مدرسه علمیه حضرت زهرا(س) دورود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جا مانده های اربعین.....

05 آذر 1394 توسط لیریائی

همه رفتند و دل بی سر و پا جا مانده

از هوای حرم کرب و بلا جا مانده

به گمانم که میان همه زائر های

فقط امضای برات دل ما جا مانده

یک به یک می رسد از هر طرفی نامه دوست

که حلالم بکن ای از همه جا مانده

صرف کردند همه فعل خداحافظی و

یک نفر هست ز جمع رفقا جا مانده

اربعین، پای پیاده، حرم حضرت عشق

حسرتش بر دل تنهای گدا جا مانده

قصه این است که من لایق آقا نشدم

از همین است که این من ز شما جا مانده

نام ما را بنویسید کف صحن حسین

بنویسید که یک بی سر و پا جا مانده …

12

 نظر دهید »

کربلا

30 آبان 1394 توسط لیریائی

کَربَلا مرکز استان کربلا، از شهرهای جنوبی کشور عراق، با جمعیت ۵۷۲٬۳۰۰ نفر (۲۰۰۳ م) در ناحیه غربی فرات قرار دارد و فاصله‌اش تا بغداد ۹۷ کیلومتر است.

شهرت این شهر با نبرد کربلا در دهم محرم ۶۱ هجری قمری پیوند دارد. حرم حسین بن علی در شهر کربلا از مکان‌های مقدس اسلامی و زیارتگاه مسلمانان شیعه است.

این شهر تا سال ۶۱ هجری قمری بیابانی بوده‌است به نام‌های نینوا، غاضریه و طف. اما بعد از سال ۶۱ قمری و رویداد کربلا، به‌تدریج مورد توجه شیعیان قرار گرفت و پس از ساخت گنبد و بارگاه برای کشته‌شدگان کربلا، به یکی از شهرهای زیارتی عراق تبدیل شد.

بنابر برخی گفته‌ها، حسین بن علی گوشه‌ای از زمین کربلا (زمینی به مساحت ۳۶ کیلومتر مربع) را که اکنون شامل قبر او و سایر کشته‌شدگان کربلا می‌شود، به شصت هزار درهم از مردم نینوا و غاضریه خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت به خاک سپردگانش راهنمایی کنند و از زائرین قبرش تا سه روز پذیرایی کنند.
درباره کربلا

کربلا از ثروتمندترین شهرهای عراق است و منابع اصلی درآمد آن از زائرین اماکن مذهبی و کشاورزی و بویژه محصول خرما است. این شهر از دو بخش قدیم یا بخش مذهبی و کربلای جدید تشکیل شده‌است. مدارس اسلامی و ساختمان‌های دولتی زیادی نیز در کربلا متمرکز شده‌اند.

حرم حسین بن علی که در برخی از منابع نیز آن را مسجدالحسین نامگذاری کرده‌اند، در مرکز بخش مذهبی شهر کربلا قرار دارد. در روز اربعین بسیاری از مسلمانان و شیعیان جهت زیارت این مکان به شهر کربلا می‌آیند. بسیاری از زائران مسن نیز به کربلا می‌آیند تا آخرین سال‌ها و روزهای زندگی خود را در این شهر سپری کنند.

به دلیل وجود حرم حسین در شهر کربلا، ۱۰۰ مسجد و ۲۳ مدرسه دینی در این شهر ساخته شده‌است.
علمای مدفون در حرم امام حسین علیه السلام

وحید بهبهانی
میرزا مهدی شهرستانی (از مهادی اربعه)
عبدالله مامقانی
سید محمد حسین شهرستانی
سید علی طباطبایی (صاحب ریاض)
میرزا محمدتقی شیرازی
سید محمدعلی شهرستانی
میرزا سید مهدی حسینی شیرازی
ملا حسینقلی همدانی
سید مرتضی کشمیری
سید محمدرضا شیرازی[۱]

رجال سیاسی ایرانی مدفون در کربلا

کربلا، مدفن بسیاری از مشاهیر، پادشاهان و رجال سیاسی ایرانی بوده‌است، در مطلب زیر به بررسی این افراد می‌پردازیم:
پادشاهان آل بویه

پادشاهان آل بویه قدیمی ترین پادشاهان دفن شده در حائر حسین هستند. بسیاری از این امیران شیعه در توسعه، بازسازی و تزیین حرم حسین و دیگر امامان شیعه نقش مؤثری داشتند. چند تن از آنان در داخل بقعه‌ای در صحن کوچک خاک شده‌اند. در زمان‌های پیشین، بقعه‌ای بر فراز قبر آنان وجود داشت که در میان مردم به بقعه آل بویه شهرت داشت. در ۱۲۶۸ ق عبدالرسول خالصی به دستور رییس اوقاف وقت عراق این بقعه و آثار تاریخی آن را تخریب کرد.
مظفرالدین‌شاه قاجار

مظفرالدین‌شاه از پادشاهان قاجار است که فرمان مشروطیت را در ۱۳۲۴ ق صادر کرد و در همان سال از دنیا رفت. بر اساس وصیت‌اش او را در کربلا به خاک سپردند. قبر مظفرالدین‌شاه داخل رواق فقیهان یا رواق پادشاهان است و روی آن با موزائیک فرش شده‌است.
محمدعلی‌شاه

محمدعلی‌شاه فرزند مظفرالدین‌شاه از پادشاهان دوره قاجار و از مخالفان مشروطه است که به سبب به توپ بستن مجلس شورای ملی شهرت دارد. وی در ۱۳۴۱ ق از دنیا رفت و در کنار قبر پدرش دفن شد. این قبر نیز با موزائیک فرش شده و اثری از خود قبر نیست.
احمد شاه

احمدشاه قاجار فرزند محمدعلی‌شاه و آخرین پادشاه سلسله قاجار است که در دوران وی کودتای ۱۲۹۹ رضاشاه به وقوع پیوست. او در ۱۳۴۸ ق از دنیا رفت و در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد. روی قبر وی را با موزائیک فرش کرده‌اند.
امیر کبیر

میرزا تقی خان هزاوه‌ای مشهور به امیر کبیر، صدراعظم معروف و شهیر عصر ناصرالدین‌شاه است که به دستور وی در ۱۲۹۸ ق در حمام فین کاشان به قتل رسید و در رواق پادشاهان به خاک سپرده شد. در کنار قبر وی فرزندش ساعدالملک و برادرش میرزا حسین‌خان دفن شده‌اند.
سلطان حمزه میرزا صفوی

حمزه میرزا فرزند شاه اسماعیل صفوی از شاعران و ادیبان عصر صفوی بود. وی در ۹۹۷ ق در اردبیل از دنیا رفت و در داخل حرم امام و در رواق پادشاهان به خاک سپرده شد. حمزه میرزا دیوان شعر و کتابی در سلسله انساب و شرح حال شاعران و عالمان از خود به یادگار گذاشت.
میرزا شفیع خان مازندرانی

میرزا شفیع مازندرانی صدراعظم فتحعلی‌شاه در عصر قاجار است که در ۱۲۲۴ ق درگذشت و در رواق پادشاهان دفن شد.
میرزا موسی وزیر

میرزا موسی وزیرلشکر آشتیانی از حکم‎رانان عصر ناصری در ایوانی در سمت جنوبی صحن به خاک سپرده شده‌است.
معیر الممالک

دوستعلی معیرالممالک، رئیس ضراب خانه و امور دارایی عصر ناصری، در داخل رواق دفن است. قبر او در اتاقی کوچک و آینه کاری شده قرار دارد.
حاجی میرزا آغاسی

حاجی میرزا آقاسی از وزیران عصر محمد شاه قاجار است. او را در رواق پادشاهان به خاک سپردند.
ظل السلطان

ظل‌السلطان فرزند ناصرالدین شاه و حاکم اصفهان در عصر ناصری و مظفری است. قبر وی در رواق پادشاهان قرار دارد.
زاهدالدین شاه

شاهزاده هندی، برادر محمد نجف میرزا، به همراه چند تن از شاهزاده‌های هندی معاصر هند در رواق جنوبی دفن شده و مقبره کوچک آنان با آینه تذهیب شده‌است. معروف‌ترین آن شاهزاده‌ها، غیر از زاهدالدین شاه، سلطان برهان نظام شاه پسر سلطان احمد هندی است که در ۹۶۱ ق در هند از دنیا رفت.

منبع: عتبات عالیات عراق؛ دکتر اصغر قائدان

 نظر دهید »

دانستنی هایی از ماه صفر

23 آبان 1394 توسط لیریائی


ماه صفر، دومین ماه سال قمرى است. تاریخ قمرى همانند سایر تاریخ ‌هاى رایج، از دوازده ماه تشکیل یافته و اسامى آن ها بدین ترتیب است: محرم، صفر، ربیع الاوّل، ربیع الثّانى، جمادى الاولى، جمادى الثّانیه، رجب، شعبان، رمضان، شوّال، ذوالقعده و ذوالحجّه.

این تاریخ، پیش از اسلام، در میان مردم جزیرة العرب رواج داشت و تاریخ رسمى آنان بود.

پس از ظهور دین مبین اسلام، تاریخ قمرى به عنوان یک تاریخ مذهبى و ملى، مورد پذیرش مسلمانان قرار گرفت.

در عصر خلافت عمر بن خطاب (دومین خلیفه مسلمانان) با پیشنهاد حضرت على علیه السّلام و تصویب خلیفه وقت، هجرت پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله از مکه معظمه به مدینه منوره، مبداء تاریخ قمرى اسلامى قرار گرفت. بدین جهت، این تاریخ را، تاریخ هجرى قمرى نامیده اند.

گفتنى است که تاریخ قمرى بر اساس گردش ماه (قمر) بر دور زمین محاسبه مى گردد. به این صورت که ماه، هنگامى گردش خود را از هلال آغاز مى کند تا به پایان رساند و به هلال بعدى وصل شود، یک ماه پدید مى آید و با دوازده بار تکرار این گردش، یک سال قمرى شکل مى گیرد.

هر ماه قمرى، مدتش 29 روز و 12 ساعت و 43 دقیقه است و تعداد روزهاى یک سال قمرى، 354 روز است.

اما تاریخ ‌هاى دیگر، مانند: هجرى شمسى، فرس قدیم، میلادى و غیره، بر اساس گردش زمین بر دور خورشید محاسبه مى گردد و تعداد روزهاى آن ها، 365 روز و 6 ساعت است. به همین جهت میان تاریخ قمرى و تاریخ شمسى، در حدود یازده روز در هر سال فاصله است.

علل نامگذارى ماه هاى قمرى

ابن عساکر در کتاب گرانسنگ «تاریخ دمشق» به نقل از ابوعمروبن علاء درباره علل نام گذارى ماه هاى قمرى گفته است: إنّما سُمّى المحرّم لا ن القتال حرم فیه، و صفر لا ن العرب کانت تنزل فیه بلادا یقال لها صفر، و شهرا ربیع کانوا یربعون فیها، و جمادیان کان یجمد فیها الماء، و رجب کانوا یرجبون فیه النّخل، و شعبان شعب فیه القبائل، و رمضان رمضت فیه الفصال من الحرّ، و شوّال شالت الا بل باءذنابها للضرب، و ذوالقعدة قعدوا فیه عن القتال، و ذوالحجّة کانوا یحجّون فیه، فامّا اوّل السّنة فالمحرّم.

یعنى: ماه محرم، بدین جهت نامیده شده است که جنگ و درگیرى در آن حرام شده است، و ماه صفر بدین لحاظ نامیده شده است که عرب ها در این ماه بر زمین هایى، منزل مى گزیدند که به آن ها صفر گفته مى شد، و دو ماه ربیع (اوّل و ثانى) بدین جهت نامیده شده اند که عرب ها در این دو ماه زندگى بهارى در پیش مى گرفتند، و دو ماه جمادى (اوّل و آخر) بدین جهت نامیده شده است که عرب ها در این ماه براى درختان خرما ستون هایى قرار مى دادند تا بر اثر زیادى محصول خرما، شاخه ها و درختان خرما نشکند، و شعبان از این جهت نامیده شده است که قبیله ها در آن از یکدیگر پراکنده و جدا مى شدند، و رمضان از این جهت نامیده شده است که در آن، فصل هاى سال به شدت گرما مى رسند، و شوال بدین جهت نامیده شده است که شتر، دم خود را براى زدن بالا مى برد (کنایه از آمادگى عرب ها براى ضربه زدن به یکدیگر)، و ذى قعده به این سبب نامیده شده است که مردم در این ماه به خاطر حرمت جنگ و خون ریزى، خانه نشین مى شوند، و ذى الحجّه بدین سبب نامیده شده است که عرب ها در این ماه، به حجّ خانه خدا مى پرداختند. و اما نخستین ماه سال، ماه محرم است.

صفر به معناى خالى نیز آمده است. ممکن است علت نامگذارى این ماه بدین جهت باشد که عرب ها پس از تحمل سه ماه حرام و خوددارى از قتل و غارت و خون ریزى، با آغاز ماه صفر به جنگ و غارتگرى مى پرداختند و روستانشینان و ساکنان کم جمعیت بادیه ها از ترس هجوم غارتگران و جنایتکاران، اسباب و اثاث خویش را جمع کرده و به جاهاى امن کوچ مى نمودند و روستاها و بادیه هاى خود را خالى مى کردند.

حرمت ماه صفر در نزد قریش

اهالى حجاز، به ویژه قبیله معروف «قریش» پیش از ظهور اسلام، نسبت به زیارت خانه خدا و حرام دانستن چهار ماه از ایّام سال قمرى که از سنت هاى بر جاى مانده از حضرت ابراهیم علیه السّلام و فرزندش اسماعیل علیه السّلام بود، مرتکب تحریف و تغییر در احکام الهى و عمل نمودن به هواهاى نفسانى خود مى شدند.

آنان چون مردمى جنگجوى، قبیله گرا و فاقد تشکیلات حکومتى و دولت بودند، در بیشتر سال به تاراج دارایى ها، جنگ و خون ریزى یکدیگر و سایر ساکنان شبه جزیره مى پرداختند و امنیت جامعه را به کلى از میان مى بردند.

از سوى دیگر ناچار بودند که به خاطر پاى بندى به سنّت آبا و اجدادى خویش، چهار ماه حرام را تحمل کنند و در این مدت از جنگ و خون ریزى و غارتگرى دست بردارند.

پس از مدتى، تحمل سه ماه حرام (یعنى: ذى قعده، ذى حجه و محرم) که پشت سر هم بودند، بر آنان دشوار آمد و در صدد تغییر آن برآمدند.

آنان تصمیم گرفتند که حرمت ماه ذى قعده و ذى حجه را نگه دارند و این دو ماه را جهت زیارت خانه خدا براى ساکنان شبه جزیره در امنیت نگه دارند، ولى بر خلاف سنت ابراهیمى، حرمت ماه محرم را شکسته و آن را براى خود مباح سازند و در این ماه، بسان ماه هاى دیگر سال به جنگ و غارتگرى بپردازند و به جاى آن، ماه صفر را حرام نمایند.

بدین جهت، مدتى ماه صفر در نزد آنان، از جمله ماه هاى حرام بوده است.

هم چنین آنان دست کارى دیگرى در ماه هاى حرام کرده بودند و آن عبارت بود از این که هر ماه حرام را دو سال حرام مى دانستند و ماه هاى دیگر را حلال مى شمردند. به عنوان مثال، دو سال پشت سر هم، ماه محرم را ماه حرام و ماه زیارت مى دانستند و ماه هاى دیگر را براى خویش مباح مى نمودند و سپس دو سال بعد، ماه صفر را ماه زیارت و ماه حرام مى دانستند و سایر ماه ها را حلال و مباح مى شمردند. تا این که حج آنان در حجة الوداع که آخرین سفر زیارتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به مکه معظمه بود،مصادف شد با ماه ذى الحجّه، و در این ماه مسلمانان حج واجب و زیارت خانه خدا را به جاى آوردند و به دستور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله این ماه براى همیشه ماه زیارتى خانه خدا و حج واجب تعیین گردید.

برخورد قرآن کریم با تحریف هاى مشرکان قریش

قرآن کریم که کامل ترین کتاب آسمانى است، تحریف هاى پدید آمده از سوى مشرکان قریش در تغییر و تبدیل ماه حرام و دست کارى در احکام الهى را به رسمیت نشناخت و آن را محکوم کرد.

در سوره مائده، خطاب به مؤ منان فرمود: یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنوُا لا تُحِلّوُا شَعائِرَ اللّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ…

اى کسانى که ایمان آورده اید، شعائر الهى و ماه حرام را بر خود حلال و مباح نسازید.

در سوره توبه، این موضوع را به صورتى روشن تر بیان کرد و کردار مشرکان و کافران را تقبیح نمود: إ نَّمَا النَّسیئىُ زِیادَةٌ فِى الْکُفرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذینَ کَفَروُا یُحِلُّونَهُ عاما وَ یُحَرِّمُونَهُ عاما لِیوُا طِئوُا عِدَّةَ ما حرَّمَ اللّهُ، فَیُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ اَعْمالِهِمْ.

همانا فراموشى (نسبت به ماه هاى حرام) در کفر (عصرجاهلیت) بسیار بود که به واسطه آن گمراه مى شدند آنانى که کفر را پیشه خود کرده بودند. به طورى که (آن ها را) در سالى حلال و در سال دیگر حرام مى شمردند تا پایمال کنند شمار آن چه (از ماه ها) را که خدا حرام کرده است. پس آنان، مباح مى کردند آن چه را که خدا حرام کرده بود. (بدین ترتیب) کردار زشتشان برآنان آراسته مى گردید.

قرآن کریم بسان سنّت ابراهیمى، تنها ماههاى ذى قعده، ذى حجّه، محرّم و رجب را حرام و ماه هاى زیارت دانسته است.

ماه صفر در نزد شیعیان

شیعیان إثنى عشرى و محبان اهل بیت علیهم السّلام، ماه صفر را از ایام سوگوارى سال مى دانند. زیرا در ابتداى این ماه خانواده امام حسین علیه السّلام و بازماندگان واقعه کربلا را به صورت اسیرى وارد شام نمودند و آنان را در فشار روحى و روانى و مورد تحقیر و توهین قرار دادند، به طورى که یکى از فرزندان خردسال امام حسین علیه السّلام، به نام رقیه (س)، بر اثر این سختى هاى طاقت فرسا، در دمشق به لقاءاللّه پیوست. هم چنین، بیستم این ماه، اربعین شهادت امام حسین علیه السّلام و یارانش در کربلا است.

بنا به روایت علماى شیعه و برخى از علماى اهل سنت، در 28 صفر، رحلت جانگداز رسول گرامى اسلام حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله و شهادت سبط پیامبر، حضرت امام حسن مجتبى علیه السّلام و در آخر این ماه، شهادت ثامن الحجج حضرت على بن موسى الرضا علیه السّلام واقع شده است. بدین جهت، شیعیان این ماه را همانند ماه محرم، به سوگوارى مى پردازند. در بسیارى از مراسم ها و محافل مذهبى، دو ماه محرم و صفر را پشت سر هم گرامى مى دارند و در آن ها به عزادارى مشغول مى باشند.

ولیکن، اکثر مورخان اهل سنت، رحلت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را در ماه ربیع الاول مى دانند. بدین جهت براى این ماه برنامه ویژه اى ندارند.

اعمال عبادى ماه صفر

هر یک از روزهاى سال، روز خداست و انسان مى تواند در آن روز براى موفقیت خویش، تلاش کند و براى نزدیکى به خداى سبحان و فراهم آورى خرسندى وى، عبادت کند، تصدّق نماید و خدمت به مردم کند.

ماه صفر نیز این چنین است. اگر انسان، طالب رضاى الهى باشد و در این راه بکوشد، به توفیقات الهى دست پیدا مى کند و درهاى رحمت، نعمت و سرافرازى را به روى خود مى گشاید. در مقابل، اگر از یاد خدا غافل بماند و در پى هوى و هوس هاى نفسانى باشد و از شیطان لعین پیروى کند، طبعا از توفیقات الهى دور مى گردد و درهاى نقمت، بدبختى و سیاه روزى را به روى خود مى گشاید و زمینه عذاب الهى در روز قیامت را براى خویش فراهم مى کند.

با این حال، در برخى از منابع آمده است که ماه صفر، معروف به نحوست است.

محدث جلیل القدر حضرت آیت الله شیخ عباس قمى (ره) هم در مفاتیح الجنان، در بخش اعمال ماه صفر، و هم در وقایع الایّام، به این موضوع اشاره کرده است.

در این جا، متن گفتار این محدث بزرگ را از وقایع الا یّام بیان مى کنیم:

بدان که این ماه (صفر) معروف به نحوست است و شاید سبب آن، واقع شدن وفات رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله است در آن، هم چنان که نحوست دوشنبه به این سبب است. و یا به جهت آن است که این ماه، بعد از سه ماه حرام (ذى قعده، ذى حجّه و محرم الحرام) واقع شده که در آن سه ماه، حرب و قتال نبوده و در این ماه، شروع به قتال مى نمودند و خانه و منازل از اهلش خالى مى شد. و این هم یک سبب است در وجه تسمیه آن، به صفر.

به هر حال، از براى رفع نحوست، هیچ چیز بهتر از تصدقات و ادعیه و استعاذات وارده نیست. و اگر کسى خواهد محفوظ بماند از بلاهاى نازله در این ماه، در هر روز ده مرتبه بخواند این دعایى را که «محدث فیض» روح الله روحه، در «خلاصة الاذکار» ذکر فرمود:

یا شدید القوى، و یا شدید المحال، یا عزیز، یا عزیز، ذلّت بعظمتک جمیع خلقک، فاکفنى شَرّ خلقک، یا محسن، یا مجمل، یا منعم، یا مفضل، یا لا اِله الّا اءنت، سبحانک إ نّى کنتُ مِن الظّالمین، فاستجبناله و نجّیناهُ

من الغمّ، و کذلک ننجىِ المؤ منین، و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّیبین الطّاهرین

 نظر دهید »

دست خالی!

14 آبان 1394 توسط لیریائی

اینکه آیت‌الله العظمی بروجردی آخر عمر گریه می‌کنند و می‌گویند: دستم خالی است، وقتی می‌گویند: آقا! شما این همه روحانی، این همه مجتهد پرورش دادید، برای این است که اصلا نگاه نمی‌کنند ببینند چه کار کرده‌اند. می‌گویند: من به یک چیز دیگر امید دارم. نمی‌گویند: من عمل انجام دادم، من این همه روحانی پرورش دادم، در آلمان چنین ساختم، تشیّع را گسترش دادم، آن هم در خفقان رضا شاهی و بعد هم پهلوی. یعنی حتّی ایشان با ااینکه آن‌طور کار با عظمتی کردند و جهاد ایشان، جهاد علمی بود و تشیّع را گسترش دادند، نمی‌گویند: من این کار را کردم.

لذا اولیاء خدا این‌گونه هستند که کوچک‌ترین نگاهی به عقبه خودشان نسبت به اعمال نمی‌کنند؛ چون می‌ترسند اگر نگاه کنیم آن‌وقت باید ببینیم پر از نقص و اشکال است. آن هم چه کسانی؟ اولیاء خدا! لذا امیدشان به لطف خداست.

این‌ها همه برای من و شما درس است که به ما یاد می‌دهند عبد بشویم. عبدی که با ااینکه اعمالش را انجام می‌دهد ولی همان لحظه انجام و قبل و بعد از عمل کوچکترین چشم داشتی به این اعمال نداشته باشد. اولیاء نمی‌گویند: من این همه سخنرانی کردم؛ کردی که کردی. خلایق را هدایت کردم؛ کدام هدایت؟! این همه کتاب نوشتم؛ کو؟! این همه درس دادم؛ کو؟! این همه نماز خواندم و روزه مستحبّی گرفتم؛ کو؟! عند الاولیاء این‌ها اصلاً نیست.

 نظر دهید »

گزیده سخنان رهبر معظم در خصوص یوم الله 13 آبان

12 آبان 1394 توسط لیریائی

1-به برکت توسل،ایستادگی وبصیرت،ملت ایران در 32 سال گذشته از همه چالشها پیروزمندانه بیرون آمده وپیشرفت کرده است ودر آینده نیز قطعا ملت ایران در چالشهای پیش روی خود پیروز وسربلند خواهد بود.

2-امام عزیز وبزرگوار در 13 آبان سال 1343 به دلیل اعتراض به حق مصونیت آمریکائیها در ایران و ایستادگی در مقابل آن بوسیله مزدوران آمریکا غریبانه تبعید شدند اما 15 سال بعد در 13 آبان 58 فرزندان امام که همان جوانان انقلابی دانشجو بودند با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا درتهران آمریکا را از ایران تبعید کردند.

3-به حول وقوه الهی وبه همت ملت ایران وپیشروی جوانان عزیز کشور در هر دوره ای که توطئه ای شکل گرفت جمهوری اسلامی ایران پیروز وآمریکا شکست خورده میدان بود وآینده هم به همین روال خواهد بود.

4-اگر در هر عرصه ای با تشخیص مسیر صحیح تصمیم قطعی گرفته وحرکت با اعتماد به خداوند واستقامت در مسیر آغاز شود قطعا دشمن مجبور به عقب نشینی خواهد شد همانگونه که در 13 آبان 58 دوران دفاع مقدس ودر قضیه اعمال تحریمها شاهد بودیم.

5-یک نمونه از دست پربودن جمهوری اسلامی ایران ارائه اندیشه سیاسی نو به دنیا به نام مردم سالاری دینی است که از لحاظ مبانی فکری واعتقادی بسیارمستحکم واز لحاظ علمی قابل اجرا وپیش رونده است.به همین دلیل دولت آمریکا تلاش کرد در بحبوحه گرفتاریهای روز افزون خود ودر اوج حرکت وسیع مردمی جنبش وال استریت با سناریوی مسخره، جمهوری اسلامی ایران را به یک حرکت تروریستی مهمل،بی منطق وغلط متهم کند اما هر فرد صاحب منطق واهل فن در دنیا با دیدن این سناریوی مضحک آن را رد کرد.آنها قصد دارند شریف ترین عناصر مبارز جمهوری اسلامی ایران را متهم به تروریست کنند در حالیکه امروز تروریست بزرگ در دنیا آمریکاست.

6-ما 100 سند غیر قابل خدشه از نقش آمریکا در هدایت ترورها وتروریستها در ایران ومنطقه داریم که با ارائه این 100 سند آبروی آمریکا ومدعیان حقوق بشر ومبارزه با تروریست را در افکار عمومی جهان خواهیم برد.

7-آمریکا اکنون در افغانستان وعراق شکست خورده وچاره ای جز خروج از این دو کشور ندارد همانطور که در شمال آفریقا هم شکست خورده است.ایشان افزودند آمرکائیها نتوانستند حسنی مبارک وبن علی را در مصر وتونس حفظ کنند زیرا ملتها بر آنها فائق آمدند ودر لیبی نیز همین اتفاقها روی داد وبا وجود ارتباطات قذافی تا قبل از مرگ ذ لیلانه اش نتوانستند او را حفظ کنند.

8-ملتهای منطقه وجهان به وضوح نفاق ودورویی آمریکا وغرب را در قضایای مصر،تونس ولیبی دیدند ودر قضایای دیگر نیز دورویی آنها بار دیگر آشکار خواهد شد.

9-شاید آمریکائیها وغربیها بتوانند قیامها را سرنگون کنند اما این آتشها خاموش شدنی نیست.همه بدانند مبارزه جبهه حق با باطل وفرعون استکبار که با سردمداری ملت ایران وبا پرچم اسلام آغاز شد تا سرنگونی استکبار ادامه پیدا خواهد کرد.

10-عامل اصلی پیرزویها وموفقیتهای ملت ایران یکپارچگی وعزم اراده جدی مردم ومسئولان است .مبارزه با ملت بصیر ،صبور،آگاه ومقاوم ومتکی بر خداوند به جایی نخواهد رسید ودشمن همچون گذشته شکست خورده میدان خواهد بود.

11-ملت ایران در سالهای گذشته علاوه بر اینکه توانست بر هر توطئه ای پیروز شود بعد از هر مرحله خود را از لحاظ توانائی وپیشرفت یک درجه بالاتر خواهد کشید.

12-آنها به خیال خود درهای علم وفناوری را به روی جوانان ایرانی بستند اما جوانهای ایرانی از درون جوشیدند وپیشرفت علمی وفناوری امروز ملت ایران نسیت به گذشته دهها برابر است .قطعا ملت ایران بر چالشهای کنونی وآینده فائق خواهد آمد وبینی دشمن را به خاک خواهد مالید.

 نظر دهید »

چگونه فرزندانمان را با شخصیت تربیت کنیم ؟

11 آبان 1394 توسط لیریائی

 

اگر بَرآنید تا فرزندی پاک، مؤمن، متشخّص، و متخلّق به اخلاق حسنه داشته باشید، سعی کنید به فرزندانتان “مسئولیت” بدهید، و بعد، از آنان مسئولیت بخواهید، و بدانید که این کار، کودکان را متشخّص بار می آورد. و احساس می کنند، که بقدری مهم و ارزشمند هستند، که به آنان مسئولیت واگذار می گردد. کودکان باید احساس “شخصیت” کنند، کسی که احساس شخصیت می کند با شدتِ تمام، خود را کنترل می کند، و سعی می کند کاری نکند که شخصیت او آسیب بییند، و یا لکه دار شود. وقتی که کودکان، احساس شخصیت نکنند، کم کم بی عار می شوند؛ یعنی “بی تفاوت” می گردند، چه از آنان تعریف کنید یا سرزنش نمایید، در هر دو حالت، بی تفاوت خواهند بود، و بدون هیچ عکس العمل.

آیت الله حائری شیرازی

 نظر دهید »

هیچ گاه.....

10 آبان 1394 توسط لیریائی

هیچ گاه به امید تغییر دادن کسی با او وارد زندگی مشترک نشو.

هیچ گاه فراموش نکن که شرایط تغییر می کند و زمان نقش حیاتی دارد و هرگز برای تازه شدن دیر نشده است .

هیچ گاه تنها نخواهی ماند ،اگر با خدا باشی جمعیتی از درون به تو پناه می آورند .

هیچگاه برای شروع دیر نیست.اگر با دیروزت خرسند نبودی، تلاش کن امروزی متفاوت خلق کنی.
یکجا نمان. بهتر از دیروزت باش!

هیچگاه گلی را پرپر نکن،دلی را نشکن ، خودخواه نباش وکودکی رارنجور نکن

 هیچ گاه شکوه ازتنهایی روزگار نکن.

هیچ گاه کسی را در زندگی ملامت نکن

هیچ گاه برای آرامش خودت ،آرامش کسی را برهم نزن .

و همیشه سه چیز را مد نظر داشته باش :خدا ،مرگ ، قیامت

 1 نظر

کُلُ هُم نور واحد

07 آبان 1394 توسط لیریائی

در منابع روايی ما، اوصاف زيادی از منجی بشريت، حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف آمده است كه در پاره‌ای از آنها برای تقريب به ذهن، صفات و شرايط ايشان را مشابه صفات و شرايط ساير انبيا و اوليا معرفی كرده‌اند.

مرور اين روايات، انگيزه‌ای است برای اين‌كه شباهت‌های امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف با هر يک از آن بزرگواران را با دقت بيشتری بررسی نماييم و از اين راه بتوانيم شناخت بهتری درباره آن حضرت پيدا كنيم و به اين حقيقت دست يابيم كه آن‌چه خوبان همه دارند، تو يكجا داری.

امام صادق عليه‌السلام می‌فرمايد: سرور ما، قائم عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف به هنگام ظهور بر ديوار كعبه تكيه می‌زند و می‌فرمايد: «ای مردم عالم! هر كه بخواهد ابراهيم عليه‌السلام و اسماعيل عليه‌السلام را نظاره كند من همان ابراهيم و اسماعيلم … هر كه می‌خواهد محمد صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اميرالمؤمنين عليه‌السلام را ببيند، من همان محمد و اميرالمؤمنينم كه درود خدا بر آنها باد! هر كس طالب ديدار حسن عليه‌السلام و حسين عليه‌السلام است، من حسن و حسينم؛ هر كه بخواهد امامان معصوم عليهم‌السلام را ملاقات نمايد، من همان امامان معصومم».[1]

در بين اهل‌بيت عليهم‌السلام، شباهت امام اول و آخر قابل توجه است و از اين ميان، سه ويژگی زهد، علم و شجاعت در اين دو امام، برجسته‌تر است.

زهد

امام صادق عليه‌السلام می‌فرمايد: «مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف به سيره و سنّت رسول خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عمل نموده و به شيوه اميرالمؤمنين عليه‌السلام زندگی می‌كند».[2] در ضمن روايتی از امام صادق عليه‌السلام نقل شده كه فرمود: «وقتی قائم ما اهل بيت عليهم‌السلام بپاخيزد لباس‌های علی عليه‌السلام را در بر می‌كند و روش او را پيش می‌گيرد».[3]
درباره زهد امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف، رواياتی داريم كه حاكی از آن است كه دوران ظهور، برای آن حضرت و ياران خاص ايشان چيزی جز بيداری شب‌ها و گشت و گذار و فعاليت روزها و پوشيدن جامه زبر و خوردن غذای سخت نخواهد بود.
علم

در كتاب دارالسلام روايت شده كه اميرالمؤمنين علی عليه‌السلام فرمود: «يا كميل ما من علم إلّا و أنا أفتحُه و ما من شيءٍ إلاّ و القائم يَختمه؛ ای كميل! هيچ علمی نيست مگر اين كه من افتتاح‌كننده آن می‌باشم و هيچ چيزی نيست مگر اين كه قائم عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف آن را به پايان می‌رساند و خاتمه می‌دهد». صاحب كتاب مكيال‌المكارم می‌فرمايد: «منظور از «چيز» در اين روايت، يا علم است به قرينه اول حديث و يا تمام كمالات و اخلاق نيک و علوم و معارف حقّه است كه ساير امامان، بعضی از آنها را به مقتضای صلاح زمان خودشان آشكار كرده‌اند، ولی حضرت قائم عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف همه آنها را آشكار می‌كند؛ پس با ظهورش، همة فضايل آشكار می‌گردد».[4]
امام علی عليه‌السلام در وصف دانش مهدی موعود عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف می‌فرمايد: «زره دانش بر تن دارد و با توجه و معرفت كامل، آن را فراگرفته است. حكمت گمشده اوست كه همواره در جستجوی آن می‌باشد»،[5] و اين يک شباهت مهم ميان آخرين امام و باب مدينه‌العلم نبوی است كه از هر باب علمی كه پيامبر صلی‌الله‌عليه‌وآله برای وی گشود، هزاران باب علم گشوده می‌شد.
شجاعت

در وصف شجاعت امام علی عليه‌السلام و حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف روايات بسياری وارد شده است. شجاعت اميرالمؤمنين عليه‌السلام در صدر اسلام، زمينه‌ساز تشكيل حكومت اسلامی بود، و شجاعت امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف نيز در آخرالزمان به تشكيل حكومت جهانی اسلام منجر خواهد شد. ضربت حضرت علی عليه‌السلام در جنگ خندق بر عمرو بن‌عبدود كه نماينده احزاب در مقابل اسلام بود، موجب پيروزی اسلام بر تمام كفر گشت، و با ظهور مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف نيز تمام اسلام بر تمام كفر پيروز خواهد شد، چرا كه: «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»[6] خداوند نور خود را تمام می‌كند و گستره نور حقيقتی را كه پيامبر اسلام صلی‌الله‌عليه‌وآله آغاز و اميرالمؤمنين عليه‌السلام تثبيت كرد، با وجود و ظهور مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف تمام و كامل می‌نمايد، هر چند كه كافران از آن اكراه داشته باشند.

امام علی عليه‌السلام به هنگام فتح مكه، بت‌های آويخته شده در كنار و داخل كعبه را كه مدتی طولاني مورد عبادت مردم بود، به كمک پيامبر صلی‌الله‌عليه‌وآله شكست و نابود كرد و پيامبر صلی‌الله‌عليه‌وآله در آن‌جا آيه شريفه «جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً»[7] را قرائت نمود كه در روايات آمده است، اين آيه شريفه به قيام حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف نظر دارد و ظهور حضرت در حقيقت، تأويل و مصداق تمام معنای آيه است.

يكی از ويژگی‌های آن بزرگواران اين است كه در راه خداوند و اجرای اوامر الهی از هيچ كس باک ندارند و در اجرای عدل، قاطعانه و طبق موازين الهی رفتار می‌كنند. همين ويژگی اميرالمؤمنين عليه‌السلام بود كه باعث شد با وجود آن كه مردم، خودشان برای بيعت به سمت حضرت هجوم بردند و به شدت خواستار به دست گرفتن حكومت توسط ايشان بودند و از ظلم و جور و بی‌عدالتی‌های موجود، خسته و گريزان بودند، با اين حال پس از مشاهده قاطعيّت و شجاعت حضرت، در بازپس‌گيری اموال نامشروع و اجرای مساوات بين تمام مسلمانان و در نظر نگرفتن امتيازهای قومی و قبيله‌ای، دريافتند كه در حكومت عدل علی عليه‌السلام جايی برای برآوردن هوی و هوس‌هاس نفسانی و پاسخ به حرص و طمع نامحدود نفس امّاره وجود ندارد و به همين دليل صف خود را از حضرت جدا كردند و بلكه مقابل آن حضرت، صف‌بندی نمودند.

امام علی عليه‌السلام درباره دوران ظهور نيز همين هشدار را می‌دهد و اين شباهت را بيان می‌نمايد؛ ايشان در نهج البلاغه می‌فرمايد: «درباره آن‌چه كه بايد باشد، شتاب نكنيد و آن‌چه را كه در آينده بايد بيايد دير مشماريد، چه بسا كسی برای رسيدن به چيزی شتاب می‌كند، اما وقتی به آن رسيد، دوست می‎دارد كه ای كاش آن را نمی‌ديد و چه نزديک است امروزِ ما به فردايی كه سپيد آن آشكار شد. ای مردم! اينک ما در آستانه تحقق وعده‌های داده شده و نزديكی طلوع آن چيزهايی كه بر شما پوشيده و ابهام‌آميز است قرار داريم».[8] آن حضرت در خطبه‌ای ديگر در وصف سيره امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف می‌فرمايد: «او خواسته‌ها را تابع هدايت وحی می‌كند، هنگامی كه مردم، هدايت را تابع هوس‌های خويش قرار می‌دهند… آگاه باشيد فردايی كه شما را از آن هيچ شناختی نيست، زمامداری حاكميت پيدا می‌كند كه غير از خاندان حكومت‌های امروزی است؛ او عمّال و كارگزاران حكومت‌ها را بر اعمال بدشان كيفر خواهد داد. زمين، ميوه‌های دل خود (معادن طلا و نقره) را براي او بيرون می‌ريزد و كليدهايش را به او می‌سپارد. او روش عادلانه و حكومت حق را به شما می‌نماياند و كتاب خدا و سنت پيامبر صلی‌الله‌عليه‌و‌آله را كه تا آن روز متروک ماندند، زنده می‌كند».[9] روشن است كه انجام چنين كار بزرگی، شجاعت و نيز علم بسيار می‌طلبد.

اين نيز يكی از وجوه تشابه اين دو امام است كه مردم بايد خود به درماندگی برسند و پس از تجربه حكومت‌های ديگر به ناكار آمدی حكومت‌های غير دينی و غير مشروع پی برند و خواستار حكومت ولايی خليفةالله باشند.

آنچه برای اميرالمؤمنين عليه‌السلام نماد شجاعت و ابزار مبارزه با كفر، شرک، ظلم و نفاق شناخته می‌شود، شمشير ذوالفقار است كه طبق برخی روايات، هديه‌ای از جانب پيامبر اسلام صلی‌الله‌عليه‌وآله بوده است. در روايات ديگری آمده است كه حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف نيز با همين شمشير قيام كرده و ريشه كفر، شرک، ظلم و نفاق را به وسيله آن قطع می‌نمايد.[10]
آن‌چه بيان شد، بيان مهم‌ترين شباهت‌های اين دو امام بود و إلّا شباهت‌های کمالی و اخلاقی اين دو بزرگوار بيش از اين‌ها است، چرا كه «كُلُّهم نورٌ واحدٌ».

به اميد روزی كه فرزند علی، امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشريف، علی‌گونه قيام كند و عدل علوی را در ديدگان همه به تجلی بگذارد.

[1]. امام صادق عليه‌السلام: «و سيدنا القائم مسند ظهره إلي الكعبة و يقول: يا معشر الخلائق ألاومن أراد أن ينظر إلي ابراهيم و اسماعيل و فها أنا ذا ابراهيم و اسماعيل … ألاومن أراد أن ينظر إلي الأئمة فها أنا ذا الأئمة»؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج53، ص9.
[2]. امام صادق عليه‌السلام: «يسير بسيرة رسول الله صلی‌الله‌عليه‌وآله و سلم و لا يعيش إلا عيش أميرالمؤمنين عليه السلام»؛ الغيبة، شيخ طوسی، ص277.
[3]. اصول كافی، كلينی، ج1، ص411.
[4]. مكيال المكارم، ج1، ص159-158.
[5]. نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه 182.
[6]. صف/8.
[7]. اسراء/81.
[8]. نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه 150.
[9]. همان، خطبه138.
[10]. ر.ک: فرهنگ‌نامه مهدويت، خدامراد سليميان، ذيل واژه ذوالفقار، صص19-189.

 نظر دهید »

برگزاری مراسم عزاداری در مدرسه حضرت زهرا (علیها السلام )دورود

05 آبان 1394 توسط لیریائی

به مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام )مراسم عزاداری به مدت 13 روز با حضور با شکوه عموم خواهران سطح شهرستان در مدرسه علمیه حضرت زهرا (علیها السلام )برگزار گردید و در طی این مدت از سخنرانی حجج اسلام آقایان الهی نژاد مسئول محترم مدرسه ،رضایی مسئول نماینده ولی فقیه در سپاه دورود ،لک علی آبادی و خرمی از طلاب و فضلای دورودی مقیم قم استفاده گردید .
حجةالاسلام الهی نژاددر ابتدا درخصوص داشتن هدف و مقصد انسان در زندگی به ایراد سخنرانی پرداخت و ضمن اشاره به الگو قرار دادن اهل بیت ( علیهم السلام ) در زندگی گفت :انسان باید در زندگی هدف داشته باشد که زندگی را در مسیر رسیدن به آن هدف به حرکت در بیاورد .البته اسلام هر راه و وسیله ای را برای رسیدن به هدف تجویز نمی کند و نمی پذیرد ،خداوند انبیا را فرستاده که بشر از راهی که آنها نشان می دهند به مقصد برسد . لذا تنها راه رسیدن به سعادت و کمال این است که بشر در مسیر امامت و ولایت حرکت کند .
ایشان در ادامه به حدیثی از امام حسین (علیه السلام ) اشاره کرد و گفت:اگر کسی فکر می کند که با راه اشتباه می تواند به مقصد برسد نه تنها به هدف خویش نمی رسد بلکه به آن چیزی دچار می شود که از آن بیزار و متنفر است .
ایشان همچنین در خصوص خدمت به خلق و گره گشایی خواسته های دیگران مطالبی را بیان کرده و گفت :از جمله نعمتهایی که خدا به انسان می دهد این است که حوائج دیگران را برآورده کند ،از این نعمت خسته نشوید ،از برداشتن موانع سر راه دیگران احساس خستگی نکنید . کارهایی که نفع عمومی دارند ماندگارند .رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم ) می فرماید : گاهی انسان وارد بهشت می شود به واسطه اینکه خار و خاشاکی را از سر راه کسی برمی دارد .
ایشان در خصوص خدمت به مردم شرط پاک بودن را خیلی مهم قلمداد کرد و گفت : اول خو د انسان باید پاک باشد تا بتواند به دیگران کمک کند .امام صادق(علیه السلام ) می فرماید : اگر انسان در جهت خدمت به دیگران قدمی برداشت خدای متعال آنها را خطاب قرار می دهد و می گوید : ثواب شما بر عهده خودم است . سید الشهدا و بقیه معصومین (علیهم السلام ) سیره و روششان این بوده برای اینکه نفعی به دیگران برسانند همه چیزهایشان را فدا کردند تا اینکه عده زیادی راه را گم نکنند و به راه درست هدایت شوند .
حجةالاسلام رضایی در ابتدا خصوص قیام امام حسین (علیه السلام ) به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت : اگر انسان مالش را در راه خدا و برای اسلام خرج نکند مبتلا می شود باید دانست تعلقات دنیوی موجب گردید تا مردم کوفه مقابل امام حسین (علیه السلام ) بایستندو صف بکشند . ایشان همچنین به سه عامل شکننده صدر اسلام اشاره کرد و گفت:تبلیغ مسموم ، تربیت مفتون ، فتنه انگیزی از جمله عوامل مهم شکننده صدر اسلام بود .
ایشان در ادامه اصول تربیت اسلامی را محور سخنان خود قرار داد و گفت :پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرموده است: “کودکانتان را در هفت سالگی به نماز فرمان دهید، و در ده سالگی به خاطر بی‌نمازی ایشان را کتک بزنید.” کودک در هفت سال اول زندگی سرور پدر و مادر است و آنها ناگزیرند خواسته های فرزند خود را صمیمانه اجرا کنند. در هفت سال دوم زندگی، درست همچون بنده ای باید مجری اوامر باشد و از خود هیچ گونه مخالفتی ابراز ندارد و این خود، مستلزم داشتن برنامه های صحیح تربیتی والدین است. در هفت سال سوم، نه سرور است و نه بنده. او دیگر به مرحله تکامل رسیده و از نظر عقل و احساسات در آستانه استقلال برای زندگی قرار گرفته است، ازاین رو باید در خانواده همچون وزیر مشاور باشد و افراد خانواده در مسائل خانوادگی و اجتماعی و فردی از فکر و نظر او مدد بگیرند و اشتباهات و خطاهای او را دوستانه گوشزد کنند. هنگامی که به 21 سالگی رسید، در صورتی که اخلاق او شایسته و پسندیده باشد، پدر و مادر به هدف مقدس خود نایل آمده اند و شیرینی لذت این موفقیت، بزرگ ترین پاداش برای آنان محسوب می شود. جوانی که در چنین سنی واجد صلاحیت اخلاقی و اجتماعی باشد، شایسته تشویق است.
حجة الاسلام لک علی آبادی از فضلای قم محور سخنان خود را مصایب اهل بیت (علیهم السلام ) و در راس آنها مصائب حضرت زینب ( سلام الله علیها ) قرار داد و گفت : حضرت زینب ( سلام الله علیها ) در مواجهه با ابن زیاد ملعون بسیار با عظمت و صلابت نشسته بودند و با جمله ما رایت الا جمیلا تعجب همگان از جمله ابن زیاد ملعون را برانگیخت .
ایشان در ادامه به سیره اهل بیت در مناجات اشاره کرد و گفت : اهل بیت (علیهم السلام) در مناجات و دعاهایشان خود را نیازمند به خدا می دانستند و هیچ گاه دچارعجب و کبر نمی شدند .نمونه بارز آن دعای امام حسین (علیه السلام )در روز عرفه است که سراسر معرفت و عشق و بندگی است .
حجه الاسلام خرمی از فضلای قم کربلا را مدرسه تعلیم و تربیت دانست و گفت : مهمترین درسی که می توان از کربلا و عاشورا گرفت درس هدایت است ،امام حسین (علیه السلام)هدایتگر بود هدایتگر سنتی که برعکس شده بود ،حتی در کوچکترین چیزها سنت پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم ) را رعایت نکردند چه برسد به مسئله ولایت در جامعه !امام حسین (علیه السلام) می فرماید : مردم !بدعت ها زنده شده اند ،آن چیز هایی که جزء دین خدا نبوده را جزء دین خدا شمرده اند اگر حرف مرا گوش بدهید من حسین ابن علی بن ابیطالب(علیه السلام) شما را هدایت می کنم و شما را به سعادت می رسانم
لازم به ذکر است که مراسم هر روز با زیارت عاشورا شروع وبا ذکر مصیبت و گریه برامام حسین خاتمه می یافت .و در روز عاشورا مراسم با حضور قریب به 1000 نفر از عموم خواهران از ساعت 8 صبح با قرائت زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام شروع و با سخنرانی و مداحی و اقامه نماز ظهر و عصر ختم گردید و در پایان از میهمانان آن حضرت به صرف ناهار پذیرایی گردید .

 نظر دهید »

خلعت امام حسین علیه السلام به مقبل

30 مهر 1394 توسط لیریائی

 

 

 

 

 

مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته .
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا .
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان .
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت …
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه .
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه ….
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن .
مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند
مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود .
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده .
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله:
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت
مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژه گون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها
غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .
ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند.

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 30
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • ...
  • 38
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آمار

  • امروز: 13
  • دیروز: 33
  • 7 روز قبل: 150
  • 1 ماه قبل: 1879
  • کل بازدیدها: 65157

خبرنامه

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید

کاربران آنلاین

  • أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
  • زفاک
  • Mim.Es

موضوعات

  • همه
  • در ساحل نجات
  • اخبار
  • شرح حال علما
  • لطائف و ظرائف
  • شهدا افلاکیان خاکی
  • هر روز یک حدیث
  • شعر
  • دانستنی ها
  • اهل بیت (علیه السلام )
  • نکات تربیتی ناب
  • تاریخی
  • خانواده در اسلام
  • محرم
  • داستانک
  • مهدویت
  • در محضر علما
  • سر بند عشق
  • مطالبات رهبری
  • تذکره الاولیاء
  • مناجات نامه
  • روانشناسی
  • رمضان
  • حجاب و عفاف
  • فضای مجازی
  • انقلاب
  • ادعیه و زیارات
  • تفسیر یک آیه از قرآن
  • حدیث سلسله الذهب
  • در محضر قرآن
  • غدیر خم
  • طب سنتی
  • اربعین
  • اخلاق
  • شهید
  • تصاویر
  • رجب
  • انقلاب
  • انقلاب
  • وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس