تربیت جنسی کودکان
موضوع تربیت جنسی کودکان از دغدغه های اصلی و مهم والدین و مربیان است. در موارد بسیاری مشاهده شده که رفتار غلط مربیان و والدین در این زمینه، تبعات جبران ناپذیری را بر روح و ذهن کودکان باقی گذاشته است به گونه ای که آثار آن در سنین بزرگسالی هم وجود داشته است.
متاسفانه برخی از والدین و مربیان، نسبت به این امر دچار نوعی کج بینی هستند و این موضوع همچون تابویی می دانند که نباید به آن نزدیک شد. همین نگرش موجب بروز مشکلات فراوانی می شود که در برهه ای از زمان می توان به سادگی آنرا حل کرد.
آنچه مهم است اینکه والدین و مربیان نسبت به تربیت جنسی کودکان توجه ویژه ای داشته باشند و راهکارهای مناسب را در این مسیر به کار گیرند. لازمه این امر، داشتن اطلاعات علمی و تجربی در این زمینه است. بهره گیری از اصول تربیت اسلامی و توجه به راهکارها و اصولی که در این زمینه از سوی کارشناسان ارائه می شود، در اغلب موارد، راه گشاست. به این شرط که نگرش والدین و مربیان، نگرشی آگاهانه باشد.
آنچه مسلم و طبیعی به نظر می رسد این است که اغلب کودکان در سنین 3 تا 5 سالگی، کنجکاویهای بسیاری را در ارتباط با فیزیک و آناتومی بدن خویش دارند. همین امر موجب می شود تا به بازیهایی مثل دکتر بازی، علاقه نشان دهند یا در ارتباط با تفاوتهایشان با جنس مخالف، از خود کنجکاوی نشان دهند و پرسش هایی را مطرح کنند.
آنچه مهم است اینکه اولا، والدین و مربیان بدانند که این رفتارها در کودکان، به هیچ عنوان جنبه جنسی ندارد و خطری در این زمینه برای بچه ها وجود ندارد. در واقع کودکانی که در شرایط طبیعی و با حفظ صیانت محیط تربیتی، در فضایی مناسب و شایسته بزرگ می شوند، در سنین کودکی با مشکلات جنسی روبرو نمی شوند و سوالات مکرر بچه ها در این زمینه را نباید به وجود تمایلات جنسی در آنها نسبت داد.
بنابراین وقتی والدین و مربیان باور کردند که سخن در تمایل جنسی در کودکان در میان نیست، رفتارهای بچه ها در زمینه کشف خودشان و جنس مخالفشان، غیرعادی و بی ادبانه به نظر نمی رسد. اما مهم است که این رفتارهای کودکان تحت نظر بزرگترها باشد. یعنی والدین و مربیان باید دقت داشته باشند که کنجکاوی بچه ها در این زمینه به حد و مرز خاصی ختم شود و ادامه پیدا نکند. می توان همواره بچه ها را تحت نظارت مستقیم و غیر مستقیم داشت و یا حواس آنها را پرت کرد.
مسئله مهم دیگری که در این زمینه وجود دارد، به نحوه عکس العمل مربیان و خصوصا والدین در زمینه های جنسی مربوط می شود. مثلا ممکن است کودکی با همان تصورات دنیای کودکانه خود از سخنان هم بازی خود در زمینه های جنسی صحبتی را با مادرش داشته باشد.
در چنین مواردی برخی از مادران برخورد سلبی و چکشی با کودکان دارند و با جدیت هر چه تمام تر، آنها را دعوا می کنند و حرفهایشان را به دور از ادب و نزاکت می خوانند و از آنها می خواهند که هرگز دراین باره صحبتی نکنند و اگر کردند، تنبیه خواهند شد.
از طرف دیگر یک مادر می تواند با حالتی کاملا عادی، به سخنان کودکش گوش کند و با لحنی دوستانه و آرام، او را راهنمایی کند و وجود تفاوت میان دو جنس را کتمان نکند و آنرا امری طبیعی و خدادادی معرفی کند اما در نهایت از کودکش بخواهد که در این زمینه کمتر کنجکاوی کند. مطمئنا چنین کودکی بیش از سایرین این فرصت را دارد که اگر در هر مقطعی از زمان با مشکل یا مسئله ای روبرو شد، بتواند به راحتی موضوع را مادرش مطرح کند و از او راهنمایی بخواهد. مطمئنا می توان با تجدید نظر در برخی از رفتارهای ساده و دم دستی، تاثیرات عمیق و مثبتی را در کودکان بر جای گذاشت.