مدرسه علمیه حضرت زهرا(س) دورود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شکنجه های شگفت آور یک فرمانده کمیته

19 بهمن 1395 توسط لیریائی

 


در این شکنجه فرد را از مچ دست به دیوار صاف یا نرده ای آویزان می کردند که سنگینی بدن موجب کشیده شدن است ها در طرفین و فشار طاقت فرسایی در مچ و آرنج و کتف می شد ، آدم احساس می کرد که هر آن رگهایش پاره خواهد شد

 

35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذرد. نهالی که با پایداری غیور مردان و شیرزنان دیروز به ثمر نشست و ما امروز ورق می زنیم خاطرات جوانان دیروز سرزمینمان را که با خون خویش خطی خوش برای همیشه تاریخ به یادگار گذاشتند.
عزت شاهی یکی از مبارزان راه آزادی است، مبارزی خاطرات بسیار خوواندنی از مبارزات زمان طاغوت ، عضویت در سازمان مجاهدین خلق ، زندان اوین و شکنجه‌های مرگبار، مقاومت در برابر دستورات سازمان به دلایل عمق اعتقادات دینی ، ارتباط با زندانیان مختلف ودرگیری با ساواک وهم سلول شدن بر افراد سرشناس انقلاب ، همچنین از روز های شروع انقلاب و عضویتش در کمیته و اختلافات  وی با افرادی همچون فلاحیان و … دارد.

کتاب خاطرات عزت شاهی مورد توجه بسیاری از بزرگان نیز قرار گرفته است به عنوان نمونه آقای عزت شاهی درباره دیدارشان با رهبر انقلاب می‌گویند: «مقام معظم رهبری از این کتاب بسیار تقدیر کرده و این کتاب را به شهر تشبیه كرده‌اند که اکنون از زیر آوار بیرون آمده و مردم متوجه شوند که در این جا هم شهری بوده.»

نکته دیگری که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره داشته اند، رویکرد صادقانه آقای عزت شاهی در بیان خاطراتش بوده است. ایشان در این دیدار تاکید کرده اند که كتاب‌هاي زیادی به دست من ‏می‌رسد اما به دلیل مشغله، وقت مطالعه همه آن‌ها را ندارم.‏ کتاب‌هايی هست که با چاپ های خوبی چاپ شده اما مطلب قابل توجهی ‏ندارد، اما من علاوه بر مطالعه کامل این کتاب بخش‌هایی از آن را چند ‏مرتبه مطالعه کرده ام.»

در ایام دهه فجر هر روز، بخشی از خاطرات این مبارز انقلابی را که در کتاب خاطراتش منعکس شده است را منتشر خواهیم کرد.پیشاپیش از مخاطبین گرامی به خاطر بازنشر برخی کلمات عذرخواهی می نماییم.
 به هنگام درگیری هفت گلوله ، پنج تا به پای راست ( یکی کنار انگشت شصت پا ، یکی بالای زانو ، یکی زیر زانو و در قلم پا ، دو تا در باسن ) یکی به کمر و یکی هم به شانه ام خورد . که از این تعداد سه گلوله در بدنم مانده و بقیه رد شده بود . جراحت زیر زانویم تا مغز استخوان رسیده و خیلی وخیم بود و بعد از چند روز هم قسمتی از پایم سیاه شد ، آنها اصرار داشتند برای جلوگیری از غانقاریا و سرایت سیاهی به قسمت های دیگر بدنم باید پایم قطع شود که من نگذاشتم . به دلیل خونریزی زیاد ، جسمم بی رمق شده بود و درد ناشی از جاگیر شدن گلوله ها به علاوه اعمال شکنجه شدید ، گاه وضع مرا به حد بحران و مرگ می رساند ، در این لحظه شکنجه گران دست از ضرب و شتم بر می داشتند ، کمی صبر می کردند و وقتی حالم بهتر می شد دوباره شروع به شکنجه می کردند .
 
با آتش سیگار و فندک قسمت هایی از کف پایم ، بیضه و آلت تناسلی ام را می سوزاندند و خاکستر سرخ سیگار را به قسمت های مختلف بدنم از جمله ناف می چسباندند ، وقتی دود و جلز و بلز قسمتی از بدنم در می آمد آتش را به سمت دیگری می چسباندند ، چون دهانم را محکم گرفته بودند تنها می توانستم تکانی بخورم ، هر وقت دست از روی دهانم بر می داشتند داد می زدم .
 
کابل مورد استفاده آنها همین سیم های کلفت چند رشته ای برق بود ، صبح که شد سر و کله نیک طبع ، سر بازجوی شهربانی پیدا شد ، وقتی دید سر و صورت من باد کرده است گفت : نازش برم شاه داماد را ! ببینید چقدر هم خوشگل است ، چقدر توپر و محکم ، اصلاً شکم ندارد و … بعد یک پایه صندلی را به صورت عصا به دست گرفت و شروع کرد به زدن ، از پیشانی تا ناخن های پا ، پیشانی ، چشم ، بینی و دهان ، سینه و شکم و … از بالا به پایین و از پایین به بالا انگار دهل می زد ….

 
تمام بدن و سر و صورتم کبود و سیاه شد و خون مردگی در زیر پوستم نمایان شد ، نیک طبع دو ساعتی آنجا بود ، او واقعاً آدم قسی القلبی بود ، وقتی که رفت ، بازجوها که نسبت به جان من احساس خطر می کردند سریع آب قند برایم آوردند … چند روزی خون از بینی و دهانم خارج می شد .
 
در سه روز بعد ، این کبودی ها به زردی گرایید ، آنها از زرد شدن پوستم ترسیدند و یک پزشک متخصص را به بالینم آوردند تا معاینه کند ، دکتر گفت : مسئله خاصی نیست ، خون های مرده در حال جذب شدن است و به همین دلیل تا یکی دو روز مراعات می کردند و روی بدنم نمی زدند ، فقط با شلاق به کف پایم می نواختند و با آتش سیگار قسمت های مختلف بدنم از جمله سر سینه ها ، بیضه ها و زیر بغل هایم را می سوزاندند ، مرتب دورم را احاطه کرده و سیگار می کشیدند و خاک سیگار خود را روی بدنم می ریختند و دوباره پک می زدند .
 
هنگامی که شلاق می خوردم در ظاهر فریاد می زدم ولی در دل به آنها ناسزا و فحش و بد و بیراه می گفتم ، یا پشت سرشان شکلک در می آوردم که یکی دو بار نگهبان ها دیدند و به شکنجه گران گفتند ، آنها هم لج کرده با قوت و حرص بیشتری به زدنم ادامه می دادند . آنان در برخوردهایشان با من مسائل انسانی را رعایت نمی کردند و هیچ احترامی در کار نبود و مثل یک حیوان وحشی با من برخورد می کردند ، طوری که حدود دو ما مرا لخت مادرزاد نگه داشتند .
 
گاهی که مرا به بازجویی می بردند چون هیچ لباسی به تن نداشتم مرا لخت و عور به روی زمین سرد می نشاندند و هر چه التماس می کردم که یک تکه کاغذ یا مقوایی بدهند تا بر روی آن بنشینم فایده ای نداشت ، گاهی از صبح تا ظهر روی زمین سرد می نشستم و به راستی خیلی اذیت می شدم و سرما تا عمق وجودم نفوذ می کرد .به این هم بسنده نمی کردند ، گاهی یکی از آنها می آمد و پایم را باز می کرد تا همه جایم پیدا شود ، بعد مسخره ام می کردند و می خندیدند ، یکی می گفت : چریک چطوری ؟ دیگری می گفت : چروک چطوری ؟ حسابی هتک حرمتم می کردند و از هیچ اذیت و آزار و توهینی فرو گذار نبودند ، بدتر از یک حیوان رفتار می کردند ، خیلی غیر انسانی !
 
شکنجه ها در آن زمان (شش ماهه اول 52) در حد سوزاندن با آتش سیگار و فندک بود ، چک و لگد که جای خود داشت ، بالاترین شکنجه هم شلاق بود ، شلاق با کابل برق . بعضی ها آن قدر سریع در برابر این شکنجه کوتاه می آمدند و حرف می زدند که شکنجه گران به شلاق می گفتند : مشکل گشا . تازیانه های شلاق به کف پا روی رشته های عصبی اثر می گذاشت ، با هر ضربه شلاق درد تا مغز استخوان آدم را در بر می گرفت و به اصطلاح تا مغز آدم سوت می کشید ، تکرار شلاق موجب می شد کف پا گوشت اضافی بیاورد و برآمدگی در کف پا ایجاد شود .
 
آویزان کردن به صورت وارونه و چرخاندن نیز در کار بود ، دستبند زدن صلیبی از همه شکنجه ها غیر قابل تحمل تر بود ،در این شکنجه فرد را از مچ دست به دیوار صاف یا نرده ای آویزان می کردند که سنگینی بدن موجب کشیده شدن است ها در طرفین و فشار طاقت فرسایی در مچ و آرنج و کتف می شد ، آدم احساس می کرد که هر آن رگهایش پاره خواهد شد، ادامه این شکنجه و تحمل آن بیشتر از بیست دقیقه ممکن نبود ، چرا که دست ها باد می کرد و حرکت خون کند و دست ها کبود می شد .
 
بعد چهارپایه ای زیر پای فرد می گذاشتند و از او می خواستند که حرف بزند ، اگر به زبان می آمد که هیچ ، اگر دم فرو می بست دوباره چهارپایه را از زیر پایش می کشیدند ، یک سال بعد که مرا به ساختمان اصلی بازداشتگاه کمیته آوردند چندین بار از نرده های دور دایره آویزانم کردند و تا سر حد مرگ شکنجه ام دادند که …
 
از دیگر شکنجه ها باتوم برقی بود ، برای برق آن از باطری های ماشین استفاده می کردند ، این باتوم مثل باتوم های پاسبان ها بود ، منتها باتوم اینها برقی و لاستیکی بود ، داخلش سیم کشی و المنت و سر آن قطعه ای فلزی داشت ، در دسته آن یک شاسی بود ، با فشردن آن ولتاژ برق باطری وارد باتوم می شد و بدن را می لرزاند ، نمی سوزاند ، بلکه حالت رعشه به آدم دست می داد .

منبع:.aviny.com

 

 نظر دهید »

آداب خانه داری

16 شهریور 1395 توسط لیریائی

الف: خانه داری خسته کننده است!
جسارت این جمله تحت لوای طرح بیش از حد آن در مجامع مختلف و عادی سازی آن به نحوی خاص، تا حدی پنهان شده و کمتر مورد توجه قرار می گیرد؛ اما طرح مسئله خسته کننده بودن خانه داری در گرو غفلت از ریشه و اساس این مسئله است. یعنی طرح سوال «آیا به واقع خانه داری خسته کننده است؟» که در صورت مثبت بودن پاسخ، ضرورت روشن کردن ابعاد ساحتی که به خسته کننده بودن خانه داری منجر می شود، رخ می نماید.

به باور نگارنده یکی از ریشه های بیان خسته کننده بودن خانه داری از منظری خاص که منجر به نتایجی خاص مبنی بر ضرورت حضور زنان در موقعیت های شغلی می شود ایجاد دوقطبی «اشتغال-خانه داری» است. دوقطبی سازی که در بسیاری موارد به نتایجی نامناسب و غیرمنطقی منجر می شود و در هیاهوهای رسانه ای بر تقابل جدی این دو مسئله افزوده می شود.

در واقع با پذیرش اصلی مبنی بر وجود خستگی روحی و جسمی در هر کار و فعلی و تلاش برای شناخت ابعاد آزار دهنده و کاهش آن عوامل و نتایج، می توان گفت طرح مسئله خسته کننده بودن خانه داری در بسیاری مواقع لزوما به معنای تلاش جهت شناخت موارد آسیب زای این پدیده نیست، و تلاش برای ابطال ادعای تقویت دوقطبی «اشتغال-خانه داری» و دمیدن در کوره این آتش از سوی بسیاری مصلح نمایان، بی نتیجه و بیهوده است.

ورود کارشناسان مصلح و لزوم دقت موشکافانه جهت حل مسائل و مشکلات مختلف این عرصه است که می تواند خانه داری را چون پدیده ای عادی و نه در مقابل اشتغال بررسی کرده و آسیب ها و فرصت های آن را بیان کند.

ب: خانه داری خسته کننده نیست!
قرار دادن این جمله به عنوان تیتر بند دوم از نوشتار حاضر گویای میزان اهمیت جمله فوق در میان این سطور است. اما معنای جمله فوق تنها در گرو یک اصل مهم و تاثیر گزار است که در صورت غیبت آن هر فعلی می تواند با میزانی از خستگی و حتی انزجار همراه شود.

به دیگر سخن خانه داری تنها زمانی خسته کننده نیست که همراه با برنامه ریزی و هوشیاری مداوم باشد. این برنامه ریزی را می توان بر مبنای کارهای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت قرار داده تا با حجم قابل قبولی از کارهای منزل مواجه بود.

نکته اینکه مغز انسان همواره در مقابل برنامه ریزی های کیفی و کلی موضع گیری کرده و دچار سردرگمی ویژه ای می شود، حال آنکه با طبقه بندی زمانی به جا و به اندازه می توان این سردرگمی را از مغز دور کرد. مدعای این سطور بروز خستگی روحی در قبال پدیده ای به نام خانه داری است که بدون مشخص کردن اجزای این پدیده آن را به وزنه ای سنگین و غیرقابل هضم برای روح تبدیل می کند.

پس در قدم اول باید به مشخص کردن اجزای کلی خانه داری و طبقه بندی آن با توجه به اهمیت و حجم کارها پرداخت. یعنی مشخص کردن کارهای کوتاه مدت و فوری مانند آشپزی روز، کارهای میان مدت مانند گردگیری های دوروز در میان و جارو کشیدن و کارهای بلند مدت مانند شستن فرش ها و خانه تکانی و دیگر کارها و اعمال مربوط به امور خانه است!

با این برنامه ریزی است که مغز با اعمالی مشخص مواجه شده و از موضع گیری در مقابل آن می پرهیزد.

از سوی دیگر مشخص کردن نوع تفریحاتی که می تواند در میانه روز فرد را از کلافگی رهانیده و او را در لذتی مناسب از اعمال خود قرار دهد از اهمیتی به سزا برخوردار است. با توجه به سطور فوق می توان این تفریحات را از دل فرهنگ ها و نسل های مختلف استخراج کرد.

طبیعی است که یک زن جوان تحصیل کرده از طبقه متوسط شهری (که می توان مدعی شد مخاطب این سطور نیز هست!) با استفاده به جا از اینترنت، خواندن کتاب، تماشای فیلم و صحبت با دوستان به پربار سازی اوقات خود مشغول شده و راه فرار از کلافگی را برای خود ایجاد کند.

اما درمیان زنان نسل قبل می توان به جمع شدن ایشان در خانه یکی از همسایه ها و مشغول شدن به تمیز کردن سبزی های خود و انجام کارهای عمده مانند پاک کردن حجم زیادی از برنج برای بازه زمانی طولانی، خورد کردن کله قندهای خانه و صحبت کردن با یکدیگر از تفریحاتی است که به کم کردن فشار کار خانه منجر می شود، اشاره کرد.

اما فارغ از تمام این مسائل می توان سوال موجود در این سطور را مورد تاکید قرار داد که کدام الگو برای زنان امروز جامعه ما و تسهیل و جذاب نمودن امر خانه داری مناسب و جالب توجه است؟

منبع:.sarsaraa.ir/blog

 نظر دهید »

راز های موفقیت در روابط زوجین

06 خرداد 1395 توسط لیریائی

پدیدار شدن مهر و محبت افزون‏تر، معلول یك سرى عوامل است كه بعضى از آنها در دست همسر و برخى در اختیار زوج است. آنچه كه در اختیار زن است، احترام و اهمیت دادن به شوهر، مهیا كردن محیط خانه براى او، همراهى با او در امور مختلف، پرهیز از بحث و مجادله‏ هاى بى‏نتیجه، توجه به خواسته‏ هاى جنسى شوهر و آماده ساختن خود براى او، صداقت و امانت و فداكارى و گذشت، از جمله امورى است كه مراعات آن از جانب زن، می‏تواند در جلب محبت شوهر مؤثر باشد. اسلام به منظور ایجاد علاقه و محبت بیشتر میان دو همسر، به همتایى و كفو بودن آنها سفارش كرده است. در واقع می‏توان گفت: مرد و زن اگر از نظر شرایط اعتقادى و اقتصادى، نزدیك به هم باشند و براساس صداقت و حسن اعتماد به همدیگر، زندگى خود را آغاز كنند و در طول زندگى روزمره به آن توجه كافى داشته باشند و آن را رعایت نمایند خداوند علاقه، محبت و الفت را بین این دو همسر قرار خواهد داد. پس از انعقاد پیمان ازدواج نیز براى استحكام خانواده و استمرار آن الفت و علاقه، باید هر یك از مرد و زن به روابط میان خود توجه كافى مبذول كنند.

راهكارهاى ایجاد محبت
1. با مطالعه كتاب‏هاى مربوط به انتخاب همسر، آیین همسردارى، چگونگى ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شركت در جلسه‏ هاى آموزش خانواده، دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.

2. هرگز همسرتان را با زن یا مرد دیگر مقایسه نكنید.

3. از رفتارهاى مطلوب همسرتان تشكر كرده، او را تشویق كنید و انگیزه تكرار آن رفتار را بیشتر سازید.

4. از تصمیم‏هاى نادرست و غیر منطقى و كلى‏گویى‏هاى منفى و شكل‏گیرى افكار منفى، درباره همسرتان شدیداً بپرهیزید.

5. بکوشید در سراسر زندگى به خصوص در روابط بین خود و همسرتان – به جاى هر گونه پیش‏داورى یا مشاهده اشکالات و ضعف‏ها، نقاط مثبت و قوت را ببینید. به عبارت دیگر، به جاى توجه به نیمه خالى لیوان، به نیمه پر آن توجه کنید.

6. متعادل کردن انتظارات-انتظارات نامعقول از طرف مقابل محبت میان افراد را کم خواهد کرد. از آن جا که هر انسان فوتها و ضعف های دارد باید تلاش شود بدیها نادیده گرفته شود و نقاط قوت مدنظر قرار گیرد. ماه اول زندگی مشترک را ماه عمل می خوانند. اما سۆال این جاست که چرا فقط ماه اول زندگی باید ماه عسل باشد؟ علت آن است که بعد از مدتی همسران متوجه می شوند که نمی توانند انتظارات یکدیگر را برآورده سازند. راه برطرف شدن این مشکل آن است که انتظارات پایین آورده شود.

7. در مواردى كه غمگینى و افسردگى و یا عصبانیت زن یا شوهر، شدت مى‏یابد و احتمال اختلال در كار سیستم عصبى یا غدد درون‏ریز- به ویژه غده تیروئید- وجود دارد، در نخستین فرصت به پزشك متخصص مراجعه كنید تا از عادى بودن ترشح غدد- از جمله غده تیروئید- مطمئن شوید.

8. براى داشتن یك زندگى با نشاط و موفق خوب بیندیشید، وقت بگذارید، احساس مسؤولیت كنید، موانع ارتباط سالم را از میان بردارید و به عوامل ایجاد كننده روابط سالم توجه كنید.

9. از هر چیزی می‌توان برای محبت استفاده کرد؛ از کلمات، کار، آشپزی، ظرف شستن، تلویزیون دیدن، بازی با بچه‌ها، حتی از خود اختلافات و اشتباهات. شما می‌خواهید این شبکه جعبه‌ی جادو را ببینید و همسرتان آن یکی. این یک اختلاف است، می‌توانید آن را تبدیل کنید به یک دعوا؛ کوچک یا بزرگش فرق نمی‌کند و می‌توانید- تبدیلش کنید به یک محبت. فقط باید اراده کنید و فکر کنید و انجام دهید. هیچ رازی هم در کار نیست. اگر نظر من را می‌خواهید اصلا تلویزیون نبینید.

محبت بین زن و شوهر, افزایش محبت بین زن و شوهر

10. با همدلى، هم‏فكرى، همكارى و مشورت با یكدیگر درباره مسائل مختلف، میان اعضاى خانواده روابط سالم پدید آورید.

11. هر یك از زوجین دیگرى را نزدیك‏ترین و محرم‏ترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامى و پشتیبان خود تلقى كند.

12. اوقات خوش خود را مدام در ذهن مرور کنید. با همسر خود به گونه ای رفتار کنید که در روزهای ابتدای آشنایی رفتار می کردید. لیستی از کارهای لذت بخش دو نفره اتان و آن چیزهایی که هر دو از آن لذت می برید تهیه کنید و هر وقت به مورد جدیدی رسیدید، آن را به لیست اضافه کنید. برای این اتفاقات برنامه ریزی کنید و سعی کنید موقعیت تکرار آنها را فراهم کنید.

13. اظهار محبت-باید محبت، این نعمت خدادادی، به زبان آورده شود. مرد باید محبت خود را به زبان بیاورد. اگر همسری از ناحیه شوهرش احساس کمبود محبت نماید برای محبت کردن به فرزندانش و حتی انجام امور منزل انگیزه ای نخواهد داشت. با سخنی محبت آمیز می توان کانون خانواده را گرم کرد.

14. در برنامه‏ ریزى براى فعالیت‏هاى اجتماعى، اوقات فراغت، دید و بازدیدهاى خانوادگى و نظایر آن، با یکدیگر مشورت کنید و از یک جانبه‏نگرى بپرهیزید.

15. در هر فرصت ممکن، با همسر و اعضاى خانواده ‏تان، ارتباط کلامى و عاطفى برقرار کنید. زنان از صحبت کردن با همسرشان بیشتر لذت مى‏برند؛ بنابراین مردان باید فعالانه به سخنان آنان گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند.

16. با یادگیرى مهارت‏هاى ارتباطى نظیر به حرف‏هاى یكدیگر گوش كردن، احترام به نظرها و عقاید یكدیگر و تشریك مساعى و مشورت كردن- روابط خود را بهبود بخشید.

17. بكوشید، باایجاد كانونى گرم و صمیمى، تمام اعضاى خانواده- به ویژه زن و شوهر- مسؤولیت رسیدن به تفاهم را پذیرا شوند.

18. به همسرتان کمک کنید تا هروز بیش از روز قبل عاشق باشد. به او کمک کنید عاشقانه فکر کند، عاشقانه زندگی کند و در عشق ورزیدن به شما احساس امنیت کند؛ به این ترتیب او با قلبی سرشار از عشق به سوی شما خواهد شتافت و بدون ترس و واهمه و بدون آنکه در مورد عکس العمل شما، قضاوت شما یا پس زده شدن از طرف شما نگران باشد، احساسات خود را به شما بازگو خواهد کرد. ستایش، تحسین، و در آغوش کیشدن همسر، نکاتی کوچک با تاثیراتی بسیار بزرگ هستند….امتحان کنید!

19. گاهى در فضایى محرمانه، محبت ‏آمیز و صمیمانه به ارزیابى رفتار و روابط یکدیگر بپردازید و از یکدیگر بپرسید، چه باید کرد تا روابط تان بهتر و با نشاطتر شود.

20. هدیه دادن-کارهایی که به نوعی بیان محبت به شمار می رود در تقویت محبت آثار بسیاری دارد. از جمله این کارها می توان به هدیه دادن اشاره کرد.
در دستورات اسلامی است که مرد به هنگام ورود به منزل و به ویژه در هنگام بازگشت از سفر هدیه ای به خانه ببرد و خانم هم در منزل خود را برای شوهرش آماده و حتی آرایش کند.

محبت بین زن و شوهر, افزایش محبت بین زن و شوهر

21. هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم، به جاى سرزنش كردن یكدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایى مسأله و یافتن راه حل آن بپردازید و در صورت لزوم كمك و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب كنید.

22. براى رسیدن به امنیت روانى وعاطفى در روابط زناشویى، داشتن صداقت، پذیرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهید.

23. همیشه، در رویارویى با مسائل و مشکلات خانوادگى، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسئولیت خود و شناخت انتظارات متقابل، به حل و فصل اختلافات روى آورید.

24. تنها تصمیم نگیرید. شما و همسرتان یک تیم هستید، بنابر این تا جایی که می توانید با هم و در کنار هم باشید. باید احساس کنید که با همسرتان کامل می شوید و دو بخش از وجود یک نفر هستید، پس وقتی نیمۀ دیگر وجودتان حضور ندارد، تصمیم گیری نکنید. شرایط را با هم بسنجید و با هم تصمیم گیری کنید ؛ در مورد همه چیز، خواه موارد کوچک و خواه بزرگ باشد. خود را مشتاق سازش و سازگاری نشان دهید.

25. درهر روز یا درهرهفته، زمان مشخصى را براى گفت و گو درباره مسائل و مشکلات و به اصطلاح درد دل کردن با همسرتان، اختصاص دهید.

26. هر دعوائی فقط دعواست و هر اختلافی فقط اختلاف و هر اشتباه فقط اشتباه. بحث سر شبکه تلویزیون، فقط سر شبکه تلویزیون است نه درباره نمک شام دیشب و رفتار خواهرزن یا خواهرشوهر. توی دعوا باید حد و مرز دعوا مشخص شود و نرود بالاتر از حد خودش. من گاهی که پسرم کار بدی می‌کند یا کار اشتباهی، و می‌خواهم دعوایش کنم قبل از این‌که دعوا کنم بهش می‌گویم من دوستت دارم و الان که دارم دعوا می‌کنم ربطی به دوست داشتن من ندارد، من به خاطر کار بدت دعوات می‌کنم. من دیده‌ام که هم دعواهایم مؤثر بوده و هم پسر من این دعوا را پذیرفته است.

27. در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممكن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندى مخرب و پیشرونده تبدیل نشود.

28. در کنار همسرتان حضور قلب داشته باشید. تمرین کنید ذهن خود را به زمان حال متمرکز کنید. وقتی در کنار همسرتان هستید، به کار، رنگ جدیدی که قرار است به آشپزخانه بزنید،و .. فکر نکنید.

29.حسن خلق-حسن خلق در خانواده باعث می شود که کانون خانواده گرمتر شود و به همین میزان سوء خلق باعث سردی کانون خانواده می گردد و افراد خانواده مجبور می گردند فرد بداخلاق را تحمل کنند و کانون خانواده بهترین مکان برای خوش رفتاری و بروز حسن خلق است وگرنه در خارج از منزل فرد به علت شۆون اجتماعی مجبور است رفتاری اخلاقی داشته باشد نکته مهم آن است که پایه گذاری حسن خلق در منزل باید از طرف پدر خانواده باشد؛ چرا که بار مسۆولیت در آغاز بر دوش اوست و سپس دیگران.

30. از داشتن نگرش‏هاى آرمان گرایانه و شاعرانه، انتظارات غیر واقع بینانه در ازدواج و روابط زناشویى اجتناب کنید.

منبع: beytoote.com

 نظر دهید »

عشق به همسر

25 بهمن 1394 توسط لیریائی
  • 20 نکته در زمینه ارتباط با همسر ( برای زن :
  • 1-زيور اطاعت به گردن آويز
  • 2-باران عشق و محبت ببار 
  • 3-رضايت و صبر پیشه ساز  
  • 4-معطر به گل مهر و محبت باش  
  • 5- بترس از سرانجام ناسپاسي
  •  امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
  • «ايما امراة قالت لزوجها: ما رايت قط من وجهك خيرا فقد حبط عملها ; هر زني به شوهرش بگويد: من از تو هرگز خيري نديدم، [ثواب] كارش از بين مي رود .»
  • 6- لجبازي هرگز
  • 7-خشمگين كردن شوهر هرگز
  • 8-اذيت نكن 
  • 9- چگونه مي تواني او را غمگين ببيني؟ 
  • 10-چشمداشت بجا و منطقي 
  • 11-مهمان، با اجازه شوهر 
  • 12-هم به استقبالش برو و هم او را بدرقه كن
  • 13-در كارها نيز به او كمك كن
  • 14-تامين امنيت رواني همسر 
  • 15-رحمت خدا از آن كدبانويان است 
  • 16-خوشبوترين عطر، زيباترين لباس، نيكوترين زينت 
  • 17-توجه بیشتر به هنر آشپزي
  • 18-آرايش فقط براي شوهر
  • 19-تشکر و احترام ویژه
  • 20-خلوت عاشقانه

 

 


 نظر دهید »

شعر غم

10 آذر 1394 توسط لیریائی

سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو

چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو

حسینم واحسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم

چه در زندان، چه در ویرانة شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم

برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم

اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم


عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم
گلاب اشک بهر لاله های پرپر آوردم

زجا برخیز ای صد پاره تر از گل! تماشا کن
که از جسم شهیدانت، دلی زخمی تر آوردم

تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم
چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم

مسافر از برای یار سوغات آورد اما
من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم

اگر چه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن
که با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم

تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل!
که من برتو خبرهای فراوان از سر آوردم

چهل منزل سفر کردم به شهر شام و برگشتم
خبر ازچوب و از لعل لب و طشت زر آوردم

زاشک چشم و سوز سینه ی مجروح و خون دل
همانا مرهمت بر زخم های پیکر آوردم

قد خم، موی آشفته، تن خسته، رخ نیلی
به رسم هدیه میراثی بود کز مادر آوردم

زسیل اشک دریا کرده ام چشم محبان را
به آهم شعله ها از سینه ی میثم برآوردم

 

 

 نظر دهید »

محرم در کلام رهبر معظم حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی )

20 مهر 1394 توسط لیریائی

 

با خودمان عهد کرده ایم و عهد می کنیم که یاد حسین (علیه السلام )، نام حسین (علیه السلام )و راه حسین (علیه السلام )را هرگز از زندگیمان جدا نکنیم. صحن جامع رضوی 1/1/85

 

درس عجیبی است درس عاشورا و به گمان بنده، یگانه علاج امروز دنیا این است که درس حسین ابن علی(علیه السلام ) بفهمند و به آن عمل کنند.نماز جمعه 21/6/65

امام حسین (علیه السلام )امام همه ی بشریت در آزادیخواهی، عدالت طلبی، مبارزه با بدیها و زشتیها و مبارزه با جهل و زبونی است.نماز جمعه 26/1/79

حسین ابن علی (علیه السلام )مظهر حرکت برای خدا بود. مظهر تقوی بود و باید آنچه را که شما عزاداران انجام می دهید مظهر تقوی باشد.نماز جمعه 20/7/63

اگر قدرت استکبار جهانی صد مقابل هم شود، نخواهد توانست از نور خورشید عالم تاب اسلام که انعکاس روی حسین (علیه السلام )است ذره ای کم کند. نماز جمعه 2/7/64
عاشورا یک حادثه ی تاریخی صرف نیست. عاشورا یک فرهنگ؛ یک جریان مستمر و یک سرمشق دائمی برای امت اسلام است.دیدار روحانیان 5/11/84

امام حسین(علیه السلام ) پرچم حق را محکم نگه داشت و تا پای شهادت عزیزان و اسارت حرم شریفش ایستاد. عزت و افتخار در بُعد یک حرکت انقلابی چنین است. دو کوهه 9/1/81
مواظب باشید عزاداری بر سیدالشهدا که خود یک مصداق اَتَمّ تقواست، در حواشی و خصوصیاتش از تقوی دور نشود.نماز جمعه 20/7/63

محرم در نظر عارفان به محرم و کسانی که محرم را می شناسند، در حقیقت شاخص بیدلری مسلمانان است. محرم ماه بیدلری و روشنگریست.دیدار با لشکر نجف اشرف 24/5/67

بنازم تفکر انقلابی شیعی و مکتب آموزش فداکاری و جهاد و شهادت را که از واقعه ی عاشورا که برای همه تلخ است یک غوغای شور و شعف در دل شیعه بوجود آورد.دیدار هیئت رزمندگان اسلام 3/6/84
حسین(علیه السلام )با کمی عده و عُده، پرچم پیروزی خون بر شمشیر به دست گرفت و خون را بر شمشیر پیروز کرد و این درس ماست در انقلاب.دیدار با لشکر امام رضا 23/5/67

 

 نظر دهید »

سیره معصومان و خانواده

16 مهر 1394 توسط لیریائی

خانواده، نخستین و مهم ترین نهاد تربیت آدمى است. آغازى براى صعود به قله هاى انسانیت و پیمودن پله هاى تعالى است و فضایى که در آن ارزش هاى اخلاقى و اجتماعى از نسلى به نسل دیگر منتقل مى شود و اسباب رشد و تعالى انسان به وجود مى آید. خانواده، چتر عطوفت و کانون مهرورزى است. باغستانى است که در آن، باغبان تربیت با سخت کوشى و تلاش دایمى، فرزندان را از گزند آفات روحى، روانى و محیطى دور مى سازد و با تربیت و آموزش درست، در بارورى استعدادها و استقلال شخصیت تأثیر بسزایى ایفا مى کند. 

پذیرش مسئولیت خانواده

هنگامى که در صدر اسلام، آیه اى درباره عذاب دوزخیان نازل شد، چند تن از جوانان از ترس گرفتارى به چنین عذابى، سر به بیابان نهادند و زندگى عادى خویش را رها کردند. همسران آنان خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و شرح حال شوهران خود را بازگفتند. حضرت از این ماجرا ناراحت شد، به سوى مسجد شتافت و چنین فرمود: «من که پیامبر شما هستم، همسر اختیار کرده ام، غذا مى خورم و از بدنم نگه دارى مى کنم و در میان اجتماع به سر مى برم و با مردم تماس دارم. هر کس از سنت و روش من روى برگرداند، از من نیست».

تقسیم کار در خانواده

حضرت على علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از تشکیل زندگى مشترک، تقسیم کارهاى خانه را به نظر و مشورت رسول اکرم صلى الله علیه و آله واگذاشتند. آنان به آن حضرت گفتند: یا رسول الله! ما دوست داریم ترتیب و تقسیم بندى کارهاى خانه مان با شما باشد. پیامبر نیز کارهاى بیرون خانه را بر عهده على علیه السلام و کارهاى داخلى را بر عهده حضرت زهرا علیهاالسلام گذاشت. على و فاطمه علیهاالسلام نیز از اینکه نظر رسول خدا صلى الله علیه و آله را در زندگى خصوصى خود دخالت داده اند، بسیار خرسند بودند.

آموزش شجاعت و خداشناسى به کودک هنگام بازى

در روایتى آمده است: هنگامى که امام حسن علیه السلام کودکى خردسال بود، فاطمه زهرا علیهاالسلام با او بازى مى کرد و هنگام بازى، فرزند خود را بالا و پایین مى انداخت. در آن حال درس شجاعت و شهامت به او مى آموخت و در شعرى که ترجمه آن چنین است، مى فرمود:
اى حسن! مانند پدرت باش بند اسارت را از گردن بگشاى
خداوندِ احسان کننده را پرستش کن و هرگز با کینه توزان دوستى نکن

پاداش عدالت میان فرزندان

زنى با دو فرزند کوچکش بر عایشه، همسر رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد شد. عایشه، سه دانه خرما به زن داد. مادر به هر یک از بچه ها یک دانه خرما داد. یک دانه دیگر را نیز نصف کرد و نیمى از آن را به هریک از بچه ها داد. چون پیامبر به خانه برگشت، عایشه جریان را براى آن حضرت تعریف کرد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: آیا از کار آن زن تعجب کردى؟ خدا به دلیل رعایت عدالت و مساوات، آن زن را به بهشت خواهد برد. حضرت در جاى دیگرى فرموده است: «خداوند دوست دارد میان فرزندانتان عادلانه رفتار کنید، حتى در بوسیدن آنها».

خانواده؛ سرچشمه پیشرفت جامعه

اگر در سرچشمه ترقى و پیشرفت تمدن بیندیشیم و در جست وجوى منبع شعاع ارزش ها، فضیلت ها، کارهاى نیک و خاستگاه هاى اخلاق در محافل اجتماعى باشیم، خواهیم دید که همه اینها از نظام خانواده هایى به هم پیوسته و سرشار از عاطفه سرچشمه مى گیرد. پس اگر بناى خانواده در جامعه بر پایه فضیلت و اخلاقى نیکو استوار باشد، روح همکارى، برادرى و محبت بر آن جامعه حاکم خواهد شد و آن جامعه با اتحاد و انسجام، اهلیت پذیرش امانت الهى را در زندگى خواهد داشت. اگر خانواده به انحراف، بدى ها و پراکندگى گرایش داشته باشد، جامعه به تزلزل و انحطاط خواهد گرایید و اگر زمینه این انحراف ها بیشتر شود، جامعه به گمراهى و تباهى کشیده خواهد شد. بنابراین، خانواده، هویت جامعه و نشانه هاى امت را بر دوش مى کشد و اگر آن را به یک هرم تشبیه کنیم، پدر در رأس این هرم، مسئول مراقبت و حمایت از همسر خویش است که او نیز پایه دوم خانواده و مسئول تربیت فرزندان و سامان دهى امور خانه است.

نقش مرد در خانواده

پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله فرمود:

خداوند رحمت کند پدرى را که فرزندش را بر نیکى کردن بر خود کمک کند.
نشستن مرد نزد زن و فرزندش، نزد خداوند محبوب تر از اعتکاف در مسجد من است.

امام سجاد علیه السلام فرمود:

خداوند از آن کس خشنودتر است که خانواده خود را بیشتر در رفاه و نعمت قرار دهد.
حق زن این است که بدانى خداوند او را مایه آرامش و انس تو قرار داده است و بدانى این نعمتى است که خداوند به تو داده. پس باید او را گرامى دارى و با وى نرمى کنى.

امام صادق علیه السلام فرمود:

مرد براى اداره منزل و خانواده خود به سه ویژگى نیاز دارد که اگر در طبیعت او نباشد، باید خود را با تکلّف به آنها وادارد: خوش رفتارى، گشاده دستى سنجیده و غیرت براى حفاظت از آنها.

نقش زن در خانواده

پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله فرمود:

هر زنى که در خانه شوهر خود به قصد انجام دادن کارهاى خانه چیزى را جا به جا کند، خداوند به او نظر مى کند و هر که خداوند به او نظر کند، عذابش نمى دهد.
زنى که شوهر خود را به کارهایى وادار مى کند که او توانایى انجام دادن آنها را ندارد، هیچ یک از کارهاى نیکش پذیرفته نخواهد شد.

امام باقر علیه السلام فرمود:

براى زن نزد پروردگارش هیچ شفاعت کننده اى کارسازتر از خشنودى شوهرش نیست.

امام صادق علیه السلام فرمود:
خوش بخت است خوش بخت، زنى که شوهر خود را گرامى مى دارد و آزارش نمى دهد و در همه حال از وى فرمان مى برد.

وظیفه فرزند در خانواده

پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله فرمود:

خوشا به حال کسى که به پدر و مادرش نیکى کند؛ خداوند عمرش را زیاد مى کند.

امام على علیه السلام فرمود:

نیکى به پدر و مادر، بزرگ ترین فریضه است.

امام صادق علیه السلام فرمود:

پدر و مادر را بر فرزند سه حق است: در همه حال شکرگزار آنها باشد، در هر چه او را امر و نهى مى کنند، به جز معصیت خدا، اطاعتشان کند و در نهان و آشکار خیرخواه آنان باشد.

امام رضا علیه السلام فرمود:

خداوند به سپاس گزارى از خود و پدر و مادر فرمان داده است. پس هر کس از پدر و مادرش سپاس گزارى نکند، خداوند را سپاس نگفته است.

رسول مکرم اسلام (ص) :

وقتی مرد به زنش بگوید دوستت دارم ِ این سخن هرگز از دل او بیرون نمی رود .

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آمار

  • امروز: 117
  • دیروز: 86
  • 7 روز قبل: 621
  • 1 ماه قبل: 1769
  • کل بازدیدها: 63682

خبرنامه

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • سامیه بانو
  • زفاک
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ

موضوعات

  • همه
  • در ساحل نجات
  • اخبار
  • شرح حال علما
  • لطائف و ظرائف
  • شهدا افلاکیان خاکی
  • هر روز یک حدیث
  • شعر
  • دانستنی ها
  • اهل بیت (علیه السلام )
  • نکات تربیتی ناب
  • تاریخی
  • خانواده در اسلام
  • محرم
  • داستانک
  • مهدویت
  • در محضر علما
  • سر بند عشق
  • مطالبات رهبری
  • تذکره الاولیاء
  • مناجات نامه
  • روانشناسی
  • رمضان
  • حجاب و عفاف
  • فضای مجازی
  • انقلاب
  • ادعیه و زیارات
  • تفسیر یک آیه از قرآن
  • حدیث سلسله الذهب
  • در محضر قرآن
  • غدیر خم
  • طب سنتی
  • اربعین
  • اخلاق
  • شهید
  • تصاویر
  • رجب
  • انقلاب
  • انقلاب
  • وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس