مدرسه علمیه حضرت زهرا(س) دورود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

برای بانوی آب و آینه

01 بهمن 1394 توسط لیریائی

بانوی آب و آینه ای پیک خوش همام

هم دختر امامی و هم خواهر امام

هر چند ناقابل تر از آنم ولی ز دور

با قلب خسته می دهم امشب به توسلام

حیرانم از شان من الشان تو فاطمه

یک جمله می گویم فقط بانوی من : سلام

ای زینب ثانی مدد باید که از رضا"ع”

شعر تورا گویم ، همین لاغیر و والسلام

دارم به دل یک حسرت دیرینه از حسین"ع”

جان “فنا ” امضا بزن این مخلص کلام

شعر از خانم زینب پوررحمتی

 1 نظر

فضیلتی از امام حسن عسگری (علیه السلام)

29 دی 1394 توسط لیریائی

جعفر بن شريف گرگانى گويد: سالى كه به حج مى‏رفتم در «سر من رأى» (= سامرّا) به خدمت امام عسكرى (ع) رسيدم، مردم آنجا مقدارى مال توسط من ارسال كرده بودند خواستم از امام بپرسم كه آن را به كجا تحويل دهم، حضرت پيش از سؤال من، فرمودند: آنچه آورده‏ اى به خادم من، مبارك تحويل بده، اين كار را كردم.
بعد گفتم: شيعيان شما در گرگان به محضرتان سلام مى‏ رسانند، فرمود: مگر بعد از حج به گرگان نخواهى رفت؟ گفتم: چرا، فرمود: از امروز تا صد و هفتاد روز به گرگان باز مى‏ گردى، روز جمعه سوم ربيع الاخر در اول روز وارد آن جا خواهى شد، چون وارد شدى به آنها بگو كه در آخر همان روز من به آنجا خواهم آمد.
برو در هدايت و رشاد، بدان كه خدا تو را و ياران تو را در اين مسافرت سلامت خواهد داد، بسلامت به خانواده ات باز خواهى گشت. براى پسرت شريف پسرى به دنيا خواهد آمد، نام آن را صلت بن شريف بن جعفر بن شريف بگذارد، خداوند او را بزرگ خواهد كرد و از شيعيان ما خواهد بود.
گفتم: يابن رسول الله! ابراهيم بن اسماعيل جرجانى مردى است از شيعيان شما، به دوستان شما بسيار كمك مى‏كند، در هر سال بيشتر از صد هزار درهم در اين باره خرج مى‏نمايد و او يكى از ثروتمندان گرگان است. فرمود: خداوند به ابى اسحاق در مقابل احسانش جزاى خير بدهد، گناهانش را بيامرزد و به او پسر كامل الخلقه‏اى عطا فرمايد، به او بگو: حسن بن على مى‏ گويد: نام پسرت را احمد بگذار.
من از خدمت امام مرخص شدم، خداوند مرا در سفر سلامت داد تا روز جمعه سوم ربيع الاخر در اول روز آنطور كه امام فرموده بود وارد گرگان شدم، دوستان به ديدار من آمدند، به من تهنيت مى‏گفتند. به آنها گفتم كه: امام صلوات الله عليه وعده كرده در آخر امروز به گرگان تشريف بياورد، آنچه لازم داريد بخواهيد و مسائل و حوائجتان را در نظربگيريد.
آنان چون نماز ظهر و عصر را خواندند همه در خانه من جمع شدند، به خدا قسم كه در يك حالت بى خبرى بوديم ناگاه ديديم كه امام تشريف آوردند و به جمع ما داخل شدند و پيش از ما به ما سلام كردند، ما از آن حضرت استقبال كرده، دست مباركش را بوسيديم.
امام صلوات الله عليه فرمودند: من به جعفر بن شريف وعده كردم كه در آخر اين روز به اين جا آيم، نماز ظهر و عصر را در سامراء خوانده با اينجا آمدم تا با شما تجديد عهد نمايم و الان به وعده خود عمل كرده‏ام، مسائل و حوائج خويش را بگوييد.
در آن وقت، اول نضربن جابر عرض كرد: يابن رسول الله! پسرم، جابر يك ماه است كه چشمش بينايى خود را از دست داده است، دعا كنيد كه خداوند بيناىی او را باز گرداند. امام (ع) فرمود: او را پيش من آوريد، حضرت دست مباركش را بر چشم او كشيد، در دم بينايى خويش را باز يافت، بعد يكى پس از ديگرى آمده از حوائج خويش سؤال مى‏كردند، امام حاجاتشان را برآورد و براى آنها دعاى خير كرد و همان روز برگشت.

 نظر دهید »

خاطره سکوت

14 دی 1394 توسط لیریائی

 خاطره ی سکوت تو نشسته روبروی من

اول آشنایی  و لحظه ی  گفتگوی  من

          اشاره می کنی بیا  ! پر زترانه می شوم         

ناز دگر برای چه ؟می شکنی سبوی من

        حسرت مبتلا شدن ، لذت دیوانه شدن           

زلف پریشان تو و صحنه جستجوی من

         همدم تنهایی من !آینه طعنه دمی زند              

   صبر سرش نمی شود برده دل ابروی من

بی خطر و صاف شده جاده تنهایی دل

    سری به خانه ام بزن ،سری به آرزوی من

                                        “فنا “فدای چشم تو نگاه اگر نمی کنی               

                                        گوش به ناله ام بده گوش به های و هوی من

                                                                  شعر از خانم زینب پوررحمتی

 

 1 نظر

تجمع اعتراض آمیز در مدرسه حضزت زهرا (علیها السلام ) دورود

13 دی 1394 توسط لیریائی

انا لله و انا الیه راجعون
در مورخ 13/10/94 روز یکشنبه به مناسبت شهادت مظلومانه آیت الله شیخ نمر مدرسه علمیه حضرت زهرا علیها السلام تجمع اعتراض آمیز برگزار گردید .معاون فرهنگی مدرسه به عنوان سخنران جلسه گفت: ما نیز به نوبه خود این اقدام وحشیانه و ددمنشانه رژیم آل سعود را محکوم نموده و شهادت این عالم بزرگ شیعی را که برگ سبزی در دفتر پر افتخار اسلام است را به محضر مقدس امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) ،مقام معظم رهبری علما و آزادگان جهان تبریک و تسلیت عرض می نماییم . آل سعود باید بداند خون امثال شیخ نمر تا ابد مهر خباثت و تکفیر آل سعود خواهد بود .و با خاموش نمودن یک خورشید هزاران ستاره در آسمان اسلام خواهد درخشید ، بسیار روشن است که آل سعود با همکاری و تایید آمریکا این جنایت عظیم را رقم زده در حالی که آل سعود نفس های آخر خود را می زند و امت اسلام هرگز در مقابل این جنایات ساکت نخواهد ماند .
در پایان تمامی خواهران با امضای توماری این جتایت را محکوم نمودند .

 

 نظر دهید »

حماسه نه دی

12 دی 1394 توسط لیریائی

حماسه نهم دی ماه و حضور عاشورايی مردم حماسه ساز و ولايتمدار ايران اسلامی در راهپيمايی 9 دی ماه 1388 نقطه عطفی در تاريخ انقلاب و برگ زريّن ديگری در افتخارات مرد و زن ايرانی به حساب می آيد . حماسه 9 دی نماد عزّت، استقلال و بصيرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمان‌های انقلاب ايستاده اند و با صدای رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دين آنها بايستد در برابرتمام دنيای آنها خواهند ايستاد. روز نهم دی ماه در تاريخ انقلاب اسلامی با عنوان روز «بصيرت» تبديل به يوم الله و ماندگار گرديد. در اين روز ماندگار و تاريخی ملت هميشه در صحنه ايران اسلامی، حماسه ای ديگر آفريد و دشمنان خدا و دينش را مأيوس و نااميد ساخت و قلب امام زمان (عج) و نائب بر حقش حضرت آيت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را شاد ساخت.
اين روز می توان گفت نهم دی، روز غلبه جنود الهی بر جنود شيطان است. روز خروش ملت ايران و آشکار ساختن خشم مقدس در برابر اهانت ها و حرمت شکنی های عده ای غافل و يا مزدور وابسته به اجانب نسبت به مقدسات در روز عاشورای حسينی است. روز نهم دی در واقع روز نه گفتن ملت ايران به سران فتنه و آری گفتن به نظام اسلامی و بيعت مجدد مردم با آرمان های والای حضرت امام خمينی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است. مردم در اين روز، تير خلاص را به سران فتنه شليک و پشت پيکر نامبارک فتنه را به خاک ماليدند.
در روز نهم دی ماه 1388، مشروعيت سياسی نظام اسلامی ايران بار ديگر با حضور خودجوش ده ها ميليونی مردم در تهران و تمامی شهرهای ديگر کشور به جهانيان اعلام گرديد.
روز نهم دی، روزی است که مردم ايران نشان دادند دشمنان خود و انقلاب خود را به خوبی می شناسند و هرگز فريب حيله ها و نيرنگ های آنان را نمی خورند. روز نهم دی روزی است که مردم ايران نشان دادند که با بصيرتند و در ميان گرد و غباری که فتنه گران به پا کرده اند هرگز، نه راه را گم می کنند و نه دست از راهبر واقعی که همانا ولايت فقيه است، بر می دارند و در نهايت روز نهم دی روزی است که مردم مسلمان و انقلابی ايران نشان دادند که اين جمله حضرت امام (ره) را که فرمودند: «پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملکت تان آسيب نرسد» به خوبی در عمل به آن معتقد و پايبند هستند. نهم دی ماه يک هزار و سی صد و هشتاد و هشت، جشن بلوغ فکری و شخصيتی نظام اسلامی بود.
9 دی، عرق شرم امت را در طول تاريخ به خاطر بی بصيرتی در ماجرای سقيفه پاک کرد.
9 دی، درد کوته بينی حکميت را تا حدودی التيام داد و بر آن مرهمی شد.
9 دی، سوزش خيانت جمل و نهروان را کمی خنک کرد و از تکرار غربت 25 ساله جلوگيری کرد.
9 دی، فرق کوفه و تهران، عراق و ايران را نشان داد و آب رفته را به جوی بازگرداند.
9 دی، ايران، بدون خواست سفير حسين، بيعت مجدد کرد و بر سر بيعتش ماند.
9 دی، ندای هل من ناصر بلند نشد ولی فرياد لبيک يا حسين تا آسمان به گوش همه رسيد.
9 دی، شش ماهه، سه ساله، جوان، پير، زن، مرد، ويلچری، شيميايی و … داشت.
9 دی، نه دی زمستان بود ولی درخت انقلاب در آن سرمای زمستان گل داده بود.
9 دی، در ايران بود ولی پايه های کاخ سفيد در مکان و کاخ سبز معاويه در زمان را لرزاند.
9 دی، قيام مختار نبود، ولی اگر مختار هم زنده بود در مقابل آن کرنش می کرد.
9 دی، مانور اعلام آمادگی ياران آخر الزمان مهدی (عج) بود.
9 دی، شروع حرکت و يک فرهنگ بود يعنی «عزت خواهي»
9 دی، يک روز بود ولی خيرٌ مِن الفِ شَهر بود.
9 دی، مبيّن کوثر و ابتر بود که گفتند خامنه ای کوثر است، دشمن او ابتر است.
9 دی، عاشورا بود و ايران کربلا.
9 دی، ثمره ی خون شهيد آيت ها، مطهری ها، بهشتی ها، باکری ها، همت ها و … بود.

9 دی، تاريخ نبود، بلکه خود تاريخ ساز بود.
9 دی، روز بخشش فريب خوردگان و روز غضب بر فتنه گران توسط امت بود.
9 دی، آموخت که نيازی نيست هميشه وليّ در بين باشد بلکه کافی است وليّ در دل باشد.
9 دی، غدير خم بود در کوير قم و سراسر ايران.
9 دی، نور بصيرت الهی بود در دلهای امت.
هرچه خواستم بگويم که 9 دی چيست، زبان الکن بود و قلم قاصر. فقط می توانم که بگويم 9 دی، 9 دی بود و بس.

 نظر دهید »

یا رسول الله.....

06 دی 1394 توسط لیریائی

ای جلوه رخت زده آتش به جان گل
نامت محمد است و نشانت، نشان گل

ميلاد باشكوه تو ای باغبان نور
همزاد نغمه‌خوانی بلبل زمان گل

قرآن تويی چو خيره نظر می‌كنم به نور
گل می‌كند دوباره نگاهم ميان گل

اين جای حيرت است كه در گلشن كساء
هم شاخه گلی تو و هم باغبان گل

 

 نظر دهید »

حدیث نور

06 دی 1394 توسط لیریائی

ابن ابى ليلى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد:

روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شديم ،

حضرت به من فرمود: اين شخص كيست ؟

عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد،

كه صاحب راى و داراى نفوذ كلام است .

حضرت فرمود: آيا همان كسى است كه با راى و نظريّه خود،

چيزها را با يكديگر قياس مى كند؟

عرض كردم : بلى .

پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان !

آيا مى توانى سرت را با ساير اعضاء بدن خود قياس نمائى ؟

نعمان پاسخ داد: خير.

حضرت فرمود: كار خوبى نمى كنى ،

و سپس افزود: آيا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ايمان باشد؟

جواب گفت : خير.

امام عليه السلام پرسيد:

آيا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مايع چسبناك گوش

و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟

اظهار داشت : خير.

ابن ابى ليلى مى گويد: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم :

فدايت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بيان فرما تا بهره مند گرديم .

بنابراين حضرت صادق عليه السلام در جواب فرمود:

همانا خداوند متعال چشم انسان را از پيه و چربى آفريده است ؛

و چنانچه آن مايع شور مزّه ، در آن نمى بود پيه ها زود فاسد مى شد.

و همچنين خاصيّت ديگر آن ، اين است كه

اگر چيزى در چشم برود به وسيله شورى آب آن نابود مى شود و آسيبى به چشم نمى رسد؛

و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد

تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.

و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهميدن مزّه اشياء خواهد بود؛

و نيز به وسيله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سينه خارج مى گردد.

و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ايمان مى باشد:

جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه )) است ،

كه اوّل آن ((لا اله )) يعنى ؛ هيچ خدائى و خالقى وجود ندارد

و آخرش ((الاّ اللّه )) است ، يعنى ؛ مگر خداى يكتا و بى همتا .

 

 نظر دهید »

حکایت اشک بر امام حسین (علیه السلام)

12 آذر 1394 توسط لیریائی


حجت الاسلام والمسلمين قدس از شاگردان آيت الله بهجت نقل مي‌كند، روزي آقاي بهجت در رابطه با بزرگواري و اغماض ائمه اطهار صلوات الله عليهم فرمودند» :در نزديكي نجف اشرف، در محل تلاقي دو رودخانه فرات و دجله آباديي است به نام «مصيب»، كه مردي شيعه براي زيارت مولاي متقيان امير المؤمنين عليه السلام از آنجا عبور مي‌كرد و مردي كه در سر راه مرد شيعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون مي‌دانست وي به زيارت حضرت علي عليه السلام مي‌رود او را مسخره مي‌كرد. حتي يك بار به ساحت مقدس آقا جسارت كرد، و مرد شيعه خيلي ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خيلي بي تابي كرد و ناله زد كه: تو مي‌داني اين مخالف چه مي‌كند. آن شب آقا را در خواب ديد و شكايت كرد آقا فرمود: او بر ما حقي دارد كه هر چه بكند در دنيا نمي‌توانيم او را كيفر دهيم. شيعه مي‌گويد عرض كردم: آري، لابد به خاطر آن جسارتهايي كه او مي‌كند بر شما حق پيدا كرده است؟ ! حضرت فرمودند: بله او روزي در محل تلاقي آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه مي‌كرد، ناگهان جريان كربلا و منع آب از حضرت سيد الشهدا عليه السلام به خاطرش افتاد و پيش خود گفت: عمر بن سعد كار خوبي نكرد كه اينها را تشنه كشت، خوب بود به آنها آب مي‌داد بعد همه را مي‌كشت، و ناراحت شد و يك قطره اشك از چشم او ريخت، از اين جهت بر ما حقي پيدا كرد كه نمي‌توانيم او را جزا بدهيم.

آن مرد شيعه مي‌گويد: از خواب بيدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سني با من برخورد كرد و با تمسخر گفت: آقا را ديدي و از طرف ما پيام رساندي؟ ! مرد شيعه گفت: آري پيام رساندم و پيامي دارم. او خنديد و گفت: بگو چيست؟ مرد شيعه جريان را تا آخر تعريف كرد. وقتي رسيد به فرمايش امام عليه السلام كه وي به آب نگاهي كرد و به ياد كربلا افتاد و…، مرد سني تا شنيد سر به زير افكند و كمي به فكر فرو رفت و گفت: خدايا، در آن زمان هيچ كس در آنجا نبود و من اين را به كسي نگفته بودم، آقا از كجا فهميد. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علياً أميرالمؤمنين وليّ الله و وصيّ رسول الله و شيعه شد

 نظر دهید »

شعر غم

10 آذر 1394 توسط لیریائی

سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو

چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو

حسینم واحسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم

چه در زندان، چه در ویرانة شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم

برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم

اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم


عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم
گلاب اشک بهر لاله های پرپر آوردم

زجا برخیز ای صد پاره تر از گل! تماشا کن
که از جسم شهیدانت، دلی زخمی تر آوردم

تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم
چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم

مسافر از برای یار سوغات آورد اما
من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم

اگر چه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن
که با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم

تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل!
که من برتو خبرهای فراوان از سر آوردم

چهل منزل سفر کردم به شهر شام و برگشتم
خبر ازچوب و از لعل لب و طشت زر آوردم

زاشک چشم و سوز سینه ی مجروح و خون دل
همانا مرهمت بر زخم های پیکر آوردم

قد خم، موی آشفته، تن خسته، رخ نیلی
به رسم هدیه میراثی بود کز مادر آوردم

زسیل اشک دریا کرده ام چشم محبان را
به آهم شعله ها از سینه ی میثم برآوردم

 

 

 نظر دهید »

جا مانده های اربعین.....

05 آذر 1394 توسط لیریائی

شاید بهترین عبارتی که بخواهد فضای این روزهای شهرهای عراق به ویژه نجف و کربلا را توصیف کند این مصرع باشد که می گوید “بازین چه شورش است که در خلق عالم است”

کسی که حال و هوای این روزها را در عتبات درک کرده باشد واقعا شورش و خیزش عظیمی را می بیند شوری وصف نشدنی. یک اقیانوس از مردم که برای رساندن خود به کربلا آمده اند اما چه جور آمدنی؛ در میان زوار، خیل عظیم آنها کسانی هستند که فقط خود را از مرز رد کرده اند دیگر نه جایی برای خواب دارند نه خوراکی به همراه حتی وسیله برای رساندن خود به نجف و اول مسیر پیاده روی هم ندارند و بعضا در پشت کامیون ها و ماشین های در حال عبور و مرور خود را به مسیر پیاده روی می رسانند.

وقتی درشهر نجف قدم می زنی کسانی را شاهد هستی که در گوشه ای از خیابان و پیاده رو روی زمین خود را جای داده اند و شب ها را در همان جا با یک پتو می خوابند و ٨٠ کیلومتر پیاده روی در گرما و سرما سختی در پپش رو دارند اما آنچه انجا ذهن را مشغول می کند این است که چه چیزی اینها را تا اینجا کشانده است؟ چه آنها را آماده این همه سختی می کند؟ آیا چیزی جز عشق حضرت اباعبدالله الحسین است. عشقی در تمام کوچه و پس کوچه های نجف و راه کربلا موج می زند و با چشم قابل مشاهده است البته نمی توان آن را درک کرد مگر اینکه یکی از راهپیمایان بود، قطره ای از این دریای مواج رو به اقیانوس کربلا.

وقتی درشهر نجف قدم می زنی خیل کسانی را شاهد هستی که در گوشه ای از خیابان و پیاده رو روی زمین خود را جای داده اند و شب ها را در همان جا با یک پتو می خوابند و 80 کیلومتر پیاده روی در گرما و سرما سختی در پپش رو دارند اما آنچه آنجا ذهن را مشغول می کند این است که چه چیزی اینها را تا اینجا کشانده است؟ چه آنها را آماده این همه سختی می کند؟
اما این راهپیمایی و گردهمایی زوار در دل خود پر از زیبایی ها و خوبی ها است. موردی که وجودش آنچه تا الان وصف آن رفت را صد برابر زیبا تر می کند و انسان را مبهوت. انسان با دیدن این دریای خوبی ها در یکجا ودرک شیرینی آن آرزو می کند کاش کل یوم برای ما در زندگی مان اربعین بود. کاش که ما در کل سال چنین راهپیمایانی به سمت خدا باشیم.

در این راهپیمایی زیبابی های معنوی جای خود را دارد اما آنچه در کنار آن بسیار خودنمایی می کند زیبایی های اجتماعی است. شاید اولین موردی که به چشم می آید بحث روابط اجتماعی مثبتی است که در میان افراد بر قرار است یک هم زیستی و تعامل مثبت و فزینده بدون توجه به ملیت ها همه در کنار یکدیگر چون برادر در حال ارتباط و زندگی هستند به یکدیگر روی خوش نشان می دهند و با هم احساس نزدیکی می کنند.

اما این هم زیستی مثبت در دل خود نمود و مصداق های زیادی دارد اینکه افراد در این تعامل تعاون و همکاری خوبی با یکدیگر دارند هر آنچه از دستشان برآید برای کمک به دیگران می کنند شاید نمود جالب آن در روحیه گرم اهالی عراق در استقبال و مهمان نوازی از زائران کربلا باشد، در مدت این چند روز شاید بتوان صدها خاطره ثبت کرد که یک عراقی عده ای را که جا و مکان نداشتند به خانه خود برده و خیلی گرم و مفصل از آنها پذیرایی کرده است.

اما مورد دیگر در این کمک به یکدیگر دردجویی و رفع مشکلات است. اگر زائری برایش مشکلی پیش آمده باشد یقینا با عنایت امام حسین و به وسیله زوار مشکلش حل خواهد شد. کسی اگر از گروهش جامانده باشد گروهی دیگر او را با خود همراه خواهد کرد اگر پولش را گم کرده باشد به او کمک می کنند و….

تحمل شرایط سخت به خاطر هدفی بزرگتر موضوعی دیگر بود که فرهنگ آن را در زندگی اجتماعی چند روزه افراد در عراق مشاهده می کنید. گاهی انسان برای به دست آوردن ارزشی سختی ها را به جان می خرد در واقع می توان از آن با عنوان روحیه آرمان گرایی نام برد البته وجه دیگر آن نیز گذشت است مسئله ای که بسیار در این سفر دیده میشود و جریان دارد. صبر هم در کنار گذشت موردی است که بسیار در این سفر دیده می شود کسانی که بر شرایط سخت صبر می کنند، بر گرسنگی صبر می کنند بر رفتار گاها بد دیگران صبر می کنند.

جامانده های اربعین حسینی هر چند نتوانستند خود را به خیل زوار کربلا برسانند و در ثواب قدم های انها شریک شوند اما می توانند خود را در ثواب عمل به ارزش های مذکور که برگرفته از توصیه های اسلامی است شریک کنند، از فضیلت های چنین ارزش هایی در میان زائران بهره مند شوند و حداقل خود را در این مورد بدانها برسانند
اما ارزشهای دیگری اجتماعی بسیاری هستند که در این سفر به چشم می آیند که در جامعه خود امروز فقدان آنها به چشم می آیند ارزش هایی چون صداقت، خوش وریی، اعتماد به دیگران، توجه به محیط زیست، احترام به بزرگترها، دستگیری از کوچک ترها و….

این دریای در حال پیوستن به اقیانوس کربلا پر است از در و مرجان هایی که برگرفته از ارزش های مکتب حسینی هستند ارزش هایی الهی که در سبک زندگی پیاده روهای اربعین می درخشد و امید است که فقط در این چند روز ظهور پیدا نکند و بعد فراموش شود بلکه انشالله با زوار به میان جامعه بر گردد.

جامانده های اربعین حسینی هر چند نتوانستند خود را به خیل زوار کربلا برسانند و در ثواب قدم های آنها شریک شوند اما می توانند خود را در ثواب عمل به ارزش های مذکور که برگرفته از توصیه های اسلامی است شریک کنند، از فضیلت های چنین ارزش هایی در میان زائران بهره مند شوند و حداقل خود را در این مورد بدانها برسانند. این روزها حس خوبی که در میان پیاده روهای اربعین در تعامل با یکدیگرجاری است را می توان کسب کرد، بیایید خود را در همین جا بدانها برسانیم.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 29
  • ...
  • 30
  • 31
  • 32
  • ...
  • 38
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آمار

  • امروز: 4
  • دیروز: 33
  • 7 روز قبل: 150
  • 1 ماه قبل: 1879
  • کل بازدیدها: 65157

خبرنامه

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید

کاربران آنلاین

  • زفاک

موضوعات

  • همه
  • در ساحل نجات
  • اخبار
  • شرح حال علما
  • لطائف و ظرائف
  • شهدا افلاکیان خاکی
  • هر روز یک حدیث
  • شعر
  • دانستنی ها
  • اهل بیت (علیه السلام )
  • نکات تربیتی ناب
  • تاریخی
  • خانواده در اسلام
  • محرم
  • داستانک
  • مهدویت
  • در محضر علما
  • سر بند عشق
  • مطالبات رهبری
  • تذکره الاولیاء
  • مناجات نامه
  • روانشناسی
  • رمضان
  • حجاب و عفاف
  • فضای مجازی
  • انقلاب
  • ادعیه و زیارات
  • تفسیر یک آیه از قرآن
  • حدیث سلسله الذهب
  • در محضر قرآن
  • غدیر خم
  • طب سنتی
  • اربعین
  • اخلاق
  • شهید
  • تصاویر
  • رجب
  • انقلاب
  • انقلاب
  • وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس