دل نوشته ای تقدیم به آقا امام زمان (عج)
چندگاهی ست وقتی می گویم :
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن
با آمـــدن نام دلـــربایت دلـــم نمی لرزد
چندگاهی ست وقتی می گویم :
صلواتک علیه و علی آبائه
به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم
چندگاهی ست وقتی می گویم :
فی هذه الساعة
دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای
چندگاهی ست وقتی می گویم :
و فی کل الساعة
دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست
چندگاهی ست وقتی می گویم :
ولیا و حافظا
احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و
قطره های اشکم را به نظاره نشسته است
چندگاهی ست وقتی می گویم :
و قائدا و ناصرا
به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم
نقش نمی زند
چندگاهی ست وقتی می گویم
و دلیلا و عینا
یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی
چندگاهی ست وقتی می گویم :
حتی تسکنه أرضک طوعا
یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین،من هم شاهد مدینه
فاضله ات باشم
چندگاهی ست وقتی می گویم :
و تمتعه فیها طویلا
به حال آنانی که در زمان دراز حکومت شیرین تو طعم عدالت
را می چشند غبطه نمی خورم
اما چندگاهی ست دعای فرج را چند بار میخوانم
تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد
هم اشکم بریزد
هم در جست و جویت باشم،
هم سرپرستم باشی،
هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس
کنم خدا در نزدیکی من است
و باز هم با شرم می گویم :
<< اللهم عجل لولیک الفرج >>