مدرسه علمیه حضرت زهرا(س) دورود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تاملی پای درس استاد فاطمی نیا

17 اسفند 1395 توسط لیریائی

 

1- هر ماه نوری دارد و هر روز نوری دارد که مجانی به در خانه آدم میایند. این ما هستیم که باید این نورها را حفظ بکنیم.

شیعیان امیرالمومنین نزد خدا عزیز هستند. اینها اگر بر نمازها مراقبت کنند، مساله والدین، مساله غیبت و حسن خلق و…. را رعایت کنند، این انوار هر روز به در خانه شان می آید.

منتها ما چه می کنیم؟ این انوار را حفظ نمی کنیم. از یکی از بزرگان علما که با آشیخ حسنعلی(نخودکی اصفهانی) محشور بود، پرسیدم ایشان چگونه به این مقام نزد خدا رسیدند؟ آن ولی خدا جواب داد: “ایشان هرچه بدست می آورد نگه می داشت.” ولی ما انوار را ضایع می کنیم. شب بلند می شود نماز شب می خواند، صبح می نشیند غیبت می کند. نور نماز شب رفت. با یک حرف تلخ این نورها از بین می رود.

2- من تعجب می کنم از بعضی ها! یک خانم مومن 20 بار به عمره رفته. بار 21 به او می گویند بیا این پول عمره را بده برای یک دختر یتیم، می گوید: “نه من نمی توانم. دوستان همه دارند می روند عمره. من چطور نروم؟”

حالا به این خانم بگو شما این همه عمره رفتی، مساله اخلاق رو در خانه رعایت می کنی؟ مگر دین خدا مسخره است؟ هر سال عمره می روی یک عیب و بدی را از خودت دور نکردی؟ یا آقا؛ فرقی ندارد. آقا بداخلاق بشود، عبادتش ضایع می شود. خانم بداخلاق بشود، عباداتش ضایع می شود.


3- مستحب با جایز فرق دارد. مستحب یعنی وقتی انجامش دادی یک چیزی هم گیرت می آید. حالا یکی از مستحبات قاضی که در مسند قضا نشسته این است که اگر متهمی را پیش او آوردند، دید موضوع اتهام از حقوق مردم است، باید ساکت شود شواهد را جمع کند و حکم کند.

اما اگر قضیه از حقوق خدا بود، مستحب است، یعنی مثل نماز نافله می ماند، که قاضی حرف در دهان متهم بگذارد. مثلا متهمی را بیاورند که این شراب خورده است. قاضی بگوید: کی؟ نه! یک داروهایی هست برای درد دندان که بوی بدی می دهند، این بنده خدا از آن ها استفاده کرده است. قاضی باید این ها را بگوید. اگر دین این چیزی بود که در کوچه خیابان می دیدیم، صرف نمی کرد امام حسین در راهش شهید بشود.


4- خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهدست الان مردم خیلی دست کم گرفته اند آبرو بردن را.

ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد: 1- عمدا نماز نخواندن.2- به ناحق آدم کشتن.3- عقوق والدین.4- آبرو بردن.

این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می کرد: “به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می گویی؟

می گفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!” الان در زمان ما هیئتی ها، مسجدی ها و مقدس ها آبرو می برند.

عزیز من اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی ها با زبانشان می روند جهنم.

روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند.

امیرالمومنین به حارث همدانی می فرماید: اگر هر چه را که می شنوی بگویی؛ دروغ گو هستی.

5- گناهکار چند نوع است. عده ای گناه می کنند، بعد ناراحت و پشیمان می شوند. سوز و گداز دارند. توبه می کنند و هرگز فکر نمی کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می شکنند. دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می شود.

اما اگر نه؛ دفعه اول سوز و گداز داشت، دفعه دوم کمتر، دفعه سوم کمتر و اگر برایش معمولی شد؛ او طعمه شیطان می شود. شدیدترین گناه، گناهی است که صاحب آن، آن را کوچک بشمارد.


6- دوره ای شده که همه چیز صاحب دارد غیر از دین و معارف. همه متولی دین شده اند. اگر درباره طب بخواهیم صحبت کنیم، باید آقای دکتر بیاید. اما دین؛ طرف می نشیند چشمش را هم می بندد و می گوید: فکر می کنم فلان آقا اشتباه کرده، فلان چیز حلال است و…. دین به همین سادگی است؟

همه الان صاحب معارف شده اند. همه عارف شده اند. به جوانی گفتم چرا می روی فلان جا؟ گفت حاج آقا سیمش متصل است. گفتم تو مبتدی هستی، سیم را هم تشخیص می دهی؟ من اسم این عرفان را گذاشتم عرفان سیمی. هر کسی را بهر کاری ساختند. متخصص مهم است. یک آسپرین ما از دست غیر متخصص نمی خوریم بعد درباره دین … .


7- فرد وارد بازار قیامت می شود، فکر می کند خبری است. تعجب می کند؛ خدایا پس چه شد؟ نماز ها، عمره ها؟ می گویند تو دل شکستی. ریا کردی. زهر زبان ریختی. ببینید ما درد دل می کنیم.

جوان عزیز اگر عروج می خواهی، می خواهی به جایی برسی از خانه خودتان شروع کن! دل خواهرت را شکستی. برو درستش کن. دل مادر و پدر را شکستی. از خانه شروع کنید.

جوانانی هستند که محاسن دارند، انگشتر دارند، عطر تیروز هم می زنند، در بیرون هیئت ولی در منزل بروی بپرسی، هیچکس از او راضی نیست. پس برای چه هیئت رفته بودی؟ چرا جلسه رفته بودی؟ پس استاد یعنی چه؟


8- اگر صدای خوشی می شنوید، خوشتان می آید، باید سجده شکر به جا بیاورید. چون عده ای درک نمی کنند. این نعمت توجه به ظرایف است.

9- تقوا مراتب دارد. مراتب عالیه دارد. مراتب نازله دارد. وقتی قرآن نازل شد مردم چند دسته بودند. عده ای می گفتند اصلا گوش ندهید. حتی سرو صدا راه می انداختند تا کسی قران را نشنود. دسته دیگر می گفتند آقا صدا نکنید ببینیم چه می گوید؟ این از مراتب نازله تقوا بود. خیلی از این ها بعد از گوش دادن منقلب شدند. قران هدایتشان کرد. بی خود نبود که خانه و قوم و خویش خود را ترک کردند و رفتند جلوی نیزه و شمشیر، همراه پیامبر جنگیدند.

10- قران ظرایفی دارد که متقین می فهند. ظرایف قرآن برای متقین است.

11- اول مظلوم از انسان ها امیر المومنین است و در دعاها دعای کمیل. این دعا خیلی مظلوم است. در تیراژ بالا چاپ می شود، هر مجلسی هم که بروید دعای کمیل داریم.

اولا که وسط دعای کمیل، سخنرانی می کنند که دعای کمیل می شود سه ساعت. دعای کمیل بیست دقیقه است.
ما حق نداریم دعای امیرالمومنین را بکنیم سه ساعت.

اگر استادی نورانیتی داری، مختصر توضیح بده. وسط دعا هرچه شعر بلد است می خواند. همه بیچاره می شوند. جوان ها زده می شوند. می گویند جوان نمی رود دعای کمیل. خوب تو نمی گذاری.

مولوی می گوید در قدیم موذن بدصدایی بود. دیدند روزی صف بلندی از هدایا و تحفه ها تشکیل شده برای این موذن بدصدا. تعجب کرد و علت را پرسید. گفتند همه این افراد در صف مسیحی هستند. گفت چرا برای من تحفه آورده اند. گفتند برای صدایت. گفت صدای من که بد است.

گفتند این مسیحی ها شش ماه با یک دختر مسیحی سر مسلمان شدنش بحث داشتند. دختر اصرار داشت که من می خواهم مسلمان بشوم. مسیحی ها هم در طول شش ماه نتوانستند او را قانع کنند. صدای تو را که شنید گفت من اصلا اسلام را نمی خواهم. این تحفه و هدایا قدردانی مسیحیان از توست.


12- کشف و شهود صحیح فرقی با برهان ندارد. الا در ظهور و خفا.

13- شیطان را باید شناخت. شعار می دهند می گویند شیطان قوی است. نه شیطان قوی نیست؛ ما شیطان را رو می دهیم. ما بچه بودیم در محلات و خانه های پر درخت تبریز بازی می کردیم. دیدیم ناله یکی از بچه ها بلند شد. دیدیم یک بچه عقرب پیدا شد از مورچه کمی بزرگتر. این بچه داشت سیاه می شد طفلک.

بچه عقرب از بند انگشت هم کوچک تر بود. عقرب فقط یک لنگه کفش می خواهد. شما الان نمی توانید بگوئید عقرب قوی است ولی موذی است. رو بدهی میاید در آستین آدم.

شیطان هم ضعیف است. نگویید قوی است. این طور بگویید روبروی خدا ایستاده اید. شیطان قوی نیست؛ موذی است.

14- خداوند در قرآن می فرماید بر بنده من، کسی تسلط ندارد. تسلط شیطان بر کسانی است که دنبالش می روند. جوانان عزیز، اخلاقتان را زیباتر بکنید، نمازها را مرتب بخوانید، مساله والدین را رعایت کنید و عمل به وظیفه بکنید مطمئن باشید شیطان می رود.

15- جسارت به یک مقام نشان بزرگی اوست. چون دشمن چیزی جز بی حرمتی و جسارت ندارد.

16- دعا از معجزات قولی پیامبر است.

17- آدم این را متوجه شود که جز خدا کسی جواب مضطر را نمی دهد، همه کارهایش درست می شود. دعای امن یجیب را با جان بخوانید!

18- آقایان حیف تان نمی آید مادرها را اذیت می کنید؟ سید رضی جامع نهج البلاغه پس از مرگ مادرش گفت: “بعد از این با کدام دست بلاها را رد کنم؟” دست مادر که بالا می رود بلاها از شما دور می شود. حیف نیست سر یک چیز جزئی مادر را می رنجانید؟ از مجلس روضه برگشته مادر را می رنجاند؛ قبول باشد!

19- آشیخ موسی دبستانی را من زیارت کردم. خیلی لطیف بود. از شاگردان آیت الله قاضی بود. یک شب بلند می شود برای نماز شب. قبل از بیدار شدن برای نماز شب در خواب می بیند که یک نفر گفت: یا موسی اقبل و لا تخف انک من العاملین ( ای موسی رو کن و نترس که تو در امانی) نماز شب را خواند و خوابید، دیگر بلند نشد. همان طور در خواب رفت.

20- سفره خدا بزرگ است. پیرزنی نابینایی جلوی حضرت موسی را گرفت. گفت دعا کن خدا چشمانم را برگرداند. حضرت موسی گفت باشد. پیرزن گفت دعا کن جمالم را هم برگرداند. حضرت یک توقفی کرد. با خود گفت چشمانش را خدا داد ، دیگر زیبایی و…. وحی آمد که موسی چرا فکر می کنی؟ مگر از تو می خواهد؟

منبع:.asriran.com

 


 نظر دهید »

نکات و پندهایی از آیت الله وحید خراسانی

05 اسفند 1395 توسط لیریائی

 

منبع:yasinmedia.com/

 نظر دهید »

توصیه

10 شهریور 1395 توسط لیریائی

رزق فراوان
[اگر سوره والعادیات] «روزی 110 مرتبه خوانده شود، روزی حلال فراوان خواهد آمد .» (1)

[خواندن 110 مرتبه سوره والعادیات تقریبا 35 دقیقه طول می کشد . و لازم نیست یک مرتبه و پشت سر هم خوانده شود . می توان در طول روز و در ساعات فراغت به تدریج 110 مرتبه خواند]

عظمت سوره های مسبحات
«مرحوم سید علی آقا قاضی، شب ها قبل از خواب [مسبحات ششگانه، یعنی سوره های حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی را] می خواند; چه آن که روایت دارد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم قبل از خواب می خواندند و می فرمودند: در این سوره ها آیه ای است که بهتر از هزار آیه است; (2) و امام باقر (علیه السلام) فرمود: کسی که قبل از خواب مسبحات را بخواند، نمی میرد تا آن که حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را درک کند و اگر بمیرد، در جوار پیامبر خواهد بود (3) » . (4)

ذکر یونسیه
«در ایام فراغت، مانند راه رفتن و نشستن، برای نورانیت قلب و رفع حجاب ها، ذکر یونسیه [لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین (5) ] مناسب است » . (6)

ذکر «ناد علی »
از اذکار اهل ولایت، ذکر «ناد علی » است که در کتاب ها به صورت های مختلف نقل شده است . استاد این ذکر «نادعلی » را چنین می خواند:

«ناد علیا مظهر العجائب، تجده عونا لک فی النوائب، کل هم و غم سینجلی، بولایتک یا علی یا علی یا علی، یا ابا الغوث اغثنی، یا ولی الله ادرکنی، بلطفک الخفی، لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین » .

آن بزرگوار می فرمود: «اگر یا علی در این ذکر 100 بار گفته شود، خوب است . (7) من از ناد علی خیر زیادی دیدم . هر مشکلی در نجف برایم پیش می آمد، می رفتم صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) و چند بار آن را می خواندم مشکلم حل می شد» . (8)

توسل به حضرت جوادالائمه (علیه السلام)
بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از وی راهنمایی می خواستند . آن بزرگوار می فرمود: «سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (علیه السلام) تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد . گاه امر می کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرب می دانست .» (9)

سجده شکر
در طریق استاد، سجده یکی از ارکان بندگی و توحید است .

سیره استاد بعد از نمازها این بود: ابتدا پیشانی بر مهر می گذاشت و سه مرتبه می گفت: الحمدلله; بعد گونه راست را بر مهر می گذاشت و سه بار می گفت: شکرا لله; و سپس گونه چپ را بر مهر نهاد و سه مرتبه می گفت: استغفر الله .

از وی سؤال شد این چه سجده ای است؟ فرمود: «حضرت ابراهیم (علیه السلام)به [یاری] این سجده خلیل و دوست خدا شد .» (10)

عشق به نجف
حضرت استاد همیشه در فکر حرم امیرالمؤمنین ونجف اشرف و وادی السلام بودند، وقتی سخن از دیار عاشقان می شد با شور و میل و با احساسی خاص از آن یاد می کردند . این هجران سبب شد که در روح و جسم ایشان اثر بگذارد، و در خلوت خانه سکوت بنشینند، و می فرمودند: من اگر نجف بروم حالم خوب می شود .

می فرمودند: نجف چیز دیگری است، حتی مساجد کوچک آن جا دارای یک معنویتی است که مساجد بزرگ ایران مثل مسجد گوهر شاد خراسان آن معنویت را ندارد . در نجف 360 پیامبر دفن هستند و در کربلا 260 پیامبر . قبر حضرت آدم و نوح(علیه السلام) در کنار قبر امیرالمؤمنین (علیه السلام)می باشد .

آنقدر نجف مهم است که مانند مرحوم شیخ زین العابدین مرندی که مجتهدی مسلم و با تقوا بود، گاهی می آمد جلو درب صحن امیرالمؤمنین (علیه السلام) آنجا که گداها می نشستند، می نشست، می گفتند: آقا اینجا خوب نیست؟ ! می فرمود: اینجا جایی است که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و حضرت خضر به طرف حرم می روند، من هم نشسته ام تا شاید توجهی به من کنند . (11)

توسل به امیرالمؤمنین (علیه السلام)
درباره توسل به امیرالمؤمنین (علیه السلام)فرمودند: هر مشکل که برایم در نجف پیش می آمد، می رفتم صحن امیرالمؤمنین(علیه السلام) و فت بار «نادعلی » می خواندم و مشکلم حل می شد . می فرمود: آنقدر نجف هیبت از صاحب هیبت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دارد که اگر اعلم علما به آن جا بیایند همانند یک طلبه می ماند .

پی نوشت:

1 . روح ریحان، شرح حال عارف کامل مرحوم آیت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری، سید علی اکبر صداقت، ص 81 .

2 . مستدرک الوسائل، ج 4، ص 289 و 290 .

3 . اصول کافی، ج 2، ص 620 .

4 . روح و ریحان، ص 82- 81 .

5 . انبیاء (21): 87 .

6 . روح و ریحان، ص 93 .

7 . همان

8 . همان، ص 93 و 94 .

9 . روح و ریحان، ص ص 101 و 102 .

10 . همان، ص 107 .

11 . این مطلب را استاد در مهرماه 1372 فرمودند

منبع:.hawzah.net

 نظر دهید »

تنها خدا را خواستن...

12 تیر 1395 توسط لیریائی

مؤمن جزایی جز قرب خدا قبول نمی کند. او همه ی زمین و آسمان و بهشت را گردش می کند ولی فقط طالب قرب است.

 

«غَضُّوا أَبْصارَهُمْ‏ عَمّا حَرَّمَ‏ اللهُ‏ عَلَيْهِمْ‏»[1] دیدگانشان را از آنچه خداوند حرام نموده است فرو پوشیدند؛ که از صفات متّقین است، مرحله ی اوّل آن، نگاه نکردن به نامحرم است، مرحله ی دوم به این معناست که اگر با مال حرام یا شبهه ناک برخورد کنند از آن غصّ بصر کرده و صرف نظر می کنند. امّا از این دو بالاتر این است که اصلاً به ماسوی الله نگاه نمی کنند که این مال خصّیصین است.

 

از دنیا نگو، از خلق نگو، از خودت هم نگو، از خدا بگو. چند وقت که تنها از خدا بگویی اگر غیر از او چیزی هم وجود داشته باشد از یادت می رود و غیر او را فراموش می کنی.

 

«ما فَقَدَ مَن وَجَدَکَ وَ مَا الَّذِی وَجَدَ مَن فَقَدَکَ» آن کس که تو را یافت دیگر چه چیزی را فاقد است و کسی که تو را فاقد شد دیگر چه چیزی دارد؟

 

مبادا گُل، شما را از گُلکار غافل کند.

 

طلبه، یعنی کسی که مؤدّبانه طالب خداست.

 

در مسیر کمال باید طالب بود ولی با ادب، نه با زور.

 

دو جور طلب داریم، یکی به ضرر آدمی است یکی به نفع اوست. طلبی که با صدق و ادب باشد به نفع عبد است و او با آن مثل سلمان طلبه ی فقه آل محمّد صلّ الله علیه و آله و سلّم می شود. اگر طلب توإم با ادب نباشد و شلوغ کند مثل دومی می شود که طلبکار بود و در را سوزاند و شکست. هرچه ادب و صفای عبد بهتر، ریزش رحمت از جانب خدا بیشتر.

 

چند وقت است که خداوند این معنا را مرحمت کرده است که آیاتی که خدا می گوید «يُضِلُّ‏ مَنْ‏ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»[2] «يَرْزُقُ‏ مَنْ‏ يَشاءُ»[3] یعنی اینکه اگر شما بخواهید این کارها را می کند. خداوند هدایت می کند کسی را که خودش بخواهد هدایت شود. (ضمیر مستتر در «یَشاءُ» به «مَن» راجع است و فاعل «یَهدِی» و «یَرزُقُ» خداوند است.) چون او که همه ی درها را باز کرده است و سعادت و هدایت و رزق رساندن به عباد را می خواهد، عمده این است که شما بخواهید.


اینکه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «یا لَیتَ لَم یُخلَق مُحَمَّدٌ» ای کاش محمّد آفریده نمی شد، شاید به این جهت بوده است که حضرت عطری از خود استشمام کرده و نمی خواستند که در کنار جمال و حسن خدای تعالی جمال دیگری باشد. می فرموده است: حیف است که در کنار حسن و نور خودت، کس دیگری را آفریده باشی.

………………………………

[1]. سیّدرضی، نهج ­البلاغة، خطبه ی 193، ص 303 و مجلسی، بحارالانوار، ج 64، ص 315 و طبرسی، مکارم ­الاخلاق، ص 476.

[2]. سوره ­ی فاطر، آیه ­ی 8.

[3]. سوره­ ی بقره، آیه ی 212.

منبع:مهدی طیّب، مصباح الهدی، سخنان مرحوم حاج اسماعیل دولابی رضوان الله تعالی علیه،
مبحث تنها خدا را خواستن، ص 207.

 

 نظر دهید »

توصیه های عارف کامل آیت الله سید علی قاضی رحمه الله علیه در باره ماه رجب

19 فروردین 1395 توسط لیریائی

هان ای برادران عزیز و گرامیم؛ آگاه باشید! متوجه و هشیار باشید که ما در قرقگاه زمانی (ماه‌های رجب، شعبان و رمضان) داخل شده ایم!

اصل این دستور را حضرت آیة الله سید محمدحسین حسینی طهرانی (ره)، در سال آخر عمر شریف و با برکت خود در یکی از جلسات برای خواصّ أصحاب خودشان از روی نسخۀ خطّی آیة الحقّ مرحوم آیة الله حاج میزا علی قاضی طباطبائی بیان فرموده، به عمل و مداومت آن تأکید نمودند و مخصوصاً به طلّابی که با حضرتش مأنوس بودند، أمر کردند آنرا در دفتر خود ثبت نمایند:

«هان ای برادران عزیز و گرامیم – که خدای شما را در طاعت خود موفّق بدارد – آگاه باشید! متوجه و هشیار باشید که ما در قرقگاه داخل شده‌ایم و همانگونه که در زمین‌های حرم باید از محرّمات اجتناب نمود و ارتکاب یک سلسله اعمالی که در حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب می‌شود، در این ماه‌ها هم که قرقگاه زمانی محسوب می‌شود چنین است و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد، و به همان نحو که در قرقگاه مکانی که حرم است، انسان به کعبه نزدیک می‌شود، در این ماه‌ها هم که قرقگاه زمانی است، انسان به مقام قرب خداوند می‌رسد. پس چقدر نعمت‌های پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتی را بر ما تمام نموده است؟

پس حال که چنین است، قبل از هر چیز آنچه که بر ما واجب و لازم است، توبه ایست که دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است. مقصود همان دستور توبه ایست که رسول خدا (ص) در ماه ذوالقعدة الحرام داده اند و در کتب ادعیه مثل «مفاتیح الجنان» آمده و چهار رکعت نماز دارد، و پس از توبه، واجب ترین چیز بر ما پرهیز از گناهان صغیره و کبیره است تا جائیکه توان و قدرت و استطاعت داریم!.»

«پس (ای برادران عزیر) دستور توبه را در شب جمعۀ اول ماه (رجب) یا روز جمعه؛ و یا روز یکشنبۀ آن، انجام داده نماز توبه را بخوانید؛ سپس آنها را در روز یکشنبۀ دوّم همان ماه تکرار و اعاده نمائید.

سپس ملتزم شوید به مراقبه، چه مراقبۀ صغری (باز داشتن نفس از آنچه که خداوند بدان راضی نیست) و چه مراقبۀ کبری (نگاه داشتن دل از آنچه محبوب نمی‌پسندد). و نیز خود را وادار به محاسبه (حساب کشیدن از نفس) و معاتبه (سرزنش نمودن در صورت لغزش) و معاقبه (تنبیه نمودن نفس در صورت ارتکاب خلاف) به آن چیزی که شایسته و سزاوار است نمائید.

پس براستی هر کسی که در صدد متذکر شدن به ذکر حقّ و در مقام خشیت از ذات اقدس حضرت حقّ متعال بوده باشد می تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذکر گردد!.»

«پس از این مرحله، با دلهای خود بخداوند رو آورده، بیماری‌های گناهانتان را معالجه و مداوا نمائید و بوسیلۀ استغفار، بزرگی و سنگینی عیوب خود را کاهش دهید. و بپرهیزید از اینکه حریم الهی را بشکنید و پرده های حجاب را بالا زده حرمت حرم را هتک نمائید!

زیرا براستی چنین شخصی در نظام تکوین بی آبرو و مهتوک است گرچه خداوند کریم از روی کرمش، بحسب ظاهر آبروی او را حفظ نماید؛ و همین جزای اوست و نیازی به مجازات پروردگار ندارد!.

و اما دستورالعمل این سه ماه:

1- بر شما باد به اینکه نمازهای فریضۀ خود را با نوافل آن که مجموعاً پنجاه و یک رکعت5 است، در بهترین اوقاتشان انجام دهید؛ و اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت6* آنرا بجا بیاورید. چنانچه باز هم شواغل دنیا شما را بازداشت، حتماً نافلۀ ظهر را که به او «صلوة أوّابین» می گویند، انجام بدهید. و نماز ظهر را هم در وقت فضیلت انجام دهید که در قرآن بدان تأکید شده و مراد از صلوة وُسطی» همان نماز ظهر است.

2- و امّا در مورد نافلۀ شب بخصوص باید بدانید که: انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره ای جز أتیان آن نیست! و تعجّب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبه‌ای از مراتب کمال را داشته ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بی‌توجّه هستند! و ما هیچگاه ندیده و نشنیده‌ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه ای از کمال راه یافته باشد مگر بواسطۀ برپاداری نماز شب!.»

3- بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافله‌های شب که انسان را حرکت داده، سیر او را سریع می‌نماید و برای او بسیار مفید است. تغنّی به قرآن، انسان را بخدا نزدیک می‌کند! بخلاف غنای محرم که آدمی را به لهو می‌کشاند. پس تا می توانید در شبها قرائت قرآن کنید، چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است.

4- بر شما باد اینکه: به انجام دادن اوراد و أذکاری که هر یک از شما بعنوان دستور در دست دارید، ملتزم و متعهد باشید! و بر شما باد به مداومت سجدۀ یونسیّه و گفتن ذکر یونسیّه: «لا إلهَ إلا أنتَ سُبحانکَ إنی کُنْتُ مِن الظالمین7» در سجده از پانصد تا هزار مرتبه.»

5- بر شما باد به زیارت مشهد اعظم، که مراد همان حرم مطهر امیرالمؤمنین و قبر نورانی آن بزرگوار است، و نیز سایر مشاهد مشرفۀ اهل البیت (ع) و مساجد معظمه مانند: مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه، مسجد سهله و بطور کلی هر مسجدی از مساجد! زیرا مؤمن در مسجد، همانند ماهی است در آب دریا!

6- و هیچگاه پس از نمازهای واجب خود، تسبیحات حضرت صدیقه صلَوات الله علیها را ترک ننمائید، زیرا این تسبیحات، یکی از انواع «ذکر کبیر» شمرده شده است.»

7- یکی از وظائف مهم و لازم برای سالک إلی الله، دعا برای فرج* حضرت حجّت صلوات الله علیه در قنوت «وَتْر» است. بلکه باید در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعاها، برای فرج آن بزرگوار دعا نمود.

8- و یکی دیگر از وظائف لازم و مهم، قرائت زیارت جامعه، معروف به «جامعۀ کبیره» در روز جمعه است.

9- لازم است که قرائت قرآن حتماً کمتر از یک جزء نباشد.»

10- تا می توانید بسیار به دیدار و زیارت برادران نیکوکار خود بشتابید، چرا که براستی آنها برادرانی هستند واقعی که در تمام مسیر، همراه انسانند و با رفاقت خویش، آدمی را از کریوه های نفس و تنگناها و عقبات آن عبور می دهند!.

11- به زیارت اهل قبور ملتزم باشید ولی نه بصورت مداوم و همه روزه (مثلاً در هفته، یک روز انجام بگیرد) و نباید زیارت قبور در شب واقع گردد.

« ما را با دنیا چه کار؟! براستی دنیا ما را فریب داده، به پستی و ذلّت کشانید! ما را از مقام عزت و رفعت پائین آورد! و دنیا پست تر از آنست که برای ما هدف قرار گیرد! پس آن را برای اهل دنیا واگذارید! پس به به! خوشا بحال آن مردانی که بدنهای آنان در این عالم خاکی است ولی قلوبشان در عالم لاهوت، یعنی در عالم احدیت و واحدیّت و عزّ پروردگار در پرواز می‌باشد! و این افراد، اگر چه از نظر تعداد بسیار کم هستند ولیکن از نظر قوّت و مدد و از جهت واقعیت و اصالت و حقیقت دارای اکثریت می‌باشند. من می‌گویم آنچه را که شما می شنوید و از ذات اقدس حضرت حق طلب مغفرت می نمایم.» (1357 ه ق)

این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است ، و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می‌دهند؛ البته این اعمال را در حد امکان ، هر کسی که نمی تواند هر روز را روزه بگیرد حتی الامکان 5 روز از رجب و 10 روز از شعبان را بگیرد، خلاصه بحسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد.

و قراءة القرآن در شب علی حد قدرة. اگر می‌توانی نخواب و اگر کسی نمی‌تواند همه شب را نخوابد؟ صب باشد، صب یعنی جگر سوخته، بیدار خوابی کند، شب زود بخوابد و سعی کند بیدار خواب کند طوری که بدن استراحت خود را بگیرد.

مرحوم قاضی اول شب می‌خوابیدند بعد نماز می‌خواندند و بعد می‌خوابیدند و باز نماز می‌خواندند، همینطور تا دو ساعت به اذان که دیگر نمی‌خوابیدند، مرحوم آخوند 3 ساعت به اذان صبح بیدار بودند، اگر نافله شب را بجا نیاورید فائده ندارد و عرفان معنی ندارد.
عرفان به عمل است نه به گفتن!

 نظر دهید »

سخنان حکیمانه مرحوم شیخ رجب علی خیاط

18 فروردین 1395 توسط لیریائی

قیمت تو به اندازه خواست توست،اگر خدا را بخواهی،قیمت تو بی نهایت است و اگر دنیا را بخواهی،قیمت تو همان است که خواسته ای

دین حق همین است که بالای منبرها گفته می شود،ولی دو چیز کم دارد:یکی اخلاص و دیگری،دوستی خدای متعال

هی نگو دلم اینطور می خواهد،ببین خدا چه می خواهد.

خدا همه عالم را برای شما و شما را برای خودش آفریده است.ببینید که چه مقام و منزلتی برای شما آفریده است.

قاشق برای خوردن غذل خوب است و فنجان برای چای نوشیدن و…انسان هم تنها برای آدم شدن خوب است.

مقدسها همه کارشان خوب است فقط باید منیت خود را با خدا عوض کنند.

اغلب مردم اظهار میدارند که ما امام زمان را از خودمان بیشتر دوست داری،حال که اینطور نیست زیرا اگر او را بیشتر از خود دوست داشته باشم،باید برای او کار کنیم،نه برای خود

اگر چشم برای خدا کند می شود(عین اللّه) و اگر گوش برای خدا کار کند می شود(اذن اللّه) و اگر دست برای خدا کار کند می شود(ید اللّه) تا می رسد به قلب انسان که جای خداست.

همه خودهای انسان از خودپرستی است.تا خداپرست نشوی به جایی نمی رسی

فرهاد هر کلنگی که می زد به یاد شیرین و به عشق او بود.هر کاری انجام می دهی تا پایان کار،باید همین حال را داشته باشی.همه فکر و ذکرت باید خدا باشد،نه خود…

از کلمه (ما) بگذرید،آن جا که در کارها کلمه(من) و (ما) حکومت می کند،شرک است.

وقتی خدا را شناختی،هر چه می کنی باید خالصانه و عاشقانه باشد.حتی کمال خود را هم در نظر نگیر.نفس بسیار زیرک و پیچیده است و دست بردار نیست.به هر نحو شده میخواهد خود را وادار کند.

در هر نفس کشیدن،امتحانی است.ببین با انگیزه رحمانی آغاز می شود یا با انگیزه شیطانی آمیخته می گردد.

 

 نظر دهید »

سخنان طنز از زبان مرحوم آیت الله مجتهدی(ره)

15 فروردین 1395 توسط لیریائی

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در دوران حیات خویش، ریاست علمی و مدیریت مدرسه علمیه حاج ملا محمد جعفر را بر عهده داشت که اکنون به نام حوزه علمیه آیت‌الله مجتهدی معروف است. کلام شیوا و لهجه دلنشین این استاد اخلاق همچنان در اذهان مردم تهران باقی مانده است.

در این بخش به مناسبت سال نو که با شادی و شادکامی همراه است، داستان‌هایی را با استناد به کتاب «آداب‌الطلاب» از آیت‌الله مجتهدی تهرانی نقل می‌کنیم:

*ریش‌تراشی

جوانی همیشه ریشش را با تیغ می‌تراشید. وقتی علت این کار را از او پرسیدند گفت: «مادرم می‌گوید پسرم! اگر تو ریش بگذاری مردم فکر می‌کنند سنت زیاد است. آن وقت می‌گویند حتماً مادرش هم پیر است. پس بهتر است قید ریشت را بزنی!»

*درخت گردو

شخصی زیر درخت گردو ایستاده بود و می‌گفت: «خدایا! همه کارهایت درست است فقط نمی‌فهمم چرا گردوی به این کوچکی را بالای این درخت بزرگ قرار داده‌ای ولی هندوانه به آن بزرگی را لای بته‌های کوچک! » همین‌طور که داشت با خدا درددل می‌کرد ناگهان بادی وزید و گردویی روی صورتش افتاد و از بینی‌اش خون آمد. او به خودش آمد و گفت: «خدایا! کارت درست است. اگر یک هندوانه بالای درخت بود، معلوم نبود چه بلایی سرم می‌آمد!»

*حلالم کن

یکی از علما چند شب در هیأتی منبر رفت. شب آخر، پاکت چند شبی را که منبر رفته بود از صاحب مجلس گرفت. شخصی جلوی عالم را گرفت و گفت: «حاج آقا! بی‌زحمت یک دعا در گوش من بخوانید». آن عالم دعا را خواند. بعد آن شخص گفت: «آقا! من را حلال کنید». حاج آقا گفت: «حلالت کردم». چند دقیقه بعد آن عالم رفت تا برای خانه‌اش خرید کند. وقتی خواست پول اجناس را به صاحب مغازه بدهد، دست کرد داخل جیبش و دید ای داد بی‌داد! خبری از پول و پاکت نیست. عالم به لهجه ترکی گفت: «ددم وای! حلالش هم کرده‌ام».

*قاطر و آسیاب

شخصی وارد یک آسیاب گندم شد. دید به جای اینکه یک انسان گندم‌ها را آسیاب کند چوب آسیاب به گردن یک قاطر بسته شده. قاطر می‌چرخید و آسیاب کار می‌کرد اما به گردن قاطر یک زنگوله آویزان بود. از صاحب آسیاب پرسید: «برای چه به گردن قاطرت زنگوله بسته‌ای!» آسیابان گفت: «برای اینکه اگر ایستاد بفهمم و متوجه شوم که آسیاب کار نمی‌کند». آن شخص دوباره پرسید: «خب! اگر قاطر ایستاد و سرش را تکان داد، از کجا می‌فهمی؟» آسیابان گفت: «برو این پدر سوخته‌بازی‌ها را به قاطر من یاد نده!»

*آیه‌های سجده‌دار

علامه حلی در سنین کودکی پیش دایی‌اش که محقق بود می‌رفت و درس می‌خواند. وقتی درسی را یاد نمی‌گرفت یا شیطنت می‌کرد، دایی دنبالش می‌کرد تا تنبیهش کند. علامه کوچک اما سریع یک آیه سجده‌دار می‌خواند و دایی‌اش به سجده می‌رفت، آن وقت خودش پا به فرار می‌گذاشت و فرار می‌کرد.

*سنگ قبر سلطان

سلطان محمود غزنوی برای خود قبری ساخت، تا زمانی که مرد آنجا دفنش کنند. وقتی می‌خواست روی سنگ قبرش آیه‌‌ای از قرآن را بنویسد، از نوکرش پرسید: «چه آیه‌ای را بنویسم بهتر است؟» نوکر جواب داد: این آیه از قرآن را بنویس: «هذه جهنم التی کنتم توعدون؛ این جهنمی است که همواره وعده‌اش به شما داده می‌شد!»

 نظر دهید »

مرنج و مرنجان

27 اسفند 1394 توسط لیریائی

 

از مرحوم حاج آقا مجتهدی نقل شد که میفرمودند: آقای آخوند از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت:

مــــــــرنــــــــــج و مـــــــــرنجـــــــان

آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم؟ مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور میتوانم نرنجم؟! آقای نخودکی گفت: علاج آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی.

همچنین عارف کامل مرحوم آقای حاج اسماعیل دولابی نیز فرمود:

«خلاصه و لبّ اخلاق در دو کلمه است: مرنج و مرنجان»

 نظر دهید »

نکات ناب

27 اسفند 1394 توسط لیریائی

دوازده نکته طلایی از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط (رحمه‌الله علیه):

-اگر ما به قدر ترسیدن از یک عقرب، از عقاب خدا بترسیم، عالم اصلاح می‌شود.
-تو برای خدا باش، خدا و همه ملائکه‌اش برای تو خواهند بود. «من کان لله کان الله له»
-سعی کنید صفات خدایی در شما زنده شود؛ خداوند کریم است شما هم کریم باشید. رحیم است رحیم باشید. ستار است، ستار باشید.
-دل جای خداست، صاحب این خانه خداست. آن را اجاره ندهید.
-کار را فقط برای رضای خدا انجام دهید، نه برای ثواب یا ترس از جهنم.
-اگر انسان علاقه‌ای به غیر خدا نداشته باشد، نفس و شیطان زورشان به او نمی‌رسد.
-اگر کسی برای خدا کار کند، چشم دلش باز می‌شود.
-اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید، آنچه را دیگران نمی‌بینند شما می‌بینید و آنچه دیگران نمی‌شنوند، شما می‌شنوید.
-هر کاری می‌کنید نگویید: «من کردم» بگویید: «لطف خداست» همه را از خدا بدانید.
-نفس اماره را مهار کنید و با آن مخالفت کنید.
-به سادات احترام بگذارید و آنان را در هر مرتبه و منزلتی هستند گرامی بدارید.
-انسان هرقدر به دستورات پروردگار عمل کند، به همان اندازه به خدا نزدیک می‌شود.

 نظر دهید »

اخلاق طلبگی

08 اسفند 1394 توسط لیریائی

همه طلاب نیازمند استاد اخلاق هستند

امام زین العابدین (علیه السلام) فرموده اند: هَلَک مَن لَیسَ لَه حَکیم یُرشِده؛ هر کس عالم و حکیمی نداشته باشد که او را ارشاد کند هلاک می شود. انسان باید در دو چیز استاد داشته باشد: یکی اخلاقیات و دیگری عُرفیات.

اخلاقیات طلبگی

اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض، آیت الله هم بشوی، نَفس تو هم، آیت الله می شود، آن وقت بی چاره می شوی. همان طور که به دکتر می روی و دستور رژیم غذایی می گیری باید پیش استاد بروی و دستور اخلاق بگیری، باید نزد او بروی که باد کبر و غرور تو را خالی کند، فکر نکنی حالا که این کتاب ها را می خوانی به جایی رسیده ای و حتماً مورد تأیید امام زمان (عج) قرار گرفته ای.

حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) فرمودند: وقتی شخصی طلبه می شود مانند انگور است که بر اثر جوشاندن نجس می شود و راه پاک شدن آن، ثُلثان است. پس باید طلبه، استاد اخلاق بگیرد و خود را تزکیه کند زیرا علم و دانش و مدرک، آدمی را مغرور و متکبر می سازد و یک طلبه باید آن قدر تلاش کند و بجوشد تا دوسوم او یعنی صفات و اخلاق بد او بخار شود و از بین برود. اما مواظب باش گرفتار نااهل نشوی، گرفتار خودنمایی نشوی، اگر کسی پیدا شد که دلش می خواهد همه بفهمند آدم خوبی است، به او اعتماد نکن.

درس اخلاقی را که شما را بی حال کند، چُرتی کند، شل و وِل کند و درس اخلاقی که شما را از درس بیندازد، درس اخلاق نیست. این ها را کنار بگذار. مواظب باش تو را گول نزنند. ما اگر قدری خوب بشویم و نیتمان را درست کنیم استاد خوب هم گیرمان می آید. استاد اخلاق ما یکی حاج آقا حسین فاطمی (ره) بود که در قم، شب های جمعه به درس اخلاق ایشان می رفتیم. در آن زمان، قم، هفتصد ـ هشتصد طلبه بیشتر نداشت. ما هفتاد ـ هشتاد نفر بودیم که از ایشان استفاده می کردیم و یکی هم جمعه ها به درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) می رفتیم. از جملاتی که از حضرت امام (ره) به یاد دارم این است که ایشان فرمودند: ما می توانیم با علم و اخلاق، انسان واقعی بشویم ولی حیوانات نمی توانند، پس باید در انسانیت بکوشیم.

عُرفیات طلبگی

استاد من در عُرفیات، حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) بودند. عرفیات غیر از اخلاقیات است. ممکن است شخصی استاد اخلاق باشد ولی از عرفیات هیچ نفهمد. باید استادی را پیدا کرد که عرفیات را برای انسان بگوید. عرفیات یک سری مسائلی است که شاید خلاف شرع نباشد ولی خلاف عُرف جامعه است و عوام الناس از انجام آن ها، توسط ما روحانیون خوششان نمی آید. ما هم برای این که مردم به دین و روحانیت علاقه مند شوند و طرد نشوند باید این ها را مراعات کنیم. حالا چند نمونه از عرفیات را می گوییم:

1ـ دقت در معاشرت با مردم: روحانی نباید با کسی که به دین و دستورات دین اهمیت نمی دهد معاشرت کند (مگر این که قصد راهنمایی او را داشته باشد) و نباید چنین افرادی به منزل او رفت و آمد کنند.

استاد ما حضرت آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) می فرمودند: روزی به خانه رفتم و متوجه شدم که عده ای میهمان از طرف آشنایان و فامیل های همسرم، تشریف دارند، و بعضی از آن ها بدون رعایت این که ما روحانی و آخوند هستیم، و مردم از ما بیش از دیگران توقع دارند، با ظاهری شرعی ولی نامتناسب با عرفیات طلبگی ما، حضور داشتند، لذا به اهل بیت گفتم که برای آن ها توضیح دهند که متوجه بشوند، و آن ها هم الحمدلله متذکر شدند و بعد از این جریان هر وقت به منزل ما می آیند عرفیات را رعایت می کنند.

کسانی که بد حجاب اند نباید در منزل شما رفت وآمد کنند. من حتی گفته ام بچه های کوچک را بدون چادر به منزلمان نیاورند. اگر در کوچه و خیابان حتی یکی از محرم هایت را دیدی اگر حجاب کامل هم داشت با او صحبت نکن یا اگر صحبت می کنی او را نگاه نکن. گوش خود را نزدیک او بیاور و به صحبت هایش گوش کن. چرا که مردم نمی دانند این زن محرم شما است.

2ـ خرید اجناس: در خرید کردن برای منزل دقت کن که مورد سوء تفاهم از سوی مردم واقع نشوی. حضرت آیت الله العظمی سیدمحمدکاظم یزدی (ره) می فرمودند: همیشه از یک قصابی گوشت نخرید، می گویند این آخوندها چقدر گوشت می خورند.

یا مثلاً یک روحانی حتی المقدور سعی کند که کم تر با همسرش در خیابان راه بیفتد و به خرید برود. به مغازه هایی که چیزهای گران قیمت می فروشند نرود؛ مثلاً به بنگاه های ماشین فروشی و فروشگاه های تلویزیون و غیر ذلک. اگر هم نیازی داشت می تواند محارم خود یا افراد مورد اطمینان و با تجربه را بفرستد. نقل می کنند که یک روحانی با همسرش، وارد فروشگاه لوازم آرایش بانوان شده و پس از انتخاب یکی از اقلام آن، و در خارج از فروشگاه و بدون توجه به اطراف خود، آن را به همسرش نشان می داد که کدامیک بهتر است، در حالی که این عمل می تواند در اذهان مردم نسبت به مقام روحانیت اثر بدی داشته باشد. لذا طلاب محترم باید این گونه امور را رعایت کنند.

3ـ به هر مکانی نرود: روحانی هر جایی نباید برود، هر جایی نباید بنشیند. مثلا کنار خیابان روی جدول ننشیند یا در مکان های عمومی و پر رفت و آمد، یا جایی که همه روی زمین نشسته اند، بالای صندلی ننشیند و اگر مجبور بود بنشیند در نشستن هم مراعات کند، مثلاً یک پا را روی پای دیگر نیندازد. و همچنین نباید دست زن و بچه را بگیرد و برود پارک یا شهر بازی یا سینما. یا برود ساندویچی و یک ساندویچ بگیرد و پشتش هم نوشابه بخورد. البته این گونه امور حرام نیست ولی بعضی از مردم این اعمال را از ما روحانیون توقع ندارند، لذا ما باید رعایت عرفیات طلبگی را بکنیم.

4ـ وضع ظاهری: روحانی باید از نظر لباس پوشیدن، لباسی ساده و تمیز و در عین حال منظم و مرتب داشته باشد و خدای نکرده لباس هایش چرکین نباشد و بوی عرق ندهد.

5ـ دقت در خرج: روحانی نباید مهمانی های مفصل راه بیندازد، یا مثلا در تالارها مراسم عقد و یا مراسم دیگر بگیرد و سورها و خرج های بی مورد کند. آیت الله حاج آقامرتضی حائری (ره) با کاروانی به مکه رفتند. قرار شد علمای دیگر از مکه به دیدن ایشان بیایند. مدیر کاروان از خرج خودش اتاقی آماده کرد و میوه های مختلف در اتاق آماده نمود. وقتی ایشان وارد اتاق شدند و صحنه را دیدند ناراحت شدند و به مدیر کاروان فرمودند: چرا می خواهی مردم را با من دشمن کنی؟ این ها را جمع کن. فقط چای کفایت می کند (یعنی ممکن بود که حاجی های کاروان فکر کنند که هزینه انجام شده، از بودجه کاروان است و دچار سوءظن نسبت به آیت الله مرتضی حائری شوند). وقتی هم روحانی به مهمانی می رود یا برای او مهمان می آید باید مراعات اخلاقیات و عرفیات را هم بکند.

روزی که طلبه بودیم با استادمان حاج شیخ علی اکبربرهان (ره) به دیدار یک حاجی که تازه از مکه آمده بود رفتیم. ایشان به ما فرمودند: حق دست زدن به هیچ چیز را ندارید. کاری نکنید که بگویند آخوند جزء مطهرات است و همه چیز را پاک می کند و می خورد. بنشین و به هیچ چیز دست نزن. بگذار به زور به تو، چیزی تعارف کنند.

6ـ وضعیت سر و صورت: در حرم امام رضا(علیه السلام) عبور می کردم، دیدم روحانی جوانی موهایش را از زیر عمامه تا وسط پیشانی بیرون ریخته است. به او گفتم: ببخشید آقا، مثل این که اصلاح شما دیر شده است. گفت: مدرکی هم دارید؟ یعنی اگر این کار من خلاف است آیا برای این کار خلاف، مدرک و سند روایاتی دارید؟ اگر دارید ارائه بدهید؟ در حالی که خیلی از موارد هست که حرام و خلاف شرع نیست ولی عرف، آن را نمی پسندد. لذا روی این اصل به او گفتم: چرا با لباس زیر به حرم نمی آیی؟ با وجود این که برای مردان فقط پوشاندن عورتین واجب است و پوشاندن بقیه بدن واجب نیست. (با وجود این، رعایت عرف را می کنی، و کاری نمی کنی که مردم از تو ناراحت شوند، پس در طلبگی و آخوندی هم چنین باش و رعایت عرفیات طلبگی را بکن و کاری که مراجع و علما و فقها نمی کنند تو هم نکن.)

7ـ ساده زیستی: مهم ترین مطلب عرفی، ساده زیستی است. انگشتر زیاد دستت نکن، گران قیمتش را هم همین طور. تسبیح رنگی یا گران قیمت هم دستت نگیر. خودکار و خودنویس خارجی و نعلین گران قیمت که برای طلبه و روحانی سزاوار نیست، استفاده نکن. روحانی حتی المقدور باید زندگی و خانه ای ساده داشته باشد.

نقل می کنند آیت الله فشارکی(ره) یک اتاق داشتند که وسط آن را پرده کشیده بودند. یک طرف درس می دادند و طرف دیگر محل زندگی ایشان بود. اگر امام خمینی (ره) وقتی که از پاریس آمدند، می رفتند کاخ نیاوران شاید این قدر محبوب مردم نمی شدند و دیگر حرفشان چندان در مردم اثر نداشت، امام با آن همه عظمت، در یک خانه ساده و معمولی و یک حسینیه که دیوارهایش کاه گلی بود ساکن بودند.

من حدود چهل سال پیش این خانه ای را که اکنون ساکن هستم خریده ام؛ با این که می توانم بهترین خانه را در بهترین جای شهر تهران بخرم.

در حدیث است که نظر به چهره عالم عبادت است اما نه عالمی که خانه آن چنانی دارد که نگاه کردن به خانه و وسائل خانه اش حسرت بر دل آدمی می گذارد، و داخل خانه را با تزئینات کامل گچ بری کرده و آنتن ماهواره را هم روی پشت بام علم کرده و با ماشین گران قیمت رفت وآمد می کند.

یک بار به جایی رفته بودم و موقع برگشت، یک بنز و یک وانت ترمز کردند. هر دو آشنا بودند. مردم هم نگاه می کردند که من کدام ماشین را سوار می شوم. رفتم از راننده بنز عذرخواهی کردم و گفتم: اولاً این راننده وانت یک لحظه از شما زودتر ترمز کرد، ثانیاً اگر ماشین شما را سوار شوم ممکن است راننده وانت ناراحت شود و فکر کند چون ماشینش وانت بود سوار نشدم لذا مرا ببخشید و تشریف ببرید، من با وانت می روم.

یک بار با یک ژیان قُراضه به دیدن یکی از علمای بزرگ تهران رفتیم، به ایشان گفتم با ماشینی آمده ایم که دیدنش انسان را به یاد خدا می اندازد. موقع برگشت، ایشان تا در منزل آمدند و ماشین را دیدند و فرمودند: این ماشین ما را به یادِ گاری انداخت نه خدا.

غرض این که هر چه ساده تر باشی بیشتر در دل مردم اثر می گذاری. قیافه ظاهری روحانی هم باید ساده باشد، نه این که عبای گرانقیمت و کفش براق آن چنانی بپوشد، عینک طلایی یا گرانقیمت بزند، یا کیف سامسونت در دست بگیرد، و امثال این ها، خلاصه، نظر به هر عالِمی عبادت نیست. عالمی که پشت فرمان ماشین آن چنانی می نشیند، زلف گذاشته، ساعت مچی بسته، شلوار اتو کرده، زیر شانه قبا، لائی گذاشته، و کیف به دست گرفته و سیگار به لب گذاشته؛ نظر به چنین شخصی عبادت نیست.

آیا چنین شخصی روحانی است؟ آیا مردم اگر چنین شخصی را ببینند به یاد خدا می افتند؟ روحانی یعنی کسی که روحش را چنان پرورش داده که جسم و علائق نفسانی را از مادیات و زینت و زیورآلات دنیا باز داشته، و به مرحله تهذیب نفسانی رسیده، نه این که فقط به فکر جسم و زینت آلات ظاهری بدن باشد. چنین شخصی جسمانی است نه روحانی. لذا نمی تواند در افراد اثر روحانی و معنوی بگذارد. این را یقین بدان که امام زمان (عج) از این زندگی ها و قیافه ها راضی نیست. این ها کسانی هستند که با وضع بسیار مرفه و زندگی تجملاتی و با قیافه آن چنانی خودشان، مردم را از دین دور می کنند. زیرا رفتار و گفتار آن ها با اصول و اخلاق و عرفیات اسلام منطبق نیست. شما مردم اگر چنین اشخاصی را می شناسید با آن ها در ارتباط نباشید. این جور آخوندها اصلاً مرید حسابی هم ندارند و کسی به این ها میل نمی کند. اصلاً نباید به چنین عالمی نگاه کنی باید بروی علما و بزرگان را نگاه کنی، مراجع تقلید، علمای ربانی و معلمین اخلاق.

این ها بعضی از عرفیات است که باید رعایت شود بقیه را هم خودت با این ها قیاس کن البته ممکن است یک کار در جایی عرف باشد و همان کار در جای دیگر خلاف عرف باشد.

نمی گویم این ها حرام است ولی از باب حَسَناتُ الأبرارِ سَیئاتُ المُقَرَّبین است.

بعضی کارها، برای عوام مردم، اشکالی ندارد ولی برای ما روحانیون خوب نیست. ممکن است یکی در اخلاق خیلی عالی باشد ولی با وضع زندگی و با قیافه اش و با رعایت نکردن این عرفیات مردم را از دین بیزار کند.

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرموده اند: «بدترین علمای امت من کسانی هستند که مردم را از ما گمراه می کنند و راه هایی که به سوی ما است قطع می کنند. مردم بر این ها درود می فرستند در حالی که این ها مستحق لعنت هستند». و همچنین امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: «که عیسی بن مریم (علیه السلام) فرمود: وای بر علمای بد که چگونه آتش دوزخ بر آن ها زبانه کشد.» اگر این عرفیات را رعایت نکردی پیش نماز نشو. چرا که رعایت نکردن عرفیات به فتوای بعضی از مراجع تقلید به عدالت ضرر می زند و پشت سر تو نمی شود نماز خواند.

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آمار

  • امروز: 156
  • دیروز: 86
  • 7 روز قبل: 621
  • 1 ماه قبل: 1769
  • کل بازدیدها: 63682

خبرنامه

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زهره رضائي خندابي
  • زفاک
  • رهگذر
  • 0marziyeh

موضوعات

  • همه
  • در ساحل نجات
  • اخبار
  • شرح حال علما
  • لطائف و ظرائف
  • شهدا افلاکیان خاکی
  • هر روز یک حدیث
  • شعر
  • دانستنی ها
  • اهل بیت (علیه السلام )
  • نکات تربیتی ناب
  • تاریخی
  • خانواده در اسلام
  • محرم
  • داستانک
  • مهدویت
  • در محضر علما
  • سر بند عشق
  • مطالبات رهبری
  • تذکره الاولیاء
  • مناجات نامه
  • روانشناسی
  • رمضان
  • حجاب و عفاف
  • فضای مجازی
  • انقلاب
  • ادعیه و زیارات
  • تفسیر یک آیه از قرآن
  • حدیث سلسله الذهب
  • در محضر قرآن
  • غدیر خم
  • طب سنتی
  • اربعین
  • اخلاق
  • شهید
  • تصاویر
  • رجب
  • انقلاب
  • انقلاب
  • وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس