حافظ و پیر مغان
در تهران واعظی به اسم آقا ضیا الدین دری منبر میرفت که هنوز هم شاید بعضی از پیر مردهای تهران ایشون رو به یاد بیارند .
یه سالی شب هشتم محرم یه جوونی قبل از اینکه مرحوم دری منبر بره گفت : یه بیت شعر حافظ هست می خوام برام تفسیر کنید
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جای آورد
مرحوم دری فرمودن بالای منبر تفسیر میکنم که همه استفاده کنن
بالای منبر وسط سخنرانی میگه : آی جوونی که معنی شعر حافظ رو خواسته بودی معنیش اینه :
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ
مراد از شیخ حضرت آدم علیه السلام است و مراد از پیر مغان حضرت امیر المومنین علیه اسلام
یعنی مرید حضرت امیر هستم ای آدم از من ناراحت نشو
چرا که وعده تو کردی و او به جای آورد
تو وعده کرده بودی تو بهشت گندم نخوری اما خلف وعده کردی و به همین خاطر از بهشت بیرون اومدی
اما امیر المومنین که وعده نکرده بود گندم نخوره اما در تمام عمر نون گندم نخورد….
از قضا اون سال مرحوم آقا ضیا الدین دری از دنیا میره …
سال بعد شب هشتم محرم همون جوون آقا ضیا الدین دری رو تو خواب میبینه
میگه جوون یادته یه بیت شعر حافظ رو برات تفسیر کردم اومدم این دنیا تفسیر اصلیش برام مکشوف شد
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ
مراد از پیر مغان حضرت امام حسین علیه السلام و مراد از شیخ حضرت ابراهیم خلیل الله هستش
یعنی مرید امام حسینم از من ناراحت نشو حضرت ابراهیم
چرا که وعده تو کردی و او به جای آورد
تو وعده کرده بودی روز دهم ذی الحجه پسر جوونتو قربونی کنی اما این کارو نکردی…!!
اما…
امام حسین (علیه السلام ) فرزندش علی اکبر را قربانی کرد