انگور ضریح
28 فروردین 1395 توسط لیریائی
دانم اکنون که چرا از همه برتر شده ای
معنی ظاهر و باطن ، ثقل اصغر شده ای
دیدم انگور ضریح ات به خدا مست شدم
بی جهت نیست اگر ساقی کوثر شده ای
اگرم در صف عشاق توام می دانم
که خریدار دو صد نوکر و قنبر شده ای
شرف کعبه و قبله ، شعف اهل ولا
نه فقط یار که خود نفس پیمبر شده ای
خسته در سعی صفا در پس نومیدی ها
گفتم آخر تو مگر هادی هاجر شده ای
مادرم نقش تو کنده است به دیوار دلم
ذکر نه بلکه برایم همه باور شده ای
استخوانی به گلو ، خار با چشمی خسته
اینچنین صبر مگر حضرت داور شده ای ؟!
صد و ده مرتبه از توبه شکستم توبه
شد نصیبم که چرا شافع محشر شده ای
در دل شعر “فنا ” قافیه هایی خسته
جبرئیل سخنم ! فاتح خیبر شده ای
خوش مقامی که به ایوان نجف برده نماز
مهر تایید بر آن سجده ی آخر شده ای
شعر از خانم زینب پوررحمتی