودم که احساس کردم آثار این ذکر، کمکم بر من هویدا میشود. ناگهان یک لحظه دیدم که از جانب راست من فرشتهای با جامی از آب بهشتی ظاهر شد و عرض کرد این یک جام بهشتی برای شماست آن را برای شما آوردهام تا میل کنید.
علامه طباطبایی در ادامه فرمودند: چون استاد ما آیتالله قاضی به ما فرموده بودند که وسط ذکر، به چیزی غیر از یاد خدا مشغول نشوید از این رو من هم به این فرشته، اعتنا نکردم! ملک میگفت: من فرشتهام و آب سلسبیل بهشتی برایت آوردهام از دست من بگیر و آن را بنوش.
آیتالله طباطبایی به آن ملک اعتنایی نکرد و لذا ملک که این صحنه را دید رفت عقب و از سمت چپ ایشان، ظاهر شد باز همان سخنان را تکرار کرد و علامه طباطبایی نیز این بار هم کوچکترین توجهی به آن فرشته نکرد تا اینکه سقف شکافته شد و آن فرشته بالا رفت.
استادم (علامه طباطبایی) فرمودند: در این هنگام، حالی برای من پیش آمد اما باز هم ذکر را قطع نکرده و بر آن مداومت کردم تا اینکه ذکر به پایان رسید.
علامه طباطبایی برای ما نقل میکردند که آن خاطره آمدن و رفتن فرشته و شکافته شدن سقف هنوز در خاطرم هست و اینگونه من عملا اثر ذکر خدا را در حین گفتن ذکر مشاهده کردم.
علامه محمد حسین طباطبایی در سال ۱۲۸۱ در تبریز متولد شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر او و تنها برادرش علامه الهی را برای تحصیل به مکتب فرستاد. تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند.
مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبايى(ره) در شرح حال خود مى فرمايد:
من در خاندان علمى در شهر تبريزكه از زمانهاى دور شهرت علمى پيدا كرده متولد شدم، در پنج سالگى مادرم را و در نه سالگى پدرم را از دست دادم، واز همان كودكى درد يتيم بودن را احساس نمودم ولى خداوند متعال بر ما منت نهاد و زندگى را از نظر مادى بر ما آسان نمود، وصى پدرم به منظور عمل به وصيت آن مرحوم از من و برادر كوچكترم مواظبت مى كرد و با اخلاقى نيكو واسلامى از ما نگهدارى مى كرد با اينكه همسرش از ما بچه هاى كوچك مراقبت مى كرد خادمى را نيز به اين منظوراستخدام كرد.
مدتى از عمرمان كه گذشت به مدرسه راه يافتيم و زير نظر معلم خصوصى كه هر روز به منزل ما مى آمد به آموختن زبان فارسى و آداب آن و درسهاى ديگر ابتدايى پرداختيم و پس از شش سال از آن درسها فارغ شديم. در آن زمان براى درسهاى ابتدايى برنامه مشخصى وجود نداشت بلكه هنگام ورود دانش آموز به مدرسه برنامه اى به صورت مقطعى تهيه مى شد و هر كسى بر حسب ذوق و استعداد خود تعليم مى ديد. من درس قرآن كريم (كه پيش از هر چيز آموزش داده مىشد) و «گلستان » و«بوستان»، سعدى شيرازى،«نصاب الصبيان»، «انوار سهيلى»، «اخلاق مصور»، «تاريخ» معجم»، «منشئات اميرنظام» و «ارشادالحساب» رابه پايان بردم.
اينگونه بود كه بخش اول تحصيلات من به پايان رسيد. سپس به فرا گرفتن علوم دينى و زبان عربى پرداختم و بعد از هفت سال متن هاى آموزشى را كه آن زمان در حوزه علميه مرسوم بود فرا گرفتيم، در طى اين مدت، در علم صرف و اشتقاق كتابهاى: «امثلة»، «صرف مير» و «تصريف» درنحو كتابهاى: «العوامل في النحو»، «انموذج»، «صمدية»، «الفية ابن مالك » همراه با« شرح سيوطى» و كتاب «نحو جامى»،«مغني اللبيب» ابن هشام، در معانى و بيان: كتاب «المطول» تفتازانى، در فقه: «الروضة البهية » معروف به شرح لمعه شهيد ثانى، «مكاسب» شيخ انصارى، در اصول فقه: كتابهاى«المعالم في اصول الفقه» شيخ زين ،«قوانينالاصول» ميرزاى قمى، «رسائل» شيخ انصارى، «كفاية الاصول» آيت الله آخوند خراسانى، در منطق: كتابهاى«الكبرى في المنطق»، «الحاشية»، «شرح الشمسية»، در فلسفه: «الاشارات و التنبيهات» ابن سينا، در كلام:«كشف المراد» خواجه نصيرالدين را خواندم و اين گونه بود كه متن هاى درس غير از فلسفه متعاليه و عرفان را به اتمام رساندم.
براى تكميل درسهاى اسلامى خود به نجف اشرف مشرف شدم و در درس استاد آيت الله شيخ محمد حسين اصفهانى حضور پيدا كردم. همچنين به مدت شش سال متوالى خارج اصول فقه را خواندم، در طى اين مدت درسهاى عالى فقه شيعى را نزد استادمان آيت الله نائينى تحصيل كردم و نزد آن بزرگوار دوره كامل خارج اصول فقه را نيز به مدت هشت سال نزد آن بزرگوار به پايان بردم، و در كليات علم رجال نزد مرحوم آيت الله حجت كوه كمرى درس خواندم.
استاد من در فلسفه اسلامى، حكيم اسلامى سيد حسين بادكوبه اى بود كه نزد آن حضرت كتابهاى منظومه سبزوارى، اسفار و مشاعر سبزوارى، اسفار و مشاعر ملاصدرا، شفاء ابن سينا، كتاب اثولجياى ارسطو، تمهيد القواعدابن تركه و اخلاق ابن مسكويه را خواندم.
استاد بادكوبه اى ضمن ابراز علاقه وافر به بنده خود بر درسهايم اشراف كامل داشت و سعى مى نمود كه ريشه هاى تربيت را در اعماق وجود من مستحكم سازد و همواره مرا به مدارج انديشه و راههاى استدلال راهنمايى مى فرمود، تا اينكه در طرز تفكر خود بر آن روش خو گرفتم سپس به من فرمود تا در درس استاد هيئت و نجوم سيد ابوالقاسم خوانسارى حاضر شوم. من نيز نزد او دوره كامل رياضيات عالى و علم هندسه در هر دو بخش: هندسه فضائى و هندسه مسطحه و جبر استدلالى (جبر گزاره) را خواندم.
سپس به علت نابسامانى وضع اقتصادى به ناچار به وطن خود بازگشته و در شهر تبريز زادگاه خود منزل گزيدم، درآنجا بيش از ده سال اقامت كردم و در واقع آن روزها روزهاى سياهى در زندگى من بود زيرا به علت نياز شديد مادى كه براى گذراندن زندگى داشتيم از تفكر و درس دور گشته و به كشاورزى مشغول شدم.
زمانى كه در آنجا بودم احساس مى كردم كه عمرم تلف مىشود فقر و تهيدستى روح مرا تيره و تار نموده و ابرهاى درد و رنج بر روى من سايه مى گستراندند، چرا كه از درس و تفكر دور بودم، تا اينكه ديده خود را بر وضع زندگيمان بستم و شهر تبريز را به مقصدشهر مقدس قم ترك گفتم.
هنگامى كه به اين شهر وارد شدم احساس كردم از آن زندان رنج و درد رهايى يافتم، و خداى منان را شاكرم كه دعاى مرا اجابت نمود و در راه علم و آماده سازى رجال دين و تربيت نسل صالح براى خدمت به اسلام و شريعت محمدى صلى الله عليه و آله، توفيق را نصيب من ساخت، و تاكنون روزگارم در اين شهر مقدس كه حرم رسول الله است، سپرى شده است.
البته، براى هر كس در طول زندگى به مقتضاى شرايط روزهاى تلخ و شيرينى وجود دارد، به خصوص براى من از اين جهت كه مدتى از عمر خود را با يتيمى و دورى از دوستان خود گذراندم و باتمام وجود درد يتيمى را لمس كردم و با حوادث دردناكى در طول زندگى خود روبرو شدم ولى خداوند منان مرا از يادنبرده، لحظه اى به خود وا نگذاشت. و همواره با نفحات قدسى اش مرا در لغزشگاه هاى خطرناك يارى كرده است واحساس مىكنم كه گوئى قدرتى پنهانى مرا به خود جذب نموده و تمام موانع را از سر راه من برداشته است.
هنگامى كه كودك بودم درس صرف و نحو را مى آموختم، هيچ رغبتى در خود براى ادامه درس و تحصيل نمى يافتم، چهار سال گذشت و من نمى فهميدم كه چه بخوانم، ولى بناگاه آرامش در وجودم پديد آمد كه گوئى انسان ديروزى نيستم، و در راه علم و انديشه با جديت و درك كامل پيش مىرفتم، و از آن روز بحمد الله تا آخر روزهاى درس كه در حدود هفده سال به طول انجاميد در راه طلب علم و دانش هيچگونه سستى برايم پيش نيامد و تمام رخدادها ولذت ها و مرارتهاى زندگى به فراموشى سپرده، و از همه چيز و همه كس بريدم مگر اهل علم و اصحاب فضيلت، و برنيازهاى روزمره اوليه اكتفا كرده و خود را وقف درس و تعليم و نشر معارف دينى و تربيت طلاب نمودم.
بارها شب را تا به هنگام صبح مشغول مطالعه بودم و به خصوص در دو فصل بهار و پاييز، و چه بسيار معضلات علمى كه در طى مطالعه براى من حل شده است و درس فردا را قبل از اينكه روزش فرا برسد خود مى خواندم تا هنگام روياروى با استاد هيچ مشكلى براى من باقى نماند.
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی تبریزی در اواخر اسفند سال 1324 از تبریز به قم مهاجرت كردند و از همان آغاز خلأیی را در زمینه پرداختن حوزویان به قرآن كریم و علوم عقلی احساس كردند خود ایشان می فرمایند:
«هنگامی كه از تبریز به قم آمدم، مطالعهای در نیازهای جامعه اسلامی و مطالعهای در وضع حوزه قم كردم و پس از سنجیدن آنها به این نتیجه رسیدم كه این حوزه نیاز شدیدی به تفسیر قرآن دارد، تا مفاهیم والای اصیل ترین متن اسلامی و عظیم ترین امانت الهی را بهتر بشناسد و بهتر بشناساند. ازسوی دیگر چون شبهات مادی رواج یافته بود، نیاز شدیدی به بحث های عقلی و فلسفی وجود داشت، تا حوزه بتواند مبانی فكری و عقیدتی اسلام را با براهین عقلی اثبات و از موضع حق خود، دفاع نماید. از این رو وظیفه شرعی خود دانستم كه به یاری خدای متعال، در رفع این دو نیاز ضروری كوشش نمایم».
این تشخیص نیاز و تكلیف شناسی سبب گردید تا مرحوم علامه از همان آغاز رویكردی جدی به مباحث قرآنی و عقلی بیابد. ایشان از سال 1325 ش. دروس تفسیر خود را در قم آغاز كرد و آنچه را كه در آن جلسات می فرمود، مكتوب می ساخت تا اینكه نخستین جلد المیزان درسال 1334 منتشر شد. و نگارش این تفسیر شگرف حدود 17 سال به طول انجامید.
تفسیر قرآن برای علامه طباطبایی نه یك كار علمی بلكه ایفای وظیفه و ادای تكلیف بود و این مفسر عارف چه حالات عرفانی و تأثرات قلبی كه در هنگام مطالعه بر روی قرآن عظیم پیدا نكرده است.
آقای موسوی همدانی مترجم محترم تفسیر المیزان كه برای مقابله و اطمینان از صحت ترجمه خدمت استاد علامه طباطبایی میرسید میگوید: در تفسیر قرآن، وقتی به آیات رحمت و یا غضب و توبه برمیخوردیم ایشان دگرگون میشد و در مواقعی نیز اشك از دیدگانش جاری میشد، در این حالت كه به شدت منقلب به نظر میرسید، میكوشید من متوجه حالتش نشوم. در یكی از روزهای زمستانی كه زیر كرسی نشسته بودیم، من تفسیر فارسی میخواندم و ایشان تفسیر عربی، كه بحث در رحمت پروردگار و آموزش گناهان بود، ناگهان معظم له به قدری متأثر شد كه نتوانست به گریستن بی صدا اكتفا كند و با صدای بلند شروع به اشك ریختن كرد.
یكی از مراجع تقلید گذشته عبارت شگفتی درخصوص زحمات طاقت فرسای مرحوم علامه طباطبایی در راه نگارش تفسیر المیزان دارند و میفرمایند: علامه طباطبایی خود را در این راه تضحیه كرد یعنی قربانی قرآن نمود.
مهندس عبدالباقی، نقل می کند:
هفت، هشت روز مانده به رحلت علامه، ایشان هیچ جوابی به هیچ کس نمی داد و سخن نمی گفت فقط زیر لب زمزمه می کرد « لا اله الا الله!
حالات مرحوم علامه در اواخر عمر دگرگون شده و مراقبه ایشان شدید شده بود و کمتر تناول می کردند، و مانند استاد خود، مرحوم آیة الله قاضی این بیت حافظ را می خواندند و یک ساعت می گریستند
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
همان روزهای آخر، کسی از ایشان پرسید: در چه مقامی هستید؟ فرموده بودند: مقام تکلم
سائل ادامه داد: با چه کسی؟ فرموده بودند: با حق
حجت الاسلام ابوالقاسم مرندی می گوید:
« یک ماه به رحلتشان مانده بود که برای عیادتشان به بیمارستان رفتم. گویا آن روز کسی به دیدارشان نیامده بود. مدتی در اتاق ایستادم که ناگهان پس از چند روز چشمانشان را گشودند و نظری به من انداختند.
به مزاح [ از آن جا که ایشان خیلی با دیوان حافظ دمخور بودند ] عرض کردم: آقا از اشعار حافظ چیزی در نظر دارید؟ فرمودند:
صلاح کار کجا و من خراب کجا؟ بقیه اش را بخوان!
گفتم: ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا
علامه تکرار کردند: تا به کجا! و باز چشم خود را بستند و دیگر سخنی به میان نیامد
آخرین باری که حالشان بد شد و راهی بیمارستان شده بودند، به همسر خود گفتند:
من دیگر بر نمی گردم
آیت الله کشمیری می فرمودند:
« شب وفات علامه طباطبائی در خواب دیدم که حضرت امام رضا علیه السلام در گذشته اند و ایشان را تشییع جنازه می کنند. صبح، خواب خود را چنین تعبیر کردم که یکی از بزرگان [ و عالمان] از دنیا خواهد رفت؛ و در پی آن، خبر آوردند که آیت الله طباطبائی درگذشت »
ایشان در روز سوم ماه شعبان 1401 هـ.ق به محضر ثامن الحجج علیه السلام مشرف شدند و 22 روز در آنجا اقامت نمودند، و بعد به جهت مناسب نبودن حالشان او را به تهران آورده و بستری کردند، ولی دیگر شدت کسالت طوری بود، که درمان بیمارستانی نیز نتیجه ای نداشت.
تا بالاخره به شهر مقدس قم که محل سکونت ایشان بود برگشتند و در منزلشان بستری شدند وغیر از خواص، از شاگردان کسی را به ملاقات نپذیرفتند، حال ایشان روز به روز سخت تر می شد، تا اینکه ایشان را در قم، به بیمارستان انتقال دادند.
قریب یک هفته در بیمارستان بستری می شوند و دو روز آخر کاملاً بیهوش بودند تا در صبح یکشنبه 18 ماه محرم الحرام 1402 هـ.ق مصادف با 24 آبان ماه1360، سه ساعت به ظهر مانده، به سرای ابدی انتقال و لباس کهنه تن را خلع و به حیات جاودانی مخلع می گردند و برای اطلاع و شرکت بزرگان از سایر شهرستانها، مراسم تدفین به روز بعد موکول می شود و جنازه ایشان را در 19 محرم الحرام دو ساعت به ظهر مانده از مسجد حضرت امام حسن تا صحن مطهر حضرت معصومه علیها السلام تشییع می کنند و آیت الله حاج سید محمد رضا گلپایگانی(ره) بر ایشان نماز می گذارند و در بالا سر قبر حضرت معصومه علیها السلام دفن می کنند.
آثار و فوائد كنترل خشم در روايات :
1- ايمني در قيامت
ـ امـام بـاقـر(ع) : كسى كه خشمى را فرو خورد در حالى كه مى تواند آن را اعمال كند، خداوند در روز قيامت دلش را از ايمنى و ايمان آکنده کند.
2- خشنودي در قيامت
ـ امام صادق (ع) : هر كه خشمى را فرو خورد كه اگر بخواهد مى تواند آن را به كار بندد (و از طرف خود انتقام بگيرد)، خداوند در روز قيامت دلش را از خشنودى خود پر سازد.
3- افزايش ايمان
ـ پيامبر خدا (ص) : هر كه خشمى را فرو خورد، خداوند درون او را از ايمان پر كند.
4- عيب انسان پوشيده مي شود
ـ امام صادق (ع ) : هر كه خشم خود را نگه دارد، خداوند عيب او را بپوشاند.
5- راه رسيدن به خدا
ـ پيامبر خدا (ص) : از محبوب ترين راهها به سوى خداى عزوجل دو جرعه است : جرعه خشمى كه با بردبارى آن را فرو برى و جرعه مصيبتى كه با شكيبايى كردن آن را فرو برى .
6- عاقبت به خيري
ـ امـام عـلـى(ع ) در نـامـه اى بـه حـارث هـمـدانـى مـى فـرمايد : خشم را فرو خور و به هنگام توانايى، گذشت كن و در هنگام عصبانيت، بردبار باش و در وقت چيرگى، ببخشاى تا سرانجامت نيكو باشد.
7- پيروزي بر شيطان
ـ امام علي(ع) : هـر كـه بـر خـشـم خـویش چـيـره شـود، بـر شيطان پيروز شود و هر كه مقهور خشم خويش شود، شيطان بر او پيروز گردد.
8- مصون ماندن از هلاكت
ـ امام علي(ع) : خويشتن دارى به هنگام بروز خشم، از افتادن در ورطه هاى هلاكت مصون مى دارد.
9- نشان انسانيت
ـ امام علي(ع) : بالاترين انسانيت، تسلط داشتن بر خشم است و ميراندن خواهش نفس.
10- نشان قدرت انسان
آداب همسرداری در فرهنگ فاطمی
فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان برترین زنان عالم هستی همواره به عنوان الگویی برتر مطرح بوده و هست که ابعاد وجودی آن بزرگوار فراتر از حضور در زمان و مکانی خاص است . از آنجایی که فضایل اخلاقی انسان هرگز اسیر زمان و مکان نمی شود ، این الگوی فضیلت برای همیشه ی تاریخ، شایستگی پیروی و متابعت را داراست .
فراگیری درس زندگی در مکتب انسان ساز این بانوی نمونه، توفیقی بس ارجمند و بزرگ است که هرکس را نصیب نمی شود و تنها کسانی لیاقت حضور در این وادی عشق را دارند که جان خویش را سرشار از محبت او و فرزندانش کرده باشند. ما نیز بیاییم وضوی حضور گرفته، رو به قبله با فروتنی کامل زانوی ادب زده جرعه ای از این کوثر بی پایان به کام جان بریزیم.
مقدم داشتن همسر بر خود
وقتی زن و مرد به عقد یکدیگر در آمدند خداوند محبت آن دو را به دل یکدیگر می اندازد . گویی یک روح در دو بدن می شوند . و از این پس، برای گرم تر کردن کانون خانواده به نکات فراوانی میبایست توجه شود . از جمله آنها ایثار و از خودگذشتگی است؛ به این معنا که برای تامین و تداوم سعادت خانواده، دیگری را بر خود مقدم داشته، برخی از حقوق خود را نادیده بگیرد .
در یکی از روزها، صبحگاهان امام علی علیه السلام به همسر عزیزش فرمود:
فاطمه جان! آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم؟
فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: نه . به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید سوگند، دو روز است که در منزل غذایی کافی نداریم، آنچه بود به شما و فرزندانم دادم و خود از غذای اندک موجود، استفاده نکردم .
امام علیه السلام با تاسف فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟
فاطمه علیهاالسلام فرمود: «یا ابا الحسن انی لاستحیی من الهی ان اکلف نفسک ما لا تقدر علیه؛ ای اباالحسن! من از پروردگار خود حیا میکنم که چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری، از تو درخواست نمایم .»
تقسیم کار در زندگی
یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده ها تعیین حدود مسئولیت افراد در خانواده است . البته، تعیین این مسئولیتها بنا بر شایستگی ها و توانمندی هایی است که خداوند در انسان به ودیعه نهاده است . با تقسیم کار، عدالت اجتماعی در محیط خانواده سعادت میافریند و زن را از دخالت در اموری که سزاوار نیست باز میدارد .
امام باقر علیه السلام فرمود:
«حضرت فاطمه علیها السلام کارهای منزل را با حضرت علی علیه السلام اینگونه تقسیم کردند: خمیر کردن آرد و تمیز کردن و جارو زدن منزل به عهده فاطمه باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد اولیه غذایی را علی علیه السلام انجام دهد» .
در این باره امام صادق علیه السلام فرمود:
«این تقسیم کار با اشاره رسول خدا صلی الله علیه وآله انجام گرفت، آنگاه که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: کارهای داخل منزل را فاطمه و کارهای بیرون منزل را علی انجام دهد . حضرت زهرا علیها السلام با خوشحالی فرمود: «فلا یعلم ما داخلنی من السرور الا الله باکفائی رسول الله تحمل رقاب الرجال ؛ جز خدا کسی نمیداند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم; زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است بازداشت .» و شاید خوشحالی آن حضرت از این جهت بود که از برخورد با نامحرم به دور خواهد ماند، چه اینکه کار کردن غیرضروری زنان و اختلاط زنان با مردان با روح تقوا بیگانه است .
در روایتی دیگر آن حضرت در پاسخ پدر بزرگوارشان که پرسیده بود: در کدام لحظه زن به خداوند نزدیکتر است؟ فرمود: «ادنی ما تکون من ربها ان تلزم قعر بیتها . . .؛ نزدیکترین حالات زن به خداوند زمانی است که در خانه ی خود میماند .»
البته، روشن است در مواردی خروج زن از خانه ضرورت پیدا میکند . مثل مواردی که آن بانوی بزرگوار برای دفاع از حقوق غصب شده خود و شوهرش به مسجد یا دارالخلافه رفت و یا امور ضروری دیگر و . . . ، و آنچه از آن مذمت شد، بیرون رفتنهای غیرضروری دختران و زنان است که قطعا پیامدهای ناگواری به دنبال خواهد داشت و متاسفانه امروزه بسیار شاهد اینگونه امور هستیم .
رعایت ادب و احترام نسبت به همسر
در روایتی آمده است آن حضرت ملاک و معیار ارزشمندی انسان را در مهربانی با همسر و نرمی با دیگران ذکر کرده است:
«بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با زنان خود مهربان و بخشنده است .»
و آنگاه که میخواهد شدت علاقه و وفاداری خود را به شوهر مظلومش ابراز نماید میفرماید:
«علی جان! جانم فدای تو، و جان و روح من سپر بلاهای جان تو، ای اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خیر و نیکی به سر میبری با تو خواهم زیست و یا اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی باز هم با تو خواهم بود »
به خلاف عشقهای ظاهری و دروغین، که تنها در هنگام عافیت و شادی ابراز میشود، نه در هنگام مشکلات و ناراحتیها
تحمل مشکلات و سختیها
همسرانی که امور رفاهی فراوانی به شوهران خود تحمیل میکنند، غافلند از اینکه تواناییهای انسان حد و مرزی دارد و اگر شخص نتوانست از راه مشروع توقعات همسرش را برآورده کند به ناگزیر از راه های نامشروع آنها را تامین مینماید و چه خسارتی از این بزرگتر که زن با توقعات نابجای خود، پای اموال حرام را به خانه خود باز نماید . البته، فلسفه این ساده زیستی را در حکایت زیر به خوبی می توان دریافت
سلمان فارسی میگوید: روزی حضرت زهرا علیها السلام را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر دارد . در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا دختران پادشاه ایران و قیصر روم بر کرسی های طلایی مینشینند و پارچه های زرین به تن میکنند، و این دختر رسول خداست که نه چادرهای گران قیمت بر سردارد و نه لباسهای زیبا!
حضرت فاطمه علیها السلام پاسخ داد: «ای سلمان! خداوند بزرگ، لباسهای زرین و تختهای طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است .»
سوال: این که سه دهه فاطمیه داریم آیا بر اساس سند های شیعی می باشد یا خیر؟ آیا اینکه می گویند دهه فاطمیه 45 روزه ای نداریم چقدر صحت دارد؟ معیار شروع دهه فاطمیه چه زمانی است؟ قبل از شهادت یا بعد از روز شهادت شروع می شود؟
پاسخ: در مورد سالروز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو روایت است یکی اینکه ایشان 75 روز بعد از رحلت پیغمبر اکرم (ص) به شهادت رسیدند که می شود 13 جمادی الاول و دیگری اینکه 95 روز بعد از رحلت پیغمبر به شهادت رسیدند که می شود 3 جمادی الثانی و طول این 20 روز را ایام فاطمیه نامیده اند.
حدود ایام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
سوال: احتراماً محدوده دو دهه فاطمیه را بیان فرمایید و همچنین برگزاری مراسم جشن عقد و عروسی و امثال آن در این مدت چگونه است؟
پاسخ: سه روز 13 و 14 و 15 جمادی الاول و سه روز 1و 2 و 3 جمادی الثانی بنابر معمول به «فاطمیه» اختصاص دارد ولی در بین این دو برگزاری مراسم عقد و عروسی (با رعایت تمام موازین شرعی) مانعی ندارد.
پوشیدن لباس مشکی و عزاداری برای حضرت فاطمه زهرا (س)
سوال: آیا پوشیدن لباس سیاه در ایام شهادت حضرت زهرا با توجه به وحدت و کراهت لباس سیاه جایز است؟
آیا برپائی مراسم عزاداری در ایام فاطمیه با توجه به مخالفت برخی دستگاههای کشور جائز است؟
آیا در خانه حضرت زهرا (س) را آتش زدند یا شهادت ایشان طبق گفته برخی افسانه است؟
پاسخ: 1- با توجه به این که پوشیدن لباس مشکی در ایام شهادت حضرات معصومین نوعی تعظیم شعائر الهی محسوب می شود کراهت ندارد.
2- هرگاه مراسم به شکلی برگزار گردد که باعث تفرقه صفوف مسلمین نگردد هیچ کس نباید مانع آن گردد و کسانی که مانع برگزاری می شوند تصورشان این است که بعضی از عزاداران شعارهای تندی بر ضد اهل سنت می دهند که در این شرایط باعث تفرقه است.
3- آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند. اسناد این سخن را در کتاب یورش به خانه وحی به نقل از کتابهای اهل سنت آورده ایم.
تعبیر سیده النساء العالمین برای حضرت زهرا (س)
سوال: چرا ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را سیده النساء العالمین میدانیم؟ چرا که در قرآن از او نامی نیامده است در حالیکه در قرآن از حضرت مریم به این عنوان یاد شده است و ما او را منحصر به زمان خودش می دانیم؟
پاسخ: این تعبیر در برخی از روایات آمده است و سوره هل أتی و کوثر در واقع در شأن آن بزرگوار است و همچنین آیه تطهیر و مباهله.
پنج شنبه مورخ 6/12/94 سومین نشست سیاسی انتخاباتی در مدرسه علمیه حضرت زهرا (علیها السلام ) برگزار گردید .
حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا الهی نژاد مسئول محترم مدرسه علمیه، در جمع طلاب، دانش آموختگان و فارغ التحصیلان گفت: تشکیل و تداوم حکومت اسلامی با دو رکن امکان پذیر است یکی ولی خدا یا نائب او و دیگری حضور و همراهی مردم و امروز در نظام اسلامی انتخابات ها یکی از صحنه های حضور و همراهی مردم با حاکم اسلامی است.
حاج آقا الهی نژاد با اشاره به آثار داخلی و بین المللی حضور مردم در انتخابات گفت: حضور فعال در انتخابات وظیفه شرعی همه است و باید با تشویق مردم به حضور حداکثری در انتخابات موجب یأس و ناامیدی دشمنان شویم.
ایشان در ادامه با بیان معیار های انتخاب اصلح گفت بدون توجه به نسبت های قومی و قبیله ای باید اشخاص متعهد به اسلام و علاقمند به رهبری و به فکر منافع و مصالح ملی هستند نه شخصی، انتخاب شوند.
ایشان اختلافات حزبی را اختلاف درون خانواده نظام تعریف کرد و گفت: با توجه به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، نباید اصطلاحات و نامگذاری های نادرست از قبیل تندرو و … توسط بیگانگان را در داخل تکرار کرد.
وی در پایان بر اهمیت مجلس خبرگان رهبری به عنوان پشتوانه عظیم و مطمئن کشور تأکید نمود و از همه خواست نسبت به انتخاب فرد اصلح مردم را راهنمائی و ارشاد نمایند.