مدرسه علمیه حضرت زهرا(س) دورود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

برگزاری کارگاه آشنایی با سامانه های معاونت فرهنگی تبلیغی و فضای مجازی در مدرسه دورود

25 اسفند 1394 توسط لیریائی

 

روز شنبه مورخ 22/12/ 94 کارگاه آشنایی با سامانه های معاونت فرهنگی تبلیغی و فضای مجازی با حضور کلیه طلاب و دانش آموختگان و اساتید در مدرسه علمیه حضرت زهرا ( علیها السلام ) شهرستان دورود برگزار گردید.
در این کارگاه که با هدف آشنایی بیشتر طلاب با سامانه های معاونت فرهنگی برگزارگردید ، حجت الاسلام رضوی ، مدیر تبلیغ مرکز مدیریت ، ضمن تسلیت ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ( علیها السلام ) توصیه هایی در خصوص سامانه های مجازی نمود و گفت : شبکه های اجتماعی مضرات و ثمراتی دارد که با توجه به هدف قرار دادن زنان و مادران جامعه اسلامی توسط دشمنان، همه ما به عنوان مبلغ باید با این فضا به خوبی آشنا شویم تا از آسیب های احتمالی آن مصون بمانیم ،چرا که شناخت ابزار مجازی ،استفاده از این ابزار ،توجه به فواید و مضرات آن ، تشخیص رابطه دین و این ابزار از جمله موارد مهمی است که باید به آنها توجه داشت .
ایشان در ادامه فضای مجازی را به چند خصوصیت بارز معرفی نمود و گفت: نوگرایی ، رایگان در اختیاربودن این فضا برای همه با توجه به خطر چند جانبه آن ، تبعیت از قانون ویروس و آنتی ویروس از جمله نکات مهمی است که نباید از آنها غافل بود .
و در پایان به معرفی سامانه سمتاز پرداخت و گفت : کلیه طلاب در حال تحصیل و فارغ التحصیل ، اساتید و کادر ، با ثبت نام در این سامانه می توانند از امکانات این سامانه برخوردار گردند .

 نظر دهید »

گذری بر زندگی عارف وارسته فیلسوف حکیم علامه محمد حسین طباطبایی رحمه الله علیه

25 اسفند 1394 توسط لیریائی

 

آیت‌الله ضیاءالدین نجفی می گوید:علامه طباطبایی به معنویات، زیارت عاشورا و مداومت بر گفتن اذکار، توجه بسیاری داشت و می‌فرمود: استاد ما آیت‌الله قاضی فرموده‌اند: ذکری را که به شما یاد داده‌ام، تعداد خاصی باید گفته شود تا خاصیت ویژه‌اش برای شما آشکار شود لذا در وسط اذکار سعی کنید آنقدر توجه داشته باشید که چیزی شما را به خود، مشغول نکند والا آن ذکر اثر خود را از دست خواهد داد!

علامه ‌طباطبایی در این باره به داستان ذکر گفتن خود اشاره کرد و گفت: روزی مشغول گفتن ذکری بودم که باید چند هزار مرتبه گفته می‌شد و از این رو، چند ساعت وقت لازم داشتم. اتاق را خلوت کرده و شرایط را طوری فراهم کردم تا کسی به آنجا نیاید و من بتوانم آن ذکر را به تعداد مشخصی بگویم. مشغول گفتن ذکر بودم که احساس کردم آثار این ذکر، کم‌کم بر من هویدا می‌شود. ناگهان یک لحظه دیدم که از جانب راست من فرشته‌ای با جامی از آب بهشتی ظاهر شد و عرض کرد این یک جام بهشتی برای شماست آن را برای شما آورده‌ام تا میل کنید.

علامه طباطبایی در ادامه ‌فرمودند: چون استاد ما آیت‌الله قاضی به ما فرموده بودند که وسط ذکر، به چیزی غیر از یاد خدا مشغول نشوید از این رو من هم به این فرشته، اعتنا نکردم! ملک می‌گفت: من فرشته‌ام و آب سلسبیل بهشتی برایت آورده‌ام از دست من بگیر و آن را بنوش.

آیت‌الله طباطبایی به آن ملک اعتنایی نکرد و لذا ملک که این صحنه را دید رفت عقب و از سمت چپ ایشان، ظاهر شد باز همان سخنان را تکرار کرد و علامه طباطبایی نیز این بار هم کوچکترین توجهی به آن فرشته نکرد تا اینکه سقف شکافته شد و آن فرشته بالا رفت.

استادم (علامه طباطبایی) فرمودند: در این هنگام، حالی برای من پیش آمد اما باز هم ذکر را قطع نکرده و بر آن مداومت کردم تا اینکه ذکر به پایان رسید.

علامه طباطبایی برای ما نقل می‌کردند که آن خاطره آمدن و رفتن فرشته و شکافته شدن سقف هنوز در خاطرم هست و اینگونه من عملا اثر ذکر خدا را در حین گفتن ذکر مشاهده کردم.

علامه محمد حسین طباطبایی در سال ۱۲۸۱ در تبریز متولد شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر او و تنها برادرش علامه الهی را برای تحصیل به مکتب فرستاد. تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند.

 

مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبايى(ره) در شرح حال خود مى ‏فرمايد:

من در خاندان علمى در شهر تبريزكه از زمانهاى دور شهرت علمى پيدا كرده متولد شدم، در پنج سالگى مادرم را و در نه سالگى پدرم را از دست دادم، واز همان كودكى درد يتيم بودن را احساس نمودم ولى خداوند متعال بر ما منت نهاد و زندگى را از نظر مادى بر ما آسان‏ نمود، وصى پدرم به منظور عمل به وصيت آن مرحوم از من و برادر كوچكترم مواظبت مى‏ كرد و با اخلاقى نيكو واسلامى از ما نگهدارى مى‏ كرد با اينكه همسرش از ما بچه‏ هاى كوچك مراقبت مى‏ كرد خادمى را نيز به اين منظوراستخدام كرد.

مدتى از عمرمان كه گذشت به مدرسه راه يافتيم و زير نظر معلم خصوصى كه هر روز به منزل ما مى‏ آمد به آموختن ‏زبان فارسى و آداب آن و درسهاى ديگر ابتدايى پرداختيم و پس از شش سال از آن درسها فارغ شديم. در آن زمان براى درسهاى ابتدايى برنامه مشخصى وجود نداشت بلكه هنگام ورود دانش آموز به مدرسه برنامه‏ اى‏ به صورت مقطعى تهيه مى‏ شد و هر كسى بر حسب ذوق و استعداد خود تعليم مى‏ ديد. من درس قرآن كريم (كه پيش از هر چيز آموزش داده مى‏شد) و «گلستان » و«بوستان‏»، سعدى‏ شيرازى،«نصاب‏ الصبيان‏»، «انوار سهيلى‏»، «اخلاق مصور»، «تاريخ‏» معجم‏»، «منشئات اميرنظام‏» و «ارشادالحساب‏» رابه پايان بردم.

اينگونه بود كه بخش اول تحصيلات من به پايان رسيد. سپس به فرا گرفتن علوم دينى و زبان عربى پرداختم و بعد از هفت سال متن هاى آموزشى را كه آن زمان در حوزه‏ علميه مرسوم بود فرا گرفتيم، در طى اين مدت، در علم صرف و اشتقاق كتابهاى: «امثلة‏»، «صرف مير» و «تصريف‏» درنحو كتابهاى: «العوامل في النحو»، «انموذج‏»، «صمدية‏»، «الفية ابن مالك » همراه با« شرح سيوطى‏» و كتاب «نحو جامى‏»،«مغني اللبيب‏» ابن هشام، در معانى و بيان: كتاب «المطول‏» تفتازانى، در فقه: «الروضة البهية » معروف به شرح لمعه‏ شهيد ثانى، «مكاسب‏» شيخ انصارى، در اصول فقه: كتابهاى‏«المعالم في اصول الفقه‏» شيخ زين ،«قوانين‏الاصول‏» ميرزاى قمى، «رسائل‏» شيخ انصارى، «كفاية الاصول‏» آيت الله آخوند خراسانى، در منطق: كتابهاى‏«الكبرى في المنطق‏»، «الحاشية‏»، «شرح الشمسية‏»، در فلسفه: «الاشارات و التنبيهات‏» ابن سينا، در كلام:«كشف‏ المراد» خواجه نصيرالدين را خواندم و اين گونه بود كه متن هاى درس غير از فلسفه متعاليه و عرفان را به‏ اتمام ‏رساندم.

براى تكميل درسهاى اسلامى خود به نجف اشرف مشرف شدم و در درس استاد آيت الله شيخ‏ محمد حسين اصفهانى حضور پيدا كردم. همچنين به مدت شش سال متوالى خارج اصول فقه را خواندم، در طى اين‏ مدت درسهاى عالى فقه شيعى را نزد استادمان آيت الله نائينى تحصيل كردم و نزد آن بزرگوار دوره كامل خارج ‏اصول فقه را نيز به مدت هشت سال نزد آن بزرگوار به پايان بردم، و در كليات علم رجال نزد مرحوم آيت الله‏ حجت كوه كمرى درس خواندم.

استاد من در فلسفه اسلامى، حكيم اسلامى سيد حسين بادكوبه‏ اى بود كه نزد آن حضرت كتابهاى منظومه‏ سبزوارى، اسفار و مشاعر سبزوارى، اسفار و مشاعر ملاصدرا، شفاء ابن‏ سينا، كتاب اثولجياى ارسطو، تمهيد القواعدابن تركه و اخلاق ابن‏ مسكويه را خواندم.

استاد بادكوبه‏ اى ضمن ابراز علاقه وافر به بنده خود بر درسهايم اشراف كامل داشت و سعى مى‏ نمود كه ريشه‏ هاى‏ تربيت را در اعماق وجود من مستحكم سازد و همواره مرا به مدارج انديشه و راههاى استدلال راهنمايى مى‏ فرمود، تا اينكه در طرز تفكر خود بر آن روش خو گرفتم سپس به من فرمود تا در درس استاد هيئت و نجوم‏ سيد ابوالقاسم خوانسارى حاضر شوم. من نيز نزد او دوره كامل رياضيات عالى و علم هندسه در هر دو بخش: هندسه‏ فضائى و هندسه مسطحه و جبر استدلالى (جبر گزاره) را خواندم.

سپس به علت نابسامانى وضع اقتصادى به ناچار به وطن خود بازگشته و در شهر تبريز زادگاه خود منزل گزيدم، درآنجا بيش از ده سال اقامت كردم و در واقع آن روزها روزهاى سياهى در زندگى من بود زيرا به علت نياز شديد مادى كه‏ براى گذراندن زندگى داشتيم از تفكر و درس دور گشته و به كشاورزى مشغول شدم.

زمانى كه در آنجا بودم احساس‏ مى‏ كردم كه عمرم تلف مى‏شود فقر و تهيدستى روح مرا تيره و تار نموده و ابرهاى درد و رنج بر روى من سايه‏ مى‏ گستراندند، چرا كه از درس و تفكر دور بودم، تا اينكه ديده خود را بر وضع زندگيمان بستم و شهر تبريز را به مقصدشهر مقدس قم ترك گفتم.

هنگامى كه به اين شهر وارد شدم احساس كردم از آن زندان رنج و درد رهايى يافتم، و خداى‏ منان را شاكرم كه دعاى مرا اجابت نمود و در راه علم و آماده سازى رجال دين و تربيت نسل صالح براى خدمت به‏ اسلام و شريعت محمدى صلى‏ الله عليه و آله، توفيق را نصيب من ساخت، و تاكنون روزگارم در اين شهر مقدس كه‏ حرم رسول الله است، سپرى شده است.

البته، براى هر كس در طول زندگى به مقتضاى شرايط روزهاى تلخ و شيرينى‏ وجود دارد، به خصوص براى من از اين جهت كه مدتى از عمر خود را با يتيمى و دورى از دوستان خود گذراندم و باتمام وجود درد يتيمى را لمس كردم و با حوادث دردناكى در طول زندگى خود روبرو شدم ولى خداوند منان مرا از يادنبرده، لحظه‏ اى به خود وا نگذاشت. و همواره با نفحات قدسى‏ اش مرا در لغزشگاه‏ هاى خطرناك يارى كرده است واحساس مى‏كنم كه گوئى قدرتى پنهانى مرا به خود جذب نموده و تمام موانع را از سر راه من برداشته است.

هنگامى كه كودك بودم درس صرف و نحو را مى‏ آموختم، هيچ رغبتى در خود براى ادامه درس و تحصيل‏ نمى ‏يافتم، چهار سال گذشت و من نمى‏ فهميدم كه چه بخوانم، ولى بناگاه آرامش در وجودم پديد آمد كه گوئى انسان‏ ديروزى نيستم، و در راه علم و انديشه با جديت و درك كامل پيش مى‏رفتم، و از آن روز بحمد الله تا آخر روزهاى درس‏ كه در حدود هفده سال به طول انجاميد در راه طلب علم و دانش هيچگونه سستى برايم پيش نيامد و تمام رخدادها ولذت ها و مرارتهاى زندگى به فراموشى سپرده، و از همه چيز و همه كس بريدم مگر اهل علم و اصحاب فضيلت، و برنيازهاى روزمره اوليه اكتفا كرده و خود را وقف درس و تعليم و نشر معارف دينى و تربيت طلاب نمودم.

بارها شب را تا به هنگام صبح مشغول مطالعه بودم و به خصوص در دو فصل بهار و پاييز، و چه بسيار معضلات‏ علمى كه در طى مطالعه براى من حل شده است و درس فردا را قبل از اينكه روزش فرا برسد خود مى ‏خواندم تا هنگام‏ روياروى با استاد هيچ مشكلى براى من باقى نماند.

علامه سیدمحمدحسین طباطبایی تبریزی در اواخر اسفند سال 1324 از تبریز به قم مهاجرت كردند و از همان آغاز خلأیی را در زمینه پرداختن حوزویان به قرآن كریم و علوم عقلی احساس كردند خود ایشان می فرمایند:

«هنگامی كه از تبریز به قم آمدم، مطالعه‌ای در نیازهای جامعه اسلامی و مطالعه‌ای در وضع حوزه قم كردم و پس از سنجیدن آنها به این نتیجه رسیدم كه این حوزه نیاز شدیدی به تفسیر قرآن دارد، تا مفاهیم والای اصیل ترین متن اسلامی و عظیم ترین امانت الهی را بهتر بشناسد و بهتر بشناساند. ازسوی دیگر چون شبهات مادی رواج یافته بود، نیاز شدیدی به بحث های عقلی و فلسفی وجود داشت، تا حوزه بتواند مبانی فكری و عقیدتی اسلام را با براهین عقلی اثبات و از موضع حق خود، دفاع نماید. از این رو وظیفه شرعی خود دانستم كه به یاری خدای متعال، در رفع این دو نیاز ضروری كوشش نمایم».

این تشخیص نیاز و تكلیف شناسی سبب گردید تا مرحوم علامه از همان آغاز رویكردی جدی به مباحث قرآنی و عقلی بیابد. ایشان از سال 1325 ش. دروس تفسیر خود را در قم آغاز كرد و آنچه را كه در آن جلسات می فرمود، مكتوب می ساخت تا اینكه نخستین جلد المیزان درسال 1334 منتشر شد. و نگارش این تفسیر شگرف حدود 17 سال به طول انجامید.

تفسیر قرآن برای علامه طباطبایی نه یك كار علمی بلكه ایفای وظیفه و ادای تكلیف بود و این مفسر عارف چه حالات عرفانی و تأثرات قلبی كه در هنگام مطالعه بر روی قرآن عظیم پیدا نكرده است.

آقای موسوی همدانی مترجم محترم تفسیر المیزان كه برای مقابله و اطمینان از صحت ترجمه خدمت استاد علامه طباطبایی می‌رسید می‌گوید: در تفسیر قرآن، وقتی به آیات رحمت و یا غضب و توبه برمی‌خوردیم ایشان دگرگون می‌شد و در مواقعی نیز اشك از دیدگانش جاری می‌شد، در این حالت كه به شدت منقلب به نظر می‌رسید، می‌كوشید من متوجه حالتش نشوم. در یكی از روزهای زمستانی كه زیر كرسی نشسته بودیم، من تفسیر فارسی می‌خواندم و ایشان تفسیر عربی، كه بحث در رحمت پروردگار و آموزش گناهان بود، ناگهان معظم له به قدری متأثر شد كه نتوانست به گریستن بی صدا اكتفا كند و با صدای بلند شروع به اشك ریختن كرد.

یكی از مراجع تقلید گذشته عبارت شگفتی درخصوص زحمات طاقت فرسای مرحوم علامه طباطبایی در راه نگارش تفسیر المیزان دارند و می‌فرمایند: علامه طباطبایی خود را در این راه تضحیه كرد یعنی قربانی قرآن نمود.

مهندس عبدالباقی، نقل می کند:

هفت، هشت روز مانده به رحلت علامه، ایشان هیچ جوابی به هیچ کس نمی داد و سخن نمی گفت فقط زیر لب زمزمه می کرد « لا اله الا الله!

 

 

حالات مرحوم علامه در اواخر عمر دگرگون شده و مراقبه ایشان شدید شده بود و کمتر تناول می کردند، و مانند استاد خود، مرحوم آیة الله قاضی این بیت حافظ را می خواندند و یک ساعت می گریستند

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟

همان روزهای آخر، کسی از ایشان پرسید: در چه مقامی هستید؟ فرموده بودند: مقام تکلم

سائل ادامه داد: با چه کسی؟ فرموده بودند: با حق

حجت الاسلام ابوالقاسم مرندی می گوید:

« یک ماه به رحلتشان مانده بود که برای عیادتشان به بیمارستان رفتم. گویا آن روز کسی به دیدارشان نیامده بود. مدتی در اتاق ایستادم که ناگهان پس از چند روز چشمانشان را گشودند و نظری به من انداختند.

به مزاح [ از آن جا که ایشان خیلی با دیوان حافظ دمخور بودند ] عرض کردم: آقا از اشعار حافظ چیزی در نظر دارید؟ فرمودند:

صلاح کار کجا و من خراب کجا؟ بقیه اش را بخوان!

گفتم: ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا

علامه تکرار کردند: تا به کجا! و باز چشم خود را بستند و دیگر سخنی به میان نیامد

آخرین باری که حالشان بد شد و راهی بیمارستان شده بودند، به همسر خود گفتند:

من دیگر بر نمی گردم

آیت الله کشمیری می فرمودند:

« شب وفات علامه طباطبائی در خواب دیدم که حضرت امام رضا علیه السلام در گذشته اند و ایشان را تشییع جنازه می کنند. صبح، خواب خود را چنین تعبیر کردم که یکی از بزرگان [ و عالمان] از دنیا خواهد رفت؛ و در پی آن، خبر آوردند که آیت الله طباطبائی درگذشت »

ایشان در روز سوم ماه شعبان 1401 هـ.ق به محضر ثامن الحجج علیه السلام مشرف شدند و 22 روز در آنجا اقامت نمودند، و بعد به جهت مناسب نبودن حالشان او را به تهران آورده و بستری کردند، ولی دیگر شدت کسالت طوری بود، که درمان بیمارستانی نیز نتیجه ای نداشت.

تا بالاخره به شهر مقدس قم که محل سکونت ایشان بود برگشتند و در منزلشان بستری شدند وغیر از خواص، از شاگردان کسی را به ملاقات نپذیرفتند، حال ایشان روز به روز سخت تر می شد، تا اینکه ایشان را در قم، به بیمارستان انتقال دادند.

قریب یک هفته در بیمارستان بستری می شوند و دو روز آخر کاملاً بیهوش بودند تا در صبح یکشنبه 18 ماه محرم الحرام 1402 هـ.ق مصادف با 24 آبان ماه1360،‌ سه ساعت به ظهر مانده، به سرای ابدی انتقال و لباس کهنه تن را خلع و به حیات جاودانی مخلع می گردند و برای اطلاع و شرکت بزرگان از سایر شهرستانها، مراسم تدفین به روز بعد موکول می شود و جنازه ایشان را در 19 محرم الحرام دو ساعت به ظهر مانده از مسجد حضرت امام حسن تا صحن مطهر حضرت معصومه علیها السلام تشییع می کنند و آیت الله حاج سید محمد رضا گلپایگانی(ره) بر ایشان نماز می گذارند و در بالا سر قبر حضرت معصومه علیها السلام دفن می کنند.

 نظر دهید »

آثار و فواید کنترل خشم

19 اسفند 1394 توسط لیریائی

آثار و فوائد كنترل خشم در روايات :
1- ايمني در قيامت
ـ امـام بـاقـر(ع) : كسى كه خشمى را فرو خورد در حالى كه مى تواند آن را اعمال كند، خداوند در روز قيامت دلش را از ايمنى و ايمان آکنده کند.
2- خشنودي در قيامت
ـ امام صادق (ع) : هر كه خشمى را فرو خورد كه اگر بخواهد مى تواند آن را به كار بندد (و از طرف خود انتقام بگيرد)، خداوند در روز قيامت دلش را از خشنودى خود پر سازد.
3- افزايش ايمان
ـ پيامبر خدا (ص) : هر كه خشمى را فرو خورد، خداوند درون او را از ايمان پر كند.
4- عيب انسان پوشيده مي شود
ـ امام صادق (ع ) : هر كه خشم خود را نگه دارد، خداوند عيب او را بپوشاند.
5- راه رسيدن به خدا
ـ پيامبر خدا (ص) : از محبوب ترين راهها به سوى خداى عزوجل دو جرعه است : جرعه خشمى كه با بردبارى آن را فرو برى و جرعه مصيبتى كه با شكيبايى كردن آن را فرو برى .
6- عاقبت به خيري
ـ امـام عـلـى(ع ) در نـامـه اى بـه حـارث هـمـدانـى مـى فـرمايد : خشم را فرو خور و به هنگام توانايى، گذشت كن و در هنگام عصبانيت، بردبار باش و در وقت چيرگى، ببخشاى تا سرانجامت نيكو باشد.
7- پيروزي بر شيطان
ـ امام علي(ع) : هـر كـه بـر خـشـم خـویش چـيـره شـود، بـر شيطان پيروز شود و هر كه مقهور خشم خويش شود، شيطان بر او پيروز گردد.
8- مصون ماندن از هلاكت
ـ امام علي(ع) : خويشتن دارى به هنگام بروز خشم، از افتادن در ورطه هاى هلاكت مصون مى دارد.
9- نشان انسانيت
ـ امام علي(ع) : بالاترين انسانيت، تسلط داشتن بر خشم است و ميراندن خواهش نفس.
10- نشان قدرت انسان

 نظر دهید »

مروری بر زندگی مرحوم آیت الله واعظ طبسی (رحمة الله علیه )

15 اسفند 1394 توسط لیریائی

 

 

آیت الله عباس واعظ طبسی، بهمن 1314 در یک خانواده مذهبی در مشهد به دنیا آمد. پدرش شیخ غلامرضا از وعاظ مشهور دوران رضاشاه بود که آوازه‌اش در همه کشورهای اسلامی پیچیده بود. شیخ غلامرضا تنها یک سال بعد از تولد فرزندش وقتی برای سخنرانی به تهران می‌رفت در سبزوار به طرز مشکوکی از دنیا رفت.

واعظ طبسی تا مقطع تحصیلی اول دبیرستان در مدرسه ابن‌یمین به تحصیلات جدید پرداخت و برخلاف میل خانواده که می‌خواستند در علوم پزشکی ادامه تحصیل دهد، علاقه‌اش به علوم دینی او را به حوزه علمیه مشهد کشاند. طبسی جوان آغاز جامع‌المقدمات را در محضر استاد خالقی، سیوطی را در محضر شیخ عباس جاویدی و منطق، سیوطی، مغنی باب‌الول، رابع، مطول، معانی و بیان را در محضر ادیب نیشابوری (ادیب ثانی) گذراند.

آیت‌الله میلانی، احمد مدرس یزدی، شیخ مجتبی قزوینی و هاشم قزوینی از دیگر اساتید او در حوزه مشهد بودند. با سخنرانی نواب صفوی در مشهد (1330)، جرقه‌های حرکت انقلابی در سر واعظ زده شد و از 1335 مبارزات علنی خود را علیه رژیم شاه آغاز کرد.

طبسی در 1336 با امام (ره) آشنا شد و اولین سخنرانی ضد رژیم پهلوی را در منزل میراحمدی انجام داد. در 1339 در حالی که هنوز معمم نبود، به دنبال سخنرانی درباره عدل زمامدار در سرای محمدیه، ممنوع‌المنبر شد.

طبسی پیش از انقلاب شش بار به زندان افتاد. به گفته خودش در ابتدای مبارزاتش تنها بود به‌خصوص که در حوزه مشهد هم افکار خاص ضدمبارزه حاکم بود. با حضور آیت‌الله خامنه‌ای و شهید هاشمی‌نژاد در مشهد، جلسات این سه روحانی برجسته برگزار شد که در یک پنجشنبه، عباس واعظ طبسی و سیدعلی خامنه‌ای سوگندی برای تشکیل حکومت اسلامی و مرجعیت امام یاد کردند. مدتی بعد هاشمی‌نژاد نیز به این سوگند اضافه شد و حلقه اصلی مبارزان روحانی در خراسان شکل گرفت.

در 1341 به‌خاطر سخنرانی علیه رفراندوم فرمایشی شاه به زندان افتاد اما در سال 42 راهپیمایی 15 خرداد را در مشهد سازماندهی کرد و پس از آن به نمایندگی از حوزه علمیه مشهد برای بیعت به قم و نزد امام (ره) رفت. در همانجا بود که از او خواسته شد در حضور امام و مردم صحبت‌هایی را مطرح کند که خطابه 35 دقیقه‌ای واعظ طبسی منجر به گریه 20 دقیقه‌ای امام شد. پس از این حرف‌ها، شیخ عباس در راه‌آهن دستگیر و زندانی شد.

خود واعظ طبسی به نقل از شیخ علی‌اصغر مروارید، که در زندان با او آشنا شد، می‌گوید که امام درباره این اتفاق، خطاب به ساواک گفته‌اند: «شما مهمان من را گرفتید پس در حقیقت خود من را گرفتید». طبسی در 1344 و بعد از یک سلسله سخنرانی در رفسنجان دوباره سر از زندان ساواک درآورد و تا سقوط رژیم پهلوی ممنوع‌المنبر بود.

شیخِ جدید خراسان پس از آن علاوه بر تحصیل و تدریس در حوزه مشهد، نماینده وجوهات شرعیه امام در خراسان و رابط بین امام خمینی و مردم بود. در این سال‌ها بارها به زندان افتاد. در سال 46 نیز به همراه آیت‌الله خامنه‌ای و شهید هاشمی‌نژاد به کمک مردم زلزله‌زده فردوس، کاخک و گناباد شتافت.

به گفته خود طبسی، مقداری آب و خاک از املاک جد پدری به او به ارث رسید که با فروش آن 30 هزار تومان نصیبش شد. در تیر 48 زمینی 288 متری به قیمت متری 100 تومان از مرحوم امامی خرید و با وام 15 هزار تومانی و در مجموع خرج 99 هزار تومان، خانه‌ای در مشهد با معماری پدرزنش ساخت که تا پایان عمر نیز در همین خانه سکونت داشت. او دو پسر به نام‌های مصطفی (رئیس دفتر تولیت آستان قدس) و ناصر دارد.

او در سال 54 باز هم دستگیر و به یک سال و نیم حبس محکوم شد و با انتقال به زندان قزل‌حصار با شید باهنر آشنایی پیدا کرد. پس از زندان همچنان به مبارزات علیه رژیم پهلوی ادامه داد و در 1356 به دستور امام تظاهرات گسترده زنان محجبه در مشهد را سازماندهی کرد. در سال 57 به همرا دو یار قسم‌خورده خود ستاد مسجد کرامت را تشکیل داد و با حمله عوامل شاه به بیمارستان امام رضا(ع) با سازماندهی مردم این بیمارستان را از مزدوران رژیم پس گرفت.

به گفته واعظ طبسی، امام خطاب به فرموده بودند: «من به شما از دو حیث ارادت دارم؛ به خاطر خودتان و به خاطر مرحوم والدتان». آیت‌الله العظمی بروجردی نیز واعظ طبسی را «زبان روحانیت» نامیده بود. او از این تعابیر به عنوان افتخارات خود یاد می‌کرد.

واعظ طبسی چند ماه پیش از انقلاب نیز با آیت‌الله بهشتی برای همکاری در زمینه تشکیل حزب جمهوری اسلامی دیدار کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57، امام خمینی در یکی از اولین احکام خود شیخ خراسان را به سرپرستی آستان قدس رضوی منصوب کردند. کمیته انقلاب خراسان که در نبود نهادهای اداری ابتدای انقلاب تنها مرجع تصمیم‌گیری در استان خراسان بود نیز توسط واعظ طبسی اداره می‌شد و تا مدت‌ها سپاه خراسان هم تحت کنترل این روحانی برجسته بود و از عهده حفظ امنیت خراسان در سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی به خوبی برآمد.

در 1358 شیخ عباس واعظ طبسی به عضویت مجلس خبرگان قانون اساسی درآمد. این روحانی بلندپایه از طرفداران پر و پا قرص و مدافعان اصلی ولایت فقیه به حساب می‌آمد. طبسی در دروس خود بر اساس مبانی امام خمینی(ره) و آیات عظمی نائینی، خویی و حکیم، دروسی چون منطق، اصول، معالم، قوانین، رسائل و کفایه را تدریس می‌کرد.

در 15 فروردین 1359 امام خمینی طی حکمی حجت‌الاسلام والمسلمین عباس واعظ طبسی را به عنوان تولیت آستان قدی رضوی منصوب کردند و طبسی نماینده ولی‌فقیه در استان خراسان هم شد. در بخشی از این حکم آمده بود: «نظر به سابقه جنابعالی در اداره امور آستانه مقدسه حضرت ثامن (ع) و اعتمادی که در این‌باره به جنابعالی می‌باشد، به سمت تولیت آن آستانه مقدسه منصوب می‌شوید … لازم به تذکر است که هیچ‌یک از نهادهای جمهوری اسلامی مانند جهاد سازندگی و همچنین وزارت ارشاد ملی یا اشخاص عادی حق دخالت در موقوفات و سایر متعلقات آستان قدس را ندارد.»

امام در سال 67 مجدداً حکم تولیت آستان قدس رضوی (ع) را به شیخ‌الشیوخ خراسان دادند و نوشتند: «جنابعالی از چهره‌های درخشان مدیریت و انقلاب اسلامی به‌خصوص در استان خراسان می‌باشید». با رحلت رهبر کبیر انقلاب در خرداد 68، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز واعظ طبسی را بر تولیت آستان قدس رضوی ابقا کردند. او در سال 75 با حکم رهبر معظم انقلاب به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد و تا پیش از درگذشت، عضو این مجمع بود.

مغز اقتصادی و دقت مرحوم طبسی را می‌توان از این صحبت او دریافت: «دفترچه‌ای داشتم که مخارج روزانه، هفته و ماهانه را می‌نوشتم و حتی اگر یک ریال هم به کسی کمک می‌کردم در دفترچه بنده منعکس می‌شد و الان من این دفترچه‌ها را دارم». وی پس از مسئولیت تولیت آستان قدس رضوی، نظام نوین اداری اسلامی را در آن ایجاد کرد، برای حفظ اموال آستان قدس تلاش‌های فراوانی انجام داد و با احیای موقوفات، آن را از نذورات جدا کرد. در زمان او آستان قدس توسعه هفت برابری داشت و از 12 هکتار به 90 هکتار رسید.

ساخت دو دانشگاه با فضایی بیش از 34 هزار متر مربع و 17 رشته تحصیلی، 98 هزار مترمربع فضای آموزشی در قالب بنیاد فرهنگی رضوی، اهدای 370 هزار مترمربع به آموزش و پرورش، ساخت 57 هزار متر مربع فضای آموزشی، ایجاد مؤسسه به نشر با 1130 عنوان کتاب، احداث 36 کتابخانه جدید و توسعه کتابخانه مرکزی آستان قدس و گردآوری 80 هزار جلد کتاب خطی و چاپ سنگی و افزایش کتلب به بیش از دو میلیون جلد از فعالیت‌های سازمان تحت مدیریت او بود؛ ضمن این‌که هولدینگ آستان قدس علاوه بر اشتغال‌زایی در شرق کشور، به عنوان یکی از نمونه‌های مدیریت موفق اسلامی شناخته می‌شود.

شیخ عباس واعظ طبسی در هر چهار دوره گذشته مجلس خبرگان رهبری به عنوان نماینده مردم خراسان حضور داشت اما به دلیل کسالت برای حضور در خبرگان پنجم ثبت‌نام نکرد. ریاست حوزه علمیه خراسان از دیگر مناصب آن مرحوم بود. او تغییراتی ساختاری، نرم‌افزاری، رفاهی - معیشتی و سخت‌افزاری نیز در حوزه‌های علمیه خراسان و طلاب علوم انسانی این استان ایجاد کرد.

طبسی در زمینه فرهنگی معتقد بود که «برنامه‌ها و سیاستگذاری‌های آستان قدس همواره باید منسجم و هماهنگ با سیستم‌های نظام و ملهم از افکار و اندیشه‌ها و نظرات امام و رهبری باشد». در زمینه سیاسی نیز تاکید داشت که «اگر واقعا بخواهیم در مسائل سیاسی رعایت تقوا را بکنیم سیاست امام و سیاست رهبری، سیاست ماست. باید خود را در برابر ملتی بزرگ، انقلابی قوی و نظامی استوار و مستحکم در برابر شعارهای اصولی انقلاب خودمان ملتزم و متعهد بدانیم».

از نظر سیاسی شاید بتوان آیت‌الله عباس واعظ طبسی را از سیاسیون راستگرای متمایل به اعتدالیون دانست که بیش از آن‌که در میانه میدان سیاست باشد، از نفوذ خود در پشت صحنه برای کمک به نظام اسلامی استفاده کرده و با مدیریت موفق در آستان قدس الگویی برای مدیریت موفق اسلامی ارائه کرده است.

بسیاری، عباس واعظ طبسی را با توجه به جایگاه و کاریزمایش، نفر اول خراسان می‌دانستند که حتی تغییر استانداران و امورات استان با نظر و مشورت او صورت می‌گرفت. اکبر هاشمی رفسنجانی که از دوستان صمیمی واعظ طبسی بوده است، در کتاب خاطرات سال 68 خود (بازسازی و سازندگی) برای روز سه‌شنبه 20 تیر 68 می‌نویسد: «شب با آیت‌الله خامنه‌ای جلسه خصوصی داشتیم. موقع شام آقای واعظ طبسی هم به ما ملحق شد. درباره استاندار خراسان صحبت شد».

یا در ذیل خاطرات سه‌شنبه 27 تیر 68 هاشمی آمده است: «دیروقت به خانه آمدم. آفای طبسی تلفنی خواست که آقای حسن غفوری‌فرد به جای استاندار فعلی، استاندار خراسان شود».

همچنین هاشمی در خاطرات دوشنبه 9 مرداد نوشته است: «آقای صالح‌آبادی نماینده مشهد آمد و از تندروها انتقاد داشت. اظهار وفاداری کرد و خواست که در مشهد، گروه آن‌ها را درشرایط جدید بی‌حمایت نگذاریم. قبلا با آقای طبسی درگیر بوده‌اند. گفتم از آقای طبسی درخواست می‌کنم که حالت پدری نسبت به دو جریان داشته باشند».

به هر حال شاید بتوان از میان این سطور، به قدرت و نفوذ شیخ‌الشیوخ خراسان در این استان پی برد. طبسی پیش از انتخابات 94 و در زمان تأیید صلاحیت‌ها نیز درخواست کرده بود که شرایط به‌گونه‌ای باشد که همه سلایق این‌ گونه احساس کنند که در رقابت انتخاباتی حضور دارند. او در آخرین اقدام خود برای کمک به نظام، صبح جمعه 7 اسفند آرای خود را در دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری به صندوق انداخت و پس از آن، ظهر همان روز به دلیل سکته مغزی و مشکلات تنفسی در بیمارستان بستری شد.

دکتر حسن قاضی‌زاده هاشمی - وزیر بهداشت - شخصاً بر بالین شیخ خراسان حاضر شد و تعداد زیادی از بزرگان نظام از جمله حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، سیدحسن خمینی، اسحاق جهانگیری، حجت‌الاسلام سیدمجتبی خامنه‌ای فرزند مقام معظم رهبری و بسیاری دیگر از بزرگان در طول این یک هفته از آیت‌الله عباس واعظ طبسی عیادت کردند.

به هر روی آیت‌الله واعظ طبسی تولیت آستان قدس رضوی و نماینده ولی فقیه در استان خراسان، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو چهار دوره پیشین مجلس خبرگان رهبری پس از یک دوره بیماری و یک هفته کما، بامداد روز جمعه 14 اسفند در 81 سالگی به دیار باقی شتافت تا اهالی خراسان در سوگ شیخ‌الشیوخ خود عزادار شوند.

 نظر دهید »

آداب همسر داری حضرت زهرا علیها السلام

13 اسفند 1394 توسط لیریائی





آداب همسرداری در فرهنگ فاطمی


فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان برترین زنان عالم هستی همواره به عنوان الگویی برتر مطرح بوده و هست که ابعاد وجودی آن بزرگوار فراتر از حضور در زمان و مکانی خاص است . از آنجایی که فضایل اخلاقی انسان هرگز اسیر زمان و مکان نمی‏ شود ، این الگوی فضیلت‏ برای همیشه ی تاریخ، شایستگی پیروی و متابعت را داراست .
فراگیری درس زندگی در مکتب انسان ‏ساز این بانوی نمونه، توفیقی بس ارجمند و بزرگ است که هرکس را نصیب نمی‏ شود و تنها کسانی لیاقت‏ حضور در این وادی عشق را دارند که جان خویش را سرشار از محبت او و فرزندانش کرده باشند. ما نیز بیاییم وضوی حضور گرفته، رو به قبله با فروتنی کامل زانوی ادب زده جرعه ‏ای از این کوثر بی‏ پایان به کام جان بریزیم.
مقدم داشتن همسر بر خود
وقتی زن و مرد به عقد یکدیگر در آمدند خداوند محبت آن دو را به دل یکدیگر می ‏اندازد . گویی یک روح در دو بدن می‏ شوند . و از این پس، برای گرم‏ تر کردن کانون خانواده به نکات فراوانی می‏بایست توجه شود . از جمله آن‏ها ایثار و از خودگذشتگی است؛ به این معنا که برای تامین و تداوم سعادت خانواده، دیگری را بر خود مقدم داشته، برخی از حقوق خود را نادیده بگیرد .
در یکی از روزها، صبحگاهان امام علی ‏علیه السلام به همسر عزیزش فرمود:
فاطمه جان! آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم؟
فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: نه . به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت ‏برگزید سوگند، دو روز است که در منزل غذایی کافی نداریم، آنچه بود به شما و فرزندانم دادم و خود از غذای اندک موجود، استفاده نکردم .
امام علیه السلام با تاسف فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟
فاطمه ‏علیهاالسلام فرمود: «یا ابا الحسن انی لاستحیی من الهی ان اکلف نفسک ما لا تقدر علیه؛ ای اباالحسن! من از پروردگار خود حیا می‏کنم که چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری، از تو درخواست نمایم .»
تقسیم کار در زندگی
یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده‏ ها تعیین حدود مسئولیت افراد در خانواده است . البته، تعیین این مسئولیت‏ها بنا بر شایستگی ‏ها و توانمندی ‏هایی است که خداوند در انسان به ودیعه نهاده است . با تقسیم کار، عدالت اجتماعی در محیط خانواده سعادت می‏افریند و زن را از دخالت در اموری که سزاوار نیست ‏باز می‏دارد .
امام باقر علیه السلام فرمود:
«حضرت فاطمه علیها السلام کارهای منزل را با حضرت علی ‏علیه السلام این‏گونه تقسیم کردند: خمیر کردن آرد و تمیز کردن و جارو زدن منزل به عهده فاطمه باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع‏ آوری هیزم و مواد اولیه غذایی را علی‏ علیه السلام انجام دهد» .
در این باره امام صادق ‏علیه السلام فرمود:
«این تقسیم کار با اشاره رسول خدا صلی الله علیه وآله انجام گرفت، آن‏گاه که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: کارهای داخل منزل را فاطمه و کارهای بیرون منزل را علی ‏انجام دهد . حضرت زهرا علیها السلام با خوشحالی فرمود: «فلا یعلم ما داخلنی من السرور الا الله باکفائی رسول الله تحمل رقاب الرجال ؛ جز خدا کسی نمی‏داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم; زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است ‏بازداشت .» و شاید خوشحالی آن حضرت از این جهت ‏بود که از برخورد با نامحرم به دور خواهد ماند، چه این‏که کار کردن غیرضروری زنان و اختلاط زنان با مردان با روح تقوا بیگانه است .
در روایتی دیگر آن حضرت در پاسخ پدر بزرگوارشان که پرسیده بود: در کدام لحظه زن به خداوند نزدیک‏تر است؟ فرمود: «ادنی ما تکون من ربها ان تلزم قعر بیتها . . .؛ نزدیک‏ترین حالات زن به خداوند زمانی است که در خانه ی خود می‏ماند .»
البته، روشن است در مواردی خروج زن از خانه ضرورت پیدا می‏کند . مثل مواردی که آن بانوی بزرگوار برای دفاع از حقوق غصب شده خود و شوهرش به مسجد یا دارالخلافه رفت و یا امور ضروری دیگر و . . . ، و آنچه از آن مذمت ‏شد، بیرون رفتن‏های غیرضروری دختران و زنان است که قطعا پیامدهای ناگواری به دنبال خواهد داشت و متاسفانه امروزه بسیار شاهد این‏گونه امور هستیم .
رعایت ادب و احترام نسبت ‏به همسر
در روایتی آمده است آن حضرت ملاک و معیار ارزشمندی انسان را در مهربانی با همسر و نرمی با دیگران ذکر کرده است:
«بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم ‏تر و مهربان ‏تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با زنان خود مهربان و بخشنده‏ است .»
و آن‏گاه که می‏خواهد شدت علاقه و وفاداری خود را به شوهر مظلومش ابراز نماید می‏فرماید:

«علی ‏جان! جانم فدای تو، و جان و روح من سپر بلاهای جان تو، ای اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خیر و نیکی به سر می‏بری با تو خواهم زیست و یا اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی باز هم با تو خواهم بود »
به خلاف عشق‏های ظاهری و دروغین، که تنها در هنگام عافیت و شادی ابراز می‏شود، نه در هنگام مشکلات و ناراحتی‏ها
تحمل مشکلات و سختی‏ها
همسرانی که امور رفاهی فراوانی به شوهران خود تحمیل می‏کنند، غافلند از این‏که توانایی‏های انسان حد و مرزی دارد و اگر شخص نتوانست از راه مشروع توقعات همسرش را برآورده کند به ناگزیر از راه‏ های نامشروع آن‏ها را تامین می‏نماید و چه خسارتی از این بزرگ‏تر که زن با توقعات نابجای خود، پای اموال حرام را به خانه خود باز نماید . البته، فلسفه این ساده ‏زیستی را در حکایت زیر به خوبی می ‏توان دریافت
سلمان فارسی می‏گوید: روزی حضرت زهرا علیها السلام را دیدم که چادری وصله ‏دار و ساده بر سر دارد . در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا دختران پادشاه ایران و قیصر روم بر کرسی ‏های طلایی می‏نشینند و پارچه‏ های زرین‏ به تن می‏کنند، و این دختر رسول خداست که نه چادرهای گران ‏قیمت ‏بر سردارد و نه لباس‏های زیبا!
حضرت فاطمه ‏علیها السلام پاسخ داد: «ای سلمان! خداوند بزرگ، لباس‏های زرین و تخت‏های طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است .»

 نظر دهید »

فضیلت محبت حضرت زهرا (علیها السلام )

13 اسفند 1394 توسط لیریائی

قال رسول الله - صلّی الله علیه و آله - : اِنَّ فاطمةَ لتشفع یومَ القیامةِ فیمن اَحَبَّها و تَولّاها و احبَّ ذُرِّیتها و تولّاهم و یَشْفَعُها الله فیهم و یدْخلُهم الجنةَ بِش‍فاعَتها.
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: همانا فاطمه در روز قیامت برای کسی که محب و دوست دار او و فرزندانش باشد، شفاعت می‌کند و خداوند شفاعت او را در مورد این افراد می پذیرد ‌و آنها را با شفاعت او وارد بهشت می‌کند.
«القطره من بحار مناقب النبی و العترة، ج 2، ص 189»

 نظر دهید »

پاسخ به شبهات پیرامون ایام فاطمیه در کلام آیت الله العظمی مکارم شیرازی(حفظه الله تعالی)

10 اسفند 1394 توسط لیریائی



سوال: این که سه دهه فاطمیه داریم آیا بر اساس سند های شیعی می باشد یا خیر؟ آیا اینکه می گویند دهه فاطمیه 45 روزه ای نداریم چقدر صحت دارد؟ معیار شروع دهه فاطمیه چه زمانی است؟ قبل از شهادت یا بعد از روز شهادت شروع می شود؟

پاسخ: در مورد سالروز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو روایت است یکی اینکه ایشان 75 روز بعد از رحلت پیغمبر اکرم (ص) به شهادت رسیدند که می شود 13 جمادی الاول و دیگری اینکه 95 روز بعد از رحلت پیغمبر به شهادت رسیدند که می شود 3 جمادی الثانی و طول این 20 روز را ایام فاطمیه نامیده اند.

حدود ایام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

سوال: احتراماً محدوده دو دهه فاطمیه را بیان فرمایید و همچنین برگزاری مراسم جشن عقد و عروسی و امثال آن در این مدت چگونه است؟

پاسخ: سه روز 13 و 14 و 15 جمادی الاول و سه روز 1و 2 و 3 جمادی الثانی بنابر معمول به «فاطمیه» اختصاص دارد ولی در بین این دو برگزاری مراسم عقد و عروسی (با رعایت تمام موازین شرعی) مانعی ندارد.

پوشیدن لباس مشکی و عزاداری برای حضرت فاطمه زهرا (س)

سوال: آیا پوشیدن لباس سیاه در ایام شهادت حضرت زهرا با توجه به وحدت و کراهت لباس سیاه جایز است؟
آیا برپائی مراسم عزاداری در ایام فاطمیه با توجه به مخالفت برخی دستگاههای کشور جائز است؟
آیا در خانه حضرت زهرا (س) را آتش زدند یا شهادت ایشان طبق گفته برخی افسانه است؟

پاسخ: 1- با توجه به این که پوشیدن لباس مشکی در ایام شهادت حضرات معصومین نوعی تعظیم شعائر الهی محسوب می شود کراهت ندارد.
2- هرگاه مراسم به شکلی برگزار گردد که باعث تفرقه صفوف مسلمین نگردد هیچ کس نباید مانع آن گردد و کسانی که مانع برگزاری می شوند تصورشان این است که بعضی از عزاداران شعارهای تندی بر ضد اهل سنت می دهند که در این شرایط باعث تفرقه است.
3- آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند. اسناد این سخن را در کتاب یورش به خانه وحی به نقل از کتابهای اهل سنت آورده ایم.

تعبیر سیده النساء العالمین برای حضرت زهرا (س)

سوال: چرا ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را سیده النساء العالمین میدانیم؟ چرا که در قرآن از او نامی نیامده است در حالیکه در قرآن از حضرت مریم به این عنوان یاد شده است و ما او را منحصر به زمان خودش می دانیم؟
پاسخ: این تعبیر در برخی از روایات آمده است و سوره هل أتی و کوثر در واقع در شأن آن بزرگوار است و همچنین آیه تطهیر و مباهله.

 

 1 نظر

خودسازی از نگاه علامه طباطبایی

09 اسفند 1394 توسط لیریائی

 نظر دهید »

برگزاری سومین نشست سیاسی انتخابات در مدرسه علمیه حضرت زهرا (علیها السلام) شهرستان دورود

09 اسفند 1394 توسط لیریائی



پنج شنبه مورخ 6/12/94 سومین نشست سیاسی انتخاباتی در مدرسه علمیه حضرت زهرا (علیها السلام ) برگزار گردید .
حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا الهی نژاد مسئول محترم مدرسه علمیه، در جمع طلاب، دانش آموختگان و فارغ التحصیلان گفت: تشکیل و تداوم حکومت اسلامی با دو رکن امکان پذیر است یکی ولی خدا یا نائب او و دیگری حضور و همراهی مردم و امروز در نظام اسلامی انتخابات ها یکی از صحنه های حضور و همراهی مردم با حاکم اسلامی است.
حاج آقا الهی نژاد با اشاره به آثار داخلی و بین المللی حضور مردم در انتخابات گفت: حضور فعال در انتخابات وظیفه شرعی همه است و باید با تشویق مردم به حضور حداکثری در انتخابات موجب یأس و ناامیدی دشمنان شویم.
ایشان در ادامه با بیان معیار های انتخاب اصلح گفت بدون توجه به نسبت های قومی و قبیله ای باید اشخاص متعهد به اسلام و علاقمند به رهبری و به فکر منافع و مصالح ملی هستند نه شخصی، انتخاب شوند.
ایشان اختلافات حزبی را اختلاف درون خانواده نظام تعریف کرد و گفت: با توجه به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، نباید اصطلاحات و نامگذاری های نادرست از قبیل تندرو و … توسط بیگانگان را در داخل تکرار کرد.
وی در پایان بر اهمیت مجلس خبرگان رهبری به عنوان پشتوانه عظیم و مطمئن کشور تأکید نمود و از همه خواست نسبت به انتخاب فرد اصلح مردم را راهنمائی و ارشاد نمایند.

 

 نظر دهید »

اخلاق طلبگی

08 اسفند 1394 توسط لیریائی

همه طلاب نیازمند استاد اخلاق هستند

امام زین العابدین (علیه السلام) فرموده اند: هَلَک مَن لَیسَ لَه حَکیم یُرشِده؛ هر کس عالم و حکیمی نداشته باشد که او را ارشاد کند هلاک می شود. انسان باید در دو چیز استاد داشته باشد: یکی اخلاقیات و دیگری عُرفیات.

اخلاقیات طلبگی

اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض، آیت الله هم بشوی، نَفس تو هم، آیت الله می شود، آن وقت بی چاره می شوی. همان طور که به دکتر می روی و دستور رژیم غذایی می گیری باید پیش استاد بروی و دستور اخلاق بگیری، باید نزد او بروی که باد کبر و غرور تو را خالی کند، فکر نکنی حالا که این کتاب ها را می خوانی به جایی رسیده ای و حتماً مورد تأیید امام زمان (عج) قرار گرفته ای.

حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) فرمودند: وقتی شخصی طلبه می شود مانند انگور است که بر اثر جوشاندن نجس می شود و راه پاک شدن آن، ثُلثان است. پس باید طلبه، استاد اخلاق بگیرد و خود را تزکیه کند زیرا علم و دانش و مدرک، آدمی را مغرور و متکبر می سازد و یک طلبه باید آن قدر تلاش کند و بجوشد تا دوسوم او یعنی صفات و اخلاق بد او بخار شود و از بین برود. اما مواظب باش گرفتار نااهل نشوی، گرفتار خودنمایی نشوی، اگر کسی پیدا شد که دلش می خواهد همه بفهمند آدم خوبی است، به او اعتماد نکن.

درس اخلاقی را که شما را بی حال کند، چُرتی کند، شل و وِل کند و درس اخلاقی که شما را از درس بیندازد، درس اخلاق نیست. این ها را کنار بگذار. مواظب باش تو را گول نزنند. ما اگر قدری خوب بشویم و نیتمان را درست کنیم استاد خوب هم گیرمان می آید. استاد اخلاق ما یکی حاج آقا حسین فاطمی (ره) بود که در قم، شب های جمعه به درس اخلاق ایشان می رفتیم. در آن زمان، قم، هفتصد ـ هشتصد طلبه بیشتر نداشت. ما هفتاد ـ هشتاد نفر بودیم که از ایشان استفاده می کردیم و یکی هم جمعه ها به درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) می رفتیم. از جملاتی که از حضرت امام (ره) به یاد دارم این است که ایشان فرمودند: ما می توانیم با علم و اخلاق، انسان واقعی بشویم ولی حیوانات نمی توانند، پس باید در انسانیت بکوشیم.

عُرفیات طلبگی

استاد من در عُرفیات، حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) بودند. عرفیات غیر از اخلاقیات است. ممکن است شخصی استاد اخلاق باشد ولی از عرفیات هیچ نفهمد. باید استادی را پیدا کرد که عرفیات را برای انسان بگوید. عرفیات یک سری مسائلی است که شاید خلاف شرع نباشد ولی خلاف عُرف جامعه است و عوام الناس از انجام آن ها، توسط ما روحانیون خوششان نمی آید. ما هم برای این که مردم به دین و روحانیت علاقه مند شوند و طرد نشوند باید این ها را مراعات کنیم. حالا چند نمونه از عرفیات را می گوییم:

1ـ دقت در معاشرت با مردم: روحانی نباید با کسی که به دین و دستورات دین اهمیت نمی دهد معاشرت کند (مگر این که قصد راهنمایی او را داشته باشد) و نباید چنین افرادی به منزل او رفت و آمد کنند.

استاد ما حضرت آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) می فرمودند: روزی به خانه رفتم و متوجه شدم که عده ای میهمان از طرف آشنایان و فامیل های همسرم، تشریف دارند، و بعضی از آن ها بدون رعایت این که ما روحانی و آخوند هستیم، و مردم از ما بیش از دیگران توقع دارند، با ظاهری شرعی ولی نامتناسب با عرفیات طلبگی ما، حضور داشتند، لذا به اهل بیت گفتم که برای آن ها توضیح دهند که متوجه بشوند، و آن ها هم الحمدلله متذکر شدند و بعد از این جریان هر وقت به منزل ما می آیند عرفیات را رعایت می کنند.

کسانی که بد حجاب اند نباید در منزل شما رفت وآمد کنند. من حتی گفته ام بچه های کوچک را بدون چادر به منزلمان نیاورند. اگر در کوچه و خیابان حتی یکی از محرم هایت را دیدی اگر حجاب کامل هم داشت با او صحبت نکن یا اگر صحبت می کنی او را نگاه نکن. گوش خود را نزدیک او بیاور و به صحبت هایش گوش کن. چرا که مردم نمی دانند این زن محرم شما است.

2ـ خرید اجناس: در خرید کردن برای منزل دقت کن که مورد سوء تفاهم از سوی مردم واقع نشوی. حضرت آیت الله العظمی سیدمحمدکاظم یزدی (ره) می فرمودند: همیشه از یک قصابی گوشت نخرید، می گویند این آخوندها چقدر گوشت می خورند.

یا مثلاً یک روحانی حتی المقدور سعی کند که کم تر با همسرش در خیابان راه بیفتد و به خرید برود. به مغازه هایی که چیزهای گران قیمت می فروشند نرود؛ مثلاً به بنگاه های ماشین فروشی و فروشگاه های تلویزیون و غیر ذلک. اگر هم نیازی داشت می تواند محارم خود یا افراد مورد اطمینان و با تجربه را بفرستد. نقل می کنند که یک روحانی با همسرش، وارد فروشگاه لوازم آرایش بانوان شده و پس از انتخاب یکی از اقلام آن، و در خارج از فروشگاه و بدون توجه به اطراف خود، آن را به همسرش نشان می داد که کدامیک بهتر است، در حالی که این عمل می تواند در اذهان مردم نسبت به مقام روحانیت اثر بدی داشته باشد. لذا طلاب محترم باید این گونه امور را رعایت کنند.

3ـ به هر مکانی نرود: روحانی هر جایی نباید برود، هر جایی نباید بنشیند. مثلا کنار خیابان روی جدول ننشیند یا در مکان های عمومی و پر رفت و آمد، یا جایی که همه روی زمین نشسته اند، بالای صندلی ننشیند و اگر مجبور بود بنشیند در نشستن هم مراعات کند، مثلاً یک پا را روی پای دیگر نیندازد. و همچنین نباید دست زن و بچه را بگیرد و برود پارک یا شهر بازی یا سینما. یا برود ساندویچی و یک ساندویچ بگیرد و پشتش هم نوشابه بخورد. البته این گونه امور حرام نیست ولی بعضی از مردم این اعمال را از ما روحانیون توقع ندارند، لذا ما باید رعایت عرفیات طلبگی را بکنیم.

4ـ وضع ظاهری: روحانی باید از نظر لباس پوشیدن، لباسی ساده و تمیز و در عین حال منظم و مرتب داشته باشد و خدای نکرده لباس هایش چرکین نباشد و بوی عرق ندهد.

5ـ دقت در خرج: روحانی نباید مهمانی های مفصل راه بیندازد، یا مثلا در تالارها مراسم عقد و یا مراسم دیگر بگیرد و سورها و خرج های بی مورد کند. آیت الله حاج آقامرتضی حائری (ره) با کاروانی به مکه رفتند. قرار شد علمای دیگر از مکه به دیدن ایشان بیایند. مدیر کاروان از خرج خودش اتاقی آماده کرد و میوه های مختلف در اتاق آماده نمود. وقتی ایشان وارد اتاق شدند و صحنه را دیدند ناراحت شدند و به مدیر کاروان فرمودند: چرا می خواهی مردم را با من دشمن کنی؟ این ها را جمع کن. فقط چای کفایت می کند (یعنی ممکن بود که حاجی های کاروان فکر کنند که هزینه انجام شده، از بودجه کاروان است و دچار سوءظن نسبت به آیت الله مرتضی حائری شوند). وقتی هم روحانی به مهمانی می رود یا برای او مهمان می آید باید مراعات اخلاقیات و عرفیات را هم بکند.

روزی که طلبه بودیم با استادمان حاج شیخ علی اکبربرهان (ره) به دیدار یک حاجی که تازه از مکه آمده بود رفتیم. ایشان به ما فرمودند: حق دست زدن به هیچ چیز را ندارید. کاری نکنید که بگویند آخوند جزء مطهرات است و همه چیز را پاک می کند و می خورد. بنشین و به هیچ چیز دست نزن. بگذار به زور به تو، چیزی تعارف کنند.

6ـ وضعیت سر و صورت: در حرم امام رضا(علیه السلام) عبور می کردم، دیدم روحانی جوانی موهایش را از زیر عمامه تا وسط پیشانی بیرون ریخته است. به او گفتم: ببخشید آقا، مثل این که اصلاح شما دیر شده است. گفت: مدرکی هم دارید؟ یعنی اگر این کار من خلاف است آیا برای این کار خلاف، مدرک و سند روایاتی دارید؟ اگر دارید ارائه بدهید؟ در حالی که خیلی از موارد هست که حرام و خلاف شرع نیست ولی عرف، آن را نمی پسندد. لذا روی این اصل به او گفتم: چرا با لباس زیر به حرم نمی آیی؟ با وجود این که برای مردان فقط پوشاندن عورتین واجب است و پوشاندن بقیه بدن واجب نیست. (با وجود این، رعایت عرف را می کنی، و کاری نمی کنی که مردم از تو ناراحت شوند، پس در طلبگی و آخوندی هم چنین باش و رعایت عرفیات طلبگی را بکن و کاری که مراجع و علما و فقها نمی کنند تو هم نکن.)

7ـ ساده زیستی: مهم ترین مطلب عرفی، ساده زیستی است. انگشتر زیاد دستت نکن، گران قیمتش را هم همین طور. تسبیح رنگی یا گران قیمت هم دستت نگیر. خودکار و خودنویس خارجی و نعلین گران قیمت که برای طلبه و روحانی سزاوار نیست، استفاده نکن. روحانی حتی المقدور باید زندگی و خانه ای ساده داشته باشد.

نقل می کنند آیت الله فشارکی(ره) یک اتاق داشتند که وسط آن را پرده کشیده بودند. یک طرف درس می دادند و طرف دیگر محل زندگی ایشان بود. اگر امام خمینی (ره) وقتی که از پاریس آمدند، می رفتند کاخ نیاوران شاید این قدر محبوب مردم نمی شدند و دیگر حرفشان چندان در مردم اثر نداشت، امام با آن همه عظمت، در یک خانه ساده و معمولی و یک حسینیه که دیوارهایش کاه گلی بود ساکن بودند.

من حدود چهل سال پیش این خانه ای را که اکنون ساکن هستم خریده ام؛ با این که می توانم بهترین خانه را در بهترین جای شهر تهران بخرم.

در حدیث است که نظر به چهره عالم عبادت است اما نه عالمی که خانه آن چنانی دارد که نگاه کردن به خانه و وسائل خانه اش حسرت بر دل آدمی می گذارد، و داخل خانه را با تزئینات کامل گچ بری کرده و آنتن ماهواره را هم روی پشت بام علم کرده و با ماشین گران قیمت رفت وآمد می کند.

یک بار به جایی رفته بودم و موقع برگشت، یک بنز و یک وانت ترمز کردند. هر دو آشنا بودند. مردم هم نگاه می کردند که من کدام ماشین را سوار می شوم. رفتم از راننده بنز عذرخواهی کردم و گفتم: اولاً این راننده وانت یک لحظه از شما زودتر ترمز کرد، ثانیاً اگر ماشین شما را سوار شوم ممکن است راننده وانت ناراحت شود و فکر کند چون ماشینش وانت بود سوار نشدم لذا مرا ببخشید و تشریف ببرید، من با وانت می روم.

یک بار با یک ژیان قُراضه به دیدن یکی از علمای بزرگ تهران رفتیم، به ایشان گفتم با ماشینی آمده ایم که دیدنش انسان را به یاد خدا می اندازد. موقع برگشت، ایشان تا در منزل آمدند و ماشین را دیدند و فرمودند: این ماشین ما را به یادِ گاری انداخت نه خدا.

غرض این که هر چه ساده تر باشی بیشتر در دل مردم اثر می گذاری. قیافه ظاهری روحانی هم باید ساده باشد، نه این که عبای گرانقیمت و کفش براق آن چنانی بپوشد، عینک طلایی یا گرانقیمت بزند، یا کیف سامسونت در دست بگیرد، و امثال این ها، خلاصه، نظر به هر عالِمی عبادت نیست. عالمی که پشت فرمان ماشین آن چنانی می نشیند، زلف گذاشته، ساعت مچی بسته، شلوار اتو کرده، زیر شانه قبا، لائی گذاشته، و کیف به دست گرفته و سیگار به لب گذاشته؛ نظر به چنین شخصی عبادت نیست.

آیا چنین شخصی روحانی است؟ آیا مردم اگر چنین شخصی را ببینند به یاد خدا می افتند؟ روحانی یعنی کسی که روحش را چنان پرورش داده که جسم و علائق نفسانی را از مادیات و زینت و زیورآلات دنیا باز داشته، و به مرحله تهذیب نفسانی رسیده، نه این که فقط به فکر جسم و زینت آلات ظاهری بدن باشد. چنین شخصی جسمانی است نه روحانی. لذا نمی تواند در افراد اثر روحانی و معنوی بگذارد. این را یقین بدان که امام زمان (عج) از این زندگی ها و قیافه ها راضی نیست. این ها کسانی هستند که با وضع بسیار مرفه و زندگی تجملاتی و با قیافه آن چنانی خودشان، مردم را از دین دور می کنند. زیرا رفتار و گفتار آن ها با اصول و اخلاق و عرفیات اسلام منطبق نیست. شما مردم اگر چنین اشخاصی را می شناسید با آن ها در ارتباط نباشید. این جور آخوندها اصلاً مرید حسابی هم ندارند و کسی به این ها میل نمی کند. اصلاً نباید به چنین عالمی نگاه کنی باید بروی علما و بزرگان را نگاه کنی، مراجع تقلید، علمای ربانی و معلمین اخلاق.

این ها بعضی از عرفیات است که باید رعایت شود بقیه را هم خودت با این ها قیاس کن البته ممکن است یک کار در جایی عرف باشد و همان کار در جای دیگر خلاف عرف باشد.

نمی گویم این ها حرام است ولی از باب حَسَناتُ الأبرارِ سَیئاتُ المُقَرَّبین است.

بعضی کارها، برای عوام مردم، اشکالی ندارد ولی برای ما روحانیون خوب نیست. ممکن است یکی در اخلاق خیلی عالی باشد ولی با وضع زندگی و با قیافه اش و با رعایت نکردن این عرفیات مردم را از دین بیزار کند.

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرموده اند: «بدترین علمای امت من کسانی هستند که مردم را از ما گمراه می کنند و راه هایی که به سوی ما است قطع می کنند. مردم بر این ها درود می فرستند در حالی که این ها مستحق لعنت هستند». و همچنین امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: «که عیسی بن مریم (علیه السلام) فرمود: وای بر علمای بد که چگونه آتش دوزخ بر آن ها زبانه کشد.» اگر این عرفیات را رعایت نکردی پیش نماز نشو. چرا که رعایت نکردن عرفیات به فتوای بعضی از مراجع تقلید به عدالت ضرر می زند و پشت سر تو نمی شود نماز خواند.

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 38
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

آمار

  • امروز: 94
  • دیروز: 20
  • 7 روز قبل: 250
  • 1 ماه قبل: 2390
  • کل بازدیدها: 67880

خبرنامه

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید

کاربران آنلاین

  • نویسنده محمدی
  • مرضیه کرنوکر
  • ریحانه

موضوعات

  • همه
  • در ساحل نجات
  • اخبار
  • شرح حال علما
  • لطائف و ظرائف
  • شهدا افلاکیان خاکی
  • هر روز یک حدیث
  • شعر
  • دانستنی ها
  • اهل بیت (علیه السلام )
  • نکات تربیتی ناب
  • تاریخی
  • خانواده در اسلام
  • محرم
  • داستانک
  • مهدویت
  • در محضر علما
  • سر بند عشق
  • مطالبات رهبری
  • تذکره الاولیاء
  • مناجات نامه
  • روانشناسی
  • رمضان
  • حجاب و عفاف
  • فضای مجازی
  • انقلاب
  • ادعیه و زیارات
  • تفسیر یک آیه از قرآن
  • حدیث سلسله الذهب
  • در محضر قرآن
  • غدیر خم
  • طب سنتی
  • اربعین
  • اخلاق
  • شهید
  • تصاویر
  • رجب
  • انقلاب
  • انقلاب
  • وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس