1-آسیب های تربیتی ای كه از جانب اولیا و مربیان به قصد تربیت و اصلاح رفتار و از روی دلسوزی و محبت به كودكان وارد می شود احتمالاً بیش از آسیب هایی است كه از جانب دیگر عوامل صورت می گیرد !
2 -اگر می خواهید فرزندتان نسبت به مسئولیت های خود بی تفاوت نباشد حساسیت بیش از حد نسبت به مسئولیت های او نشان ندهید . ( سعی كنید ظاهراً بی تفاوت باشید تا او خود به تكالیف و وظایف خود حساس شود ) .
3 -برای رسیدن به اهداف تربیتی ، اگر می خواهید سریعاً به مقصودتان نائل آیید آهسته و تدریجی حركت كنید .
4 -تربیت كردن ، رها كردن متربی از بستگی ها و وابستگی ها به سوی رشد و تعالی است و نه رام كردن و مطیع كردن او در دام خواسته ها .” یقبُضكَ عَمّا لك و یبسُطكَ فیما لَه ” “قبض می كند تو را آنچه برای توست و رها می كند تو را در آن چه برای اوست. “
5 -آموزش راه های رسیدن به حقیقت مهم تر از خود حقیقت است . این راه ها را به كودك نشان دهید .
6 -مهارتِ سكوت غالباً بیش از مهارتِ حرف زدن ارزش اثرگذاری دارد . با مهارت سكوت پیام خود را به كودك برسانید .
7 -معمولاً پدر و مادر در اثر حمایت و محبت نمی توانند كودك را به قدر كافی به خود واگذارند. در محبت نمودن معتدل باشید ، زیرا ساختمانِ تربیتِ متعالی بر شانه های محبت متعادل بنا می شود .
8 -كودك در خانواده به خاطر مراقبت های افراطی و بایدهاو نبایدهاغالباً خودش نیست ، همه چیز را طوطی وار اقتباس می كند ؛ او به جای این كه نقش بگیرد ، نقش بازی می كند . بنابراین اجازه بدهید كودك ، هنر خود بودن و خود شدن را در خود شخصاً كشف كند .
9 -یكی از ظرافت های هنر تربیتی این است كه هرگز در هنگام تنبیه ، كودك را تا مرحله ای از پافشاری پیش نبریم كه در آن خود را محكوم یافته تلقی كند،بلكه مقاومت مانع را چنان حساب كنیم كه بتواند بر آن فائق آید و تنبیه ، ابزاری برای آگاهی باشد و نه برای ترس و تهدید.
10 -در برنامه های تربیتی باید پیام تربیتی به گونه ای طرح و ابلاغ گردد كه مخاطب آن را یكی از پدیده های ذات خود حس كند .
11 -هر یك از افراد ، تربیتی درخور و شایسته با شخصیت و طبیعت خود دارند . از شبیه سازی و شبیه پروری پرهیز كنید .( “قُل كُلُّ یعمَل عَلی شاكِلّتِه ” ؛ ” بگو هركدام به راه و روش خویش عمل كند.")
12 -هر چه محیط و زمینهیتربیت آماده تر باشد شرایط پذیرش پیام تربیتی مستعدتر و كاراتر است . آماده سازی عاطفی و درونی ، هنری بس عمیق تر از پیام دهی و اندرزگویی است .
13 -تربیت كودك الزاماً مبتنی بر تعامل بین طبیعت او و دنیای پیرامون است ؛ پس در این تعامل به اقتضای طبیعت و محیط او سهیم باشیم .
14 -هدف تربیت باید توسعه و گسترش ظرفیت درونی و قوه فهم كودك باشد و نه تحمیل و تزریق معلومات و محفوظات به او .
15 -در روش تربیتِ فعال ، مربی می كوشد تا خود را از نظر ذهنی و عاطفی در موقعیت متربی قرار دهد ، در حالی كه در روش تربیت انفعالی ، مربی ، كودك را در موقعیت خود قرار می دهد . در روش تربیت فعال ، مربی مشوّق ابداع و خلاقیت است ، حال آن كه در روش انفعالی ، مربی القا كننده و ایجاد كننده عادت صوری است .
16 -وظیفه اولیا و مربیان هموار ساختن مسیر رشد و تعالی كودك است و نه راندن یا كشاندن او به سوی هدف ؛ زیرا فرق است بین رشد” كنش گر” و رشد” كشانگر.”
17 -تنبیه باید به قصد بیداری دل باشد و نه تهدید جسم ، پس تا از نتیجه بیدارسازی تنبیه مطمئن نشده اید اقدام به تنبیه نكنید .
18 -باید دانست كه غالباً كودك علت آنچه را كه شما عیب می دانید نمی داند،لذا قبل از سرزنش ، او را توجیه كنید تا فاصله ای بین فهم شما و او ایجاد نشود .
19 -رشد و پیشرفت به وسیله خود كودك و در یك پویشِ درونی صورت می گیرد و پدر و مادر و یا معلم و مربی تنها مددیار ، راهنما ، مدل نما ، محرك و مشوق او هستند و بس ؛ همانند دارو در كارتن ، طبیب در معالجه بدن و باغبان در پرورش گل !
20 – مانباید كودك را ” دانش اندوز” بار آوریم ، بلكه باید او را در برابر صحنه ها و اشیایی قرار دهیم كه خود بیندیشد و دریابد و گاه با احتیاط و بسیار مختصر او را راهنمایی كنیم تا به جای اندیشه آموزی ، اندیشه ورزی را پیشه كند .
21 -مربی باید بداند كه اندرزها و درسهای اخلاقی وقتی اثر نیكو دارد كه متربی شخصاً پذیرا باشد ، در غیر این صورت نه تنها بی فایده است ، بلكه نتیجه ای وارونه به دنبال دارد .
22 -مربی باید” تجارب تربیتی” را به جای اندرزهای كتابی و لفظی در معرض كودك به نمایش بگذارد تا او فرصتِ تجربهیواقعیت را در زندگی خود دریابد .
23 -كودك ، بسیاری از امور را كه دیدنی نیست از راه دیده می آموزد ، مثل صدق و صفای درونی ، شرافت نفسانی ، نجابت اخلاقی و وقار معنوی و این آموزه های نادیدنی و ناگفتنی پایدارتر و عمیق تر از امور دیدنی است .
24 -در تربیت دینی باید پرورش حس مذهبی و تفكر دینی ، مقدم بر اطلاعات و دانش دینی باشد ؛ زیرا تربیت دینی یعنی زیستن طبق معتقدات دینی و نه صرفاً دانستن و حفظ كردن اطلاعات دینی !
25 -قبل از تمایل و تقاضای متربی ، از انتقال پیام تربیتی خودداری كنید ، به ویژه در تربیت دینی.
26 -حد فراگیری مفاهیم تربیتی هر كودك را ظرفیت هوشی و انگیزشی او تعیین می كند ، لذا از تحمیل و تراكم مفاهیم فراتر از ظرفیت او باید پرهیز كرد .
27 -در ارائه الگوی تربیتی مورد نظر سعی شود مواردی را مطرح كنیم كه كودك به طور خود انگیخته به آنها نیاز دارد ، زیرا كودك به چیزی توجه می كند كه در ترازِ رغبت اوست.
28 -كودكان باید نسبت به نوع رفتارهایی كه از آنان انتظار داریم شناخت كافی داشته باشند ؛ این شناخت در میدان مشاهده حاصل می شود .
29 -تربیت هرگز در یك بُعد متمركز نمی گردد بلكه همواره جنبه های عقلانی ، عاطفی ، اخلاقی ، اجتماعی ، جسمی ، علمی و …. در جامعیت بخشیدن به آن دخالت دارند .
30 -درون مایه های تربیت صحیح در طبیعت كودك وجود دارد و او باید از طریق خودیابی ، خودفهمی و خود رهبری ، آنها را در تعامل با محیطی سالم كشف و تقویت نماید .