روش خلاصه نویسی
*بسم الله الرحمن الرحیم*
فواید و ضرورت خلاصه نویسی
« خلاصه نویسی » نوعی مهارت نگارشی محسوب میشود و آشنایی با آن در کارهای قلمی و پژوهشی و گزارش نویسی مفید و کارساز است.
با توجه به محدودیت فرصت و زمان و نیز فراوانی آثار و نوشتهها، « چکیده نویسی » ضرورت پیدا میکند. گاهی از مطالب برای خودمان خلاصه برداری میکنیم، گاهی برای دیگری. در صورت اول، برای بهره برداری خودمان است،در صورت دوم برای فایده رسانی به دیگران.
در تاریخ تألیف و نگارش نیز، بخش بزرگ کتابها، خلاصه شده کتابهای دیگری است که در زمینه تاریخ، ادبیات و علوم گوناگون است. اینگونه کتب، با عنوانهایی هم چون: خلاصه، وجیزه، منتخب، گلچین، گزیده، مختار، مهذّب، چکیده، تلخیص و … است که توسط خود مؤلف یا دیگری صورت گرفته و میگیرد. خلاصه کردن متون مفصل و کتابهای عظیم و ارزشمند، یکی از گامهای مثبتی است که میتواند نسل کم حوصله امروز را هم با فرهنگ و ادب گذشته مرتبط سازد، و هم بهره اخلاقی کتابهای خوب ولی مفصل را که در دسترس امروزیان نیست، به خوانندگان برساند.
ما همیشه نمیتوانیم همه کتابها را همراه داشته باشیم. همیشه هم مجال شرح و بسط مطالب را برای دیگران نیست. پس باید به هنر « خلاصه نویسی » مجهز بود تا از زمان و نیز از امکانات چاپ و تکثیر و یادداشت، بیشترین استفاده را کرد.
گاهی نیاز میشود که از یک سخنرانی یا کتاب و مقاله، خلاصهای تهیه شود، یا گزارشی فشرده از یک حادثه، یا صورت جلسهای خلاصه از یک جلسه، سمینار، برنامه و … تهیه گردد.
گاهی در نقد یک اثر ادبی یا محتوای یک کتاب و مقاله و فیلم، نیاز است که فشردهای از آن بیان شود. در معرفیهای اجمالی از یک کتاب نیز خلاصه نویسی جایگاه خود را دارد.
نیز گاهی در دورههای آموزشی و در کلاسها، لازم است از مطالب خلاصه برداری شود، یا در متون آموزشی، خلاصهای از هر بخش یا بحث در پایان آورده شود.
گاهی هم برای شرکت در یک مسابقه، لازم میشود کتاب یا مقاله یا داستانی خلاصه شود.
برای تهیه جزواتی فشرده و کم حجم برای امتحان از برخی دروس و متون هم، نیازمند به چکیده نویسی هستیم.
گاهی هم به صورت شفاهی، لازم است گزارشی کوتاه و توضیحی خلاصه درباره موضوعی داشته باشیم.
مجموع این گونه نیازها، ایجاب میکند که با « روش خلاصه نویسی » آشنا شویم. از این رو در این بخش، به بیان نکاتی در این موضوع میپردازیم.
ناگفته نماند که « خلاصه نویسی »، از جهاتی برای خود انسان مفید است و فوایدی از این قبیل دارد:
1. بهره گیری از یادداشتهای خلاصه، در مراحل بعد، به وسیله مراجعه مجدد به آنها
2. تمرینی برای کار قلمی و رشد نیروی نویسندگی انسان
3. تقویت بینش و رشد فکری انسان در سایه این گزینش و تلخیص
4. تسهیل برخورداری از محتویات کتب و مقالات، در حجمی اندک
5. ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای مطالعه
6. کمک به در خاطر سپردن مطالب و از یاد نرفتن آنها
7. کمک به تمرکز فکر هنگام خواندن کتاب و مقاله.
با توجه به اینکه در خلاصه نویسی، باید به « کاهش حجم نوشته » پرداخت، بی آنکه هدف نویسنده و گوینده و پیام اصلی نوشته و سخن از بین برود، ضروری است که مهارت لازم در این امر کسب شود. این مهارت هم جز با تمرین زیاد، و نیز کار زیر نظر مربی و استاد، کمتر به دست میآید.
تفاوت خلاصه نویسی با گزیده، گلچین و یادداشت برداری این است که در یادداشت برداری و گزیده نویسی، نکات مورد نظر و مورد علاقه شخص از جاهای مختلف نوشته میشود و چه بسا انسجام و پیوستگی میان گزیدهها وجود نداشته باشد؛ ولی در خلاصه نویسی، عنایت روی یک کتاب یا مقاله یا متنِ خاصّی است که چکیده همه آن آورده میشود؛ نه آنکه از هر بوستانی گلی چیده شود. خلاصه نویسی شبیه زیراکس یا عکس گرفتن از هر متن یا تصویری در مقیاسی کوچکتر است.
مراحل اجرایی کار
بسیار اتفاق میافتد که در خلاصه نویسی، انسان فکر میکند همه این مطالب، خوب و لازم است و در تلخیص، آنها را میآورد. در نهایت میبیند که خلاصه، چیزی از اصل مطلب کم نیست. این یا به عدم مهارت در خلاصه نویسی برمیگردد، یا به عدم آگاهی اجمالی از محتوای آنچه تلخیص میشود، یا عدم دقت شخص در تفکیک مطالب مهم از کم اهمیت.
از این رو در امر خلاصه نویسی، مراحل زیر پیشنهاد میشود:
1. مطالعه یا مرور اجمالی، پیش از اقدام به تلخیص
2. مشخص ساختن میزان و درصد تلخیصی که باید انجام شود
3. مشخص کردن موارد و مطالب اصلی و فرعی، هنگام مطالعه
4. حذف مطالب غیر عمده و باقی گذاشتن نکات اصلی
5. حفظ امانت و اصالت در عبارات و محتوا
پیش از اقدام به تلخیص، خوب است ابتدا یک دور، کتاب یا مقاله را بخوانیم، یا یک بار نوار را گوش دهیم یا فیلم را نگاه کنیم، تا نسبت به محتوا اِشراف و احاطه پیدا کنیم و بهتر بتوانیم موارد عمده و غیر عمده و اصلی و حاشیهای را از هم تفکیک کنیم. البته این در مواردی است که متن مورد تلخیص در اختیار ما باشد. والاّ در خلاصه نویسی از مباحثِ یک کلاس یا جلسه یا سخنرانی در حال ایراد، این شیوه قابل اجرا نیست.
هنگام مرور مقدماتی، میتوان فصلهای اصلی و فرعی و مطالب عمده را از حواشی و زواید، جدا کرد و علامت گذاشت تا تلخیص، آسانتر شود.
میزان تلخیص نیز باید از آغاز، معلوم باشد. فرضاً یک کتاب سیصد صفحهای را اگر قرار باشد در حد نصف، یا یک چهارم یا یک دهم خلاصه کنیم، در هر یک، میزان حذف مطالب و باقی گذاشتن مطالب دیگر، به نسبت آن معیار، متفاوت خواهد بود. حتی اگر بنا باشد همان کتاب را در دو صفحه خلاصه کنیم، شیوهای دیگر باید برگزینیم و مطالب بیشتری را جزو « حذفیات » قرار دهیم.
در انواع مختلف تلخیص و با هدفهای گوناگون، مطالب گاهی لازم است آورده شود یا حذف گردد؛ بسته به این است که با چه هدفی کار تلخیص انجام میگیرد.
گاهی کتاب مفصّلی برای استفاده عموم، خلاصه میشود،
گاهی چکیده یک کتاب، به نحوی ارائه میشود تا شوق مراجعه به اصل کتاب ایجاد شود،
گاهی عصاره مطالب مفید یک کتاب، بدون رعایت انسجام و پیوستگی مطالب فراهم میگردد،
گاهی فهرستی از مباحث یک کتاب یا بحث تدوین میشود،
گاهی دیدگاههای علمی یک کتاب استخراج میگردد،
گاهی هم محتوای یک کتاب، به صورت نمودار، جدول و اطلاعات آماری و دسته بندی شده خلاصه میشود. این شیوهها و هدفها، که به عنوانِ تلخیص تفصیلی، ارجاعی، آزاد، فهرستی، موضوعی، علمی، و نموداری مطرح است، هر یک ویژگی خاص خود را دارد و در عمل، متفاوت با دیگری است.[1] چکیده تمام نما، توصیفی، راهنما، موضوعی و … از جمله انواع خلاصه نویسی است. مجموعه تحقیقات اجتماعی و اطلاعات آماری مفصّلی را گاهی به صورت جدول و نمودار ترسیم میکنند. این نیز نوعی از خلاصه نویسی است.
نکات و مباحث غیر اصلی
در هر نوشتهای یا سخنرانی یا درس، یک سری حرفها اصلی و عمده است و گوینده و نویسنده یا مدرس، به قصد بیان و القای آنها به کار سخن و قلم پرداخته است، یک سری هم مطالبی است که در توضیح، تشریح و تأکید نسبت به آن مطالب اصلی بیان میشود، که به اینها نکات غیر عمده گفته میشود.
اجمالی از مطالبِ غیر اصلی را میتوان چنین برشمرد:
1. توضیحات برای روشن کردن مسأله اصلی
2. نمونههای تاریخی و شاهد مثالها
3. مطالبِ حاشیهای و غیر مرتبط با موضوع
4. لفاظیها و عبارت پردازیهای غیر دخیل در مطلب اصلی
5. موارد تکرار شدن مطلب
6. عبارات و جملات مترادف و هم مضمون
7. جملات معترضه و اشارات تفسیری و توضیحی که آوردنش ملال آور است.
اگر از یک نوشته یا سخن، محورهای فوق را جدا کنیم، آنچه میماند، جوهره اصلی مطلب است که قابل درج در خلاصه است. البته تشخیص این که این موضوع، اصلی است یا حاشیه، بحثِ عمده است یا توضیح، احتیاج به دقت بیشتری دارد. اگر یک متن، چه داستان یا غیر داستان، چند بار مطالعه شود، امکان تلخیص دقیق، بیشتر خواهد بود.
میتوان هر بند یا پاراگراف را در یک جمله خلاصه کرد. مجموعه این جملات، خود به خود چکیده مطلب اصلی خواهد بود؛ البته با رعایت نکات دیگری که یاد شده است.
تفاوت تلخیص با بازنویسی و بازآفرینی
بازنویسی، برگردان متون کهن (شعر یا نثر) به نثر و عبارت است؛ بی آنکه مفهوم و محتوا دگرگون شود. در باز آفرینی، محتوا و سوژه کهن، تبدیل به اثر جدیدی میشود که با اصل متفاوت است. بازنویسی مثل تعمیرات اساسی یک خانه است، اما باز آفرینی، کوبیدن بنا و از نو ساختن است که چه بسا نقشه ساختمان و کیفیت چهار چوب اولیه هم به هم میخورد.
در باز نویسی، مضمون متن قدیم حفظ میشود، تغییرات در جا به جایی حوادث و الفاظ و ترکیبها انجام میگیرد. اصول زبان فارسی حفظ میگردد و از شکسته نویسی پرهیز میشود. توجه به سن و سطح فکر مخاطب، جهت درک و لذت بردن ضروری است. باید چیزی را باز نویسی کرد که از نظر پیام و محتوا، ارزش داشته باشد.
باز نویسی گاهی از نثر به نثر است. گاهی از شعر به شعر، از نظم به نثر و از نثر به نظم.
در خلاصه نویسی، نه پیام عوض میشود، نه قالب و محتوا و نه بهتر ساختن سبک نگارش؛ بر خلاف باز نویسی که اغلب یا به خاطر ضعف قلمی اثر نخستین است، یا نامناسب بودن آن با شیوه امروزی.
خلاصه نویسی اغلب برای استفاده بهتر از فرصت و زمان است، اما در باز نویسی هدف مهمتر ارائه اثری متناسب با نیاز و ضرورتهای جدید فرهنگی و ادبی است.
عبارت اصلی یا نقل به معنی؟
در اینکه خلاصه نویسی را باید با استفاده از قلم و جمله پردازی خودمان بنویسیم یا با حفظ عباراتِ اصلی، موارد مختلف است.
گاهی روی الفاظ متن اصلی، عنایت و تأکید خاصّی است که دخل و تصرف در عبارات، مسأله ساز و گاهی تحریف میشود. آنجا باید تلخیص را با بهره گیری از عین عبارات اصلی انجام داد. مثل اینکه وصیت نامه امام امت(ره) یا احکام فقهی رساله، یا دیدگاه شیخ صدوق درباره عصمت انبیا و نظر شهید مطهری درباره تحریف نشدن قرآن، یا قانون کیفر مجرمین و … را اگر بخواهیم تلخیص کنیم، با استفاده از عباراتِ اصلی و حذف بخشهای کم اهمیتتر یا غیر لازم، اقدام میکنیم، تا اشکالی پیش نیاید.
اما اگر یک داستان یا حادثه تاریخی، یا گفت و گوها و مذاکرات یک جلسه، یا گزارشی از روزنامه، یا درس معلم را بخواهیم خلاصه نویسی کنیم، ضرورتی ندارد که حتماً از عبارات اصلی استفاده کنیم، میتوانیم مفهوم را گرفته، با تعابیر و جمله بندی خودمان بنویسیم. همچنین میتوانیم همه متن را به دقت بخوانیم، سپس آن را کنار گذاشته، خلاصه آن را به قلم خودمان بنویسیم.
در هر حال، نکتهای که نباید فراموش کرد این است:
در خلاصه نویسی، « هدف و پیام » اصلی نویسنده، نباید مورد تحریف یا تغییر قرار گیرد، و این دو چیز میطلبد:
الف. تعهد؛ ب. مهارت.
اگر تعهد نباشد، سخنان یا نوشته دیگران گاهی مغرضانه تلخیص میشود و « خلاصه »، چیزی از آب در میآید که مغایر با مقصود صاحب سخن است.
و اگر مهارت نباشد، محتوای اصلی نوشته و کلام، خدشه دار میشود و چه بسا مطالب عمده و اساسی از قلم میافتد و آنچه قابل حذف بوده، به عنوان مطالب اصلی باقی میماند.
هم « حفظ امانت » لازم است،
هم « حفظ اصالت »؛ که اولی به تعهد خلاصه نویسی مربوط میشود، دومی به دقت و توانایی و مهارت او.
گاهی کتابی را که در دست مطالعه دارید، پس از خواندن هر صفحه یا هر پاراگراف، سعی کنید خلاصه آن را در یک سطر یا در جملهای فشرده بنویسید. این قدرت تلخیص شما را میافزاید. یا برخی داستانهای منظوم را در دیوانها بخوانید و خلاصهاش را در چند سطر بنویسید یا خبری را که به تفصیل در روزنامه خواندهاید، به صورتِ « خلاصه خبر » در آورید.
چند نکته لازم
1. در تلخیص یک متن یا بحث منسجم، سعی شود انسجام و پیوستگی مطالب، در « خلاصه » هم حفظ شود.
2. جملات کوتاه و کلمات ساده، به کار گرفته شود.
3. متن مورد تلخیص، در جزوه « خلاصه » معرفی شود: یعنی نام نویسنده، ناشر، میزان صفحات، درصد تلخیص، خلاصه نویس، تاریخ تلخیص و مشخصات دیگر نوشته اصلی یا نوار و سخنرانی و جلسه و سمینار و درسی که به صورت خلاصه در آمده است، نقل شود.
4. نکات دستوری و نیز هماهنگی و یک نواختی زمان افعال و سبک و سیاق نوشته رعایت گردد.
5. سلیقه و نظم در نگارش خلاصه، صفحه آرایی و فصل بندی نیز از یاد نرود.
6. در خلاصه، مطالبی آورده نشود که در متن اصلی نیست.
جواد محدثی، روشها، ص 33.
*بسم الله الرحمن الرحیم*
فواید و ضرورت خلاصه نویسی
« خلاصه نویسی » نوعی مهارت نگارشی محسوب میشود و آشنایی با آن در کارهای قلمی و پژوهشی و گزارش نویسی مفید و کارساز است.
با توجه به محدودیت فرصت و زمان و نیز فراوانی آثار و نوشتهها، « چکیده نویسی » ضرورت پیدا میکند. گاهی از مطالب برای خودمان خلاصه برداری میکنیم، گاهی برای دیگری. در صورت اول، برای بهره برداری خودمان است،در صورت دوم برای فایده رسانی به دیگران.
در تاریخ تألیف و نگارش نیز، بخش بزرگ کتابها، خلاصه شده کتابهای دیگری است که در زمینه تاریخ، ادبیات و علوم گوناگون است. اینگونه کتب، با عنوانهایی هم چون: خلاصه، وجیزه، منتخب، گلچین، گزیده، مختار، مهذّب، چکیده، تلخیص و … است که توسط خود مؤلف یا دیگری صورت گرفته و میگیرد. خلاصه کردن متون مفصل و کتابهای عظیم و ارزشمند، یکی از گامهای مثبتی است که میتواند نسل کم حوصله امروز را هم با فرهنگ و ادب گذشته مرتبط سازد، و هم بهره اخلاقی کتابهای خوب ولی مفصل را که در دسترس امروزیان نیست، به خوانندگان برساند.
ما همیشه نمیتوانیم همه کتابها را همراه داشته باشیم. همیشه هم مجال شرح و بسط مطالب را برای دیگران نیست. پس باید به هنر « خلاصه نویسی » مجهز بود تا از زمان و نیز از امکانات چاپ و تکثیر و یادداشت، بیشترین استفاده را کرد.
گاهی نیاز میشود که از یک سخنرانی یا کتاب و مقاله، خلاصهای تهیه شود، یا گزارشی فشرده از یک حادثه، یا صورت جلسهای خلاصه از یک جلسه، سمینار، برنامه و … تهیه گردد.
گاهی در نقد یک اثر ادبی یا محتوای یک کتاب و مقاله و فیلم، نیاز است که فشردهای از آن بیان شود. در معرفیهای اجمالی از یک کتاب نیز خلاصه نویسی جایگاه خود را دارد.
نیز گاهی در دورههای آموزشی و در کلاسها، لازم است از مطالب خلاصه برداری شود، یا در متون آموزشی، خلاصهای از هر بخش یا بحث در پایان آورده شود.
گاهی هم برای شرکت در یک مسابقه، لازم میشود کتاب یا مقاله یا داستانی خلاصه شود.
برای تهیه جزواتی فشرده و کم حجم برای امتحان از برخی دروس و متون هم، نیازمند به چکیده نویسی هستیم.
گاهی هم به صورت شفاهی، لازم است گزارشی کوتاه و توضیحی خلاصه درباره موضوعی داشته باشیم.
مجموع این گونه نیازها، ایجاب میکند که با « روش خلاصه نویسی » آشنا شویم. از این رو در این بخش، به بیان نکاتی در این موضوع میپردازیم.
ناگفته نماند که « خلاصه نویسی »، از جهاتی برای خود انسان مفید است و فوایدی از این قبیل دارد:
1. بهره گیری از یادداشتهای خلاصه، در مراحل بعد، به وسیله مراجعه مجدد به آنها
2. تمرینی برای کار قلمی و رشد نیروی نویسندگی انسان
3. تقویت بینش و رشد فکری انسان در سایه این گزینش و تلخیص
4. تسهیل برخورداری از محتویات کتب و مقالات، در حجمی اندک
5. ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای مطالعه
6. کمک به در خاطر سپردن مطالب و از یاد نرفتن آنها
7. کمک به تمرکز فکر هنگام خواندن کتاب و مقاله.
با توجه به اینکه در خلاصه نویسی، باید به « کاهش حجم نوشته » پرداخت، بی آنکه هدف نویسنده و گوینده و پیام اصلی نوشته و سخن از بین برود، ضروری است که مهارت لازم در این امر کسب شود. این مهارت هم جز با تمرین زیاد، و نیز کار زیر نظر مربی و استاد، کمتر به دست میآید.
تفاوت خلاصه نویسی با گزیده، گلچین و یادداشت برداری این است که در یادداشت برداری و گزیده نویسی، نکات مورد نظر و مورد علاقه شخص از جاهای مختلف نوشته میشود و چه بسا انسجام و پیوستگی میان گزیدهها وجود نداشته باشد؛ ولی در خلاصه نویسی، عنایت روی یک کتاب یا مقاله یا متنِ خاصّی است که چکیده همه آن آورده میشود؛ نه آنکه از هر بوستانی گلی چیده شود. خلاصه نویسی شبیه زیراکس یا عکس گرفتن از هر متن یا تصویری در مقیاسی کوچکتر است.
مراحل اجرایی کار
بسیار اتفاق میافتد که در خلاصه نویسی، انسان فکر میکند همه این مطالب، خوب و لازم است و در تلخیص، آنها را میآورد. در نهایت میبیند که خلاصه، چیزی از اصل مطلب کم نیست. این یا به عدم مهارت در خلاصه نویسی برمیگردد، یا به عدم آگاهی اجمالی از محتوای آنچه تلخیص میشود، یا عدم دقت شخص در تفکیک مطالب مهم از کم اهمیت.
از این رو در امر خلاصه نویسی، مراحل زیر پیشنهاد میشود:
1. مطالعه یا مرور اجمالی، پیش از اقدام به تلخیص
2. مشخص ساختن میزان و درصد تلخیصی که باید انجام شود
3. مشخص کردن موارد و مطالب اصلی و فرعی، هنگام مطالعه
4. حذف مطالب غیر عمده و باقی گذاشتن نکات اصلی
5. حفظ امانت و اصالت در عبارات و محتوا
پیش از اقدام به تلخیص، خوب است ابتدا یک دور، کتاب یا مقاله را بخوانیم، یا یک بار نوار را گوش دهیم یا فیلم را نگاه کنیم، تا نسبت به محتوا اِشراف و احاطه پیدا کنیم و بهتر بتوانیم موارد عمده و غیر عمده و اصلی و حاشیهای را از هم تفکیک کنیم. البته این در مواردی است که متن مورد تلخیص در اختیار ما باشد. والاّ در خلاصه نویسی از مباحثِ یک کلاس یا جلسه یا سخنرانی در حال ایراد، این شیوه قابل اجرا نیست.
هنگام مرور مقدماتی، میتوان فصلهای اصلی و فرعی و مطالب عمده را از حواشی و زواید، جدا کرد و علامت گذاشت تا تلخیص، آسانتر شود.
میزان تلخیص نیز باید از آغاز، معلوم باشد. فرضاً یک کتاب سیصد صفحهای را اگر قرار باشد در حد نصف، یا یک چهارم یا یک دهم خلاصه کنیم، در هر یک، میزان حذف مطالب و باقی گذاشتن مطالب دیگر، به نسبت آن معیار، متفاوت خواهد بود. حتی اگر بنا باشد همان کتاب را در دو صفحه خلاصه کنیم، شیوهای دیگر باید برگزینیم و مطالب بیشتری را جزو « حذفیات » قرار دهیم.
در انواع مختلف تلخیص و با هدفهای گوناگون، مطالب گاهی لازم است آورده شود یا حذف گردد؛ بسته به این است که با چه هدفی کار تلخیص انجام میگیرد.
گاهی کتاب مفصّلی برای استفاده عموم، خلاصه میشود،
گاهی چکیده یک کتاب، به نحوی ارائه میشود تا شوق مراجعه به اصل کتاب ایجاد شود،
گاهی عصاره مطالب مفید یک کتاب، بدون رعایت انسجام و پیوستگی مطالب فراهم میگردد،
گاهی فهرستی از مباحث یک کتاب یا بحث تدوین میشود،
گاهی دیدگاههای علمی یک کتاب استخراج میگردد،
گاهی هم محتوای یک کتاب، به صورت نمودار، جدول و اطلاعات آماری و دسته بندی شده خلاصه میشود. این شیوهها و هدفها، که به عنوانِ تلخیص تفصیلی، ارجاعی، آزاد، فهرستی، موضوعی، علمی، و نموداری مطرح است، هر یک ویژگی خاص خود را دارد و در عمل، متفاوت با دیگری است.[1] چکیده تمام نما، توصیفی، راهنما، موضوعی و … از جمله انواع خلاصه نویسی است. مجموعه تحقیقات اجتماعی و اطلاعات آماری مفصّلی را گاهی به صورت جدول و نمودار ترسیم میکنند. این نیز نوعی از خلاصه نویسی است.
نکات و مباحث غیر اصلی
در هر نوشتهای یا سخنرانی یا درس، یک سری حرفها اصلی و عمده است و گوینده و نویسنده یا مدرس، به قصد بیان و القای آنها به کار سخن و قلم پرداخته است، یک سری هم مطالبی است که در توضیح، تشریح و تأکید نسبت به آن مطالب اصلی بیان میشود، که به اینها نکات غیر عمده گفته میشود.
اجمالی از مطالبِ غیر اصلی را میتوان چنین برشمرد:
1. توضیحات برای روشن کردن مسأله اصلی
2. نمونههای تاریخی و شاهد مثالها
3. مطالبِ حاشیهای و غیر مرتبط با موضوع
4. لفاظیها و عبارت پردازیهای غیر دخیل در مطلب اصلی
5. موارد تکرار شدن مطلب
6. عبارات و جملات مترادف و هم مضمون
7. جملات معترضه و اشارات تفسیری و توضیحی که آوردنش ملال آور است.
اگر از یک نوشته یا سخن، محورهای فوق را جدا کنیم، آنچه میماند، جوهره اصلی مطلب است که قابل درج در خلاصه است. البته تشخیص این که این موضوع، اصلی است یا حاشیه، بحثِ عمده است یا توضیح، احتیاج به دقت بیشتری دارد. اگر یک متن، چه داستان یا غیر داستان، چند بار مطالعه شود، امکان تلخیص دقیق، بیشتر خواهد بود.
میتوان هر بند یا پاراگراف را در یک جمله خلاصه کرد. مجموعه این جملات، خود به خود چکیده مطلب اصلی خواهد بود؛ البته با رعایت نکات دیگری که یاد شده است.
تفاوت تلخیص با بازنویسی و بازآفرینی
بازنویسی، برگردان متون کهن (شعر یا نثر) به نثر و عبارت است؛ بی آنکه مفهوم و محتوا دگرگون شود. در باز آفرینی، محتوا و سوژه کهن، تبدیل به اثر جدیدی میشود که با اصل متفاوت است. بازنویسی مثل تعمیرات اساسی یک خانه است، اما باز آفرینی، کوبیدن بنا و از نو ساختن است که چه بسا نقشه ساختمان و کیفیت چهار چوب اولیه هم به هم میخورد.
در باز نویسی، مضمون متن قدیم حفظ میشود، تغییرات در جا به جایی حوادث و الفاظ و ترکیبها انجام میگیرد. اصول زبان فارسی حفظ میگردد و از شکسته نویسی پرهیز میشود. توجه به سن و سطح فکر مخاطب، جهت درک و لذت بردن ضروری است. باید چیزی را باز نویسی کرد که از نظر پیام و محتوا، ارزش داشته باشد.
باز نویسی گاهی از نثر به نثر است. گاهی از شعر به شعر، از نظم به نثر و از نثر به نظم.
در خلاصه نویسی، نه پیام عوض میشود، نه قالب و محتوا و نه بهتر ساختن سبک نگارش؛ بر خلاف باز نویسی که اغلب یا به خاطر ضعف قلمی اثر نخستین است، یا نامناسب بودن آن با شیوه امروزی.
خلاصه نویسی اغلب برای استفاده بهتر از فرصت و زمان است، اما در باز نویسی هدف مهمتر ارائه اثری متناسب با نیاز و ضرورتهای جدید فرهنگی و ادبی است.
عبارت اصلی یا نقل به معنی؟
در اینکه خلاصه نویسی را باید با استفاده از قلم و جمله پردازی خودمان بنویسیم یا با حفظ عباراتِ اصلی، موارد مختلف است.
گاهی روی الفاظ متن اصلی، عنایت و تأکید خاصّی است که دخل و تصرف در عبارات، مسأله ساز و گاهی تحریف میشود. آنجا باید تلخیص را با بهره گیری از عین عبارات اصلی انجام داد. مثل اینکه وصیت نامه امام امت(ره) یا احکام فقهی رساله، یا دیدگاه شیخ صدوق درباره عصمت انبیا و نظر شهید مطهری درباره تحریف نشدن قرآن، یا قانون کیفر مجرمین و … را اگر بخواهیم تلخیص کنیم، با استفاده از عباراتِ اصلی و حذف بخشهای کم اهمیتتر یا غیر لازم، اقدام میکنیم، تا اشکالی پیش نیاید.
اما اگر یک داستان یا حادثه تاریخی، یا گفت و گوها و مذاکرات یک جلسه، یا گزارشی از روزنامه، یا درس معلم را بخواهیم خلاصه نویسی کنیم، ضرورتی ندارد که حتماً از عبارات اصلی استفاده کنیم، میتوانیم مفهوم را گرفته، با تعابیر و جمله بندی خودمان بنویسیم. همچنین میتوانیم همه متن را به دقت بخوانیم، سپس آن را کنار گذاشته، خلاصه آن را به قلم خودمان بنویسیم.
در هر حال، نکتهای که نباید فراموش کرد این است:
در خلاصه نویسی، « هدف و پیام » اصلی نویسنده، نباید مورد تحریف یا تغییر قرار گیرد، و این دو چیز میطلبد:
الف. تعهد؛ ب. مهارت.
اگر تعهد نباشد، سخنان یا نوشته دیگران گاهی مغرضانه تلخیص میشود و « خلاصه »، چیزی از آب در میآید که مغایر با مقصود صاحب سخن است.
و اگر مهارت نباشد، محتوای اصلی نوشته و کلام، خدشه دار میشود و چه بسا مطالب عمده و اساسی از قلم میافتد و آنچه قابل حذف بوده، به عنوان مطالب اصلی باقی میماند.
هم « حفظ امانت » لازم است،
هم « حفظ اصالت »؛ که اولی به تعهد خلاصه نویسی مربوط میشود، دومی به دقت و توانایی و مهارت او.
گاهی کتابی را که در دست مطالعه دارید، پس از خواندن هر صفحه یا هر پاراگراف، سعی کنید خلاصه آن را در یک سطر یا در جملهای فشرده بنویسید. این قدرت تلخیص شما را میافزاید. یا برخی داستانهای منظوم را در دیوانها بخوانید و خلاصهاش را در چند سطر بنویسید یا خبری را که به تفصیل در روزنامه خواندهاید، به صورتِ « خلاصه خبر » در آورید.
چند نکته لازم
1. در تلخیص یک متن یا بحث منسجم، سعی شود انسجام و پیوستگی مطالب، در « خلاصه » هم حفظ شود.
2. جملات کوتاه و کلمات ساده، به کار گرفته شود.
3. متن مورد تلخیص، در جزوه « خلاصه » معرفی شود: یعنی نام نویسنده، ناشر، میزان صفحات، درصد تلخیص، خلاصه نویس، تاریخ تلخیص و مشخصات دیگر نوشته اصلی یا نوار و سخنرانی و جلسه و سمینار و درسی که به صورت خلاصه در آمده است، نقل شود.
4. نکات دستوری و نیز هماهنگی و یک نواختی زمان افعال و سبک و سیاق نوشته رعایت گردد.
5. سلیقه و نظم در نگارش خلاصه، صفحه آرایی و فصل بندی نیز از یاد نرود.
6. در خلاصه، مطالبی آورده نشود که در متن اصلی نیست.
جواد محدثی، روشها، ص 33.
*بسم الله الرحمن الرحیم*
فواید و ضرورت خلاصه نویسی
« خلاصه نویسی » نوعی مهارت نگارشی محسوب میشود و آشنایی با آن در کارهای قلمی و پژوهشی و گزارش نویسی مفید و کارساز است.
با توجه به محدودیت فرصت و زمان و نیز فراوانی آثار و نوشتهها، « چکیده نویسی » ضرورت پیدا میکند. گاهی از مطالب برای خودمان خلاصه برداری میکنیم، گاهی برای دیگری. در صورت اول، برای بهره برداری خودمان است،در صورت دوم برای فایده رسانی به دیگران.
در تاریخ تألیف و نگارش نیز، بخش بزرگ کتابها، خلاصه شده کتابهای دیگری است که در زمینه تاریخ، ادبیات و علوم گوناگون است. اینگونه کتب، با عنوانهایی هم چون: خلاصه، وجیزه، منتخب، گلچین، گزیده، مختار، مهذّب، چکیده، تلخیص و … است که توسط خود مؤلف یا دیگری صورت گرفته و میگیرد. خلاصه کردن متون مفصل و کتابهای عظیم و ارزشمند، یکی از گامهای مثبتی است که میتواند نسل کم حوصله امروز را هم با فرهنگ و ادب گذشته مرتبط سازد، و هم بهره اخلاقی کتابهای خوب ولی مفصل را که در دسترس امروزیان نیست، به خوانندگان برساند.
ما همیشه نمیتوانیم همه کتابها را همراه داشته باشیم. همیشه هم مجال شرح و بسط مطالب را برای دیگران نیست. پس باید به هنر « خلاصه نویسی » مجهز بود تا از زمان و نیز از امکانات چاپ و تکثیر و یادداشت، بیشترین استفاده را کرد.
گاهی نیاز میشود که از یک سخنرانی یا کتاب و مقاله، خلاصهای تهیه شود، یا گزارشی فشرده از یک حادثه، یا صورت جلسهای خلاصه از یک جلسه، سمینار، برنامه و … تهیه گردد.
گاهی در نقد یک اثر ادبی یا محتوای یک کتاب و مقاله و فیلم، نیاز است که فشردهای از آن بیان شود. در معرفیهای اجمالی از یک کتاب نیز خلاصه نویسی جایگاه خود را دارد.
نیز گاهی در دورههای آموزشی و در کلاسها، لازم است از مطالب خلاصه برداری شود، یا در متون آموزشی، خلاصهای از هر بخش یا بحث در پایان آورده شود.
گاهی هم برای شرکت در یک مسابقه، لازم میشود کتاب یا مقاله یا داستانی خلاصه شود.
برای تهیه جزواتی فشرده و کم حجم برای امتحان از برخی دروس و متون هم، نیازمند به چکیده نویسی هستیم.
گاهی هم به صورت شفاهی، لازم است گزارشی کوتاه و توضیحی خلاصه درباره موضوعی داشته باشیم.
مجموع این گونه نیازها، ایجاب میکند که با « روش خلاصه نویسی » آشنا شویم. از این رو در این بخش، به بیان نکاتی در این موضوع میپردازیم.
ناگفته نماند که « خلاصه نویسی »، از جهاتی برای خود انسان مفید است و فوایدی از این قبیل دارد:
1. بهره گیری از یادداشتهای خلاصه، در مراحل بعد، به وسیله مراجعه مجدد به آنها
2. تمرینی برای کار قلمی و رشد نیروی نویسندگی انسان
3. تقویت بینش و رشد فکری انسان در سایه این گزینش و تلخیص
4. تسهیل برخورداری از محتویات کتب و مقالات، در حجمی اندک
5. ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای مطالعه
6. کمک به در خاطر سپردن مطالب و از یاد نرفتن آنها
7. کمک به تمرکز فکر هنگام خواندن کتاب و مقاله.
با توجه به اینکه در خلاصه نویسی، باید به « کاهش حجم نوشته » پرداخت، بی آنکه هدف نویسنده و گوینده و پیام اصلی نوشته و سخن از بین برود، ضروری است که مهارت لازم در این امر کسب شود. این مهارت هم جز با تمرین زیاد، و نیز کار زیر نظر مربی و استاد، کمتر به دست میآید.
تفاوت خلاصه نویسی با گزیده، گلچین و یادداشت برداری این است که در یادداشت برداری و گزیده نویسی، نکات مورد نظر و مورد علاقه شخص از جاهای مختلف نوشته میشود و چه بسا انسجام و پیوستگی میان گزیدهها وجود نداشته باشد؛ ولی در خلاصه نویسی، عنایت روی یک کتاب یا مقاله یا متنِ خاصّی است که چکیده همه آن آورده میشود؛ نه آنکه از هر بوستانی گلی چیده شود. خلاصه نویسی شبیه زیراکس یا عکس گرفتن از هر متن یا تصویری در مقیاسی کوچکتر است.
مراحل اجرایی کار
بسیار اتفاق میافتد که در خلاصه نویسی، انسان فکر میکند همه این مطالب، خوب و لازم است و در تلخیص، آنها را میآورد. در نهایت میبیند که خلاصه، چیزی از اصل مطلب کم نیست. این یا به عدم مهارت در خلاصه نویسی برمیگردد، یا به عدم آگاهی اجمالی از محتوای آنچه تلخیص میشود، یا عدم دقت شخص در تفکیک مطالب مهم از کم اهمیت.
از این رو در امر خلاصه نویسی، مراحل زیر پیشنهاد میشود:
1. مطالعه یا مرور اجمالی، پیش از اقدام به تلخیص
2. مشخص ساختن میزان و درصد تلخیصی که باید انجام شود
3. مشخص کردن موارد و مطالب اصلی و فرعی، هنگام مطالعه
4. حذف مطالب غیر عمده و باقی گذاشتن نکات اصلی
5. حفظ امانت و اصالت در عبارات و محتوا
پیش از اقدام به تلخیص، خوب است ابتدا یک دور، کتاب یا مقاله را بخوانیم، یا یک بار نوار را گوش دهیم یا فیلم را نگاه کنیم، تا نسبت به محتوا اِشراف و احاطه پیدا کنیم و بهتر بتوانیم موارد عمده و غیر عمده و اصلی و حاشیهای را از هم تفکیک کنیم. البته این در مواردی است که متن مورد تلخیص در اختیار ما باشد. والاّ در خلاصه نویسی از مباحثِ یک کلاس یا جلسه یا سخنرانی در حال ایراد، این شیوه قابل اجرا نیست.
هنگام مرور مقدماتی، میتوان فصلهای اصلی و فرعی و مطالب عمده را از حواشی و زواید، جدا کرد و علامت گذاشت تا تلخیص، آسانتر شود.
میزان تلخیص نیز باید از آغاز، معلوم باشد. فرضاً یک کتاب سیصد صفحهای را اگر قرار باشد در حد نصف، یا یک چهارم یا یک دهم خلاصه کنیم، در هر یک، میزان حذف مطالب و باقی گذاشتن مطالب دیگر، به نسبت آن معیار، متفاوت خواهد بود. حتی اگر بنا باشد همان کتاب را در دو صفحه خلاصه کنیم، شیوهای دیگر باید برگزینیم و مطالب بیشتری را جزو « حذفیات » قرار دهیم.
در انواع مختلف تلخیص و با هدفهای گوناگون، مطالب گاهی لازم است آورده شود یا حذف گردد؛ بسته به این است که با چه هدفی کار تلخیص انجام میگیرد.
گاهی کتاب مفصّلی برای استفاده عموم، خلاصه میشود،
گاهی چکیده یک کتاب، به نحوی ارائه میشود تا شوق مراجعه به اصل کتاب ایجاد شود،
گاهی عصاره مطالب مفید یک کتاب، بدون رعایت انسجام و پیوستگی مطالب فراهم میگردد،
گاهی فهرستی از مباحث یک کتاب یا بحث تدوین میشود،
گاهی دیدگاههای علمی یک کتاب استخراج میگردد،
گاهی هم محتوای یک کتاب، به صورت نمودار، جدول و اطلاعات آماری و دسته بندی شده خلاصه میشود. این شیوهها و هدفها، که به عنوانِ تلخیص تفصیلی، ارجاعی، آزاد، فهرستی، موضوعی، علمی، و نموداری مطرح است، هر یک ویژگی خاص خود را دارد و در عمل، متفاوت با دیگری است.[1] چکیده تمام نما، توصیفی، راهنما، موضوعی و … از جمله انواع خلاصه نویسی است. مجموعه تحقیقات اجتماعی و اطلاعات آماری مفصّلی را گاهی به صورت جدول و نمودار ترسیم میکنند. این نیز نوعی از خلاصه نویسی است.
نکات و مباحث غیر اصلی
در هر نوشتهای یا سخنرانی یا درس، یک سری حرفها اصلی و عمده است و گوینده و نویسنده یا مدرس، به قصد بیان و القای آنها به کار سخن و قلم پرداخته است، یک سری هم مطالبی است که در توضیح، تشریح و تأکید نسبت به آن مطالب اصلی بیان میشود، که به اینها نکات غیر عمده گفته میشود.
اجمالی از مطالبِ غیر اصلی را میتوان چنین برشمرد:
1. توضیحات برای روشن کردن مسأله اصلی
2. نمونههای تاریخی و شاهد مثالها
3. مطالبِ حاشیهای و غیر مرتبط با موضوع
4. لفاظیها و عبارت پردازیهای غیر دخیل در مطلب اصلی
5. موارد تکرار شدن مطلب
6. عبارات و جملات مترادف و هم مضمون
7. جملات معترضه و اشارات تفسیری و توضیحی که آوردنش ملال آور است.
اگر از یک نوشته یا سخن، محورهای فوق را جدا کنیم، آنچه میماند، جوهره اصلی مطلب است که قابل درج در خلاصه است. البته تشخیص این که این موضوع، اصلی است یا حاشیه، بحثِ عمده است یا توضیح، احتیاج به دقت بیشتری دارد. اگر یک متن، چه داستان یا غیر داستان، چند بار مطالعه شود، امکان تلخیص دقیق، بیشتر خواهد بود.
میتوان هر بند یا پاراگراف را در یک جمله خلاصه کرد. مجموعه این جملات، خود به خود چکیده مطلب اصلی خواهد بود؛ البته با رعایت نکات دیگری که یاد شده است.
تفاوت تلخیص با بازنویسی و بازآفرینی
بازنویسی، برگردان متون کهن (شعر یا نثر) به نثر و عبارت است؛ بی آنکه مفهوم و محتوا دگرگون شود. در باز آفرینی، محتوا و سوژه کهن، تبدیل به اثر جدیدی میشود که با اصل متفاوت است. بازنویسی مثل تعمیرات اساسی یک خانه است، اما باز آفرینی، کوبیدن بنا و از نو ساختن است که چه بسا نقشه ساختمان و کیفیت چهار چوب اولیه هم به هم میخورد.
در باز نویسی، مضمون متن قدیم حفظ میشود، تغییرات در جا به جایی حوادث و الفاظ و ترکیبها انجام میگیرد. اصول زبان فارسی حفظ میگردد و از شکسته نویسی پرهیز میشود. توجه به سن و سطح فکر مخاطب، جهت درک و لذت بردن ضروری است. باید چیزی را باز نویسی کرد که از نظر پیام و محتوا، ارزش داشته باشد.
باز نویسی گاهی از نثر به نثر است. گاهی از شعر به شعر، از نظم به نثر و از نثر به نظم.
در خلاصه نویسی، نه پیام عوض میشود، نه قالب و محتوا و نه بهتر ساختن سبک نگارش؛ بر خلاف باز نویسی که اغلب یا به خاطر ضعف قلمی اثر نخستین است، یا نامناسب بودن آن با شیوه امروزی.
خلاصه نویسی اغلب برای استفاده بهتر از فرصت و زمان است، اما در باز نویسی هدف مهمتر ارائه اثری متناسب با نیاز و ضرورتهای جدید فرهنگی و ادبی است.
عبارت اصلی یا نقل به معنی؟
در اینکه خلاصه نویسی را باید با استفاده از قلم و جمله پردازی خودمان بنویسیم یا با حفظ عباراتِ اصلی، موارد مختلف است.
گاهی روی الفاظ متن اصلی، عنایت و تأکید خاصّی است که دخل و تصرف در عبارات، مسأله ساز و گاهی تحریف میشود. آنجا باید تلخیص را با بهره گیری از عین عبارات اصلی انجام داد. مثل اینکه وصیت نامه امام امت(ره) یا احکام فقهی رساله، یا دیدگاه شیخ صدوق درباره عصمت انبیا و نظر شهید مطهری درباره تحریف نشدن قرآن، یا قانون کیفر مجرمین و … را اگر بخواهیم تلخیص کنیم، با استفاده از عباراتِ اصلی و حذف بخشهای کم اهمیتتر یا غیر لازم، اقدام میکنیم، تا اشکالی پیش نیاید.
اما اگر یک داستان یا حادثه تاریخی، یا گفت و گوها و مذاکرات یک جلسه، یا گزارشی از روزنامه، یا درس معلم را بخواهیم خلاصه نویسی کنیم، ضرورتی ندارد که حتماً از عبارات اصلی استفاده کنیم، میتوانیم مفهوم را گرفته، با تعابیر و جمله بندی خودمان بنویسیم. همچنین میتوانیم همه متن را به دقت بخوانیم، سپس آن را کنار گذاشته، خلاصه آن را به قلم خودمان بنویسیم.
در هر حال، نکتهای که نباید فراموش کرد این است:
در خلاصه نویسی، « هدف و پیام » اصلی نویسنده، نباید مورد تحریف یا تغییر قرار گیرد، و این دو چیز میطلبد:
الف. تعهد؛ ب. مهارت.
اگر تعهد نباشد، سخنان یا نوشته دیگران گاهی مغرضانه تلخیص میشود و « خلاصه »، چیزی از آب در میآید که مغایر با مقصود صاحب سخن است.
و اگر مهارت نباشد، محتوای اصلی نوشته و کلام، خدشه دار میشود و چه بسا مطالب عمده و اساسی از قلم میافتد و آنچه قابل حذف بوده، به عنوان مطالب اصلی باقی میماند.
هم « حفظ امانت » لازم است،
هم « حفظ اصالت »؛ که اولی به تعهد خلاصه نویسی مربوط میشود، دومی به دقت و توانایی و مهارت او.
گاهی کتابی را که در دست مطالعه دارید، پس از خواندن هر صفحه یا هر پاراگراف، سعی کنید خلاصه آن را در یک سطر یا در جملهای فشرده بنویسید. این قدرت تلخیص شما را میافزاید. یا برخی داستانهای منظوم را در دیوانها بخوانید و خلاصهاش را در چند سطر بنویسید یا خبری را که به تفصیل در روزنامه خواندهاید، به صورتِ « خلاصه خبر » در آورید.
چند نکته لازم
1. در تلخیص یک متن یا بحث منسجم، سعی شود انسجام و پیوستگی مطالب، در « خلاصه » هم حفظ شود.
2. جملات کوتاه و کلمات ساده، به کار گرفته شود.
3. متن مورد تلخیص، در جزوه « خلاصه » معرفی شود: یعنی نام نویسنده، ناشر، میزان صفحات، درصد تلخیص، خلاصه نویس، تاریخ تلخیص و مشخصات دیگر نوشته اصلی یا نوار و سخنرانی و جلسه و سمینار و درسی که به صورت خلاصه در آمده است، نقل شود.
4. نکات دستوری و نیز هماهنگی و یک نواختی زمان افعال و سبک و سیاق نوشته رعایت گردد.
5. سلیقه و نظم در نگارش خلاصه، صفحه آرایی و فصل بندی نیز از یاد نرود.
6. در خلاصه، مطالبی آورده نشود که در متن اصلی نیست.
جواد محدثی، روشها، ص 33.ؤ